TOOTIA15.BLOGFA.COM
...... - ...
http://tootia15.blogfa.com/
... - ...
http://tootia15.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
3
SSL
EXTERNAL LINKS
76
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.156 sec
SCORE
6.2
... | tootia15.blogfa.com Reviews
https://tootia15.blogfa.com
... - ...
tootia15.blogfa.com
BLOGFA
http://www.tootia15.blogfa.com/Profile
پروفایل مدیر این وبلاگ فعال نیست.
... - ...
http://www.tootia15.blogfa.com/post-42.aspx
مانند یک حباب اسیرم درون آب. از دست و پا زدن هم سیرم درون آب. خاموش مانده ام که به جایی نمی رسد. گردد بلند هرچه نفیرم درون آب. قلاب را به آب بیانداز! آن را بدون طعمه بگیرم درون آب. ماهی سرخ تنگ بلور توام! با چشم باز، تشنه بمیرم درون آب. آب از سرم گذشت و به یاری نیامدی. باید که مرگ را بپذیرم درون آب. نوشته شده در یکشنبه سیزدهم بهمن 1392ساعت 12:57 توسط .
...
http://www.tootia15.blogfa.com/9211.aspx
مانند یک حباب اسیرم درون آب. از دست و پا زدن هم سیرم درون آب. خاموش مانده ام که به جایی نمی رسد. گردد بلند هرچه نفیرم درون آب. قلاب را به آب بیانداز! آن را بدون طعمه بگیرم درون آب. ماهی سرخ تنگ بلور توام! با چشم باز، تشنه بمیرم درون آب. آب از سرم گذشت و به یاری نیامدی. باید که مرگ را بپذیرم درون آب. نوشته شده در یکشنبه سیزدهم بهمن 1392ساعت 12:57 توسط .
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
3
عروس مرده من
http://my-dead-bride.persianblog.ir/1393/10
هوای بی سرنگ 2. خیلی از شعرها را با گریه سرودم با چشم های خیس، با بغض های طولانی. خیلی هایشان برایم زخم هایی چرکین و قدیمی اند، خاطراتی که هرگز فراموش نخواهند شد. خیلی هایشان اصفهانند، شب های خوابگاه اند، غربت اند. خیلی هایشان روزهای دربه در به دنبال کارند، تهرانند، شلوغی اند، تنهایی اند. خیلی هایشان کودکی اند، ترسند، سکوتند. خیلی هایشان طغیانند، دردند، دلخوشی اند، عشقند. بخوانید از کتاب «هوای بی سرنگ». گره ی کور بند کفش تو ام! گره ی کور یک کراواتی! هر دومان عقده های مشترکیم توی یک آدم قر و قاطی! 1- از آ...
برتولوچی با سـ کس اضافی! - عروس مرده من
http://my-dead-bride.persianblog.ir/post/42
برتولوچی با س کس اضافی! برتولوچی با سکس اضافی! نگاهی دیگرتر به فیلم «آخرین تانگو در پاریس» ساخته ی «برناردو برتولوچی» (1971). آن ها به اصرار پائول، حتی اسم یکدیگر را هم نمی دانند و اجازه ندارند چیزی از گذشته ی خود به هم بگویند. فیلم با تأکید بر این رابطه و دو شخصیت مرد و زن ادامه پیدا می کند تا در یک پایانبندی عجیب تر پائول که انگار به جین علاقه پیدا کرده به دست او کشته می شود. از دید من، برتولوچی با آن چیره دستی و هنر منحصر به فردش، در «آخرین تانگو» راه را از همان ابتدا به بیراهه می رود! شاهد این مدعا، ...
دم مزن - شرقی نوشته ها
http://krina.persianblog.ir/post/123
هر چه بودی هر چه بودم .دم مزن ! گفتم به چشم" درویش حسن خراباتی. تا به دریا خاک راهت را نمی ، رفتم به چشم. ساحل امن و قرارم موج گیرد دم به دم. در دل د ر ذره گشتم ذره را سفتم به چشم. شرق را تسخر ز ابری شد که سایه شد به بام. سایه افکن مهر من گر مهر بنهفتم به چشم. شوق مطلع بر غزل زد ، قافیه گم در غبار. خواب معنا دیده را هر مقطعی خفتم به چشم. راز تعبیری ز عشقم رمز تاویل می است. چله داری کن رضا را ، د رد م ی ،گفتم به چشم. اشک حسرت میدمد از آینه زین عکس خام. از طلب زن غوطه تا من خویش آشفتم به چشم.
گذر فردا - شرقی نوشته ها
http://krina.persianblog.ir/post/129
که باز دهان بیا لایی چون دیروز. به افطار در بند، چون امروز. که روزه ی سکوت بگیری بر دیروز. نمیخواهمت با همه انتظارم به آمدنت. با همه آروزیم در سحر دم زدنت. نمیخواهمت بی آوازی که از گلوی دوری برخیزد از نو. که پیامبران راستین شکوفه و باران. آیه های نوید ترا. با واهمه ی ندیدن اشکشان بسرایند. نمی خواهمت که کوچه ی خاطرات هزار ترانه. در سکته ی هراس گزمه ی تزویر. بن بست سلاخی خویش شود به دست خویش. که همان فردای بهتر یاران بودی. بر قبر نوشته های شکسته ی امامزادگان. که حرمت لکه دار خادمیت آستانت نیز. باشگاه دانشج...
درج محبت - شرقی نوشته ها
http://krina.persianblog.ir/post/125
رج میزندم زخمه ی تار پدرانم. احیا نشود قلب موافق به خزانم. این نقش ترنج از خم چشمان تو بگرفت. گردش به لب تب زده از آه گرانم. این خال موافق زده ای باز و من مست. تک خال دلم را ز خیالت بجهانم. یک سو دو شش بخت و دگر مهره ی سوزان. گر مهر نریزی ز چه رو جامه درانم؟ ای درج محبت به همان مهر و نشانی؟ یا نقش محبت به لبانت بنشانم؟ این خیره سری را ز تو آموخته نرگس. وین پرده دری را تو نهادی به زبانم. تا مرغ قفس پروری ای عشق جگر سوز. دانم که به پرواز رسایت نرسانم. پس کوچه ی آواز ستاره است عبورم. نویسنده : سیروس شرقی.
krina - شرقی نوشته ها
http://krina.persianblog.ir/pages/1
از آن سال یخناک غم گرفته. قول و قرارم با دل را. به الواح عمادی حک کردم. کپی برابر با اصلش را هم. ممهمور به نشان چشم تو. به قاصدکی در باد سپردم. پنجره هر دلی که به شرق وا میشود و. در امتداد عطر یاس زلفی پریشان -. نغمه های سحر را واخوانی میکند. صندوقچه ی اسرارش را. لبریز از مکتوب دلم کرده است. سراغ بگیر هزار تلئلو بوسه ی نچیده را. و از گونه هایت. رد نمناکی چشمان به شوق دمیده را. که رگ رگ جان مرا آشناست . نویسنده : سیروس شرقی. مهر ورز و می خور ای منعم که این جان بگذرد. طبع سودا پیشه از جان پریشان بگذرد.
خودنوشته های خودم ! - ببخشید! حتی قطره ایش سهم شما نخواهد شد!
http://www.mim-moamma.blogfa.com/post-33.aspx
قلقلک های ذهن بازیگوشی که منم! حتی قطره ایش سهم شما نخواهد شد! درود بر دوستان جانم. بی هیچ مقدمه چینی فقط می گویم:. نبودن طولانی مدتم از تلخی فزاینده ای ست که با خودخواهی تمام می خواهم همه اش را تا ته سر بکشم! حتی قطره ایش سهم شما نخواهد شد! تا مدتی نامعلوم نخواهم بود. البته مطمئنم که نبودنم به هیچوجه احساس نخواهد شد! از دوستانی که هنوز پاسخ کامنت های پرمهرشان را نداده ام رسمن پوزش می خواهم. در پناه ایزد مهر. شاد و شیرین باشید. نوشته شده در شنبه ۸ بهمن۱۳۹۰ساعت 12:51 توسط مسعود امیری. بارون نم نم بهاره.
خودنوشته های خودم !
http://www.mim-moamma.blogfa.com/8906.aspx
قلقلک های ذهن بازیگوشی که منم! واگویه های ذهن بازیگوش با واژه های مرکب. خواستم برای دوست خوبم حسن در کلوب کامنتی بگذارم. به صورت نوشتاری کمی فکر کردم! بازیگوشی ام گل کرد و سر به سر چند واژه گذاشتم. تنها به عنوان بهانه ای برای به روز شدن اینجا می نویسم. در شط رنج شايد هنوز. نه! پاي ميز محاسبات روزمره ات. با مهره هاي احتمال. از "ت رنج " خوش بيني ام. فقط "رنج" مي ماند و . دير " آمدي . نوشته شده در سه شنبه ۳۰ شهریور۱۳۸۹ساعت 12:32 توسط مسعود امیری. این شعر نیست . دستم به پای ثانیه بند بود و. تنها تو می دانی.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
76
کافه تنهایی
دیگر هیچ احساسی نمی تواند رنگ خوشبختی به وجودم بپاشد. هیچ چیزی نمی تواند رگ خشکیده ی احساسم را زنده کند. پیچیده ام در پیله. اما پروانه شدنم دست روزگار است. بال هایم را به دست باد سپرده ام. روحم را آن طرف ها جا گذاشته ام. روی سنگ فرش های خیابان. همان جا که دستم را رها کردی. درست است همان جا. زندگی ام رنگ نومیدی گرفت. مثل کوهی که می شکند. مثل گل ی که خشک می شود. و در نهایت همه چیز به نفع تقدیر تمام می شود. سنگ شده ام و خودم چینی نازک تنهایی هایم را می شکنم. دیگر از پیله هم نمی ترسم. یا پیله ی تنگ و تاریک.
tootia (vajiheh memarpour) - DeviantArt
Window.devicePixelRatio*screen.width 'x' window.devicePixelRatio*screen.height) :(screen.width 'x' screen.height) ; this.removeAttribute('onclick')" class="mi". Window.devicePixelRatio*screen.width 'x' window.devicePixelRatio*screen.height) :(screen.width 'x' screen.height) ; this.removeAttribute('onclick')". Join DeviantArt for FREE. Forgot Password or Username? Digital Art / Professional. Deviant for 8 Years. This deviant's full pageview. Last Visit: 5 weeks ago. You can drag and drop to rearrange.
冷え性解消方法 人気サプリメントランキング!
توتیــا | تنها وادی تفکرات یک انسان …
تنها وادی تفکرات یک انسان …. پسمانده های گودر خدابیامرز. دسامبر 16, 2011 بدست tootia. دلم برهنگی آغوش تو را می خواهد. وقتی که در گوشم زمزمه می کنی…. 8212;———————————. امشب فهمیدم حتی جیغ کشیدن کنار تو. طعم خوشبختی می دهد. هر چند هم که کوتاه باشد. حتی به اندازه یک دور ترن هوایی. 8212;———————————. می دونی بزرگترین تقلب توی زندگی چیه؟ بزرگترین تقلب زندگی اینه که جسمت رو یکی ارضا کنه ولی روحت رو کس دیگه! 8212;——————————–. در را می بندم. کیف را بر می دارم. نه پله ها، نه زنگ گوش هایم. صاف، کج یا دوار! نوشته شد...
طوطیای 18 ساله
نوشته های یه دختر. کوروش دستور داد که برای تصرف مصر. ارتش ایران از راه دریا خود را به این کشور برساند. وزیران از وی سوال کردند چرا از راه دریا؟ صحرای عربستان هم نزدیک تر است و هم اسان تر. کوروش گفت:حتی حاضر نیستم نعل اسبانم وارد خاک عرب ها شود. نوشته شده در یکشنبه پنجم بهمن 1393ساعت 16:4 توسط طوطیا. لایق تو کسی نیست جز آنکسی که:. تو را انتخاب کند نه امتحان. تو را نگاه کند نه اینکه ببیند. تو را حس کند نه اینکه لمست کند. تو را بسازد نه اینکه بسوزاند. تو را بیاراید نه اینکه بیازارد. ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺷﺎﻫﺮﮒ ﺣﯿﺎﺗﺖ.
...
مانند یک حباب اسیرم درون آب. از دست و پا زدن هم سیرم درون آب. خاموش مانده ام که به جایی نمی رسد. گردد بلند هرچه نفیرم درون آب. قلاب را به آب بیانداز! آن را بدون طعمه بگیرم درون آب. ماهی سرخ تنگ بلور توام! با چشم باز، تشنه بمیرم درون آب. آب از سرم گذشت و به یاری نیامدی. باید که مرگ را بپذیرم درون آب. نوشته شده در یکشنبه سیزدهم بهمن 1392ساعت 12:57 توسط .
توتیا
نوشته شده در تاريخ سه شنبه دوازدهم آبان ۱۳۹۴ توسط. نوشته شده در تاريخ سه شنبه دوازدهم آبان ۱۳۹۴ توسط. نوشته شده در تاريخ سه شنبه دوازدهم آبان ۱۳۹۴ توسط. نوشته شده در تاريخ سه شنبه دوازدهم آبان ۱۳۹۴ توسط. نوشته شده در تاريخ سه شنبه دوازدهم آبان ۱۳۹۴ توسط. نوشته شده در تاريخ سه شنبه دوازدهم آبان ۱۳۹۴ توسط. نوشته شده در تاريخ دوشنبه چهارم آبان ۱۳۹۴ توسط. نوشته شده در تاريخ دوشنبه چهارم آبان ۱۳۹۴ توسط. نوشته شده در تاريخ دوشنبه چهارم آبان ۱۳۹۴ توسط. نوشته شده در تاريخ دوشنبه چهارم آبان ۱۳۹۴ توسط. به خود وفاد...
┣▇ بــهـ ـو نـــه هـای ِ ی ِ دُخــی ▇▇═─
به و نه های ی د خی. سو ء تفا هم. برای انسان ها ه مون قدر باش. که ب رای تو هستن . باعث سوء تفاهم میشه ! تو تی [- -] ا . . نوشته ی یک پزشک :. دیروز کلینیک بودم . پسری اومد . یه خالکوبی اسم دختر رو دستش بود! گفت می خوام پاکش کنم! گفت اسم عشقم هست! میخوام پاکش کنم یه اسم دیگه بنویسم! گفتم این چه عشقی بود که درد خالکوبی رو تحمل کردی؟ گفت دادا دیروز جلو دفتر ازدواج. وقتی دیدم عشقم داره ازدواج میکنه. دیدم عشقم اسمشو اشتباهی بهم گفته بود قبلا! حالا اومدم اسم واقعیشو بنویسم ! تو تی [- -] ا . . تو تی [- -] ا . .
دو قدم مانده به ساحل ..
دو قدم مانده به ساحل . هر چی به ذهنم برسه. عکسایی که خودم گرفتم. یا اباصالح المهدی مددی. عشق با عاشقای واقعی زنده میمونه@. سلول های آبی مغز من. یار طلبگی و هزار و یک . این منم بین این همه وبلاگ دیگه. آزاد ترین دختران دنیا*. عاشقانه دوست دارم و عاشقانه میستایمت. به کلبه من خوش آمدید. شیش تایی ها. دختران آریایی. دست نوشته های یک پسر. سیاه سفید خط خطی. عاشقانه های دلسا خانومی. زغالی که سفید می نویسد. روستای ساق قلعه آقا حسن. دختری از جنس احساس. خط خطی های من. مجله اینترنتی دانستنی ها. گالري عکس هاي زیبا.
توتیا
مادرم الان ماههاست كه دارم از دوريت زجر ميكشم نميدونم چرا خدا تو رو زود ازم گرفت. ولي اينو خوب ميدونم كه غصه دوري تو چه بلاها كه سرم نياورد الان چند ماهه كه اشك چشام پاك نميشه. ولي ميدونم خدا هميشه دليل محكمي واسه كارايي كه ميكنه داره خدا با زود بردن تو استقامت ما رو محك زد. اولش خيلي كم آورديم ولي بعدش فهميديم كه اين راهيه كه هممون دير يا زود تو مسيرش قرار ميگيريم. فهميديم كه ما نزد تو خواهيم آمدپس غصه خوردن چه سودي داشت؟ ممنونم دلم ميخواد مثل هميشه دركم كنين و هيچوقت تنهام نزارين. عاطفه و ايثار ميجوشد.