ghazalsoltani.blogspot.com
برای دخترم ♥ غزل ♥: مراسم توت خوری
http://ghazalsoltani.blogspot.com/2010/06/blog-post_15.html
برای دخترم ♥ غزل ♥. درختِ كوچكِ من! عاشق بهاران باش* * رفيق چشمه و همدرد جويباران باش* * شعاعِ سايه تو را گرچه بس بُوَد كوتاه* * به سرفرازيِ خورشيدِ كوهساران باش. سهشنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۸۹. پارسال این موقع ها ایران بودم و از اونجایی که خیلی هوس توت کرده بودم بابا زحمت کشید و برامون یه سطل گنده توت آورد اونم از اداره.یادش به خیر از بچه گی همیشه توتهای اداره غله مشهد نصیبمون میشد اونم چه توتی درشت و آبدار. به به بارون هم شروع به بارش کرد بلکه این هوا یکم خنک بشه. اینجا هم غزل جونم داره به بچه ها ورزش میده.
ghazalsoltani.blogspot.com
برای دخترم ♥ غزل ♥: دریای متلاطم
http://ghazalsoltani.blogspot.com/2011/03/blog-post.html
برای دخترم ♥ غزل ♥. درختِ كوچكِ من! عاشق بهاران باش* * رفيق چشمه و همدرد جويباران باش* * شعاعِ سايه تو را گرچه بس بُوَد كوتاه* * به سرفرازيِ خورشيدِ كوهساران باش. یکشنبه، فروردین ۰۷، ۱۳۹۰. خدایا: من گمشده ی دریای متلاطم روزگارم و تو بزرگواری! هیچ می دانی که بزرگوار آن است که گمشده ای را به مقصد برساند ؟ تا ابد محتاج یاری تو ، رحمت تو ، توجّه تو ، عشق تو ، گذشت تو ، عفو تو ، مهربانی تو ، و در یک کلام . محتاج توام! خدایا من منتظرم.خدایا! با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! پانیذ مامان و بابا.
ghazalsoltani.blogspot.com
برای دخترم ♥ غزل ♥: بالاخره تمام شد
http://ghazalsoltani.blogspot.com/2010/07/blog-post_23.html
برای دخترم ♥ غزل ♥. درختِ كوچكِ من! عاشق بهاران باش* * رفيق چشمه و همدرد جويباران باش* * شعاعِ سايه تو را گرچه بس بُوَد كوتاه* * به سرفرازيِ خورشيدِ كوهساران باش. جمعه، مرداد ۰۱، ۱۳۸۹. معمولا خاطراتم رو تو وبلاگ خودم مینوشتم.ولی احساس میکنم اینجا بنویسم بهتره. بسیار مسلط و روان ارایه داد و من هر چه زمان میگذشت بیشتر ریلکس میشدم. و حضار رو هم زیر نظر داشتم. اونجا بود که واقعا فهمیدم جمشید علاوه بر اینکه همسر و پدر خوبی برای من و غزل هست شان و احترام بسیاری تو محیط کارش داره . جمشید عزیزم همسر خوبم:.
ghazalsoltani.blogspot.com
برای دخترم ♥ غزل ♥: بوی ماه مهر
http://ghazalsoltani.blogspot.com/2010/10/blog-post.html
برای دخترم ♥ غزل ♥. درختِ كوچكِ من! عاشق بهاران باش* * رفيق چشمه و همدرد جويباران باش* * شعاعِ سايه تو را گرچه بس بُوَد كوتاه* * به سرفرازيِ خورشيدِ كوهساران باش. شنبه، مهر ۱۰، ۱۳۸۹. امروز دهم مهر ماه هزاروسیصدو هشتادونه هست. تقریبا2 ماه هست که ایران هستیم و توکل به خدا زندگی دوباره رو آغاز کردیم. غزل نازنینم رفته مدرسه! باورم نمیشه این گذر زمان رو.6 سال با هم نفس کشیدیم و با هم خوابیدیم و با هم بیدار شدیم. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. پانیذ مامان...
ghazalsoltani.blogspot.com
برای دخترم ♥ غزل ♥: February 2010
http://ghazalsoltani.blogspot.com/2010_02_01_archive.html
برای دخترم ♥ غزل ♥. درختِ كوچكِ من! عاشق بهاران باش* * رفيق چشمه و همدرد جويباران باش* * شعاعِ سايه تو را گرچه بس بُوَد كوتاه* * به سرفرازيِ خورشيدِ كوهساران باش. پنجشنبه، اسفند ۰۶، ۱۳۸۸. دنیای زیبایی داره و خیلی حساس.یه وقتهایی که توی پارک نشستم و منتظرم بازیش تموم بشه میادو میگه چرا خوشحال نیستی ومن جواب میدم نه.من خوبم! و میگه پس چرا نمی خندی من هم باید لبخند بزنم. میگم مامانی آفتاب تو صورتمه.ولی این حرفها قابل قبول نیست.باید لبخند زد. هیچ نظری موجود نیست:. پیوندهای مربوط به این پیام. 8207;در Twitt...
ghazalsoltani.blogspot.com
برای دخترم ♥ غزل ♥: روز آخر
http://ghazalsoltani.blogspot.com/2010/07/blog-post_24.html
برای دخترم ♥ غزل ♥. درختِ كوچكِ من! عاشق بهاران باش* * رفيق چشمه و همدرد جويباران باش* * شعاعِ سايه تو را گرچه بس بُوَد كوتاه* * به سرفرازيِ خورشيدِ كوهساران باش. شنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۸۹. امروز آخرین روزی هست که ما در رومانی هستیم. ساعت 7:20 شب پرواز داریم.ابتدا استانبول و بعد 2 ساعت ترانزیت تهران. این روزها یک سره خرید بودیم.جمع و جور کردن ساکها و تحویل خونه .خیلی خسته ام و شبها نه من و نه جمشید زیاد خوب نمیخوابیم! استرس قبل سفر باز منو گرفته. مادر بزرگ الکساندرا خانوم ایرینا زودتر از خودم زنگ زد و خداح...
ghazalsoltani.blogspot.com
برای دخترم ♥ غزل ♥: July 2010
http://ghazalsoltani.blogspot.com/2010_07_01_archive.html
برای دخترم ♥ غزل ♥. درختِ كوچكِ من! عاشق بهاران باش* * رفيق چشمه و همدرد جويباران باش* * شعاعِ سايه تو را گرچه بس بُوَد كوتاه* * به سرفرازيِ خورشيدِ كوهساران باش. شنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۸۹. امروز آخرین روزی هست که ما در رومانی هستیم. ساعت 7:20 شب پرواز داریم.ابتدا استانبول و بعد 2 ساعت ترانزیت تهران. این روزها یک سره خرید بودیم.جمع و جور کردن ساکها و تحویل خونه .خیلی خسته ام و شبها نه من و نه جمشید زیاد خوب نمیخوابیم! استرس قبل سفر باز منو گرفته. مادر بزرگ الکساندرا خانوم ایرینا زودتر از خودم زنگ زد و خداح...
ghazalsoltani.blogspot.com
برای دخترم ♥ غزل ♥: April 2010
http://ghazalsoltani.blogspot.com/2010_04_01_archive.html
برای دخترم ♥ غزل ♥. درختِ كوچكِ من! عاشق بهاران باش* * رفيق چشمه و همدرد جويباران باش* * شعاعِ سايه تو را گرچه بس بُوَد كوتاه* * به سرفرازيِ خورشيدِ كوهساران باش. پنجشنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۸۹. من و سمیرا مدت تقریبا سه ساله که با هم دوست هستیم اول آشناییمون هم اداره پاسپورت رومانی بود که کارهای کارت اقامتمون رو انجام میدادیم. اون موقع الینا 4-5 ماهه بود و غزل 2 سال و 8 ماه البته الینا یک سال و اندی بعد صاحب یک خواهر کوچولو به نام ملینا شد. بچه ها عالم جالبی دارند! مامان اون دعواش میکرد؟".
ghazalsoltani.blogspot.com
برای دخترم ♥ غزل ♥: بهار هم آمد
http://ghazalsoltani.blogspot.com/2010/06/blog-post.html
برای دخترم ♥ غزل ♥. درختِ كوچكِ من! عاشق بهاران باش* * رفيق چشمه و همدرد جويباران باش* * شعاعِ سايه تو را گرچه بس بُوَد كوتاه* * به سرفرازيِ خورشيدِ كوهساران باش. پنجشنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۸۹. شام هم سبزی پلو با ماهی گر چه هفت سینمون خیلی کامل نبود ولی یه سبزه خوب گذاشته بودم که کلی2 هفته مواظبش بودم. خطوط مشهد خیلی سخت تر آزاد شد و نهایتا مامی خواب بود و بابا هم خواب زده شد بنده خدا. تا ماه می بخارست هر روز خوشگل تر میشه و سرسبزتر.درختهای آلو و گیلاس با شکوفه هاشون این زیبای رو دوچندان میکنند. فريده جان م...
ghazalsoltani.blogspot.com
برای دخترم ♥ غزل ♥: June 2010
http://ghazalsoltani.blogspot.com/2010_06_01_archive.html
برای دخترم ♥ غزل ♥. درختِ كوچكِ من! عاشق بهاران باش* * رفيق چشمه و همدرد جويباران باش* * شعاعِ سايه تو را گرچه بس بُوَد كوتاه* * به سرفرازيِ خورشيدِ كوهساران باش. سهشنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۸۹. پارسال این موقع ها ایران بودم و از اونجایی که خیلی هوس توت کرده بودم بابا زحمت کشید و برامون یه سطل گنده توت آورد اونم از اداره.یادش به خیر از بچه گی همیشه توتهای اداره غله مشهد نصیبمون میشد اونم چه توتی درشت و آبدار. به به بارون هم شروع به بارش کرد بلکه این هوا یکم خنک بشه. اینجا هم غزل جونم داره به بچه ها ورزش میده.