T-H.BLOGFA.COM

rozhai-tanha.blogfa.com

روزهای تنها - ارمغان فرشته

http://www.rozhai-tanha.blogfa.com/post-27.aspx

با نوازشهاي لحن مرغكي بيدار دل. بامدادان دور شد از چشم من جادوي خواب. چون گشودم چشم، ديدم از ميان ابرها. برف زرين بارد از گيسوي گلگون، آفتاب. جوي خندان بود و من در اشك شوقش گرم گرم. گرد شب را شستم از رخسار و جانم تازه شد. شانه در گيسوي من كوشيد با آثار خواب. وز كشاكشهاش طرح گيسوانم تازه شد. سايه روشن بود روي گيتي از خورشيد و ابر. ابرها مانند مرغاني كه هر دم مي پرند. بر زمين خسسبيده نقش شاخهاي بيد بن. گاه محو و گاه رنگين ليك با قدي بلند. بره ها با هم سرود صبحدم خواندند و نيست. جز: كجايي مادر گمگشته؟ خسته ...

rozhai-tanha.blogfa.com

روزهای تنها - سهم من

http://www.rozhai-tanha.blogfa.com/post-25.aspx

توی این دنیای بی حاصل بودن. با همه شکستگی های دل من. با همه تلخیه قصه ی تو و من. من که حیفم میاد از گلایه کردن. ارزش گلایه ی من بیش از اینهاست. نه برای اون کسی که اهل سوداست. کسی که لحظه به لحظه رنگ دنیاست. من ساده به خیالم از خود ماست. سهم من از تو چی بوده غیر آزار. تویی که دنیا برات شده یه بازار. من تورو به چشم یاری دیده بودم. تو منو اما به چشم یه خریدار. ارزش گلایه ی من بیش از اینهاست. نه برای اون کسی که اهل سوداست. تورو باید می شناختم که هزارتا چهره داشتی. روی احساس و دل من داشتی قیمت می گذاشتی.

rozhai-tanha.blogfa.com

روزهای تنها - سلام عشق

http://www.rozhai-tanha.blogfa.com/post-24.aspx

سلامی از کلامی گرم عشقم. به تو افسونگر برنای عشقم. سلامی با زبان بی زبانی. به تو پروانه زیبای عشقم. پیامی از وفایی با طروات. که من در یاد ان مهتاب عشقم. دعایی از جفایی با صراحت. خدایا خسته از هجران عشقم. درودی بر خداوند صلابت. شگفتا زنده در طوفان عشقم. خدایا درد او در جان من کن. نرنجد خاطر مرجان عشقم. از این گل خار غم در جان من کن. که باشد خار او درمان عشقم. مرا جز یادتان یادی نباشد. ولی تا پای جان در یاد عشقم. مرا جز نامتان جامی نباشد. نیابم ساغری چون جام عشقم. نیابی همچو من بی تاب و عاشق.

rozhai-tanha.blogfa.com

روزهای تنها -

http://www.rozhai-tanha.blogfa.com/post-26.aspx

گذشتم از تو که ای گل چو عمر من گذرانی. چو گویمت که به باغ بهشت گمشده مانی. بدور چشم تو هر چند داد دل نستاندم. برو که کام دل از دور آسمان بستانی. گذاشتم بجگر داغ عشق و از تو گذشتم. بکام من که نماندی بکام خویش بمانی. بهار عمر مرا گر خزان رسید تو خوش باش. که چون و همیشه بها ایمن از گزند خزانی. چه سالها که بپای تو شاخ گل بنشستم. که بشکفی و گلی پیش روی من بنشانی. تو غنچه بودی و من عندلیب باغ تو بودم. کنون بخواریم ای گلبن شکفته چه رانی؟ چه خارها که ز حسرت شکست در دل ریشم. چو دیدمت که چو گل سر سینه دگرانی.

en4all.blogfa.com

داستان های انگلیسی - Hope And Comfort

http://en4all.blogfa.com/post-87.aspx

جمعه بیست و پنجم تیر ۱۳۸۹ 13:37. Charley Foley calls into the Mater Misericordia Hospital to visit his wife. How are you feeling? He asks, sitting at the bedside, close to Dolly who is smiling up at him, her black hair resting against the white pillows. I'm fine,' Dolly says, quietly. She looks old and tired to Charley; she is deathly pale and has black pouches under her eyes. When she slips her fingers into Charley's he notices two ugly brown liver spots on the back her small hand. Any word from Linda?

en4all.blogfa.com

داستان های انگلیسی - My Beloved Edith

http://en4all.blogfa.com/post-83.aspx

چهارشنبه بیست و سوم تیر ۱۳۸۹ 11:27. Arthur stood at the gates and waited for the man to come. He was early today, keen to get started. He rubbed his hands together to stimulate the circulation and peered through the railings. Finally, the man arrived and unlocked the gate. He pulled at the heavy iron frame and it slowly opened. Mornin' Albert, how are you feelin' today? This could be the one, do you think? What was it Agnes ? No, that's not right . Alice ? Well that's not her,' he thought. He continu...

en4all.blogfa.com

داستان های انگلیسی - The Thing You Want

http://en4all.blogfa.com/post-89.aspx

The Thing You Want. جمعه بیست و پنجم تیر ۱۳۸۹ 13:39. Outside of what was left of Atlanta, they discovered the great brick house, hidden in a thick grove of walnut trees. The grass was so high in the yard around it that the blades had fallen over into brown clumps beneath their own weight. They walked right up to the porticoed entrance and started to open the oak door. Someone inside, however, plucked it open first. What do you want? A withered, languorous old woman stared at them blankly. Cabe stepped ac...

en4all.blogfa.com

داستان های انگلیسی - The Adventure Of Black Peter

http://en4all.blogfa.com/post-92.aspx

The Adventure Of Black Peter. دوشنبه بیست و نهم اسفند ۱۳۹۰ 21:55. The Adventure Of Black Peter. I have never known my friend to be in better form, both mental and physical, than in the year '95. His increasing fame had brought with it an immense practice, and I should be guilty of an indiscretion if I were even to hint at the identity of some of the illustrious clients who crossed our humble threshold in Baker Street. Holmes, . نوشته شده توسط Mohammad Noroozi لینک ثابت. جدیدترین کدهای کارتهای DVB.

en4all.blogfa.com

داستان های انگلیسی - Things We Do Not Want To Hear

http://en4all.blogfa.com/post-84.aspx

Things We Do Not Want To Hear. چهارشنبه بیست و سوم تیر ۱۳۸۹ 11:27. She turned around on the bed to avoid the light that came from the window. She embraced the cushion she had set aside during her nap and kicked the sheet until releasing her feet from under it. You are awake already." he said, appearing at the door of the bedroom. Almost." she whispered. She could have slept forever. He came in and sat on the edge of the bed. It squeaked. Could you prepare some tea? I am tired.". What kind of tea? But the...