SHEKASTEBAL89.BLOGFA.COM
در حسرت پروازدر حسرت پرواز - هر چه قفس تنگ تر باشد، آزادی شیرین تر خواهد بود
http://shekastebal89.blogfa.com/
در حسرت پرواز - هر چه قفس تنگ تر باشد، آزادی شیرین تر خواهد بود
http://shekastebal89.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
1.9 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
0
SSL
EXTERNAL LINKS
2
SITE IP
149.56.201.253
LOAD TIME
1.922 sec
SCORE
6.2
در حسرت پرواز | shekastebal89.blogfa.com Reviews
https://shekastebal89.blogfa.com
در حسرت پرواز - هر چه قفس تنگ تر باشد، آزادی شیرین تر خواهد بود
خیانت
نوشته شده در جمعه بیست و دوم آذر ۱۳۹۲ساعت 20:9 توسط محمد. نگاه کنین حاشو ببرین. نوشته شده در جمعه بیست و دوم آذر ۱۳۹۲ساعت 20:8 توسط محمد. نوشته شده در جمعه بیست و دوم آذر ۱۳۹۲ساعت 20:6 توسط محمد. قبل از هر چیز ک بخوام بگم باید از ی نفر عذر خواهی کنم .نمیخوام اسمشو بیارم ولی الان ک داره اینو میخونه میدونم منظورمو گرفته. واقعا قدرتو ندونستم واقعا ندونستم. نوشته شده در جمعه بیست و دوم آذر ۱۳۹۲ساعت 19:45 توسط محمد. سلام ب همه اونایی کب وبلاگ من سر میزنن امید وارم ک بتونم براتون ی سر گرمی خوبی باشم.
غریبـــــــــــــــــــــــــــانه
نوشته شده در دوشنبه سیزدهم خرداد 1392 14:48 توسط amir. نوشته شده در یکشنبه دوازدهم خرداد 1392 17:1 توسط amir. مژدگانی اش تمام زندگی ام. نوشته شده در جمعه دهم خرداد 1392 15:29 توسط amir. مانده ام سر در گریبان. بی تو در شب های غمگین. بی تو باشد همدم من. یاد پیمان های دیرین. آن گل سرخی که دادی. در سکوت خانه پژمرد. آتش عشق و محبت. در خزان سینه افسرد. کنون نشسته در نگاهم. تصویر پر غرور چشمت. یک دم نمی رود از یادم. چشمه های پر نور چشمت. آن گل سرخی که دادی. در سکوت خانه پژمرد. بيا با من دلم تنها ترين است. نوشته...
شکسته بال
بگذار بگویند مغرورم اما.من دوستت دارم هایم رادیگر خرج کسی که لیاقتش را ندارد نمی کنم! یاغی نیستم. . ! خلاصه زمین خورده همه مشتیام. ولی نه به همه. باید یه امپول ضد هاری هم تو بچگی به ادما بزنن. که وقتی بهشون محبت میکنی. بالاخره یه روز باید ماسک رو کنار بزنم،. وایستم جلو آینه و خودمو ببینم. فکر میکنم اونوقت میتونم واقعا تغییر کنم. پشتﮧ سرم حرف زیآכه. ناراح ت نیست م ! مرכم כربآره آرزوهآشوט زیآכ حرف میزنט . اخه امام رضا یدفعه طلبیدم و رفتم مشهد. باورتون نمیشه تا قبل این هفته با خودم میگفتم. ح واس ت هست ؟
شکسته بال
دانلود موزیک جاوا.بیا تو دیگه. همه ما 4 زن داریم. روزی روزگاری تاجر ثروتمندی بود که 4 زن داشت . زن چهارم را از همه بیشتر دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت و غذاهای خوشمزه پذیرایی می کرد. بسیار مراقبش بود و تنها بهترین چیزها را به او می داد. زن سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار میکرد . پیش دوستهایش اورا برای جلوه گری می برد گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مردی دیگر برود و تنهایش بگذارد. باقی داستان در ادامه مطلب:. نوشته شده در سه شنبه شانزدهم مهر ۱۳۸۷ساعت 15:45 توسط MKG.
شکسته بال
بر ثانیه هایم که می نگرم. خون دل خوردن بر این لحظه ها. منتظر ماندن بر این باورها. جز سایه ی پریشانی. نوشته شده در دوشنبه 24 آبان 1389ساعت 23:34 توسط شکسته بال. متولد شده ام در دنیای ب. و در میان دستانی سنگی. قامتم را باهیاهویی برافراشتم. که مرا به خفقان می کشید. تاروپودم را در منجلابی بافتند که. خوف و وحشت بیداد می کرد. تشویش . تنها آهنگ زندگی ام. و غربت. تنها رنگ آشیانه ام. و در پی سرابی روانه ام. به سایبانی می اندیشم. ۲۹ اسفند روز تلخ آغاز. نوشته شده در یکشنبه 1 فروردین 1389ساعت 14:17 توسط شکسته بال.
در حسرت پرواز
هر چه قفس تنگ تر باشد، آزادی شیرین تر خواهد بود. در بلندی های پرواز. زمان در خواب و دریا قصه پرداز. خیالم در بلندی های پرواز. ز تلخی های پایان می رسیدم. به شیرین شگفتی های آغاز! نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۱/۱۴ساعت 12:35 توسط شبگرد. خدایا یک نفس آواز! دلم را زنده کن اعجاز! بیا بال و پر ما را بیاموز. به قدر یک قفس پرواز! نوشته شده در ۱۳۸۹/۱۰/۲۵ساعت 13:12 توسط شبگرد. بر آسمان بلند ،. پر باز می کند . نوشته شده در ۱۳۸۹/۰۹/۰۹ساعت 12:5 توسط شبگرد. و چه خوب است. لحظه غفلت آن زندانبان. بعد از آن هم. فکر دگری باز تو را بود.
دنیا غروب آرزوها
نوشته شده در ۸۸/۱۲/۱۰ساعت 20:54 توسط SIMA. تو رحیمی تو کریمی تویی ستار. تویی بی نیاز و یکتا تویی مطلق تویی دادار. چه مسلمان چه مسیحی اگه زرتشت اگه بودا و یهودی. توی دنیا همیشه خوب و بخشنده تو بودی. شب تاریک منو تو نور دادی نور رحمت. بی دریغ بخشنده ای تو ای بزرگ با سخاوت. تو رحیمی تو کریمی تویی ستار. تویی بی نیاز و یکتا تویی مطلق تویی دادار. جای راستگویی و مردی این همه ریا و نیرنگ. در زمین هدیه تو این همه خون این همه جنگ. این همه ظلم و شقاوت باز هم بخشنده ای تو. باز هم با ما و دارا فکر یارو بنده ای تو.
شکســـتــــــه در بــ ــــــــــاد...
شکسته در ب اد. نظر بذاره جواب میدم! نوشته شده در پنجشنبه هجدهم مهر 1392ساعت 13:58 توسط سحری.
..........ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد وبلاگ
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد. دست روی دلم نگذار ،. داغ خیلی چیزها به دلم مانده . . ! نوشته شده در شنبه 1392/05/05. دلم گریه میخواهد . نه بغض فرو خورده نه هق هق آرام نه اشک بی صدا ! گریه ای از ته دل . دلم فریاد میخواهد دلم میخواهد با صدای بلند گریه کنم . دلم میخواهد هرچه بغض و ناله و درد مانده در دلم . بی دریغ ببارم ! شاید بتوانم بی حضور این بغض سنگین . کمی نفس بکشم ! نوشته شده در شنبه 1392/05/05. یه جایی از زندگی. به یک جایی از زندگی که رسیدی، میفهمی. میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده. كسی كه دوستت دا...
ماسه و کف
وقتي بن بست غربت سايه سار قفسم بود.زير رگبار مصيبت بي كسي تنها كسم بود. درد و دلهای من و هستی. چقدر يه موقع ها دلم براي خودم مي سوزه. واقعا قلبم به درد مي آد. با خودم مي گم چرا وقتي خدا به ما اختيار داده تا زندگي كنيم اما تقدير خودش هم تو زندگيمون تاثير مي ذاره! قضا و قدر الهي باعث مي شه يه دفعه زندگي آدم از اين رو به اون رو بشه, پس اختيار انسان كجا ميره؟ جوابش رو تو كلاس بينشمون از دبيرمون گرفتم ولي اينجا نمي گم.مي خوام كه شما هم بهش فكر كنيد و به جوابش برسيد. نوشته شده در ساعت توسط سپهر و هستی. نوشته ش...
** انجمن شاعران لاغر مردنی **
انجمن شاعران لاغر مردنی *. دوشنبه 5 بهمنماه سال 1388. نقش تو نقش برآبی بود وبس با توبودن چون سرابی بود وبس. رفتنت انگار همچون آمدن مثل رویا یا نه خوابی بود وبس. فکر می کردم تورا عاشق شدم عشق پاکت منجلابی بود و بس. کاخ عشقی که برایم ساختی دیر ویران وخرابی بود وبس. های ای آنکه مرا دادی فریب خنده ات برق شهابی بود وبس. آنهمه مهر وصداقتهای تو قصه پرآب و تابی بود وبس. داستان با تو بودن حیف حیف! ماجرای پرشتابی بود وبس. چهره ات از دور روشن می نمود روی آن رنگ و لعابی بود وبس. سهم تو از من چه بود عشق ریا. راستش چن...