thepartoftanhai.blogsky.com
روزهایی که می روند...روزهایی که می روند... - خاطرات من - روزهایی که می روند...
http://thepartoftanhai.blogsky.com/
روزهایی که می روند... - خاطرات من - روزهایی که می روند...
http://thepartoftanhai.blogsky.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Wednesday
LOAD TIME
0.5 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
62
SITE IP
31.3.232.171
LOAD TIME
0.5 sec
SCORE
6.2
روزهایی که می روند... | thepartoftanhai.blogsky.com Reviews
https://thepartoftanhai.blogsky.com
روزهایی که می روند... - خاطرات من - روزهایی که می روند...
thepartoftanhai.blogsky.com
روزهایی که می روند...
http://www.thepartoftanhai.blogsky.com/1394/02/10/post-260
روزهایی که می روند. متنفرم از این اقایونی که به شکمم نگاه می کنن . اه احمقا. پنجشنبه 10 اردیبهشت 1394 ] [ 09:00 ] [ رها. لی لی با لی لی. دروازه های شوق زمهریر. زندگی یه دانشجوی دکتری. آزی جون (روزهای رنگی من). امینه جون(جغرافیای کوچک من). عسل جون (اینجا مدرسه نیست). ذهن نوشته های خانم و آقای اردیبهشتی. روزمرگی های یک دانشجوی دکترا-ساراجون. عسل جون(عسل شیرین،عسل تلخ). وقتی هنوز خورشید می درخشد. من تنها عشق همسرم هستم. انی شرلی با موهای زیتونی. لبخندهای احمقانه یک زن. همه چی آرومه -نیلو. من و همسری .
روزهایی که می روند...
http://www.thepartoftanhai.blogsky.com/1394/01/22/post-256/یه-ماجرای-نه-چندان-جالب
روزهایی که می روند. یه ماجرای نه چندان جالب. پدر یکی از همکاران فوت کرد . نیمه شب دوشنبه . و این اقای همکار همان موقع یعنی ساعت یک و پنجاه دقیقه به همه همکاران اس ام اس زد و خبر فوت پدرش را داد. پنجشنبه اومد سرکار و همه ما جمع شدیم و برای پدرش فاتحه خوندیم. ایشون هم از همکاران برای شرکت در مراسم پدرش تشکر ویژه! می کرد و می گفت توقع نداشته همکارا این همه زحمت بکشن! و من با خودم فکر می کردم وقتی نصف شب اس ام اس دادی معلوم بود نمی خواد به کسی زحمت بدی. شنبه 22 فروردین 1394 ] [ 12:17 ] [ رها. لی لی با لی لی.
روزهایی که می روند...
http://www.thepartoftanhai.blogsky.com/page/3
روزهایی که می روند. دیگه ظهر روز پنجم بندرعباس را به سمت کرمان ترک کردیم با کلی خاطره خوب . و شب رسیدیم . شب توی کرمان دنبال فست فود شلوغ می گشتیم تا برای شام غذا بگیریم به همسر می گم توی این خیابون فقط چیزهای حال به هم زنی مثل کیف و کفش و لباس هست برو یه جای دیگه . دیدم نیشش تا بناگوش باز شد و کلی خندید . می گه خداروشکر خودت هم حالت به هم خورد .دی . صبح روز بعد هم به سمت خونه رفتیم و تاشب به باز کردن خریدها و جابجا کردنشون گذشت . خلاصه این هم ماجرای سفر ما و نوروز را چگونه گذراندید. صبح زود هنوز هوا تار...
روزهایی که می روند...
http://www.thepartoftanhai.blogsky.com/page/2
روزهایی که می روند. متنفرم از این اقایونی که به شکمم نگاه می کنن . اه احمقا. پنجشنبه 10 اردیبهشت 1394 ] [ 09:00 ] [ رها. من و بارداری ام. بارداری خیلی سختی دارم. ولی از دو هفته استراحت فقط توانستم سه روز استراحت کنم و الان پشت میزم توی اداره نشستم و از صبح تاحالا دو تا انقباض داشتم . متنفرم از این اداره و ادمای سطحی نگری که چون برگه استراحت دوهفته ای اوردم . متاسفم برای این دید تنگشون. و به خدا واگذارشون می کنم. شنبه 5 اردیبهشت 1394 ] [ 11:28 ] [ رها. دوشنبه 24 فروردین 1394 ] [ 09:24 ] [ رها. روز مادر در...
روزهایی که می روند...
http://www.thepartoftanhai.blogsky.com/1394/02/05/post-259/من-و-بارداری-ام
روزهایی که می روند. من و بارداری ام. بارداری خیلی سختی دارم. ولی از دو هفته استراحت فقط توانستم سه روز استراحت کنم و الان پشت میزم توی اداره نشستم و از صبح تاحالا دو تا انقباض داشتم . متنفرم از این اداره و ادمای سطحی نگری که چون برگه استراحت دوهفته ای اوردم . متاسفم برای این دید تنگشون. و به خدا واگذارشون می کنم. شنبه 5 اردیبهشت 1394 ] [ 11:28 ] [ رها. لی لی با لی لی. دروازه های شوق زمهریر. زندگی یه دانشجوی دکتری. آزی جون (روزهای رنگی من). امینه جون(جغرافیای کوچک من). عسل جون (اینجا مدرسه نیست).
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
همه چی آرومه؟
http://niloo92.persianblog.ir/post/165
دوستان مسافرت ما به صورت کاملا فشرده تموم شد یعنی دقیقا 4 روز طول کشید.اومدم اما حرفم نمیاد حوصله ندارم دوستایی که وبلاگ دارن میام میخونمتون اما حرفم نمیاد ناراحت نشین چرا کامنت نیست از روی آی پی میفهمین که اومدم . این روزا زیاد سرحال نیستم پس فعلا تا زمانی که بشم اون نیلوی پر حرف. تاريخ : ۱۳٩۳/٦/٢٢ ٤:٢٢ ب.ظ نویسنده : نیلوفر نظرات . Weblog Themes By VatanSkin. کوچک کننده بینی آیدان اصل. سامانه اس ام اس. پدر و مادر نمونه. تحولات اعضای خانواده من. اگر بار گران بودیم . حال همه ما خوب است اما تو باور نکن.
نیلوی هنرمند - همه چی آرومه؟
http://niloo92.persianblog.ir/post/170
نیلوی تنبل وااااااارد میشود. هیچ کس میدونه این نیلو خانوم به چه دلیل این همه تنبل شده؟ اتفاقا نیلو جان تنبل نیست خیلی هم زرنگه. نه اینکه فکر کنین خیلی هنرمندم ها نه فقط نوع کاموایی که انتخاب میکنم باعث میشه همون بافت ساده خوشگل به نظر بیاد . به هر حال آماده پذیرش هر گونه سفارش بافندگی در حد ابتدایی با کاموا از طرف خودتون با دستمزد کافی برای خودم می باشم. با تچکر نیلوی بسیار هنرمند. Weblog Themes By VatanSkin. کوچک کننده بینی آیدان اصل. سامانه اس ام اس. پدر و مادر نمونه. تحولات اعضای خانواده من.
اینجا روناک می نویسد - 344
http://www.1ronak.blogfa.com/post/378
اینجا روناک می نویسد. و یهو یه مارمولک از وسط پاهام در رفت و چنان جیغی زدم که فکر کنم اهالی یزد اماده پذیرایی ازم شدند.و تا خود ماشین دست پسرکو گرفتم و دویدم.همسر فقط میخندید میگفت اخه من چه کارت کنم چرا میدوی تو بیابون حقت است .و بازم نشستم پشت فرمون و همسر اینبار ساقی چایی شد! بعدش هم با پسرک حرف میزدن و بازی میکردن تا بالاخررررررررررره جاده کسل کننده و یکنواخت تموم شد و رسیدیم یزد. نوشته شده در شنبه شانزدهم فروردین ۱۳۹۳ساعت 12 توسط روناک.
اینجا روناک می نویسد - 343
http://www.1ronak.blogfa.com/post/377
اینجا روناک می نویسد. من که عاشق این شهر شدم.رفت توی لیست شهرهای محبوبم مثل شیراز و مثل تبریز.واقعا جای زیبایی بود.تا رسیدیم رفتیم هتل پارس و جا گرفتیم و بعد از یه دوش سریع زدیم بیرون.خیابونها رو دوست داشتم.صنایع دستی خوشگل و کلمپه مخصوصشون رو! نوشته شده در شنبه شانزدهم فروردین ۱۳۹۳ساعت 11 توسط روناک.
اینجا روناک می نویسد - خوبم
http://www.1ronak.blogfa.com/post/384
اینجا روناک می نویسد. نوشته شده در دوشنبه نوزدهم خرداد ۱۳۹۳ساعت 17 توسط روناک. از موقعی که دبستانی بودم عاشق خوندن ونوشتن بودم و هنوزم هستم.نوشتن حسی بهم میده که جایگزین نداره.حتی در حد همین چند خط و هر از گاهی نوشتن.عکاسی رو هم همیشه دوست داشتم و دارم.هر عکسی که اسمم روش است کار خودم است.برای دل خودم هم نمی نویسم.اینکه بخونی و نظر ندی نامردی است نقطه!
نیلو باز میگردد - همه چی آرومه؟
http://niloo92.persianblog.ir/post/166
اه اه اینجا چه خاکی گرفته چند وقت نبودم . نیلو برگشته ولی در کل اوضاع هیچ جوره بهتر نشده گفتم برگردم شاید یه فرجی شد . هیچ چیز خاصی نیست .بچه ها صبح میرن مدرسه و ظهر میان و عصر هم بعضی روزا کلاس. همسر جان هم که به مشکلی برخورده توی کارش که هر روز بدتر میشه بهتر نمیشه .منم که فعلا در راه رضای خدا چند روزی کلاس آموزشی در راستای کارگاهم برای یه شرکت برگزار میکنم شاید بعدا به دردم بخوره. Weblog Themes By VatanSkin. کوچک کننده بینی آیدان اصل. سامانه اس ام اس. پدر و مادر نمونه. تحولات اعضای خانواده من.
همه چی آرومه؟
http://niloo92.persianblog.ir/1393/6
دوستان مسافرت ما به صورت کاملا فشرده تموم شد یعنی دقیقا 4 روز طول کشید.اومدم اما حرفم نمیاد حوصله ندارم دوستایی که وبلاگ دارن میام میخونمتون اما حرفم نمیاد ناراحت نشین چرا کامنت نیست از روی آی پی میفهمین که اومدم . این روزا زیاد سرحال نیستم پس فعلا تا زمانی که بشم اون نیلوی پر حرف. تاريخ : ۱۳٩۳/٦/٢٢ ٤:٢٢ ب.ظ نویسنده : نیلوفر نظرات . اگر بار گران بودیم . اگر نوادگان و فک و فامیل های آقای ریگی مشهور که بسیار لطف دارن گذاشتن برگردیم به شهر خودمون براتون از سفر مینویسم. کوچیکه هم که آی کیو داره در حد تیم مل...
همه چی آرومه؟
http://niloo92.persianblog.ir/1393/3
توی این مدت که نبودم همین کامنتهای شما برام انگیزه بود برای نوشتن مجدد گرچه هنوز قلبم آروم نشده ولی به خاطر با شماها بودن مینویسم . من همیشه از محیط نت میترسیدم و میترسم هم هنوز یک کم.چون همیشه احساس میکردم کسایی که توی نت میان قصدشون معمولا خوب نیست .اما دوستایی که این جا پیدا کردم حس و حال من رو عوض کرده .دوستایی که با وجود این که حتی یک بار هم ندیدیم همدیگه رو اما این قدر از ته دل برام کامنت گذاشتن که واقعا جضورشون رو کنار خودم کاملا احساس کردم . از همه تون ممنونم از همه تون .واقعا ممنون . تاريخ : ...
ماشین جدید - همه چی آرومه؟
http://niloo92.persianblog.ir/post/161
به خدا وقتی ماشین رو بهمون دادن اندازه یه سر سوزن ته دلم خوشحال نبودو بیشتر غم عالم اومد تو دلم. تازه هنوز هیچ کس خبر نداره کارگاهم رو جمع کردم همه فکر میکنن ماشین مال من و از درآمد میلیونی منه! تازه هنوز مادرشوهرجان ماشین جدید رو رویت نفرمودن تا نظرشون رو بیان کنن. بالاخره زنگ زدم اما از اونجایی که خدا تنها در این مورد پارتی من هست مادرشوهر جان دیروز خونه اون یکی جاری جان رفته بودن . Weblog Themes By VatanSkin. کوچک کننده بینی آیدان اصل. سامانه اس ام اس. پدر و مادر نمونه. تحولات اعضای خانواده من.
همه چی آرومه؟
http://niloo92.persianblog.ir/1393/5
آقا این بزرگه ما از فردا باید بره مدرسه اونم کجا یه جایی که خیلی خیلی به ما دوره هنوز سرویس هم مشخص نشده .خودش که خوشحاله اما کوچیکه که نقش دم بزرگه رو داره از حالا داره خودخوری میکنه و غصه میخوره که چرا اون بره مدرسه و من نرم .حال میکنین یه همچین بچه های طالب علمی من دارم .به مامانشون رفتن. من در حالی که عصبانی بودم نفهمیدم چی گفتم :من بگم مال منن خوب تو شکم من بزرگ شدن اصلا از کجا میدونی مال توان. یهو دیدم همسر جان با زل زده بهم تازه فهمیدم که ای واااااای چی گفتم . و یهو کوچیکه:آره نه که هممون نابغه ایم.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
62
www.thepartneryoukeep.com
Your browser does not support frames. We recommend upgrading your browser. To enter the site.
thepartofeverything.blogspot.com
the part of everything
The part of everything. I don't know a lot about everything, but I do know a lot about the part of everything that I know, which is people. Sunday, March 29, 2015. Tokyo tasting: a gluten free guide to traveling and eating out in tokyo. On our first trip to Tokyo. I really enjoyed the city but didn't plan to visit again. It was too big, and there were too many people. We added other Japanese cities to our list of places to visit, not envisioning a return to Tokyo in the near future. Then, celiac happened.
The Part of His
The Part of His. Tuesday, December 24, 2013. It Is All In The Parents. Marriage is no play. It must be planned. We cannot go through it, and follow the flow. Especially when the children come. We must also plan for their development. Their education. Their deen, especially. Often, most fathers, most mothers miss this. When it comes to education, all they think of was school, textbooks, Fardu Ain, and such. No! How do we expect a child to grow up in a house full of worldly entertainments and desires?
The Part of
Ternyata lebih berat dari. Aku akan terus kembali. Dimana canda tawamu penuhi ruang tamu kita. Dimana aromamu sesaki tempat tidur kita. Dimana cahaya matamu silaukan pagiku. Dimana air matamu sembunyi di balik baju. Aku akan terus kembali. Pada tiap titik dirimu. Yang ada darahku disitu. Yang ada lesung pipitku. Di peluk eratmu,. Sampai dia beranak bini. Sampai aki dan nini disini. Biar dia terkapar lapar. Nanti aku berbagi sepi. Mungkin dengan awan,. Atau dengan kamu yang juga sedang dirundung sepi.
روزهایی که می روند...
روزهایی که می روند. این روزها روزهای اخر بارداری را می گذرونم روزهایی گرم و کشدار . شبهایی طولانی و دردناک . سخت است اما شیرین. ضربه های محکمی که فسقلی به شکمم می زنه هر حالتی که باشم هر جایی که باشم خنده به لبم می اره . روزهای سختی است ولی ارزو می کنم این روزهای سخت رو همه زنان سرزمینم تجربه کنند. من اعتقاد دارم . اگر هرکدوم از شما ارزویی دارین به یه زن باردار بگین موقع وضع حملش براتون دعا کنه . مطمئن باشید می گیره . برای منم سر افطار و سحرتون دعا کنید . پنجشنبه 28 خرداد 1394 ] [ 12:06 ] [ رها. دریک اقد...
The Partons
Welcome to the Parton family website. It's a work-in-progress at this point. The only populated sections so far are Ross' Aviation Art and F-15E Ride pages. To view, simply click on the links in the left nav bar and then click on the individual files. Enjoy - Ross, Peggy, Ellen and Emily.
The Partons Country Gospel Music
You may not have Flash installed. May God richly bless you. New Article on Absolutely Gospel. Check back as we work on making this site a place you will want to visit often. We encourage feedback and suggestions so please Email Us. Design by TnT Computer.
The Automotive Part Out Experience with a Store
thepartplace.com -
Under Construction
The site you were trying to reach does not currently have a default page. It may be in the process of being upgraded. Please try this site again later. If you still experience the problem, try contacting the Web site administrator.
