sosheyans.blogfa.com

mitarsamasheghbesham.blogfa.com

دل سپرده - (اندوه تنهایی)

http://www.mitarsamasheghbesham.blogfa.com/post-50.aspx

پشت شیشه برف می بارد. پشت شیشه برف میبارد. درسکوت سینه ام دستی. دانه ی اندوه می کارد. مو سپید آخرشدی ای برف. تا سرآنجامم چنین دیدی. در دلم باریدی .ای افسوس. بر سر گورم نباریدی. چون نهالی سست می لرزد. روحم از سرمای تنهایی. می خزد در ظلمت قلبم. دیگرم گرمی نمی بخشی. عشق،ای خورشید یخ بسته. سینه ام صحرای نومیدیست. خسته ام،ازعشق هم خسته. غنچه ی شوق تو هم خشکید. عاقبت زین خواب دردآلود. جان من بیدار شد، بیدار. بعداز او برهرچه رو کردم. دیدم افسون سرابی بود. آنچه میگشتم به دنبالش. وای بر من،نقش خوابی بود.

mitarsamasheghbesham.blogfa.com

دل سپرده - 19بهار عمرت مبارک دختر پاییز...

http://www.mitarsamasheghbesham.blogfa.com/post-48.aspx

19بهار عمرت مبارک دختر پاییز. و همراه خاکستر آرزوهایم. به دست باد سپردم. تا هرجا ترا یافت. نثارت کند برسم هدیه. در تمام پس کوچه های احساس. و در یادهای آشنا. و هرجا که عطر دوستی. دوباره نگاهمان درهم بیامیزد. با شعرنبشته ای از من. در دستان مرجانی ات. بازم شادي و بوسه ، گلاي سرخ و ميخک. ميگن کهنه نمي شه تولدت مبارک. تو اين روز طلايي تو اومدي به دنيا. و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما. تو تقويما نوشتيم تو اين ماه و تو اين روز. از اسمون فرستاد خدا يه ماه زيبا. يه کيک خيلي خوش طعم ،با چند تا شمع روشن.

mitarsamasheghbesham.blogfa.com

دل سپرده - 21بهار عمرت مبارک پاییزی من...

http://www.mitarsamasheghbesham.blogfa.com/post-56.aspx

21بهار عمرت مبارک پاییزی من. پاییز که می شود. انگار از همیشه عاشق ترم. در تمام طول پاییز. نمناکی شب ها را. با تمام منفذهای پوستم. نقش دیدگان تورا جستجو می کند. پاییز که می شود. همراه برگها رنگ عوض می کنم. زردو نارنجی می شوم و. با باد تا افقی که چشمانت. و مقابلت به رقص درمی آیم. تا آن جا که باور کنی. تمام روزهایی که از پاییز گذشته. همواره عاشقت بوده ام. پاییز که می شود. بی قراری هایم را در باغچه کوچکی. می کارم و آرام آرام. قطره های باران را. که روزهاست در دامنم جمع کردم. به باغچه می نوشانم. پاییز که می شود.

mitarsamasheghbesham.blogfa.com

دل سپرده - آنقدر دوست دارم که ه ه ه...نگران خودمم!!!

http://www.mitarsamasheghbesham.blogfa.com/post-52.aspx

آنقدر دوست دارم که ه ه ه.نگران خودمم! دلم گرفته به اندازه ی وسعت تمام دلتنگی های عالم. شیشه ی قلبم آنقدر نازک شده که با کوچکترین تلنگری می شکند! دلم میخواهد فریاد بزنم. ولی واژه ای نمیابم که عمق دردم را در فریاد منعکس کند. فریادی در اوج سکوت که همیشه برای خودم سرداده ام. دلم به درد می آید! وقتی سرنوشت را به نظاره مینشینم.کاش می شدپرواز کنم. پروازی بی انتها تا رسیدن به ابدیت! کاش می شد هجوم بی رحمانه درد وجودم را پیدا کنم. نفرین به بودن وقتی با درد همراه است. کاش این بار هم کسی اشک هایم را نبیند.

mitarsamasheghbesham.blogfa.com

دل سپرده - نگران نباش!

http://www.mitarsamasheghbesham.blogfa.com/post-53.aspx

من آنقدرامروز و فرداهاي نيامدن را ديده ام. كه ديگر هيچ وعده بي سرانجامي. خواب و خيال آرزوهايم را آشفته نميكند! حالا ياد گرفته ام كه فراموشي. ياد گرفتم كه از هيچ لبخندي. خيال دوست داشتن به سرم نزند! ياد گرفتم بشنوم تا فردا! به روي خود نياورم كه فرداها. نوشته شده در شنبه ۱۳۹۰/۰۳/۰۷ساعت 23:53 توسط الهام. قالب وبلاگ : قالب وبلاگ. فاصله آمدن ورفتن ماست. شایدآن خنده که امروز دریغش کردی. آخرین فرصت همراهی ماست. خانه ی دوست کجاست. یه عاشق یه معشوق. آدم ها وحرف ها. مقالات آموزشي و دانلود نرم افزار هاي کمياب.

mitarsamasheghbesham.blogfa.com

دل سپرده - تو گرگ بودی و من...

http://www.mitarsamasheghbesham.blogfa.com/post-47.aspx

تو گرگ بودی و من. تمام این روزها هم که دروغ باشند،چشم های من که حقیقت دارند! هزار بار چشم میگذارم و قایم می شوی. هر بار از میان پسرکان این حوالی پیدایت میکنم. می گویی:"این بار من گرگم."و چشم می گذاری. من باورم نمی شود که گرگ باشی! قایم نمی شوم،تنها کنج دیوا ری پناه می گیرم. کمی دنبالم می گردی و از خودم سر میروم که پیدایم کنی. می آیم که خودم را نشانت دهم مبادا جستو جو خسته ات کند سرور. اما ششصدو سی دختر کدخدا از راه میرسد و.سواره می روی! من باورم نمی شود که تو گرگ باشی. اما می روی و تمام جاده می رود.

mitarsamasheghbesham.blogfa.com

دل سپرده - تولد عشقم مبارک

http://www.mitarsamasheghbesham.blogfa.com/post-61.aspx

این چندمین تولد توست؟ و چندمین انبساط مجدد کائنات؟ این چندمین بارخلقت است؟ و چندمین انفجار سکوت؟ خورشید را چندمین بار است که میبینی؟ و پروانه ساعتها چندمین بار است که میچرخد؟ و ثانیه چندمین بار است که به احترام تو برمیخیزد؟ چندمین بار است که مجددا نفس میکشی؟ آه که تو چقدر خوشبختی! و جهان چه پرغوغاست. که بینهایتمین تولد تو را جشن میگیرد . . برچسبها: دوستت دارم عزیز تر از جانم. نوشته شده در شنبه ۱۳۹۲/۰۳/۱۱ساعت 10:12 توسط الهام. قالب وبلاگ : قالب وبلاگ. فاصله آمدن ورفتن ماست. شایدآن خنده که امروز دریغش کردی.

mitarsamasheghbesham.blogfa.com

دل سپرده - دیداری شیرین

http://www.mitarsamasheghbesham.blogfa.com/post-59.aspx

پس از ماه ها! یادم نمیاید آخرین بار کی به آن چشمان چون شب نگریسته بودم! اولش غریبی می کرد! کم کم به راه آمد! بی آنکه زیاد هم مهم. تا قفله کلامش را باز کنم! بلاخره به حرف آمد. هنوز هم با همان ذوق صحبت میکرد! با همان گردش چشمان و حرکات سر و صورت! همه خاطراتمان یک آن در نظرم گذشت. وقتی آلبوم عروسیمان را میدید،میلی نشان نداد! به سان کودکی بود که هم بازیش را گرفته باشند! در آخر خیلی سرد گفت:به سلامتی! شاید او باور نکند! اما دوست دارم بداند که. بهترین دوستم در تمام طول. عمرم او بوده و ،بس. فاصله آمدن ورفتن ماست.

mitarsamasheghbesham.blogfa.com

دل سپرده - فاصله آدمها...

http://www.mitarsamasheghbesham.blogfa.com/post-57.aspx

چه می شود همه از جنس آسمان باشند؟ چه قدر فاصله اينجاست بين آدمها. چه قدر عاطفه تنهاست بين آدمها. كسي به حال شقايق دلش نمي سوزد. و او هنوز شكوفاست بين آدمها. كسي به نيت دل ها دعا نمي خواند. غروب زمزمه پيداست بين آدمها. چه مي شود همه از جنس آسمان باشيم. طلوع عشق چه زيباست بين آدمها. تمام پنجره ها بي قرار بارانند. چه قدر خشكي و صحراست بين آدمها. به خاطر تو سرودم چرا كه تنها تو. دلت به وسعت درياست بين آدمها. نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۲/۰۲/۱۵ساعت 17:1 توسط الهام. قالب وبلاگ : قالب وبلاگ. فاصله آمدن ورفتن ماست.

mitarsamasheghbesham.blogfa.com

دل سپرده - یادی از خاطره ها...

http://www.mitarsamasheghbesham.blogfa.com/post-58.aspx

یادی از خاطره ها. سلام،گرچه جوابی واسه شنیدن نیست! میخوام یاد خاطرات کنم. 2سال قبل تو همین روزا،تو شرجی هوا،تو پارک ساحلی چه روزای سخت،اما. عامیانه بگم مثه سگ درس میخوندیم.یه دور هردمون جدا،بعد من واسه اون،اون. واسه من توضیح میداد. از کلاس اولیا هم بدتر. بهش که فکر میکنم یه دانشجو این طور درس بخونه خندم می گیره.". خنکای هوا که میشد باید میرفتیم خونه! چون دیر می جنبیدیم به تاریکی هوا و بی. تاکسی بودن بر می خوردیم! همش حسرت میخوردیم چرا نمیشه بیشتر بمونیم؟ ترم آخریه بهترین معدل دوران دانشجویما گرفتم!