taranehayeghorbat.blogfa.com
ترانه های غربت
http://www.taranehayeghorbat.blogfa.com/8708.aspx
بس که حرف حق کسی در دهر نتواند شنید / گیرد اول در اذان گفتن موذن گوش را. ما اجنبی ز قاعده کار عالمیم. نه به خاطر دنیا. آرزوی کودکی-عشق نوجوانی -آرمان جوانی-در جستجوی حقیقت گم شده. یکی از رویاها را دوست دارم تعریف کنم - چون با وجود گذشت بیش از 6-7 سال ایفاگران احتمالی نقش ها همانند که بودند: یک . - اما تعریف نمی کنم.هنوز نمی توانم همه چیز را در وب قسمت کنم. نوشته شده توسط خودم در پنجشنبه سی ام آبان 1387 و ساعت 19:52. پدربزرگ ام -که این روزها خیلی یادش می کنم - ۶ سال پیش گفته بود:.
taranehayeghorbat.blogfa.com
ترانه های غربت
http://www.taranehayeghorbat.blogfa.com/8707.aspx
بس که حرف حق کسی در دهر نتواند شنید / گیرد اول در اذان گفتن موذن گوش را. ما اجنبی ز قاعده کار عالمیم. نه به خاطر دنیا. شیشه ی پنجره" [ای را که شسته بودم]. باران به گند کشید. نوشته شده توسط خودم در دوشنبه بیست و نهم مهر 1387 و ساعت 16:29. آسمان نه تنها همه جا - بلکه هر روز - همان رنگ است. این جمله از کی ست: " هرگز سال نو و سالگرد تولد را به دوستت تبریک نگو"؟ ۵- یک آدم گه. نوشته شده توسط خودم در پنجشنبه بیست و پنجم مهر 1387 و ساعت 14:55. نوشته شده توسط خودم در یکشنبه بیست و یکم مهر 1387 و ساعت 16:36. دل دا...
taranehayeghorbat.blogfa.com
ترانه های غربت
http://www.taranehayeghorbat.blogfa.com/8811.aspx
بس که حرف حق کسی در دهر نتواند شنید / گیرد اول در اذان گفتن موذن گوش را. ما اجنبی ز قاعده کار عالمیم. نه به خاطر دنیا. خدایی داشتم ام ا به تدبیرش رها کردم. ولیای کاش تقدیرت ز تدبیرت جدا باشد. حقیقت را نمیخواهم چنین بی رحم و جان فرسا. مگر موهوم بی پایان دلت را غمزدا باشد. کسی باید مگر باشد؟ که تا چون کوه پا برجا ص دایت را ص دا باشد. خدایی تا بدو گویم مصیبتهای میهن کش؟ خدایی تا مگر خفقان خلقت را ندا باشد. نهان وامی دهم خود را، چون طفلی خ رد میخواهم. به گردابی چنین هائل" خدایم ناخدا باشد. نوشته شده توسط خود...
taranehayeghorbat.blogfa.com
ترانه های غربت
http://www.taranehayeghorbat.blogfa.com/8709.aspx
بس که حرف حق کسی در دهر نتواند شنید / گیرد اول در اذان گفتن موذن گوش را. ما اجنبی ز قاعده کار عالمیم. نه به خاطر دنیا. طوطی به جهان ایم و هنر بی هنری بود. روز و شب ما در پی این بی ثمری بود. قانون ازل بوده مگویید و مپرسید. هر لحظه چرا قسمت ما در-به-دری بود. ز یاران در پی رویا گذشتیم. سفر کردیم و از دریا گذشتیم. وفاداری نداریم از جهان چشم. چه آسان از شکستن ها گذشتیم. نوشته شده توسط خودم در پنجشنبه چهاردهم آذر 1387 و ساعت 18:54. پیری که ز جای خویش نتواند خاست الا به عصا کیش عصا بر خیزد.
taranehayeghorbat.blogfa.com
ترانه های غربت
http://www.taranehayeghorbat.blogfa.com/8806.aspx
بس که حرف حق کسی در دهر نتواند شنید / گیرد اول در اذان گفتن موذن گوش را. ما اجنبی ز قاعده کار عالمیم. نه به خاطر دنیا. دیباچه نوین گهستان زنده گی. هر لقمه ای که فرو می رود ممد حیات ست و چون در می آید بی شک مفرح ذات. و این را در نیابی مگر آن روز که لقمه را بلعیده باشی و توان قضای حاجتت نباشد: چشم قناعت درویش از چشمخانه برون می جهد و رشته ایمان فقیه گسسته می گردد. از دست و زبان که بر آید / کز عهده دفع اش به در آید. اعملوا آل داوود زورا و قلیل من یابسین منصور.
taranehayeghorbat.blogfa.com
ترانه های غربت
http://www.taranehayeghorbat.blogfa.com/8705.aspx
بس که حرف حق کسی در دهر نتواند شنید / گیرد اول در اذان گفتن موذن گوش را. ما اجنبی ز قاعده کار عالمیم. نه به خاطر دنیا. امروز یک سال گذشت از سفر پرخطر و دور و دراز من و چندی ز رفیقان عزیزم به غربت که همه با دل و جرات ره بسیار سپردیم و در این ره ز غم و غصه دو سد بار بمردیم و بسی رنج کشیدیم و به هجرت مزه ی تلخ چشیدیم که تا آخر سر بار خود از خانه ی ویرانه ی میهن به اندوه به سراپرده ی این خطه سرسبز دل انگیز بلاخیز رساندیم. بقیه اش رو فعلا حوصله ندارم بگم. گردوی فطیر کاکائو یا مثلا / مخلوط غلیظ موزی با پسته زنم.
taranehayeghorbat.blogfa.com
ترانه های غربت
http://www.taranehayeghorbat.blogfa.com/8807.aspx
بس که حرف حق کسی در دهر نتواند شنید / گیرد اول در اذان گفتن موذن گوش را. ما اجنبی ز قاعده کار عالمیم. نه به خاطر دنیا. اینم بگم لال از دنیا نرم. هوای گرم و مرطوب مجال تمام کردن هیچ شعری رو نمی ده. بیت اول که اومد همه چی وا می ره:. شهریست پر ظریفان وز هر طرف پلیسی / بر گرد هر رییسی دیوث کاسه لیسی. نوشته شده توسط خودم در سه شنبه هفتم مهر 1388 و ساعت 15:16. زرد است رنگ معشوق در روزگار محمود / گویی که در جوانان صفرا بریده باشد. نوشته شده توسط خودم در سه شنبه هفتم مهر 1388 و ساعت 15:14.
taranehayeghorbat.blogfa.com
ترانه های غربت
http://www.taranehayeghorbat.blogfa.com/8805.aspx
بس که حرف حق کسی در دهر نتواند شنید / گیرد اول در اذان گفتن موذن گوش را. ما اجنبی ز قاعده کار عالمیم. نه به خاطر دنیا. رقص پر در باد از قتل کبوتر گفت و رفت. قصهی تلخ کبوتربچه را پر گفت و رفت. قامت آزاده و سرسبزی ما جرم ماست. اين سخن را سرو در گوش صنوبر گفت و رفت. پرتو شمعی به رخسار پسر افتاده بود. بر لب بام آمد و اللهاکبر گفت و رفت. دست بيجان و جوانی با کبودیهای خويش. داستانها از نبردی نابرابر گفت و رفت. شام دارم ميکشم مادر به دختر گفت و ماند. دخترک يک زود ميآيم به مادر گفت و رفت. وصیت نامه یک استاد.
taranehayeghorbat.blogfa.com
ترانه های غربت
http://www.taranehayeghorbat.blogfa.com/8802.aspx
بس که حرف حق کسی در دهر نتواند شنید / گیرد اول در اذان گفتن موذن گوش را. ما اجنبی ز قاعده کار عالمیم. نه به خاطر دنیا. هران با خود بیاورم تا. یا رب این شورت کیارا که سپردی به من اش. می سپارم به تو از چشم حسود چمن اش! اما این جور نمی شد. درش آوردم. با احترام شورت را تا کردم و دوباره آرام ته سطل زباله گذاشتم. و بعد با عجله شروع کردم به خالی کردن ته بشقاب ها. قبل از وداع آخرین عکس شورت را گرفتم. خوب نگاه. نوشته شده توسط خودم در چهارشنبه شانزدهم اردیبهشت 1388 و ساعت 15:40.
taranehayeghorbat.blogfa.com
ترانه های غربت
http://www.taranehayeghorbat.blogfa.com/8712.aspx
بس که حرف حق کسی در دهر نتواند شنید / گیرد اول در اذان گفتن موذن گوش را. ما اجنبی ز قاعده کار عالمیم. نه به خاطر دنیا. چه می کنه سعدی؟ این شعر رو فقط باید به عنوان یک نظم بی نظیر و سهل و ممتنع خوند و لذت برد:. بفرمود و در هم شکستند خورد / مبدل شد آن عیش صافی به درد. شکستند چنگ و گسستند رود / به در کرد گوینده از سر سرود. به میخانه در سنگ بردن زدند / کدو را نشاندند و گردن زدند. می لاله گون از بت سرنگون / روان همچنان کز بت کشته خون. خم ابستن خمر نه ماهه بود / در آن فتنه دختر بینداخت زود.