somaye366.blogfa.com

fateme67.persianblog.ir

شعر

http://fateme67.persianblog.ir/post/9

بگذار دست کم گاهی تو را به خواب ببینم بگذار در خیال تو باشم بگذار این روزها خیلی برای گر یه دلم تنگ است. ه هس تو قلبم که هنوز نخونده مونده. فکر خوندن یه ح. رفش همه عمرم رو سوزونده. تا حالا هر چی که داشتم ، سر خوندنش گذاشتم. صد دفه شکستم اما رو ترانه پا نذاشتم. اگه اون ترانه باشه ، هیچ دلی تیره نمی شه. دیگه هیچ نگاه خیسی به افق خیره نمی شه. وقتی اون شعر رو بخونم پرده ها رو می سوزونم. دستا رو به سیب سرخ. باغ قصه می رسونم. تا ته جاده ی صدا حوصله کن! اون ترانه رو تا فردا با خودت زمزمه کن! ای ترانه ی مقدس!

fatemezahrak110.blogfa.com

روزگاران - دوستت دارم

http://www.fatemezahrak110.blogfa.com/post-18.aspx

من 21 ساله از شهری دور با یه وبلاگ ساده از همتون التماس دعا دارم. نوشته شده در سه شنبه سوم دی ۱۳۸۷ساعت 13:3 توسط زهرا. هرچی گیر بیاد از هرجا که می خواد بیاد فقط قشنگ باشه جاش همین جاست همتونو از صمیم قلب دوست دارم و براتون آرزوی موفقیت در تمام مراحل زندگیتون می کنم. لطفا منو این وبلاگ ناقابلو از راهنماییهای خوبتون بهره مند کنین.

fateme000000.blogfa.com

بگذار دست کم گاهی تو را به خواب ببینم

http://www.fateme000000.blogfa.com/8706.aspx

بگذار دست کم گاهی تو را به خواب ببینم. من از خدا خواستم. من از خدا خواستم،. نغمه هاي عشق مرا به گوش ات. برساند تا لبخند مرا. هرگز فراموش نكني و. ببيني كه سايه ام به. دنبالت است تا هرگز. ولي اكنون تو رفته اي ،. من هم خواهم رفت. فرق رفتن تو با من اين. است كه من شاهد رفتن تو هستم. جمعه بیست و دوم شهریور 1387 فاطمه. بس كه ديوار دلم كوتاه است. هر كه از كوچه ي تنهايي ما مي گذرد. به هواي هوسي هم كه شده. سركي مي كشد و مي گذرد. پنجشنبه بیست و یکم شهریور 1387 فاطمه. زشت و زیبا خوب و بد. زندگی راهیست بی ثمر بی فایده.

fateme000000.blogfa.com

بگذار دست کم گاهی تو را به خواب ببینم

http://www.fateme000000.blogfa.com/post-111.aspx

بگذار دست کم گاهی تو را به خواب ببینم. هر چه هستي باش اما.باش. اي كبود ارغواني.اي بنفشابي. با توام اي شور .اي دلشوره ي شيرين. با توام اي شادي غمگين . با توام اي غم غم مبهم. هر چه هستي باش . نه جزاينم آرزويي نيست:. هر چه هستي باش. اما باش. چهارشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۳۸۶ فاطمه. وب ديگه ي خودم. زهرا س ا ر ی.

fateme000000.blogfa.com

بگذار دست کم گاهی تو را به خواب ببینم

http://www.fateme000000.blogfa.com/8701.aspx

بگذار دست کم گاهی تو را به خواب ببینم. نا توان گذشته ام ز کوچه ها. نیمه جان رسیده ام به نیمه راه. چون کلاغ خسته ای دراین غروب. می برم به اشان خود پناه. در گریز از ان زمان بی گذشت. در فغان از این ملال بی زوال. رانده از بهشت عشق وارزو. ماند ام همه غم وهمه خیال. سر نهاده چون اسیر خسته جان. در کمند روزگار بد سرشت. رو نهفته چون ستارگان کور. در غبار کهکشان سرنوشت. می روم زدیده ها نهان شوم. می روم که گریه در نهان کنم. یا مرا جدایی تو می کشد. یا تو را دوباره مهربان کنم. این زمان نشسته بی تو با خدا. وب ديگه ي خودم.

fateme000000.blogfa.com

بگذار دست کم گاهی تو را به خواب ببینم

http://www.fateme000000.blogfa.com/post-156.aspx

بگذار دست کم گاهی تو را به خواب ببینم. اي كبود ارغواني.اي بنفشابي. با توام اي شور .اي دلشوره ي شيرين. با توام اي شادي غمگين . با توام اي غم غم مبهم. هر چه هستي باش . نه جزاينم آرزويي نيست:. هر چه هستي باش. اما باش. جمعه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۰ فاطمه. وب ديگه ي خودم. زهرا س ا ر ی.

fateme000000.blogfa.com

بگذار دست کم گاهی تو را به خواب ببینم

http://www.fateme000000.blogfa.com/8710.aspx

بگذار دست کم گاهی تو را به خواب ببینم. پشت دلهای پر از غصه مجالیست که نور. و من از سایه بن بست عبور آمده ام. می روم در گذر لحظه ی احساس. با نمازی که خود از عاطفه ی عشق پر است. و در همسایگی چشم خدا می خندم. دل را به خدا می بندم. چهارشنبه یازدهم دی 1387 فاطمه. وب ديگه ي خودم. زهرا س ا ر ی.

fateme000000.blogfa.com

بگذار دست کم گاهی تو را به خواب ببینم

http://www.fateme000000.blogfa.com/8703.aspx

بگذار دست کم گاهی تو را به خواب ببینم. قصه ي موش كوچولو و مادرش. يكي بود يكي نبود. موش كوچولو توي لونه پيش مادرش نشسته بود. مادرش داشت تندتند بافتني مي بافت. حوصله ي موش كوچولو سر رفت. پاشد و يواشكي از لونه اومد بيرون. مادرش متوجه نشد. موش كوچولو جلوي لونه نشست و شروع كرد به خاك بازي. بوي موش كوچولو به دماغ. را ديد ، ترسيد و دم موش كوچولو را گرفت و كشيدش توي لونه و در را بست. موش كوچولو جيغ كشيد و گفت: واي دمم درد گرفت، چكار ميكني مامان؟ قصه ي ما به سر رسيد كلاغه به خونه اش نرسيد. قصه ي باز و كبوتر.

fateme67.persianblog.ir

شعر

http://fateme67.persianblog.ir/1388/4

بگذار دست کم گاهی تو را به خواب ببینم بگذار در خیال تو باشم بگذار این روزها خیلی برای گر یه دلم تنگ است. حوصله ام که سر می رود . صله ام که سر می رود با خودم پازل بازی می کنم. طرح پازلم که معلوم است. ابتدا خوب در ذهنم ترسیمت می کنم. بعد خوب تکه تکه ات می کنم و هر تکه را سر جایش می گذارم. اول آن لبانت را . بعد گیسوانت را . بعد آن چشم سرمه نایت را . این قطعه را خیلی دوست دارم خودت هم می دانی . و بعد هم آن پیشانی بلندت را و سایرتکه ها را. این بار هم به جایش سنگ می گذارم. کبوتر با کبوتر باز با باز. 1779;:...

fateme67.persianblog.ir

خاطره - شعر

http://fateme67.persianblog.ir/post/3

بگذار دست کم گاهی تو را به خواب ببینم بگذار در خیال تو باشم بگذار این روزها خیلی برای گر یه دلم تنگ است. آیینه ها دچار فراموشی اند. ونام تو ورد زبان کوچه خاموشی. بی چشمهای باز تو روشن نیست! 1779;:٤٧ ‎ب.ظ ; ۱۳۸۸/٤/٤. حرف هیچکس را باور نکن! حوصله ام که سر می رود . کبوتر با کبوتر باز با باز. شریعتی در کویرش می نویسد. Http:/ avaze-shabahang.persianblog.ir. شبکه اجتماعی بهشت من. باشگاه مدیران و متخصصان. لیست وبلاگ های فارسی.