SOSHIANT67.BLOGFA.COM

khazanno.blogfa.com

خزان -

http://www.khazanno.blogfa.com/post-2.aspx

خدا از من پرسید: دوست داری با من مصاحبه کنی؟ پاسخ دادم: اگر شما وقت داشته باشید. خدا لبخندی زد و پاسخ داد: زمان من ابدیت است، چه سؤالاتی در ذهن داری که دوست داری از من بپرسی؟ من سؤال کردم: چه چیزی درآدمها شما را بیشتر متعجب می کند؟ اینکه از دوران کودکی خود خسته می شوند و عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و دوباره آرزوی این را دارند که روزی بچه شوند. اینکه سلامتی خود را به خاطر بدست آوردن پول از دست می دهند و سپس پول خود را خرج می کنند تا سلامتی از دست رفته را دوباره باز یابند. اینکه یاد بگیرند دو نفر می توان...

larissa-hyr.blogfa.com

صندوقچه ی گفتنی ها! - تلنگر.......

http://www.larissa-hyr.blogfa.com/post-7.aspx

صندوقچه ی گفتنی ها! خدایا تا پاکم نکردی، خاکم نکن. توی قصابی بودم که یه خانم پیر اومد تو مغازه و یه گوشه ایستاد. یه آقای جوان خوش تیپی هم اومد تو گفت: آقا ابراهیم قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله د. آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافههاش. همینجور که داشت کارشو انجام میداد رو به پیرزن کرد گفت: شما چی میخواین مادر جان؟ پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: لطفا" به اندازه همین پول گوشت بدین آقا. قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد و گفت: پونصد تومان! جوون گفت: چرا مادر.

larissa-hyr.blogfa.com

صندوقچه ی گفتنی ها! - ارزش بعضی از دخترا......

http://www.larissa-hyr.blogfa.com/post-6.aspx

صندوقچه ی گفتنی ها! خدایا تا پاکم نکردی، خاکم نکن. ارزش بعضی از دخترا. دختران زیبا مثل سیب های روی درخت هستند. بهترین هایشان در بالاترین نقطه درخت قرار دارند. پسرها نمی خواهند به بهترین ها برسند. چون می ترسند سقوط کنند و زخمی شوند! به سیب های پوسیده روی زمین که خوب نیستند، اما بدست آوردنشان آسان است اکتفا می کنند. سیب های بالای درخت فکر می کنند که مشکل از آنهاست! درحالی که آنها فوق العاده اند. آنها فقط باید منتظر آمدن پسری بمانند که آن قدر شجاع باشد که بتواند از درخت بالا بیاید.

khazanno.blogfa.com

خزان -

http://www.khazanno.blogfa.com/post-10.aspx

از کر هگی د م نداشتن. مردی خری دید به گل در نشسته و صاحب خر از بیرون کشیدن آن درمانده. مساعدت را (برای کمک کردن) دست در د م خر زده ق و ت کرد (زور زد) د م از جای کنده آمد. فغان از صاحب خر برخاست که تاوان بده! مرد به قصد فرار به کوچه یی دوید، بن بست یافت. خود را به خانه یی درافگند. زنی آنجا کنار حوض خانه چیزی میشست و بار حمل داشت (حامله بود). از آن هیاهو و آواز در بترسید، بار بگذاشت (س قط کرد). خانه خدا (صاحب خانه) نیز با صاحب خر هم آواز شد. نخست از یهودی پرسید. جوان پدر مرده را پیش خواند. گفت: این مرد...

larissa-hyr.blogfa.com

صندوقچه ی گفتنی ها!

http://www.larissa-hyr.blogfa.com/9009.aspx

صندوقچه ی گفتنی ها! خدایا تا پاکم نکردی، خاکم نکن. لیوان را زمین بگذار. استادی درشروع کلاس درس ، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند.بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟ شاگردان جواب دادند 50 گرم ، 100 گرم ، 150 گرم. استاد گفت : من هم بدون وزن کردن ، نمی دانم دقیقا وزنش چقدراست . اما سوال من این است : اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم ، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاگردان گفتند : هیچ اتفاقی نمی افتد . یکی از شاگردان گفت : دست تان کم کم درد میگیرد.

larissa-hyr.blogfa.com

صندوقچه ی گفتنی ها! - بعضی از آدمها .......

http://www.larissa-hyr.blogfa.com/post-3.aspx

صندوقچه ی گفتنی ها! خدایا تا پاکم نکردی، خاکم نکن. بعضی از آدمها . بعضی از آدمها را باید چند بار خواند تا معنی آنها را فهمید و. بعضی از آدمها را باید نخوانده دور انداخت. بعضی آدمها جلد زرکوب دارند بعضی جلد ضخیم،. بعضی جلد نازک وبعضی اصلا جلد ندارند. بعضی آدمها با کاغذ کاهی نا مرغوب چاپ می شوند و. بعضی با کاغذ خارجی. بعضی آدمها ترجمه شده اند و. بعضی تفسیر می شوند. بعضی از آدمها تجدید چاپ می شوند و. بعضی از آدمها فتو کپی آدمهای دیگرند. بعضی از آدمها دارای صفحات سیاه وسفیداند و. بعضی ازآدمها را باید جلد گرفت.

larissa-hyr.blogfa.com

صندوقچه ی گفتنی ها! - لیوان را زمین بگذار

http://www.larissa-hyr.blogfa.com/post-2.aspx

صندوقچه ی گفتنی ها! خدایا تا پاکم نکردی، خاکم نکن. لیوان را زمین بگذار. استادی درشروع کلاس درس ، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند.بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟ شاگردان جواب دادند 50 گرم ، 100 گرم ، 150 گرم. استاد گفت : من هم بدون وزن کردن ، نمی دانم دقیقا وزنش چقدراست . اما سوال من این است : اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم ، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاگردان گفتند : هیچ اتفاقی نمی افتد . یکی از شاگردان گفت : دست تان کم کم درد میگیرد.

khazanno.blogfa.com

خزان -

http://www.khazanno.blogfa.com/post-9.aspx

آخرین باری که گوشت قرمز خرید، چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت. اما او از چوپان دروغگو هم گله ای ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد و به این دلیل است که دیگر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد . . نوشته شده در شنبه ۱۲ آذر۱۳۹۰ساعت 11:14 توسط خاطره. تماس با مدیریت سایت. ارتباط با مدیریت سایت. بدون سانسور از هوا زمین.

khazanno.blogfa.com

خزان

http://www.khazanno.blogfa.com/9009.aspx

عشق تو بی درد و بی غم رفت. خزان است ودگر بار هم. ببین این گونه برگ ها هم. ره خود را جدا کردند. اگر مردند ،قوتی دارند. زیر خاک و این چنین تابان. ولی دیگر درختان را ملالی نیست. بهاری اول و پایان خزانی است. نوشته شده در چهارشنبه ۲۳ آذر۱۳۹۰ساعت 11:42 توسط خاطره. چشم هایت را ببند. چشم هایت را ببند ،. تا ببینی، زیباترین زیبایی دنیا چه بوده. پس تا میتوانی جلوه گر شو. غم آن گوشه نشسته. تکیه گاه دومت هم بی زبان است. حسرت دیدن درون چشم تو بی داد دارد. نمی دانم چرا آسوده میگریم. چشم هایم، بسته و بی تاب از دیدن.