در سپیدار های شب در کنار اتاق کوچک که تو را میبینم و به ظلمانی جایی که بهم ظلم شد پایان میدهی-من تو را میبینم در تاریکی شب در کنار مه مهتاب -خدایا دلم گرمای وجود حس تو را می خواهد من تنها همدمم هست ماه و ستاره که فقط تا صبح هستند پیشم .من از این خرمن تنهایی خودم میترسم .اما در تنهاییم خوب است کسی نیست مرا رنج دهد آدمی نیست به من تهمت نامردی زند ....
http://tanhaeii.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
1.4 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
3
SSL
EXTERNAL LINKS
1
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
1.434 sec
SCORE
6.2
تنهــایی | tanhaeii.persianblog.ir Reviews
https://tanhaeii.persianblog.ir
در سپیدار های شب در کنار اتاق کوچک که تو را میبینم و به ظلمانی جایی که بهم ظلم شد پایان میدهی-من تو را میبینم در تاریکی شب در کنار مه مهتاب -خدایا دلم گرمای وجود حس تو را می خواهد من تنها همدمم هست ماه و ستاره که فقط تا صبح هستند پیشم .من از این خرمن تنهایی خودم میترسم .اما در تنهاییم خوب است کسی نیست مرا رنج دهد آدمی نیست به من تهمت نامردی زند ....
tanhaeii.persianblog.ir
تنهــایی
http://tanhaeii.persianblog.ir/href=
آدم هستند نه بیشتر. اگر کمتر از آنچه هستند نگاهشان کنی آنها را شکسته ای. اگر بیشتر از آن حسابشان کنی آنها تو را می شکنند. بین این آدما فقط باید عاقلانه زندگی کرد، نه. 1777;۳٩٢/٥/۱٩ ] [ ٤:٠٩ ب.ظ ] [ maryams ] [ نظرات . یاد بگیر ، قدر هر چیزی را که داری بدانی،. قبل از آنکه روزگار به تو یادآوری کند که:. می بایست قدر چیزی را که داشتی، میدانستی . 1777;۳٩٢/٥/۱٩ ] [ ٤:٠٤ ب.ظ ] [ maryams ] [ نظرات . چمدان امیدم را مے بندم. یادم باشد خنده ها و بوسہ هایم را جا نگذارم. تا دیار آغوش تو چند فرسخے بیش نمانده. مجله ا...
تنهــایی
http://tanhaeii.persianblog.ir/posts
آدم هستند نه بیشتر. اگر کمتر از آنچه هستند نگاهشان کنی آنها را شکسته ای. اگر بیشتر از آن حسابشان کنی آنها تو را می شکنند. بین این آدما فقط باید عاقلانه زندگی کرد، نه. 1777;۳٩٢/٥/۱٩ ] [ ٤:٠٩ ب.ظ ] [ maryams ] [ نظرات . یاد بگیر ، قدر هر چیزی را که داری بدانی،. قبل از آنکه روزگار به تو یادآوری کند که:. می بایست قدر چیزی را که داشتی، میدانستی . 1777;۳٩٢/٥/۱٩ ] [ ٤:٠٤ ب.ظ ] [ maryams ] [ نظرات . چمدان امیدم را مے بندم. یادم باشد خنده ها و بوسہ هایم را جا نگذارم. تا دیار آغوش تو چند فرسخے بیش نمانده. مجله ا...
تنهــایی
http://tanhaeii.persianblog.ir/ymsgr:sendim?yaser44173
آدم هستند نه بیشتر. اگر کمتر از آنچه هستند نگاهشان کنی آنها را شکسته ای. اگر بیشتر از آن حسابشان کنی آنها تو را می شکنند. بین این آدما فقط باید عاقلانه زندگی کرد، نه. 1777;۳٩٢/٥/۱٩ ] [ ٤:٠٩ ب.ظ ] [ maryams ] [ نظرات . یاد بگیر ، قدر هر چیزی را که داری بدانی،. قبل از آنکه روزگار به تو یادآوری کند که:. می بایست قدر چیزی را که داشتی، میدانستی . 1777;۳٩٢/٥/۱٩ ] [ ٤:٠٤ ب.ظ ] [ maryams ] [ نظرات . چمدان امیدم را مے بندم. یادم باشد خنده ها و بوسہ هایم را جا نگذارم. تا دیار آغوش تو چند فرسخے بیش نمانده. مجله ا...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
3
سقف كوتاه دلتنگيه من
سقف كوتاه دلتنگيه من. نبودي در فراق شانه هايت به هر خاكي رسيدم تكيه كردم. بی حس شده ام از درد! فقط گاهیخط اشکی میسوزاند صورتم را. نوشته شده در دوشنبه سی ام مرداد 1391ساعت 2:57 توسط مهسا. چرا باید دلتنگ آغوشت باشم؟ میخواهم تو دلتنگ آغوش م باشی! میخواهم آن سیب قرمز بالای درخت باش م. در دورترین ن قطه. رسیدن به م ن آسان نیست. اگر ه م ت ش را ن داری. آسیبی به درخت نزن. به همان سیب های ک رم خورده ی روی زمین قانع باش! نوشته شده در جمعه سیزدهم مرداد 1391ساعت 3:4 توسط مهسا. اینایی که دلشون واسه هیشکی تنگ نمیشه .
دســـ ـــتــــ بـــ ـــه تـــنـــهـــ ــآیـــی ــهایــمــ نـــزنـــ ــیــــد.
از هر چی . حس خوب دوست داشتن. فریادهای زیر و رو شده ی من! یک شب آرام بهاری. آخرین ماه اولین فصل. یک فنجان شعر ناب می نوشم. دل م بهار می خواه د. احوالات این روزهای من. چرک نویس غروب پنجشنبه. روزگار سیاه من . آمدن و رفتن تو. یه روز دیگ ه. روزی باد مرا هم خواهد برد. آلزایمر نوشته های دو دیوونه. میان ما سرگردانی بیابانهاست. سطر سپید احساس من. من و دلم همیشه عاشق. شعر و ترانه ( آذر زمانی). باشگاه مدیران و متخصصان. دس ت ب ه تنه آیی هایم نزن ید. با آن هزار و یک رنگ، م ز ی نش کنید. "! نویسنده: سم انه - س&#...
((((((_ تنهائی من _))))))
تنهائی من ) ) ). ღ ღpowergirl18 ღ ღ. پنل اس ام اس. 1777;۳٩٠/۱٢/۱٥ ] [ ۸:۱٤ ق.ظ ] [ مجید و مینا ]. 1777;۳٩٠/۱٢/۱۳ ] [ ۱۱:۱٧ ب.ظ ] [ مجید و مینا ]. عشق به زخم که برسد ، سکوت می شود. زخم که عمیق شود ، بیداری دل ، درد دارد! در این بغض های هر لحظه. در این دلتنگی های مدام. در این آشفتگی های دقایقم. با من از عشق چیزی بگو. پیش تر از آنکه زخم هایم عمیق شود…! 1777;۳٩٠/۱٢/٧ ] [ ٩:۱٠ ق.ظ ] [ مجید و مینا ]. من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم:. به حوالی بی کسی قدم بگذار! حریر غمش را کنار بزن!
تنهایی
به کی سلام میکنم نمیدونم فقط میخوام بدون اینکه کسی منو بشناسه اینجا بنویسم. از تنهایی که ظاهرا مونس همیشگیه من شده. مثه همیشه تنهام و بی خواب،انگار هر کاری میکنم نمیتونم راحت بخوابم،وقتی که تنهایی همه چی فرق میکنه. انگار هیچی سر جای خودش نیست. روحمم تنهاس دیگه حتی فکر کسی هم توی ذهنم نیست. نوشته شده در یکشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 2:15 توسط m.gmr.
ـــــبــدونــــ ـــشـــرحــــ
یکشنبه 9 فروردینماه سال 1394 ساعت 04:28 ب.ظ. سال نو مبارک . نوشته شده توسط نیما. سهشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1393 ساعت 02:09 ب.ظ. یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد. به وداعی دل غم دیده ی ما شاد نکرد. دل به امید صدایی که مگر در تو رسد. ناله ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد. خاک گرفته به بزرگی خودتون ببخشید :). نوشته شده توسط نیما. دوشنبه 9 دیماه سال 1392 ساعت 03:08 ب.ظ. چه غم دارد ز خاموشی درون شعله پروردم. که صد خورشید آتش ب رده از خاکستر سردم. به بادم دادی و شادی،بیا ای شب تماشا کن. نوشته شده توسط نیما.
تنهــایی
آدم هستند نه بیشتر. اگر کمتر از آنچه هستند نگاهشان کنی آنها را شکسته ای. اگر بیشتر از آن حسابشان کنی آنها تو را می شکنند. بین این آدما فقط باید عاقلانه زندگی کرد، نه. 1777;۳٩٢/٥/۱٩ ] [ ٤:٠٩ ب.ظ ] [ maryams ] [ نظرات . یاد بگیر ، قدر هر چیزی را که داری بدانی،. قبل از آنکه روزگار به تو یادآوری کند که:. می بایست قدر چیزی را که داشتی، میدانستی . 1777;۳٩٢/٥/۱٩ ] [ ٤:٠٤ ب.ظ ] [ maryams ] [ نظرات . چمدان امیدم را مے بندم. یادم باشد خنده ها و بوسہ هایم را جا نگذارم. تا دیار آغوش تو چند فرسخے بیش نمانده. مجله ا...
˙·٠•●♥تـــنـهـایـــی♥●•٠·˙
منو صدا میزد،خودمو میدم بهنشنیدن. این جا سرزمین واژه های وارونه است. درمان" ، "نامرد" و "قهقه"، "هق هق"! آری سرزمین واژه های وارونه. سرزمینی که"من" ،"نم" زده است،. راه" گویی "هار" شده. و "روز" به "زور" میگذرد. آشنا" را جزء در "انشا" نمی بینی. وچه "سرد" است این"درس"زندگی! اینجاست که"مرگ"برایم "گرم" میشود . چرا که"درد" همان "درد" است . جمعه یازدهم مهر ۱۳۹۳ ] [ 23:37 ] [ M O H A M A D ]. ﻫﻮﺍﯼ ﺍﯾﻨﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﻥ ﻭ ﻣﯿﺨﻨﺪﻭﻧﻦ ﺭﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ. جمعه بیست و نهم فروردین ۱۳۹۳ ] [ 13:28 ] [ M O H A M A D ]. اوني كه دوستش داريد.
*.:｡✿*ﾟفقط تنهایی*.:｡✿**ﾟ
ﾟفقط تنهایی*.: * ﾟ. بعد از این عشق به هر عشق جهان میخندم هر که آرد سخن عشق به میان میخندم من از آن روز که دلدارم رفت به هوس بازی این بی خردان میخندم روزی از عشق دلم سوخت که خاکستر شد بعد از این سوز به هر سوز جهان میخندم خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است کارم از گریه گذشته به ان میخندم. نوشته شده در سه شنبه 18 شهریور1393 ساعت 13:38 توسط تینا . بازم میام نظر فراموش نشه. بنا به درخواست خیلی ها. نوشته شده در پنجشنبه 12 تیر1393 ساعت 23:41 توسط تینا . نوشته شده در پنجشنبه 8 اسفند1392 ساعت 14:49 توسط تینا .
حاصل عمر
گاهی باید نوشت که انگار از آنچه برای موجودیتمان حائز اهمیت است چیز زیادی نمی دانیم. من دختر سبز این سرزمین شرقی غمگین. بساط طلایی اندوخته هایم را. به غربی ترین ساحل شاد غربت میبرم. تا چشم تمام آنها که چشم بر این اندیشه بستند. همیشه کور بماند . مثل اسفنج خشک ترک خورده ای. تمام طراوت مرا به خود میخواند. بکارتم را به وطنم بخشیدم. صداقتم را جایی گرو گذاشتم. دینم لابه لای خباثت مذهبیون له شد. حجابم از زندان گشت ارشاد گریخت. متانتم را گرگهای اندیشه های نو! من بدون تمام اینها تو را ترک میکنم. فقط تو را کم ندارم.
tanhaeiiifatemeh1999.blogfa.com
جملات معنی دار
این تمام دنیای من است! عشق لیاقت میخواهدوعاشق شدن جرات. همیشه در پی کسی باش کع با تمام کاستی ها و کمی ها عیب هایت،. حاضر باشد به تو عشق بورزدوتورابه همه ی دنیانشان بدهدوبگوید که:. این تمام دنیای من است". حال من خوب است خوب مثل همان مریضی که خوب بود. چقدر سخته منطقی فکر کنی وقتی احساسات داره خفت میکنه! شنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۲ 17:52 فاطمه.6. من تا یه چند روزی نیستم دیگه حوصله ی نوشتن ندارم. خداحافظ همگی دوستتون دارم. راستی برام دعا کنین. چهارشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۲ 19:22 فاطمه.6. بی انصاف یک بار هم. آنجا که د...
درد دل
چقدر کم توقع شده ام ، نه آغوشت را میخواهم نه یک بوسه نه حتی بودنت را. همین که بیایی و از کنارم رد شوی کافیست! مرا به آرامش میرساند حتی اصطکاک سایه هایمان. نوشته شده در پنجشنبه هشتم خرداد 1393ساعت 10:25 توسط رها. این روز ها دلم اصرار دارد فریاد بزند. اما : من جلوی دهانش را میگیرم. وقتی میدانم کسی تمایل به شنیدن صدایش ندارد. این روز ها من خدای سکوت شده ام. خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا خط خطی نشود! نوشته شده در دوشنبه یکم اردیبهشت 1393ساعت 22:52 توسط رها. بازهم بهار به پشت پنجره ی اتاقم آمد. خوش آن رو...
