soheilmn.persianblog.ir
تنها دویدن؛ یادداشتهای سهیلتنها دویدن؛ یادداشت های سهیل
http://soheilmn.persianblog.ir/
تنها دویدن؛ یادداشت های سهیل
http://soheilmn.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
1.4 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
42
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
1.374 sec
SCORE
6.2
تنها دویدن؛ یادداشتهای سهیل | soheilmn.persianblog.ir Reviews
https://soheilmn.persianblog.ir
تنها دویدن؛ یادداشت های سهیل
soheilmn.persianblog.ir
یکصد و بیست و هفت ساعت... - تنها دویدن؛ یادداشتهای سهیل
http://soheilmn.persianblog.ir/post/152
تنها دویدن یادداشتهای سهیل. یکصد و بیست و هفت ساعت. یکصد و بیست و هفت ساعت. شروع‌ش را که دیدم، بیشتر حس غبطه‌ای دیدم عمیق نشسته آن پایین و هر از چندگاهی یادم می‌آورد تا چه اندازه دنیای ناشناخته‌ها را دوست دارم برای تجربه دست‌کم شده حتی یک بار! در اوج دیوانگی‌هایم حتی دوباره آن پرسش آشنا را به ذهنم می‌اندازد آیا این همان راهی است که تو برای آن ساخته شده‌ای؟ تو با آن درون همیشه ناآرام و طوفانی که چشم‌انتظار نسیمی از احساس است تا از آن تندبادی بسازد برای بیرون راندن عقل از صحنه زندگی! آیا اینکه بدانم در هم...
قهری؟! - تنها دویدن؛ یادداشتهای سهیل
http://soheilmn.persianblog.ir/post/170
تنها دویدن یادداشتهای سهیل. جوابم را نداد.حتی به نظرم آمد سرش را برگرداند و خود را زد به نشنیدن. پیش خود گفتم باشد! جایی دیگر پیدایت میکنم در این دنیای به ظاهر بزرگ که گذاشته دلت را به فاصله‌ی این روزها بی‌نهایت من و خودت خوش کنی.شب را برای همین ساخته‌ام سالیان سال پیش از آنکه تو فرصت تجربه زندگی را پیش چشم روی خود ببینی. همان شد که باید! باورم نشد، اما خودش نبود انگار. چشمهایم را برای لحظه‌ای بستم و گذاشتم گوش‌هایم به‌جایشان ببینند. سخت نبود دیدن صدای بغض فروخورده توقف، دیدن صدای نفس...حس کردم تقصیر از...
مهتاب... - تنها دویدن؛ یادداشتهای سهیل
http://soheilmn.persianblog.ir/post/168
تنها دویدن یادداشتهای سهیل. اگر پانزده‌سالگی برای دخترک یتیم قصه ویکتور هوگو، تجلی دو کلمه‌ای سرآغاز زیبایی و افسونگری یک زن بود، برای من موعد شنیدن قطعه‌ای شد سرشار از حس غم و تشویش. حسی که تا به امروز یادم نمی‌آید در هیچ شنونده دیگری -دست‌کم آنها که می‌شناسم‌شان- دیده باشم. نفرت، میل به دوری می‌آفریند، فرقی نمی‌کند از آدمیزاد باشد یا یک قطعه موسیقی! سرنوشت اما، چیز عجیبی‌ست! چه قرار بود هشداری باشد برای پرکشیدن همیشگی تو و چه موسیقی متن یک خداحافظی آرام، مهتاب دوباره پیش من است.بلکه، دوستانی صمیمی ...
دوباره برخاستن (2)... - تنها دویدن؛ یادداشتهای سهیل
http://soheilmn.persianblog.ir/post/147
تنها دویدن یادداشتهای سهیل. در دنیای مجرد فیزیک، تا آنجا که به خاطرم می‌آید، آموخته‌ام ص رف نیرو اگر به حرکت نینجامد، کاری انجام نشده تا بابت‌ش گردن فراز کنی و احساس غرور.بی‌احساس به تو می‌گوید صفر! بی‌خیال حتی منکر میشود وجود نیرو را از ابتدا! سر سوزنی حتی به خود زحمت نمی‌دهد تا ببیند چقدر نیرو گذاشته‌ای به قصد حرکت رو به جلو.دنیایش خود سیاهی و سفیدی‌ست! دنیای من اما، دنیای من آدمیزاد معمولی خاکستری که تو هم خواه ناخواه به آن تعلق داری، تعریف دیگری. یک روز تازه آمده است! 1639;:٠٢ ‎...من : انسانی م...
تنها دویدن؛ یادداشتهای سهیل
http://soheilmn.persianblog.ir/1392/11
تنها دویدن یادداشتهای سهیل. سرگذشت یک گل ارکیده. 1637;:٠٢ ب.ظ ; شنبه ۱٢ بهمن ۱۳٩٢. من : انسانی معمولی هستم، مثل بسیاری که هر روز خدا از کنارم میگذرند، پر از خوبیام و بدی.خاکستریام، همان رنگ آشنای تمام انسانهای معمولی. داستان شانههای چپ و راست. سرگذشت یک گل ارکیده. صداقت، آنگاه که با دانایی همراه میشود. آنگاه که عاشق شدم.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
کم کم چرخهایم به حرکت در میاید! - الهه بانو
http://elahehbanoo.persianblog.ir/post/14
کم کم چرخهایم به حرکت در میاید! ساعت ۱:٢۱ ب.ظ روز سه‌شنبه ٢٤ تیر ۱۳٩۳. پروفایل مدیر : الهه. چالش ابدی یا جنگ آخر. خود غلط بود آنچه می پنداشتیم. داستان دنباله دار (1). بیست و پنج نوامبر. کم کم چرخهایم به حرکت در میاید! بیست و هفت سالگی. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ. راه اندازی شده است.
الهه بانو
http://elahehbanoo.persianblog.ir/1389/9
زندگیم سپری شد تا این شوم که اکنون هستم، آیا ارزشش را داشت؟ بادکنک هرچی که بالاتر میرفت، به خاطر گرمتر شدن هوا بزرگ و بزرگتر میشد. میفهمی چی در انتظارشه. ساعت ۸:۳٧ ق.ظ روز یکشنبه ٢۱ آذر ۱۳۸٩. پروفایل مدیر : الهه. چالش ابدی یا جنگ آخر. خود غلط بود آنچه می پنداشتیم. داستان دنباله دار (1). بیست و پنج نوامبر. کم کم چرخهایم به حرکت در میاید! بیست و هفت سالگی. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ. راه اندازی شده است.
الهه بانو
http://elahehbanoo.persianblog.ir/archive
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم. 1583;وشنبه ۱ دی ۱۳٩۳. بیست و پنج نوامبر. 1670;هارشنبه ٥ آذر ۱۳٩۳. 1580;معه ۳٠ آبان ۱۳٩۳. 1583;وشنبه ٩ تیر ۱۳٩۳. 1662;نجشنبه ٢٩ خرداد ۱۳٩۳. بیست و چهارم اکتبر دو هزار و دوازده. 1670;هارشنبه ۳ آبان ۱۳٩۱. پنجشنبه ٢٩ تیر ۱۳٩۱. 1662;نجشنبه ٢٩ تیر ۱۳٩۱. 1580;معه ٢٩ اردیبهشت ۱۳٩۱. زندگیم سپری شد تا این شوم که اکنون هستم، آیا ارزشش را داشت؟ 1740;کشنبه ٢۱ آذر ۱۳۸٩. 1670;هارشنبه ٢۳ تیر ۱۳۸٩. چقدر اعتماد به نفسم کم شده در نوشتن! پروفایل مدیر : الهه. چالش ابدی یا جنگ آخر.
مطلب جدید!!: بودن یا نبودن!! - خواب بيدار
http://majaninemodern.persianblog.ir/post/122
دوست دارم بروم سر به سرم نگذارید گریه ام را به حساب سفرم نگذارید. زمانی برای غزه سکوت کردم و زمانی دلم می گفت حرفی نیست .خسته شدم. خسته نشدی از بس دلتنگی هایت را نوشتی و کسی محل نداد. آن کس می خواستی بداند که می دانست و آن کس که دوست داشتی بداند هم . چه بگویم. این روزها دردهایی سینه ام را خراش می دهد که نمی دانم منشا آن کجاست؟ اینگونه نبود که ننویسم ، نوشتم اما در این جا دیگر نمی توانستم. چه ضرورتی دارد درد ها را اینجا بنویسم. چه ضرورتی دارد حرف زدن؟ جایی که شنونده ای نیست. راستی کجا می خوای بری؟
خواب بيدار
http://majaninemodern.persianblog.ir/1387/6
دوست دارم بروم سر به سرم نگذارید گریه ام را به حساب سفرم نگذارید. آن هنگام که روزهای خوشبختیمان را می گذراندیم خبر نداشتیم که در پی آن سختی ها بر سرمان باران می گیرند. آن هنگام که خنده عادت زندگیمان شده بود. و لبخند دیگری، لبخندی را بر لبمان می آورد نمی دانستیم که روزی قرار است خنده را طعمه کنیم برای دیگران و گریه را پنهانی شکار کنیم. و آن هنگام که نمی دانستم درستی و بدی راهشان از هم جداست بدی میکردیم و اسمش را خوبی میگذاشتیم و فکر میکردیم که ما فرشته های خداییم که بر سر دیگران نازل شده ایم. ساعت ٢...
خون - الهه بانو
http://elahehbanoo.persianblog.ir/post/15
زخم زبانهایت بوی گس خون میدهد. به راستی که هیچکس به اندازه من عاشق عشق نبوده، به راستی که هیچکس اینگونه خواهان دشمن خویش نبوده است! ساعت ٧:٢٦ ب.ظ روز پنجشنبه ٢٦ تیر ۱۳٩۳. پروفایل مدیر : الهه. چالش ابدی یا جنگ آخر. خود غلط بود آنچه می پنداشتیم. داستان دنباله دار (1). بیست و پنج نوامبر. کم کم چرخهایم به حرکت در میاید! بیست و هفت سالگی. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ. راه اندازی شده است.
الهه بانو
http://elahehbanoo.persianblog.ir/1391/8
بیست و چهارم اکتبر دو هزار و دوازده. از کلاس یوگا برمیگردم. چند ماهی بیشتر نیست که یوگا را شروع کرده ام اما احساس میکنم جزء جدانشدنی زندگیم شده است. آرامشی که بعد از یوگا دارم، مرا با سکون آسمان گرفته و درختهای زرد و نارنجی پاییزی همنوا میکند. بیشتر از قبل حس میکنم تنها ذره ای هستم از کائنات، که بودنم را برای مدت کوتاهی هدیه گرفته ام. رویای قشنگی ست این زندگی! پروفایل مدیر : الهه. چالش ابدی یا جنگ آخر. خود غلط بود آنچه می پنداشتیم. داستان دنباله دار (1). بیست و پنج نوامبر. کم کم چرخهایم به حرکت در میاید!
الهه بانو
http://elahehbanoo.persianblog.ir/1391/4
محسن عزیزم، این روزها بیشتر حس میکنم که بلند پروازی هایم آهسته آهسته در کنار تو فرود می آیند وعاقبت آرام می گیریم. ساعت ٧:٢٩ ب.ظ روز پنجشنبه ٢٩ تیر ۱۳٩۱. پروفایل مدیر : الهه. چالش ابدی یا جنگ آخر. خود غلط بود آنچه می پنداشتیم. داستان دنباله دار (1). بیست و پنج نوامبر. کم کم چرخهایم به حرکت در میاید! بیست و هفت سالگی. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ. راه اندازی شده است.
داستان دنباله دار (1) - الهه بانو
http://elahehbanoo.persianblog.ir/post/18
داستان دنباله دار (1). نمیتوانم باور کنم که تمام اینها به صورت رندوم اتفاق افتاده است. شاید هنوز خیلی زود است برای حرف زدن در موردش. اما این بلاگ تنها امید این روزهاست. اپیزود اول : " بر پشت سمندی گویی نوزین که قرارش نیست.". الهه میفهمد که هنوز خود دوست داشتنی اش را دارد. هنوز با اسب وحشی احساسش صادق است و از حرف زدن در موردش برای یک غریبه ی آشنا و قضاوت شدن نمیترسد. غریبه چیزی نمیگوید تا غریبه بماند. اسب که به رسمیت شناخته شده ، رام میشود. الهه خود را قوی و با ارزش حس میکند. پروفایل مدیر : الهه.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
42
Naturheilpraxis (Heilpraktiker) Mayer-Sonnenburg in Augsburg
Matrix-Rhythmus-Therapie nach Dr. Randoll. Schulmedizin - Ganzheitliche Medizin. Muskulo-skelettale Beschwerden und die Matrix-Rhythmus-Therapie. Das Diabetische Fußsyndrom und die Matrix-Rhythmus-Therapie. Die Angst im Nacken, CMD und die Matrix-Rhythmus-Therapie. Multiple Sklerose und die Matrix-Rhythmus-Therapie. Schulterschmerzen - Frozen Shoulder Odyssee. Lasertherapie: In Kohärenz mit der Körperzelle. Ihr Weg zu einem gesunden und glücklichen Leben. Ihr Weg zu einem gesunden und glücklichen Leben.
آموزش وبلاگ
این وبلاگ مربوط به سهیل محمودی می باشد. 1608;صیت شهدا. ابزار و قالب وبلاگ. ثبت تصویر از کامپیوتر. ثبت تصویر در وبلاگ. 1578;اریخ روز. 1585;وزشمار محرم عاشورا. ثبت تصویر از کامپیوتر. دوشنبه هجدهم بهمن ۱۳۹۵ ساعت 10:58 توسط : سهیل محمودی. ثبت تصویر در وبلاگ. دوشنبه هجدهم بهمن ۱۳۹۵ ساعت 10:53 توسط : سهیل محمودی. این عکس سهیل است. دوشنبه هجدهم بهمن ۱۳۹۵ ساعت 10:23 توسط : سهیل محمودی. این مطلب در تاریخ 951118 در کلاس آموزش وبلاگ قرار داده شده است. مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ. Designed By Ashoora.ir.
Home
Would you like to make this site your homepage? It's fast and easy. Yes, Please make this my home page! Don't show this to me again. Welcome to the Seyed Soheil Mansouri's. In the name of Allah, The compassionate, The merciful. I was born in september 1988 in the city of Kerman, southeast of Islamic Republic of Iran (Persia). I am currently a student in the United States of America. Iran, A brief History. The country has always been known to its own people as. A province in southern. S first vigorous gro...
BLOGFA.COM
این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است. محتوای وبلاگ محفوظ است. تنها از نمایش عمومی آن جلوگیری شده است. جهت اطلاع از دلایل مسدود سازی و رفع آن لطفا با ایمیل filter@ nsp. جهت اطلاعات بیشتر بخش ر اهنمای پیگیری جهت رفع فیلتر وبلاگهای مسدود شده توسط کارگروه.
خرده داستان
داستانهای 55 کلمه ای. یکشنبه بیست و یکم تیر ۱۳۹۴. تمام دلتنگی اش را پنهان کرده میان دو دست. گذاشته روی سینه اش. چشم به راه مردی که رفت. عطر خوشبوی وحشی ترین گل را بیاورد. با خاطره ایی سه هزار ساله از یک مرد. که میان دو دست. نوشته شده توسط سهیل میرزایی در 0:29 لینک ثابت. پنجشنبه دهم اردیبهشت ۱۳۹۴. روي صندلي پارك نشسته بود. و با دقت به تصاوير كتاب دخترك كبريت فروش. نوشته شده توسط سهیل میرزایی در 10:24 لینک ثابت. چهارشنبه بیست و ششم فروردین ۱۳۹۴. قصه امروز قصه ی هر روز نیست. امروز قصه ام نمی اومد. نوشته شده...
تنها دویدن؛ یادداشتهای سهیل
تنها دویدن یادداشتهای سهیل. داستان شانههای چپ و راست. داستان شانههای چپ و راست. باری، امروز هر دو شانه مرا گذاشته‌اند و رفته‌اند، اگرچه کنار هم‌اند.در قطعه سی و شش آرمیده‌اند و مامن لحظه‌های دلتنگی من، که این روزها هفت روز هفته شده است، گشته‌اند.امروز دلم هم به چشمهای شانه چپ خوش است، هم به گرمی دستان همیشه عاشق شانه راست. 1639;:٠٤ ق.ظ ; یکشنبه ٢٤ اسفند ۱۳٩۳. سرگذشت یک گل ارکیده. جوابم را نداد.حتی به نظرم آمد سرش را برگرداند و خود را زد به نشنیدن. پیش خود گفتم باشد! را گرفته باشم- سهیل و خود را یکی ببی...
چرا بايد حيوانات سختى بكشند؟؟!
چرا بايد حيوانات سختى بكشند؟ به نظر من انها حقوقي دارند كه بايد حفظ شود.
ساعت عاشقی است بیا
ساعت عاشقی است بیا. او را ببوس تاکه دلش وا شود ز عشق. زین بوسه ها غرق تماشا شود ز عشق. گرچه مجال عاشقی از ما گذشته است. پاینده باد هرکه دلش زنده شد ز عشق . سه شنبه بیست و هشتم آبان 1392 12:36 سهیل. مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف. سخت محتاج به گرمای پر و بال توام. تو اگر باز کنی پنجره ای سمت دلت. میتوان گفت که من چلچله لال توام. سه شنبه پنجم دی 1391 7:46 سهیل. هيچکس نفهميد که " زليخا " مرد بود! عشقي که تو را پس ميزند ! جمعه بیست و یکم مهر 1391 13:33 سهیل. تو اگر سخت به من میگیری. که پژمردن من آسان نیست.
Soheil Mosun Limited - Custom Architectural Manufacturer
Soheil Mosun Limited is a custom architectural manufacturer and design build company. Projects include elevator interiors, monumental staircases, awards and more. We work with materials as old as time and as new as tomorrow, building your dreams to the most exacting specifications. Read about our company. Emerald City Condominiums - Cones and Cylinders Public Art.
کافه پیانو
به سراغ من اگر می آیید.نرم و آهسته بیایید.مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من! ماجرای من و کافه پیانو. دوستان نازنین این پست ثابت میباشد. لطفا از پست بعدی نظاره بفرمایید.با تشکر. نگا کن دلم داره پر میگیره غصه خوردن داره از یادم میره. امید: هیچی همینجوری یه شعر بود، این خیابونو برو تو. خب بلند میخوندی ما هم میشنیدیم. امید: حالا بعدا میخونم واست، همینجا ماشینو پارک کن. چرا امروز انقدر مبهمی تو؟ امید: حالا بیا میفهمی خودت. و روش نوشته شده بود. امید این اسم یه کتابه! قدیمی دیدم ، ترکیب رنگی کافه ام.
