SOUFIE.BLOGFA.COM

xplayers.blogfa.com

lemonade

http://www.xplayers.blogfa.com/8805.aspx

يك روز كاملا معمولى تحصيلى بود. به طرح درسم نگاه كردم و ديدم كاملا براى تدريس آماده ام. اولين كارى كه بايد مى كردم اين بود كه مشق هاى بچه ها را كنترل كنم و ببينم تكاليفشان را كامل انجام داده اند يا نه . هنگامى كه نزديك تروى رسيدم، او با سر خميده، دفتر مشقش را جلوى من گذاشت و ديدم كه تكاليفش را انجام نداده است. او سعى كرد خودش را پشت سر بغل دستيش پنهان كند كه من او را نبينم. طبيعى است كه من به تكاليف او نگاهى انداختم و گفتم: "تروى! اين كامل نيست.". سلام به همهی دوستان. ز کجا آمده ام؟ از قطره تا دریا(امید).

xplayers.blogfa.com

lemonade

http://www.xplayers.blogfa.com/8707.aspx

عشق را شما چگونه تفسير مي كنيد؟ یك بار دختری حین صحبت با پسری كه عاشقش بود، ازش پرسید. Why do you like me? Why do you love me? I dont know tell the reason. but I really like you. دلیلشو نمیدونم .اما واقعا"دوست دارم. You can't even tell me the reason. how can you say you like me? تو هیچ دلیلی رو نمي توني عنوان كني. پس چطور دوستم داری؟ How can you say you love me? چطور میتونی بگی عاشقمی؟ I really don't know the reason, but I can prove that I love U. من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت كنم. گفتم بخاط...

xplayers.blogfa.com

lemonade -

http://www.xplayers.blogfa.com/post-153.aspx

یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا میتوانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟ برخی ازدانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند. برخی دادن گل و هدیه و حرف های دلنشین را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند با هم بودن در تحمل رنجها ولذت بردن از خوشبختی را راه بیان عشق می دانند. در آن بین، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد:. یک ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. پدر من در آن...

xplayers.blogfa.com

lemonade

http://www.xplayers.blogfa.com/8804.aspx

یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا میتوانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟ برخی ازدانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند. برخی دادن گل و هدیه و حرف های دلنشین را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند با هم بودن در تحمل رنجها ولذت بردن از خوشبختی را راه بیان عشق می دانند. در آن بین، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد:. یک ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. پدر من در آن...

xplayers.blogfa.com

lemonade

http://www.xplayers.blogfa.com/8801.aspx

نامه ايي به خدا. يك روز كارمند پستي كه به نامههايي كه آدرس نامعلوم دارند، رسيدگي ميكرد، متوجه نامهاي شد كه روي پاكت آن با خطي لرزان نوشته شده بود نامهاي به خدا. با خودش فكر كرد بهتر است نامه را باز كرده و بخواند. در نامه اينطور نوشته شده بود:. نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم فروردین 1388ساعت 19:42 توسط بهرام. دانشجويي پس از اينكه در درس منطق نمره نياورد به استادش گفت: قربان، شما واقعا چيزي در مورد موضوع اين درس مي دانيد؟ همسر شما يك معشوقه 25 ساله دارد كه منطقي است ولي قانوني نيست.واين حقيقت كه شما ...

xplayers.blogfa.com

lemonade - دوست همیشگی من

http://www.xplayers.blogfa.com/post-146.aspx

جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی، تمام دنیا رو گرفته بود . یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است، از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند . مافوق به سرباز گفت :. اگر بخواهی می توانی بروی، اما هیچ فکر کردی این کار ارزشش را دارد یا نه؟ دوستت احتمالا ديگه مرده و ممکن است تو حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی! حرف های مافوق، اثری نداشت، سرباز اينطور تشخيص داد كه بايد به نجات دوستش برود . نوشته شده ...

xplayers.blogfa.com

lemonade - نامه ايي به خدا

http://www.xplayers.blogfa.com/post-150.aspx

نامه ايي به خدا. يك روز كارمند پستي كه به نامههايي كه آدرس نامعلوم دارند، رسيدگي ميكرد، متوجه نامهاي شد كه روي پاكت آن با خطي لرزان نوشته شده بود نامهاي به خدا. با خودش فكر كرد بهتر است نامه را باز كرده و بخواند. در نامه اينطور نوشته شده بود:. نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۳۸۸ساعت 19:42 توسط بهرام. ز کجا آمده ام؟ از قطره تا دریا(امید). خاطرات پت و مت از زبان پت. دیوار سیاه و سفید(بهاره). بی سرزمین ترازباد(سارا و سحر).

xplayers.blogfa.com

lemonade

http://www.xplayers.blogfa.com/8710.aspx

مادر من فقط یك چشم داشت. My mom only had one eye. I hated her. she was such an embarrassment. مادر من فقط یك چشم داشت . من از اون متنفر بودم . اون همیشه مایه خجالت من بود. She cooked for students and teachers to support the family. اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت. There was this one day during elementary school where my mom came to say hello to me. یك روز اومده بود دم در مدرسه كه به من سلام كنه و منو با خود به خونه ببره. My mom did not respond. اون هیچ جوابی نداد.

xplayers.blogfa.com

lemonade

http://www.xplayers.blogfa.com/8708.aspx

كودكی كه آماده تولد بود، نزد خداوند رفت و از او پرسید: می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این كوچكی و بدون هیچ كمكی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟ خداوند پاسخ داد: از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یكی را برای تو در نظر گرفته ام. او از تو نگهداری خواهد كرد.اما كودك هنوز مطمئن نبود كه می خواهد برود یا نه : اما اینجا در بهشت، من هیچ كار جز خندین و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من كافی هستند. كودك ادامه داد: من چطور می توانم بفهمم مردم چه می گویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟

xplayers.blogfa.com

lemonade - عاشقانه ترين دعا

http://www.xplayers.blogfa.com/post-154.aspx

يك روز كاملا معمولى تحصيلى بود. به طرح درسم نگاه كردم و ديدم كاملا براى تدريس آماده ام. اولين كارى كه بايد مى كردم اين بود كه مشق هاى بچه ها را كنترل كنم و ببينم تكاليفشان را كامل انجام داده اند يا نه . هنگامى كه نزديك تروى رسيدم، او با سر خميده، دفتر مشقش را جلوى من گذاشت و ديدم كه تكاليفش را انجام نداده است. او سعى كرد خودش را پشت سر بغل دستيش پنهان كند كه من او را نبينم. طبيعى است كه من به تكاليف او نگاهى انداختم و گفتم: "تروى! اين كامل نيست.". سلام به همهی دوستان. ز کجا آمده ام؟ از قطره تا دریا(امید).