orfales.blogsky.com
صبر و غوره و انگور یا ... - آنچه از زندگی می آموزم...
http://www.orfales.blogsky.com/1391/05/14/post-339
آنچه از زندگی می آموزم. کوه با نخستین سنگها آغاز میشود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمیکرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم. صبر و غوره و انگور یا . شنبه 14 مردادماه سال 1391. میگه گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی. نمیدونم این صابریت ما ختم به چی خواهد شد. تصور ذهنیم خوب و مثبته! شواهد و قرائن یه ذره منفی میزنه! امیدوارم آخرکار یهو بیدار نشم ببینم غوره ها نارس و کال موندن یا انگور شدن و گنجیشک ها همشونو خوردن! هیچ وقت از صبر کردن صدمه ندیدم. اینبارم امیدوارم. بیشتر . گرمتر .
orfales.blogsky.com
ویژگیهای یک اسب خوب 2 - آنچه از زندگی می آموزم...
http://www.orfales.blogsky.com/1392/07/08/post-354/ویژگیهای-یک-اسب-خوب-2
آنچه از زندگی می آموزم. کوه با نخستین سنگها آغاز میشود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمیکرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم. ویژگیهای یک اسب خوب 2. دوشنبه 8 مهرماه سال 1392. یک اسب خوب هرچقدر هم که درو برش پر از کره های اصیل و یا خود اصیل بین یا اسما اصیل باشه از اونجایی که خودش تنهایی باید از روی مانع بپره باید حواسش به نعل و افسار خودش باشه و به کره های دیگه اطمینان نکنه! به قول قدیمیا مرده رو به حال خوش رها کنی کفنش رو مورد عنایت قرار میده! نوشته شده توسط تایماز.
orfales.blogsky.com
زنده به گور - آنچه از زندگی می آموزم...
http://orfales.blogsky.com/1391/10/04/post-347
آنچه از زندگی می آموزم. کوه با نخستین سنگها آغاز میشود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمیکرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم. دوشنبه 4 دیماه سال 1391. با آدم ضعیف تر از خودتون تا حالا پینگ پونگ بازی کرده اید؟ منظورم اینایی هستن که تازه راکت بدست شده اند و چند ساعتی مربی داشته. اند و تازه از استایل والیبال اومده اند تو تنیس روی میز (با راکت اسبک میزنند. خیلی عجیبه که اینها چون بد بازی میکنند ، نمیتونی ببریشون و اصلا هم مهم نیست مهارتت! اینها را نوشتم تا بگم حرف اصلیم را.
orfales.blogsky.com
آنچه از زندگی می آموزم...
http://www.orfales.blogsky.com/page/3
آنچه از زندگی می آموزم. کوه با نخستین سنگها آغاز میشود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمیکرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم. چهارشنبه 11 آبانماه سال 1390. واقعاخوشبختی فاصله بسیار کوتاه بین دو بدبختیست. هر کی بهش نرسیده حتما میرسه. نوشته شده توسط اولدوز. به تماشای من بیا. دوشنبه 4 مهرماه سال 1390. شکوهی در جانم تنوره میکشد. گویی از پاکترین هوای کوهستانی. در فرصت میان ستارهها. به تماشای من بیا! نزدیک تو می آیم،. به تو می رسم،. کنار تو تنهاتر شده ام. و با این همه ای شفاف!
amunaaser.blogspot.com
زندگی همینه، عموناصر...C'est la vie, AmuNaaser: August 2015
http://amunaaser.blogspot.com/2015_08_01_archive.html
زندگی همینه، عموناصر.C'est la vie, AmuNaaser. گاه نوشت های عموناصر Sporadic writings of AmuNaaser. ه.ش. ۱۳۹۴ مرداد ۲۸, چهارشنبه. عمری که گذشت: 60. و کتاب زندگی هنوز ادامه داشت. باورم نمیشد که همه چیز اونطور معجزه آسا در حال درست شدن باشه! همۀ کارها تقریباً همونجور که برنامه ریزی کرده بودیم انجام شدن، بلیطها خریده شدن، وسائلمون به انباری خونۀ دوستان منتقل شدن و فقط مونده بود صبر و تحمل تا روز موعود، یعنی حدوداً تا دو هفته بعد از تولد یک سالگی پسرم. دیگه بالاتر از سیاهی رنگی که وجود نداشت! تصمیم نهایی به ...
amunaaser.blogspot.com
زندگی همینه، عموناصر...C'est la vie, AmuNaaser: March 2014
http://amunaaser.blogspot.com/2014_03_01_archive.html
زندگی همینه، عموناصر.C'est la vie, AmuNaaser. گاه نوشت های عموناصر Sporadic writings of AmuNaaser. ه.ش. ۱۳۹۳ فروردین ۷, پنجشنبه. خواستم اولین نوشته ام رو در سال جدید و آغاز بهار، با ترانه ای که بوی بهار و عشق میده شروع کرده باشم، ترانه ای با صدای جادویی فَیروز. فیروز - هنوز ترا در خاطر دارم. طل وسالني اذا نيسان دق الباب. در زد و پرسید: آیا نیسان آمده است. خبيت وجي وطار البيت فيي وغاب. دلتنگ خود شدم، و در خانه محو. طل وسالني اذا نيسان دق الباب. در زد و پرسید: آیا نیسان آمده است. خواستم که دل بگشایم.
amunaaser.blogspot.com
زندگی همینه، عموناصر...C'est la vie, AmuNaaser: September 2013
http://amunaaser.blogspot.com/2013_09_01_archive.html
زندگی همینه، عموناصر.C'est la vie, AmuNaaser. گاه نوشت های عموناصر Sporadic writings of AmuNaaser. ه.ش. ۱۳۹۲ مهر ۸, دوشنبه. پاییز چند روزی هست که به طور رسمی و غیر رسمی سرکشی سالانه اش رو به این دیار از سر گرفته. هر چند که این فصل در این کشور شمالی معمولاً زیاد رنگ و بویی نداره و تا چشم به هم بزنی زمستونه که به تاخت خودش رو رسونده، ولی امسال اینطور که به نظر میاد همونجور که تابستونش توی دهه های اخیر متفاوت بوده، پاییزش هم ظاهراً با سالهای قبل فرق داره. و سالها طول کشید تا متوجه بشم که همه چیز توی این دن...
allpower.blogfa.com
تنهایی یک دونده استقامت
http://www.allpower.blogfa.com/8703.aspx
تنهایی یک دونده استقامت. The Loneliness of the Long Distance Runner. در این ورطه تاریخی که هرچه نشانی از شارلاتانیسم و هوچیگری نداشته باشد بی لحظهای تردید مهر بلاهت میخورد، در روزگاری که گوریلهای غارنشین با گرفتن ژست فرهیختگی در پی امالۀ وقاحت خود به چارچوب عقیم هنر و ادبیاتاند، خواندن چیزی که واقعا ارزش خواندن داشته باشد رخدادی است تروماتیک. اینجاست که نفی هر آنچه "دم دستی" است، هر آنچه "م د" است، هر آنچه با مختصات ذهن انسان نوئاندرتال - فعلا ساکن در ایران- قابل فهم است، حقیقتی ویژه مییابد.
allpower.blogfa.com
تنهایی یک دونده استقامت - مون بزرگ
http://www.allpower.blogfa.com/post-45.aspx
تنهایی یک دونده استقامت. The Loneliness of the Long Distance Runner. کتاب را که خواندم خواستم چیزی بنویسم. وقتی نشد به ترجمه این نوشته جذاب از توبیاس هیل. شاعر، داستاننویس و منتقد انگلیسی اکتفا کردم. در ایران هم این کتاب قدرنادیده و فراموششده بر جای مانده. تعجبی هم ندارد. این رمان را باید بیابید، حتی اگر مجبور شوید تمام کتابفروشیهای شهر را زیر و رو کنید. نوشته شده توسط س. در چهارشنبه بیست و سوم دی ۱۳۸۸ و ساعت 6:33. آیا می توان به موسوی رای داد؟ چه غریب رفتی پیرمرد. محمد سعید حنایی کاشانی. مردی که می خندد.
allpower.blogfa.com
تنهایی یک دونده استقامت
http://www.allpower.blogfa.com/8508.aspx
تنهایی یک دونده استقامت. The Loneliness of the Long Distance Runner. این روزها با هر که دوست می شوم. آنقدر دوست بوده ایم. نوشته شده توسط س. در جمعه بیست و ششم آبان ۱۳۸۵ و ساعت 15:57. 1- ادوارد سعید جایی گفته: روشنفکر باید نقش یک کاساندرای تمام وقت را بازی کند. گفتار سعید بازتابی شاعرانه است از گفتۀ فوکو: نقش روشنفکر گفتن حقیقت به قدرت و افشای ماهیت آن است. آوازۀ پیشگویی ات به ما نیز رسیده است. اما در اینجا کسی را نیاز به پیشگویی تو نیست. ای تبه کننده من. به کدام خانه، به کجا، به کجایم آورده ای؟ سالهای بع...
SOCIAL ENGAGEMENT