mamanshiva.persianblog.ir
منم هستم - تجربه شیرین
http://mamanshiva.persianblog.ir/post/152
ولی کلا" خوبه و بنده هم کیفور که دخترک رو در این حال میبینم! این ترم شنای آرنیکا هم تمام شد و کرال و قورباغه رو تکمیل کرد در ترم جدید قراره که شیرجه و زیر آبی با مربی تمرین کنه! بهش افتخار میکنم خیلی. تقریبا"تو شنا هیچ وقت کم نمیاره. دخترکم جدیدا" شعر و قصه های من در آوردی میگه لذت میبرم وقتی این همه خلاقیت در تعریف داستانهاش رو میشنوم. به من میگه "مامان کاش میتونستم مثله پروانه ها پرواز کنم". در پست بعدی داستان زیبایی رو که چند وقت پیش برام تعریف کرد رو خواهم نوشت. Design By : shotSkin.com.
mamanshiva.persianblog.ir
بچه ها شیرینی های قنادیند - تجربه شیرین
http://mamanshiva.persianblog.ir/tag/بچه_ها_شیرینی_های_قنادیند
جشن عروسکها به مناسبت روز جهانی کودک. Laquo;جشن عروسکها» شانزدهم مهر ماه، همزمان با روز جهانی کودک به همت معاونت هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در بوستان لاله تهران برگزار خواهد شد. حضور همه کودکان به همراه عروسکهایشان در این جشن که از ساعت 8:30 صبح تا 8:30 بعدازظهر شانزدهم مهر ماه در بوستان لاله برگزار میشود، آزاد است. انجمن تئاتر کودک و نوجوان خانه تئاتر. 1777;۳٩٠/٧/۱۳ ٩:۳٦ ق.ظ شیوا نظرات . پشت کامیونی که عهد کرده بود به ما راه نده تا سبقت بگیریم جمله "سلطان غم مادر" حک شده بود! چند روز پیش ...
mamanshiva.persianblog.ir
آرنیکا خانم - تجربه شیرین
http://mamanshiva.persianblog.ir/tag/آرنیکا_خانم
نمیدونم فقط من تنبلم تو نوشتن یا همه مادرها گاهی دچار این عارضه خاموش میشند. یهو تصمیم گرفتم تمام کلاسهای آرنیکا رو قطع کنم غیر از موسیقی اش. هم خودم خیلی خسته شدم و هم احساس کردم که دیگه آرنیکائه داره قاطی میکنه. شب موقع برگشتن دیگه صداش در اومد که من دیگه نه موسیقی میرم نه پیش سوزان میرم نه هیچ جای دیگه بعد هم با بغض گفت: "تو خیلی مامان بدی هستی منو هیچ جا نمیبری"! تو دلم گفتم من که 24 ساعت مثل راننده اتوبوس در خدمت جنابعالی هستم ولی خونسردیم رو حفظ کردم و گفتم " یعنی چی هیچ جا نمیبرمت"؟ تو آموزشگاه من...
mamanshiva.persianblog.ir
تصمیم کبری - تجربه شیرین
http://mamanshiva.persianblog.ir/post/150
نمیدونم فقط من تنبلم تو نوشتن یا همه مادرها گاهی دچار این عارضه خاموش میشند. یهو تصمیم گرفتم تمام کلاسهای آرنیکا رو قطع کنم غیر از موسیقی اش. هم خودم خیلی خسته شدم و هم احساس کردم که دیگه آرنیکائه داره قاطی میکنه. شب موقع برگشتن دیگه صداش در اومد که من دیگه نه موسیقی میرم نه پیش سوزان میرم نه هیچ جای دیگه بعد هم با بغض گفت: "تو خیلی مامان بدی هستی منو هیچ جا نمیبری"! تو دلم گفتم من که 24 ساعت مثل راننده اتوبوس در خدمت جنابعالی هستم ولی خونسردیم رو حفظ کردم و گفتم " یعنی چی هیچ جا نمیبرمت"؟ سایت نی نی کده.
mamanshiva.persianblog.ir
زنانه - تجربه شیرین
http://mamanshiva.persianblog.ir/tag/زنانه
وقتی میگم دختر لوس اشتباه نکنید. واقعا" ما هیچ دختر لوسی درکل این جهان نداریم. همه دخترا گل و بلبل اند. جاتون خالی سال هشتاد و چهار که هنوز اسمم در شناسنامه نازنین همسر ثبت نشده بود. یک شب به اتفاق چند تن از دوستان به رستوران گیلک واقع در پارک پرنس رفتیم. البته مهمان بودیم و کلی هم خوش گذشت . اونجا من یک غذایی خوردم به اسم "دختر لوس" که البته بیشتر پیش غذا بود تا غذا. 6 عدد بادنجان درشت. 3 عدد گوجه فرنگی. 3 قاشق غذاخوری سبزی ( خلواش، چوچاق، گشنیز، نعناع خرد شده تازه یا خشک). نمک و فلفل- آب غوره یا آب انار.
mamanshiva.persianblog.ir
حرف حساب معلم در کنسرت پزشکی - تجربه شیرین
http://mamanshiva.persianblog.ir/post/148
حرف حساب معلم در کنسرت پزشکی. رفته بودیم مسافرت پسر دایی نازنین و آرنیکا از صبحش حسابی آتیش سوزونده بودن. شب دیر وقت بالاخره موافقت کردند که بخوابند. هر کاری میکردم آرنیکا از اتاق خواب اونا بیرون بیاد همچنان مشغول بازی با پسر دایی اش بود و دل نمیکند. آخر با تشر گفتم: آرنیکا خانم وقت خوابه ها! آرنیکا: صبر کن حرف حسابمو بزنم بعد میام میخوابم! تلفنی مشغول صحبت با پسردایی کذایی بود شروع کرد به نصیحت کردن. اعلا: آکیکا (آرنیکا) میایی بریم کلاردشت؟ آرنیکا: نه اعلا جان من کنسرت دارم نمیتونم بیام! آرنیکا: میخوام ...
mamanshiva.persianblog.ir
تیر ماه کنسل شده! - تجربه شیرین
http://mamanshiva.persianblog.ir/post/151
تیر ماه کنسل شده! فردای مهمونی هم تولد دایی حمید بود و رفتیم خونه دایی حمید! آرنیکا که ماه پیش تقریبا" میشه گفت اکثر کلاسهاش رو کنسل کرده بودم دوباره از اول مرداد کلاسها شروع شد و خوشبختانه اینبار به کلاسهای شنا خیلی علاقمند شده شاید چون شناهاش تقریبا" تکمیل شده و خودش احساس میکنه که توی آب راحت میتونه بچرخه و معلق بزنه! کلاس کر و موسیقی و زبان بدون وقفه همچنان بر قوت خودش باقیه و کلاس نقاشی رو هم دوباره شروع کردیم! Design By : shotSkin.com. بچه ها شیرینی های قنادیند(۱٦). تئاتر کودک و نوجوان.
mamanshiva.persianblog.ir
تجربه شیرین
http://mamanshiva.persianblog.ir/posts
1777;۳٩۱/۱۱/۱٤ ۱٠:۱٠ ب.ظ شیوا نظرات . اولین روز مدرسه 1391. همه میگن زوده ولی خوب گردنمون افتاده دیگه . باید عادت بکنیم به این روزهای پر تلاش هم من هم پدری و هم دخترک کوچکمون! در هر حال احساس میکرد همه چیز مصنوعیه. نمیدونم چرا جذب محبتها و خنده های مربی ها نمیشد. انگار خودش احساس میکرد اینجا پایان دوران کودکی است و واقعا" هم بود. چه کنم که مجبورم به دخترم بفهمونم که جامعه خیلی خشن تر از این حرفاست. نفسم اولین روز مدرسه ات مبارکت باشه و امیدوارم همیشه در مراحل زندگیت موفق باشی. دخترکم جدیدا" شعر و قصه ها...
mamanshiva.persianblog.ir
اولین روز مدرسه 1391 - تجربه شیرین
http://mamanshiva.persianblog.ir/post/153
اولین روز مدرسه 1391. همه میگن زوده ولی خوب گردنمون افتاده دیگه . باید عادت بکنیم به این روزهای پر تلاش هم من هم پدری و هم دخترک کوچکمون! در هر حال احساس میکرد همه چیز مصنوعیه. نمیدونم چرا جذب محبتها و خنده های مربی ها نمیشد. انگار خودش احساس میکرد اینجا پایان دوران کودکی است و واقعا" هم بود. چه کنم که مجبورم به دخترم بفهمونم که جامعه خیلی خشن تر از این حرفاست. در هر حال سعی میکنم به همه چیز مثبت نگاه کنم و فقط به فکر این باشم که دخترم میخواهد بزرگ شه. و فقط میگم:. Design By : shotSkin.com. سایت نی نی کده.
mamanshiva.persianblog.ir
گپهای خودمانی - تجربه شیرین
http://mamanshiva.persianblog.ir/tag/گپهای_خودمانی
تیر ماه کنسل شده! فردای مهمونی هم تولد دایی حمید بود و رفتیم خونه دایی حمید! آرنیکا که ماه پیش تقریبا" میشه گفت اکثر کلاسهاش رو کنسل کرده بودم دوباره از اول مرداد کلاسها شروع شد و خوشبختانه اینبار به کلاسهای شنا خیلی علاقمند شده شاید چون شناهاش تقریبا" تکمیل شده و خودش احساس میکنه که توی آب راحت میتونه بچرخه و معلق بزنه! کلاس کر و موسیقی و زبان بدون وقفه همچنان بر قوت خودش باقیه و کلاس نقاشی رو هم دوباره شروع کردیم! اینجا آفتاب کم رنگ است. اینجا دل من تنگ است. اینجا رنگ دنیا کم کم نارنجی میشود. و وقتی از...