tanhaeyemoshtarak.blogfa.com
مانده ترين حرفهايممانده ترين حرفهايم - در تنهائيم نوري نيست،به تاريكيم خوش آمدي
http://tanhaeyemoshtarak.blogfa.com/
مانده ترين حرفهايم - در تنهائيم نوري نيست،به تاريكيم خوش آمدي
http://tanhaeyemoshtarak.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.4 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
227
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.36 sec
SCORE
6.2
مانده ترين حرفهايم | tanhaeyemoshtarak.blogfa.com Reviews
https://tanhaeyemoshtarak.blogfa.com
مانده ترين حرفهايم - در تنهائيم نوري نيست،به تاريكيم خوش آمدي
مانده ترين حرفهايم
http://www.tanhaeyemoshtarak.blogfa.com/9001.aspx
در تنهائيم نوري نيست،به تاريكيم خوش آمدي. خود را به بیخیالی میزنم , به آن سو که دیگر خیال پریدن در سر نباشد و بال پروازم را خود بشکنم تا فکر پریدن از سرش بیرون رود ولی آیا به گمانت میشود اینگونه , که در کنج تنهائی خویش بیخیال از بودن بود؟ آیا میشود که ننگ و رسوائی خموشی را به جان خرید و بی امید گرمگاه سینه را از نفسهای تهی پر کرد؟ اصلا آیا توان اینهمه سکوت را حس تنهائیم در خویش دارد؟ نه , نمیتوانم که اینگونه خاموش بنشینم در قهقه ی ویرانیم و توان شکستن بال خویش را ندارم که بدست خویش توان پروازشان را ستانم.
مانده ترين حرفهايم
http://www.tanhaeyemoshtarak.blogfa.com/9010.aspx
در تنهائيم نوري نيست،به تاريكيم خوش آمدي. چه حالی دارم اکنون که تمامی آرزوهایم سقفشان بر روی سرم ویران شده اند و در زیر آوار آزورهایم بی روزنه از امیدی جان می سپارم. آرزوهایم چه آسان برباد رفتند و اینک این منم که اینگونه از پای در آمده ام , بی هیچ تکیه گاه. اندیشه ام با خود این است که چگونه شایسته شدم از بهر دیدن به دل نشاندن آرزوها؟ چگونه شایسته ماندم از بهر ندیدن تحقق آمال؟ خداوندا مگر بر درگاهت زیاده ای بودم که سرنوشتم را اینگونه نگاریده ای؟ اگر و اگر و هزاران هزار اگر دیگر . . . . من هيچگاه پس از مرگم.
مانده ترين حرفهايم
http://www.tanhaeyemoshtarak.blogfa.com/8912.aspx
در تنهائيم نوري نيست،به تاريكيم خوش آمدي. چه کسی در خود پنداشته که کارم تمام است و دیگر بازنده ام؟ چه کسی بر خود اجازت جسارت داده تا تفکری به اشتباه بر ذهنش خطور کند که دیگر مرا یارای ماندن نیست؟ چه کسی بر خود پنداشته که دیگر مرا یارای ایستادن نیست؟ بر اطراف خود نگاهی گر بیندازید , بخوبی در خواهید یافت که در کنار شما , یا کمی آنسوتر غریبه ای ایستاده که در توانش یارای تا ابد ماندن است و با شماست. چه کسی بر خود پنداشته که این دلگیریم از دوری , مرا از پای ماندن بر خواهد انداخت؟ روزگارتان نورانی از استواری.
مانده ترين حرفهايم
http://www.tanhaeyemoshtarak.blogfa.com/8908.aspx
در تنهائيم نوري نيست،به تاريكيم خوش آمدي. بی همسفر ماندم دراین دنیای بی حاصل که سهمم از یادگاریهایت تنها رد پای نقش گرفته ات بر روی زمین شده. ای کاش بی همسفریم را دست تکان دادنت نوازش میکرد و وای که این را نیز حتی از ربائید سرنوشتم و خود نمی انم که بر کدامین گناه تقدیرم شد این پایان با تو بودن. ای همسفری که مرا با لبخندت به اوج می رساندی چگونه توانستی غم بی کسیم را نظاره گر باشی , دوست داشتنم را هدر دهی , دربدرم کنی , حال پریشان روحم را به ارمغان آوری و بر چشمانم آرزوی یک شب خواب آسوده را گماری؟ جودی و ب...
مانده ترين حرفهايم - اینگونه ایم
http://www.tanhaeyemoshtarak.blogfa.com/post-49.aspx
در تنهائيم نوري نيست،به تاريكيم خوش آمدي. اینگونه ایم , خاموش در سراسر ایام و تاریک در سپیدی های دوران. شاید بدان گونه میباید نبود اما تقدیر را خود رقم زدیدم تا روزمان را خود آغاز کنیم . هر روزی بی امید از فردایش و فردائی مثال دیروزش که مرگ را به تماشا بنشینیم در انتظار خانه ناامیدیها , و تلاشی بس عبث کنیم بر نفس کشیدنمان در تلاطم جان دادنها! در دفتر سیاه شده خاطرات نقشی تازه بیفکنیم که شاید نقشی برجا ماند آنهم نقشی سیاه برکاغذی تیره. آری اینیم , بی امید , تاریک , بی روزنه , محبوس و بی آنچه که دل خواندنش.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
رویای مهتاب
http://www.royayemahtab.blogfa.com/8903.aspx
رازهای شخصیتی شما از زبان گلها. شما گاهی بدون فکر قبلی کاری را انجام میدهید. بسیار رک گو هستید و عاشق مسافرت! اشتیاق زیادی برای زندگی کردن دارید و پشتکارتان خوب است. فردی صبور و پرطاقت هستید و اراده بسیار قوی دارید. دوست دارید کارها را به آهستگی ولی به طور جدی انجام دهید. خجالتی هستید و قابل اعتماد. سعی میکنید از مشاجرات دوری کنید. رفتار دوستانهای دارید. رک گو و پر حرف بوده و همین امر به جذابیت شما میافزاید. مانند گل یاس، همیشه برای زنده کردن یک مجلس و معطر کردن آن حضور. به سرعت تصمیم میگیرید و در انجام ...
مرداب تنهایی
http://hastie-nagozir.blogfa.com/post-51.aspx
پا به مردابی گذاشتم که عمقش نا پیداست. عجیب تو فکرم . دلم به رحم می آید برای کودکی که به اجبار سکوت می کند و در سکوت میگرید. قلبم به تپش می افتد هر بار که تو ، کوه عظیم غم هایت را به رخ روزگار می کشی و هر بار که خاطرات سراسر اندوهت را زنده می کنی. نفسم در سینه حبس می شود آنگاه که چشمم به تقویم روی دیوار اتاقت می فتد وقتی روزها را یکی پس از دیگری خط میزنی و انتظار می کشی برای چیزی که حق مسلم توست. دستانم بی حس میشوند زمانی که تا سپیدی صبح مینویسی از هر آنچه آزارت داد. پی نوشت : شاید این متن برای خیلیا مبه...
غم نامه آرزوها -
http://www.gole-yakhi-123.blogfa.com/post-228.aspx
در عين ناباوری و در کوچه پس کوچه های نااميدی . در شبی تاريک و بی مهتاب تنهای تنها ميرفتم . نه نوری نه اميدی ! بی پناه و بدون تکيه گاه! خداوندا امشب حتی مهتاب هم از من روی گردانده. و نمی خواهد من را ببيند ,شايد او بتواند چراغ راهم شود. خدايا من از تنهايی ميترسم . من هيچگاه تنها نبوده ام. حالا چرا اين چنين مرا در تاريکی رها کرده ای . من در انتهای تنهايي هايم. ياد او را همیشه همراه داشتم. خدایا چه به سر من می آید؟ خدایا تو دیگر تنهایم نذار. تو دیگر مرا فراموش نکن. به بزرگی خودت قسم دیگر طاقت تنهایی ندارم.
مرداب تنهایی
http://hastie-nagozir.blogfa.com/post-49.aspx
پا به مردابی گذاشتم که عمقش نا پیداست. عجیب تو فکرم . انگار دستام ، سرده سردن. انگار چشمام ، شب تارن. آسمون سیاه ، ابر پاره پاره. شر شره بارون ، داره میباره. حالا رفتی و من ، تنها ترین ، عاشقم رو زمین. تنها خاطراتم ، تو بودی ، فقط همین. گفتی برو ، تنها بمون. با غصه ها ، همراه بمون. دیگه نمی تونم ، خسته ی خستم. طلسم غم رو ، زدم شکستم. داره چشمام ، ابر بارون. رو گونه هام ، شده روون. رفتی و رفتی ، تنها میمونم. تا آخر عمر ، واست می خونم. ۱۳۹۰/۰۵/۰۱ ] [ 2:44 PM. هفته او ل بهمن ۱۳۹۰. هفته چهارم دی ۱۳۹۰.
مرداب تنهایی
http://hastie-nagozir.blogfa.com/post-54.aspx
پا به مردابی گذاشتم که عمقش نا پیداست. عجیب تو فکرم . چند وقته دوس دارم یه حرف قشنگ و آپ کنم ولی نمی دونم چرا به کاغذ و قلم که میرسم دستم میلرزه . فقط یه جمله میگم. کاش دنیا اونقدر به آدما سخت نگیره که حتی نشه حرف زد . ۱۳۹۰/۰۶/۱۵ ] [ 1:8 AM. می نویسم برای خیسی چشمانی که شاید شب هنگام آرامش قلب بیمارم باشد. هفته او ل بهمن ۱۳۹۰. هفته چهارم دی ۱۳۹۰. هفته سوم دی ۱۳۹۰. هفته چهارم آذر ۱۳۹۰. هفته چهارم مهر ۱۳۹۰. هفته چهارم شهریور ۱۳۹۰. هفته سوم شهریور ۱۳۹۰. هفته دوم شهریور ۱۳۹۰. هفته او ل شهریور ۱۳۹۰.
زندگی اجبار است... - حیف
http://www.tanhaeiemahz.blogfa.com/post-49.aspx
۲۴/۳/۹۰ساعت ۱۷ و کمی بعدش. مرد/ کودکش را به شیطنت می خواند. به دنبال کودک می دود. مرد/ به دختری که شبیه جوانی زن! بود چشمک می زند. عزیزم چقدر زود اینهمه سال از لحظه عاشق شدن گذشت! فاصله می گیرد و لبخندی زشت می زند. و کاغذ بیچاره ای از دستان مرد/ به نیت دختر! به زمین می افتد.۰۹۱ . چقدر زیاد احساس حیف میشود توی این دنیا! نوشته شده در ۹۰/۰۳/۲۵ساعت ۰:۵۲ قبل از ظهر توسط مریم-تنهاترین. تا در خاطرم هست همه نومیدی است و شب و سکوت و . بلکه آرام شوم از این خفگی مفرط. مریم ت ن ه ا. نغمه سکوت دنیای مانی. هفته او ل د...
زندگی اجبار است...
http://www.tanhaeiemahz.blogfa.com/89064.aspx
پاشویه ای سرد می کنم سرم را. اوهام چون کودکانی از سر و کولم بالا می روند. در ذهنم افکار را به هم می بافم. یکی زیر.یکی رو. از وقتی از تو دور شدم. شاعری به من نمی اید. نقطه چین ها تمام دنیایم شده اند. دیگر هیچ سلولی از یاخته های گونه ام سرخ شدن را بلد نیستند. تارهای گیسوهای کم نورم دیگر نایی برای رشد ندارند. از وقتی از تو دورم. فرق قصه و غصه را نمی دانم. جوری میان زندگی گیر کرده ام که تمام صیادان حریص از شکارم می هراسند. اشک هم که دیگر بی حرمت ترین تندیس تنهایی است. حالا دیگر نه عاشقانه می توانم بنویسم.
زندگی اجبار است... - بهانه
http://www.tanhaeiemahz.blogfa.com/post-52.aspx
تنها واژه ای که به گمانم از تو به من می آید. نوشته شده در ۹۰/۰۴/۰۸ساعت ۱۱:۱۲ قبل از ظهر توسط مریم-تنهاترین. تا در خاطرم هست همه نومیدی است و شب و سکوت و . اما باز با جسارت تمام می خواهم بنویسم.آنقدر بنویسم تا عقده های سرکوب شده ام جان بگیرند . تا بلکه کسی بخواند رازهای شبانه ی مرا. بلکه بشنود کسی بغض شب و شبهای من! بلکه آرام شوم از این خفگی مفرط. تا همه بدانند من از کلاغ های روی درختان حادثه هم شوم ترم. مریم ت ن ه ا. نغمه سکوت دنیای مانی. هفته سوم شهریور ۱۳۹۰. هفته دوم شهریور ۱۳۹۰. هفته دوم تیر ۱۳۹۰.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
227
از تنهاییم چه بگوییم که باور کنی !!!!
از تنهاییم چه بگوییم که باور کنی! دوستان گلم با عرض شرمندگی وبلاگ هک و حذف شد و باعث شد تمام مطالب پاک بشن به زودی بک اپ رو وارد وبلاگ میکنم دوستانی که لینک کردن من رو هرچه زودتر لینک هاشون رو بدن سریعا میزارم تو وب با تشکر. نوشته شده در یکشنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۲ساعت 1:38 توسط FARZAD221. Design By : RoozGozar.com. قالب وبلاگ : روزگذر دات كام.
ღ♥ღتنهـــــــآیی ِمنღ♥ღ
ღ ღتنهآیی منღ ღ. تنهایی یعنی ایرانسلت رو به جای 144با 141شارژ کنی. همسر آیندم حلالت نمیکنم اگه :. ولنتاین واسه دوس دخترات کادو بخری. این پولا حق من و بچته. ﯾﺎﺭﻭ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺩﯾﮑﺘﻪ ﯾﻪ ﮐﻠﻤﻪ ﺭﻭ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﮐﻤﮑﻢ ﮐﻨﯿﺪ! ﻏﺒﺮﺍﻕ ﯾﺎ ﻗﺒﺮﺍﻍ ﯾﺎ ﻏﺒﺮﺍﻍ ﯾﺎ ﻗﺒﺮﺍﻕ! ﺑﻌﺪ ﻣﻠﺖ ﻫﻤﻪ ﻧﻮشتن : Ghebragh! ملت خوشحالی داریم ها! 1777;۳٩۳/۳/۸ ۸:٥٥ ب.ظ ღ ღحدیث جونღ ღ دوست با معرفت . ب عد عمری پست گذاشت م! با جمله : تو با بقیه فرق داری شروع میشه! و با جمله : تو هم مثل بقیه ای تموم میشه! ﻧﺒﺎﺭ ﺑﺎﺭﺍﻥ …. ﻧﺒﺎﺭ ﻟﻌﻨﺘﯽ …. ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻋﺸﻘﯽ ﺑﺎﺷﻪ؟ شب یلدا فر...
تنهای من
امشب خیلی گریه کردم. ادام ه حرفام . یکشنبه بیست و نهم دی ۱۳۹۲ 0:25 ب ه دستان kosar. باز من اومدم با خاطرات تلخم. ادام ه حرفام . دوشنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۲ 13:16 ب ه دستان kosar. ادامه رو تو ادامه مطلب بخونین. ادام ه حرفام . یکشنبه بیست و دوم دی ۱۳۹۲ 17:9 ب ه دستان kosar. مر30 که باز سر زدین باز میگم کسی رمز خواست حتما بگه من براش رمز بذارم. ادامه ی زندگی من تو ادامه مطلب بخونین. ادام ه حرفام . شنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۲ 14:55 ب ه دستان kosar. میدونین یه وقتایی دلت از همه گرفته میمونی کجا حرفای دلتو بزنی؟
ღ♥ تنهـــــــ ـــا ♥ღ
ღ تنه ا ღ. من به تنهایی یک چلچله در کنج قفس. بندبندم همه در حسرت یک پرواز است. به تومی اندیشم. که تو زیباتر از اندیشه یک پروازی. 1777;٢:٠٦ ق.ظ ۱۳٩٤/٥/٢٦. خسته ام از روزگار ، از چهره ام معلوم نیست؟ خنده ام مصنوعی است،این واقعا معلوم نیست؟ آدمی شادم میان دیگران اما چرا،. اشک چشمانم ولی از دیدشان معلوم نیست؟ تا به کی پنهان کنم این دردهارا! خسته ام از خستگی هایم خدا معلوم نیست؟ دخترک تنها (نازنین) قطره های بارون . تک مخاطب خاص من. ﻣ ﻮ ﺍﻇ ﺐ ﺧﻮﺩ ﺕ باﺵ … ﯾ ﮏ ﺗ ﺎر موی تو. دخترک تنها (نازنین) قطره های بارون .
๑❤๑دلـــــ نوشتــــــه๑❤๑
๑ ๑دل نوشته๑ ๑. می بخشم کسانی را که هر چه خواستند با من ، با دلم ، با احساسم کردند. و مرا در دور دست خودم تنها گذاردند. و من امروز به پایان خود نزدیکم. به من بیاموز در این فرصت حیاتم. آهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند. پنجشنبه هشتم آبان 1393 ] [ 16:41 ] [ ๑ ๑مریم๑ ๑ ] . دوست و رفیقام چند دفعه رفتن حرم . . . چه طور دلت میاد یه بارم نرم . . . م ردن من بهتره از این زندگی . . . دق کردم از این همه شرمندگی. . . جمعه نهم آبان 1393 ] [ 15:57 ] [ ๑ ๑مریم๑ ๑ ] . به این میگن تنهایی. به این میگن تنهایی. اين دلم گ...
مانده ترين حرفهايم
در تنهائيم نوري نيست،به تاريكيم خوش آمدي. اینگونه ایم , خاموش در سراسر ایام و تاریک در سپیدی های دوران. شاید بدان گونه میباید نبود اما تقدیر را خود رقم زدیدم تا روزمان را خود آغاز کنیم . هر روزی بی امید از فردایش و فردائی مثال دیروزش که مرگ را به تماشا بنشینیم در انتظار خانه ناامیدیها , و تلاشی بس عبث کنیم بر نفس کشیدنمان در تلاطم جان دادنها! در دفتر سیاه شده خاطرات نقشی تازه بیفکنیم که شاید نقشی برجا ماند آنهم نقشی سیاه برکاغذی تیره. آری اینیم , بی امید , تاریک , بی روزنه , محبوس و بی آنچه که دل خواندنش.
مانده ترین حرفهایم
در تنهائیم نوری نیست به تاریکیم خوش آمدید. تاریخ : جمعه 11 فروردینماه سال 1391. ساده بودن را به من آموختی ای مهربان . ساده ماندن را به تو می بخشم از نامهربان. ساده هستم با تو ای آرام جان. با من ای آرام جان. در برت بودم ولی. در بر نداری قلب را. بر درت ماندم ولی. راهش ندادی عشق را. با تو هستم لیک تو. من را فنا و گم کنی. بی من اما رفته ای. رخمی ز عشقت مانده. مرحم زخمم دلت بودست و هست. لیک من را بی دوا. بر درگهت وا میکنی. گشته ام حیران ز کار روزگار. در شبم نوری نمی یابم. بر دل سوالی می شود. بر شب تارم نگر.
دست نوشته های ...
دست نوشته های . وقتي وارد جمعي ميشيد. كه كسي پر از انرژي منفي در آن جمع هست. بدون شك تا يك هفته مورد اصابت تشعشاعات منفي آن آدم هستيد. ١ اگر امكان ترك محيط بود سريعا خارج شويد. ٢اگر مانديد تا حداقل يك هفته از گرفتن تصميمات مهم. در هر زمينه اي خود داري كنيد و سعي كنيد. با ورزش و مدينيشن به دفع اين تشعشعات بپردازيد. شما آنگونه رفتار كرده ايد كه نفر منفي ميخواسته. شما رفتار كنيد يعني:. شكست در كار، درگيري خانوادگي،. از هم گسيختگي بنيان خانواده،. بدرفتاري با فرزند، شكست در درس و . پاتريك جي وي اس. ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻫ...
تنهایی
کلبه تلخ نویسهای پرے شآن. من و شمع و . . . دیشب شمعی روشن کردم! شب شعری برپا شد! شب شعری که تنهاشاعرانش "من"و"شمع"بودیم. من از دردهایم می خواندم و او اشک میریخت. من در سروده هایم غرق بودم و او در اشک هایش. هوا روشن شد و شمع خاموش. من بودم وشمعی که به پای غم های من آب شدوسوخت! من ماندم درافسوس شمع و. پری شب های تنهایی. تاریخ : 1393/08/14 12:19 ب.ظ نویسنده : پرے شآن. سکوت میکنم اما . . . سکوت کرده ام اما صدای سرد نفس ها. نشان ز آن دل خون و هوای گریه ی پیدا. صدای قلب من امشب رسد به اوج تمنا. دلی که هوایی شد.
تنهایی
به کلبه تلخ نویس های پری شب های تنهایی خوش آمدید! 1588;نبه ۱۳٩۳/٤/٢۸ : ٧:٥٩ ق.ظ :. نويسنده : پری شب. به علت مشکلاتی که پرشین بلاگ داشت تصمیم گرفتم وبلاگم رو منتقل کنم. آدرس جدید : tanhaeyy.mihanblog.com. لطفا لینک هاتون رو تغییر بدید. در وب جدید منتظرتون هستم. 1588;نبه ۱۳٩۳/٤/٢۸ : ۳:٥٩ ق.ظ :. نويسنده : پری شب. دلی که هوایی شد. تمام فکرش پرواز است. و شاید آن را. در اسارت قلبی می بیند. که پرو بالش داد. پری شب های تنهایی. نويسنده : پری شب. پاندول ساعت غول پیکر. می نوازد با آهنگ. ضربه هایش در گوش.
بنام او که در تنهاییم همراهم است
بنام او که در تنهاییم همراهم است. به کلبه تنهایی هام خوش اومدی دوست من. راه نافرجام (شعر :محسن ولیخانی. دستم به نوشتن باز رفت. لحظه ای ناخودآگاه یاد زمانه رفت. تک و تنها بر روی نیمکتی. سیر و تماشا اندکی. گذشتن وگذشتن در راه. ایستادن بر روی خط امتداد. من ماندم و لحظه ای. با آغاز خطی بی انتها. سپری کردن و رفتن راه من است. دیدن روزگار نافرجام کار من است. Mohsen valikhani 23 5 94. ۹۴/۰۵/۲۴ ] [ 11 AM. صدای غریب محسن ]. دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من. گر از قفس گریزم کجا روم، کجا من؟ ز بودنم چه افزود؟