tavalode--dobare.blogfa.com

love-me-5767.blogfa.com

تاوان عشق - تو نگرانم نشو...!

http://www.love-me-5767.blogfa.com/post/33/تو-نگرانم-نشو-

همه چیز را یاد گرفته ام! یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم. یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم .بی صدا کنم. همه چيز را یاد گرفته ام! یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی! یاد گرفته ام .نفس بکشم بدون تو.و به یاد تو! یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن. و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم! همه چيز را یاد گرفته ام! یاد گرفته ام که بی تو بخندم. یاد گرفته ام بی تو گریه کنم.و بدون شانه هایت! یاد گرفته ام .که دیگر عاشق نشوم به غیر تو! و نمی خواهم که هيچ وقت یاد بگیرم .

love-me-5767.blogfa.com

تاوان عشق - کاشکی...

http://www.love-me-5767.blogfa.com/post/34/کاشکی-

پسر نگاهي به دختر کرد و گفت حالا که کنار ساحل هستيم بيا يه آرزوي قشنگ بکنيم. دختر با بي ميلي قبول کرد پسر چشماشو بست و گفت کاشکي تا آخر دنيا عاشق. هم بمونيم . بعد به دختر گفت حالا تو آرزوتو بگو دختر چشماشو بست و خيلي. بي تفاوت گفت کاشکي همين الان دنيا تموم بشه . وقتي چشماشو باز کرد پسر. رو نديد فقط چند تا حباب رو آب ديد . تاریخ جمعه نوزدهم شهریور ۱۳۸۹ ساعت 19:59نویسنده رویا. در دادگاه عشق . وكيلم دلم و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان . به تو بگويند . دوستت دارم. پدر خوانده ی جوان. یه گونی حرف دل.

love-me-5767.blogfa.com

تاوان عشق - از من بگذر...

http://www.love-me-5767.blogfa.com/post/32/از-من-بگذر-

دختر زیبایی بود. پشت پنجره بود. او هم نگاه پسر میکرد. نگاهش که ادامه داشت پسر جرأت کرد. اشاره کرد که دختر بیرون بیاید. دختر لبخند زد. بعدا پسر فهمید چه لبخند تلخی است. نگاه هم میکردند. پسر این. پا و آن پا کرد. سه بار تا سر کوچه رفت و برگشت. باز با. دست اشاره کرد که دختر بیرون بیاید. صورت دختر. گرد و معصومانه بودکاغذ مچاله شده ای را از پنجره. بیرون انداخت. رویش نوشته شده بود. از من بگذر . چون نمیتوانم. تاریخ شنبه دوم مرداد ۱۳۸۹ ساعت 19:18نویسنده رویا. در دادگاه عشق . به تو بگويند . دوستت دارم.

love-me-5767.blogfa.com

تاوان عشق

http://www.love-me-5767.blogfa.com/1388/11/1

می خوام دیگه شاد باشم.یعنی می تونم؟ تاریخ چهارشنبه هفتم بهمن ۱۳۸۸ ساعت 18:8نویسنده رویا. در دادگاه عشق . وكيلم دلم و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان . قاضي نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام كرد و پس محكوم شدم به تنهايي و مرگ . كنار چوبه ي دار ا ز من خواستند تا اخرين خواسته ام را بگويم و ومن گفتم :. به تو بگويند . دوستت دارم. پدر خوانده ی جوان. یه گونی حرف دل. اگر تنهاترین تنها شوم.باز هم خدا هست. کنار هر قطره اشکم هزار خاطره دفنه. پرواز را به یاد آر. بزرگترین گروه دختر پسرا. عاشق تر از عشق.

love-me-5767.blogfa.com

تاوان عشق

http://www.love-me-5767.blogfa.com/1388/06/4

دنیای دیگری هم هست. وقتی خیلی کوچک بودم اولین خانواده ای که در محلمان تلفن خرید ما بودیم. هنوز جعبه قدیمی و گوشی سیاه و براق تلفن که به دیوار وصل شده بود به. خوبی در خاطرم مانده. قد من کوتاه بود و دستم به تلفن نمیرسید ولی هر وقت که مادرم با تلفن حرف. میزد می ایستادم و گوش میکردم و لذت میبردم. بعد از مدتی کشف کردم که موجودی عجیب در این جعبه جادویی زندگی می کند که. همه چیز را می داند . اسم این موجود اطلاعات لطفآ بود ، و به همه سوالها. ساعت درست را می دانست و شماره تلفن هر کسی را به سرعت پیدا میکرد . پرسیدم...

love-me-5767.blogfa.com

تاوان عشق

http://www.love-me-5767.blogfa.com/1389/04/3

دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد. نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید. بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند. مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید. موعد عروسی فرا رسید. زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهرهم که کور شده بود. همه مردم می گفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد. 20سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت،. مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود. در دادگاه عشق . یه گونی حرف دل.

love-me-5767.blogfa.com

تاوان عشق

http://www.love-me-5767.blogfa.com/1389/05/1

دختر زیبایی بود. پشت پنجره بود. او هم نگاه پسر میکرد. نگاهش که ادامه داشت پسر جرأت کرد. اشاره کرد که دختر بیرون بیاید. دختر لبخند زد. بعدا پسر فهمید چه لبخند تلخی است. نگاه هم میکردند. پسر این. پا و آن پا کرد. سه بار تا سر کوچه رفت و برگشت. باز با. دست اشاره کرد که دختر بیرون بیاید. صورت دختر. گرد و معصومانه بودکاغذ مچاله شده ای را از پنجره. بیرون انداخت. رویش نوشته شده بود. از من بگذر . چون نمیتوانم. تاریخ شنبه دوم مرداد ۱۳۸۹ ساعت 19:18نویسنده رویا. در دادگاه عشق . به تو بگويند . دوستت دارم.

love-me-5767.blogfa.com

تاوان عشق

http://www.love-me-5767.blogfa.com/1388/07/3

تاریخ جمعه هفدهم مهر ۱۳۸۸ ساعت 5:54نویسنده رویا. در دادگاه عشق . وكيلم دلم و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان . قاضي نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام كرد و پس محكوم شدم به تنهايي و مرگ . كنار چوبه ي دار ا ز من خواستند تا اخرين خواسته ام را بگويم و ومن گفتم :. به تو بگويند . دوستت دارم. پدر خوانده ی جوان. یه گونی حرف دل. اگر تنهاترین تنها شوم.باز هم خدا هست. کنار هر قطره اشکم هزار خاطره دفنه. پرواز را به یاد آر. بزرگترین گروه دختر پسرا. نینا و دست نوشته هایش. دهکده ی اینترنتی من.

eros.blogfa.com

Destiny

http://www.eros.blogfa.com/9108.aspx

سال هاست که مرده ام :). به ساعت نگاه میکنم. حدود سه نصف شب است. چشم میبندم که مبادا چشمانت را. از یاد برده باشم. و طبق عادت کنار پنجره میروم. سوسوی چند چراغ مهربان. و سایه کشدار شبگردان خمیده. و خاکستری گسترده بر حاشیه ها. و صدای هیجان انگیز چند سگ. و بانگ آسمانی چند خروس. از شوق به هوا میپرم چون کودکیم. و خوشحال که هنوز. معمای سبز رودخانه از دور. برایم حل نشده است. آری از شوق به هوا میپرم. سال هاست که مرده ام. نوشته شده در Mon 5 Nov 2012. راویان و ناقلان اخبارو طوطیان شکرشکن شیرین گفتار.