SIUA.BLOGFA.COM

ghazalakkk.blogfa.com

غزلک - چقدر جالبه!

http://www.ghazalakkk.blogfa.com/post-34.aspx

دختری از تبار آریایی. تا وقتی که مریض نشی کسی برات گل نمی یاره! تا فریاد نزنی کسی به طرفت بر نمی گرده! تا گریه نکنی کسی نوازشت نمی کنه! تا قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمی یاد! و تا وقتی نمیری کسی تو رو نمی بخشه! نوشته شده در پنجشنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۸۵ساعت 21:47 توسط غزال. طوفان(خاطرات یه پسر هفده ساله عاشق). از نگاه تا گناه. بوسه های بی صدا. سکوتم از رضایت نیست دلم اهل شکایت نیست. حرف های یک دل(beny). یه گونی خرت و پرت.

ghazalakkk.blogfa.com

غزلک - سایه ها

http://www.ghazalakkk.blogfa.com/post-45.aspx

دختری از تبار آریایی. در سکوت دلنشین نیمه شب. می گذشتیم از میان کوچه ها. هردو بودیم از همه عالم جدا. تکیه بر بازوی من می داد گرم. شعله ور از سوز خواهش ها تنش. لرزشی بر جان من می ریخت نرم. ناز آن بازو به بازو رفتنش! با همه پرهیز و شرم. برق می زد آرزویی دلنشین. موج می زد اشتیاقی آتشین. زیر نور ماه - دور از چشم غیر-. چشم ها بر یکدگر می دوختیم. هر نفس صد راز می گفتیم. در تب ناگفته ها می سوختیم. سر کشیدند از صدای پای ما. می پاییدمان از روی بام. می جوشید در رگ های ما. یکدگر را تنگ در بر داشتند. از نگاه تا گناه.

ghazalakkk.blogfa.com

غزلک - هر دو در یک شب

http://www.ghazalakkk.blogfa.com/post-37.aspx

دختری از تبار آریایی. هر دو در یک شب. می رسید آن شب به گوش. از سرای مرد مسکینی صدای شیونی. ناله ها بر می کشید از دل زن آبستنی. دم به دم آن شب چراغ. کشته می شد تا که بادی می وزید از روزنی. نیست دکتر تا زند از پی تسکین سوز درد او را سوزنی. با چنین رنج و عذاب. آن شب آنجا یک پسر زایید و یک دختر زنی. آن دو کودک در جمال. این یکی شیرین لبی بود آن یکی شیرین تنی. لیک زن آخر ز درد. جان سپرد و یافت زیر خاک جای ایمنی. مرد بعد از مرگ زن. دید نتوان کودکان را بی کس و تنها گذاشت. یک زن دیگر گرفت. تا که سود تربیت.

ghazalakkk.blogfa.com

غزلک - فعل مجهول

http://www.ghazalakkk.blogfa.com/post-39.aspx

دختری از تبار آریایی. بچه ها صبحتان بخیر. سلام. درس اول فعل مجهول. فعل مجهول چیست می دانید؟ در دهانم زبان چو آویزی. در تهیگاه زنگ می لغزید. صورت ناساز آنچنان که مگر. شیشه بر روی سنگ می لغزید. ساعتی داد آن سخن دادم. حق گفتار را ادا کردم. تا ز اعجاز خود شوم آگاه. ژاله) را از میان صدا کردم. ژاله از درس من چه فهمیدی؟ پاسخ من سکوت بود و سکوت. ده جوابم بده کجا بودی؟ رفته بودی به عالم (هپروت)؟ خنده دختران و غرش من. ریخت بر فرق ژاله چون باران. لیک او بود غرق حیرت خویش. خشمگین و انتقامجو گفتم. زیر آتشفشان دیده من.

ghazalakkk.blogfa.com

غزلک - لحظه دیدار

http://www.ghazalakkk.blogfa.com/post-38.aspx

دختری از تبار آریایی. لحظه دیدار نزدیک است. باز من دیوانه هستم. باز می لرزد دلم -دستم. باز گویی در هوای دیگری هستم. مپریشی صفای زلفکم را باد. مخراشی به غفلت گونه ام را تیغ. آبرویم را نریزی دل! لحظه دیدار نزدیک است. نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۸۵ساعت 21:38 توسط غزال. طوفان(خاطرات یه پسر هفده ساله عاشق). از نگاه تا گناه. بوسه های بی صدا. سکوتم از رضایت نیست دلم اهل شکایت نیست. حرف های یک دل(beny). یه گونی خرت و پرت.

ghazalakkk.blogfa.com

غزلک - خنجر

http://www.ghazalakkk.blogfa.com/post-44.aspx

دختری از تبار آریایی. تو اگر می دانستی. که چه زخمی دارد. که چه دردی دارد. خنجر از دست عزیزان خوردن. از من خسته نمی پرسیدی:. ای مرد چرا تنهایی. نوشته شده در سه شنبه هفتم فروردین ۱۳۸۶ساعت 19:29 توسط غزال. طوفان(خاطرات یه پسر هفده ساله عاشق). از نگاه تا گناه. بوسه های بی صدا. سکوتم از رضایت نیست دلم اهل شکایت نیست. حرف های یک دل(beny). یه گونی خرت و پرت.

ghazalakkk.blogfa.com

غزلک - آخرین جرعه این جام

http://www.ghazalakkk.blogfa.com/post-42.aspx

دختری از تبار آریایی. آخرین جرعه این جام. همه می پرسند چیست در زمزمه مبهم آب؟ چیست در همهمه دلکش برگ؟ چیست در بازی این ابر سپید؟ روی این آبی آرام بلند. که تو را می برد اینگونه به ژرفای خیال؟ چیست در خلوت خاموش کبوتر ها؟ چیست در کوشش بی حاصل موج؟ چیست در خنده جام که تو چندین ساعت. مات و مبهوت به آن می نگری؟ نه به ابر- نه به برگ. نه به این آبی آرام بلند. نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جام. نه به این خلوت خاموش کبوتر ها. من به این جمله نمی اندیشم. من مناجات درختان را هنگام سحر. رقص عطر گل یخ را با باد.

ghazalakkk.blogfa.com

غزلک -

http://www.ghazalakkk.blogfa.com/post-50.aspx

دختری از تبار آریایی. خیلی درده وقتی آدم گل آرزوهاشو تو باغ یکی دیگه ببینه. و هزار بار تو خودش بشکنه و بعد آروم زیر لب بگه:. گل من باغچه نو مبارک. نوشته شده در شنبه هفتم مهر ۱۳۸۶ساعت 23:17 توسط غزال. طوفان(خاطرات یه پسر هفده ساله عاشق). از نگاه تا گناه. بوسه های بی صدا. سکوتم از رضایت نیست دلم اهل شکایت نیست. حرف های یک دل(beny). یه گونی خرت و پرت.

ghazalakkk.blogfa.com

غزلک - قصه

http://www.ghazalakkk.blogfa.com/post-40.aspx

دختری از تبار آریایی. هرگز این قصه ندانست کسی:. آن شب آمد به سرای من و خاموش نشست. نگهش از نگهم داشت گریز. مدتی بود که دیگر با من. بر سر مهر نبود. این درد مرا می فرسود:. او به دل عشق دگر می ورزد؟ گریه سر دادم در دامن او. تنم از خاطره اش می لرزد! بر سرم دست کشید. بوسه بخشید به من. که دلش با دل من سرد شده است! نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۸۵ساعت 22:5 توسط غزال. طوفان(خاطرات یه پسر هفده ساله عاشق). از نگاه تا گناه. بوسه های بی صدا. سکوتم از رضایت نیست دلم اهل شکایت نیست. حرف های یک دل(beny).