undersky.blogfa.com

ghoorboonet.blogfa.com

عشق من وتو -

http://www.ghoorboonet.blogfa.com/post/43

نوشته شده در دوشنبه چهارم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 18:15 توسط B&A. هفته سوم اردیبهشت ۱۳۹۱. هفته دوم اردیبهشت ۱۳۹۱. هفته او ل اردیبهشت ۱۳۹۱. هفته چهارم اسفند ۱۳۹۰. هفته دوم اسفند ۱۳۹۰. هفته چهارم بهمن ۱۳۹۰. هفته دوم بهمن ۱۳۹۰. زندگي بي غم نميشه.

peymankiller.blogfa.com

๑♥๑بازم یکـــــــــــــــ دروغ دیگه๑♥๑

http://www.peymankiller.blogfa.com/89114.aspx

๑ ๑بازم یک دروغ دیگه๑ ๑. دخترو پسری با هم دوست بودن . دختر به پسر میگه برای همیشه پیشم میمونی؟ پسر میگه اره. دختر میگه حتی اگه چشمام کور باشه؟ پسر بازم میگه اره. بعد پسر به دختر میگه حالا اگه یه روز چشمات خوب شد تو پیشم میمونی؟ دختر میگه :شک نکن حتما پیشت میمونم. چند وقت میگذره به دختر خبر میدن دوتا چشم واسه پیوند اماده است. پیوند انجام میشه.و دختر خوب میشه و میتونه ببینه. روز قرار با پسر فرا میرسه. دختر میبینه که پسر کوره. بعد پسر به دختر میگه حالا پیشم میمونی؟ عشق بينائي را ميگيرد و دوست داشتن ميدهد.

peymankiller.blogfa.com

๑♥๑بازم یکـــــــــــــــ دروغ دیگه๑♥๑

http://www.peymankiller.blogfa.com/89034.aspx

๑ ๑بازم یک دروغ دیگه๑ ๑. مرد، دوباره آمد همانجای قدیمی. روی پله های بانک، توی فرو رفتگی دیوار. یک جایی شبیه دل خودش،. کارتن را انداخت روی زمین، دراز کشید،. کفشهایش را گذاشت زیر سرش، کیسه را کشید روی تنش،. دستهایش را مچاله کرد لای پاهایش. هوا سرد بود، دستهایش سردتر،. مچاله تر شد، باید زودتر خوابش میبرد. صدای گام هایی آمد و . رفت،. مرد با خودش فکر کرد، خوب است که کسی از حال دلش خبر ندارد،. خنده ای تلخ افتاد روی لبهایش. اگر کسی می فهمید او هم دلی دارد خیلی بد میشد، شاید مسخره اش می کردند،. صدای مبهم دلسوزی ...

peymankiller.blogfa.com

๑♥๑بازم یکـــــــــــــــ دروغ دیگه๑♥๑ - شاید فردا دیر باشد!!!!

http://www.peymankiller.blogfa.com/post-29.aspx

๑ ๑بازم یک دروغ دیگه๑ ๑. شاید فردا دیر باشد! ساعت 3 شب بود که صدای تلفن، پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود. پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟ مادر گفت: 25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی! فقط خواستم بگویم تولدت مبارک! پسر از این که دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد، صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت، ولی مادر دیگر در این دنیا نبود ! نوشته شده در جمعه ۱۳۸۹/۰۴/۰۴ساعت 14:56 توسط پیمان. ๑ ๑قصر پاییزی๑ ๑.

peymankiller.blogfa.com

๑♥๑بازم یکـــــــــــــــ دروغ دیگه๑♥๑ - دنیایی بی رحم

http://www.peymankiller.blogfa.com/post-28.aspx

๑ ๑بازم یک دروغ دیگه๑ ๑. مرد، دوباره آمد همانجای قدیمی. روی پله های بانک، توی فرو رفتگی دیوار. یک جایی شبیه دل خودش،. کارتن را انداخت روی زمین، دراز کشید،. کفشهایش را گذاشت زیر سرش، کیسه را کشید روی تنش،. دستهایش را مچاله کرد لای پاهایش. هوا سرد بود، دستهایش سردتر،. مچاله تر شد، باید زودتر خوابش میبرد. صدای گام هایی آمد و . رفت،. مرد با خودش فکر کرد، خوب است که کسی از حال دلش خبر ندارد،. خنده ای تلخ افتاد روی لبهایش. اگر کسی می فهمید او هم دلی دارد خیلی بد میشد، شاید مسخره اش می کردند،. صدای مبهم دلسوزی ...

peymankiller.blogfa.com

๑♥๑بازم یکـــــــــــــــ دروغ دیگه๑♥๑

http://www.peymankiller.blogfa.com/cat-11.aspx

๑ ๑بازم یک دروغ دیگه๑ ๑. از عشق هرچه بيشتر ميشنويم سيرابتر ميشويم و از دوست داشتن هر چه بيشتر ، تشنه تر. عشق همواره با اشک آلوده است و دوست داشتن سراپا يقين است و شک ناپذير. عشق خشن است و شديد و در عين حال ناپايدار و نامطمئن و دوست داشتن لطيف است و نرم و در عين حال پايدار و سرشار از اطمينان. عشق بينائي را ميگيرد و دوست داشتن ميدهد. عشق در دريا غرق شدن است و دوست داشتن در دريا شنا کردن. ๑ ๑قصر پاییزی๑ ๑. ๑ ๑تک میوه ای از جزیره نسرین๑ ๑. ๑ ๑عشق اسمانی ما๑ ๑. ๑ ๑فرشتگان مرگ๑ ๑. ๑ ๑h0t sh T GIRL๑ ๑.

peymankiller.blogfa.com

๑♥๑بازم یکـــــــــــــــ دروغ دیگه๑♥๑

http://www.peymankiller.blogfa.com/cat-10.aspx

๑ ๑بازم یک دروغ دیگه๑ ๑. از عشق هرچه بيشتر ميشنويم سيرابتر ميشويم و از دوست داشتن هر چه بيشتر ، تشنه تر. عشق همواره با اشک آلوده است و دوست داشتن سراپا يقين است و شک ناپذير. عشق خشن است و شديد و در عين حال ناپايدار و نامطمئن و دوست داشتن لطيف است و نرم و در عين حال پايدار و سرشار از اطمينان. عشق بينائي را ميگيرد و دوست داشتن ميدهد. عشق در دريا غرق شدن است و دوست داشتن در دريا شنا کردن. ๑ ๑قصر پاییزی๑ ๑. ๑ ๑تک میوه ای از جزیره نسرین๑ ๑. ๑ ๑عشق اسمانی ما๑ ๑. ๑ ๑فرشتگان مرگ๑ ๑. ๑ ๑h0t sh T GIRL๑ ๑.

peymankiller.blogfa.com

๑♥๑بازم یکـــــــــــــــ دروغ دیگه๑♥๑ - زندگی پایان می یابد!!!

http://www.peymankiller.blogfa.com/post-27.aspx

๑ ๑بازم یک دروغ دیگه๑ ๑. زندگی پایان می یابد! زندگی مانند قصه مرد یخ فروش هست! به او گفتند: چند فروختی؟ گفت: نخریدند تمام شد! هنگام جوانی به خدا پیر شدم. از گردش آسمان زمین گیر شدم. ای عمر برو که خسته کردی ما را. ای مرگ بیا از زندگی سیر شدم. نوشته شده در دوشنبه ۱۳۸۹/۰۳/۱۷ساعت 0:0 توسط پیمان. از عشق هرچه بيشتر ميشنويم سيرابتر ميشويم و از دوست داشتن هر چه بيشتر ، تشنه تر. عشق همواره با اشک آلوده است و دوست داشتن سراپا يقين است و شک ناپذير. عشق بينائي را ميگيرد و دوست داشتن ميدهد. ๑ ๑قصر پاییزی๑ ๑.

3-ghatreh-eshgh.blogfa.com

...سه قطره عشق...

http://www.3-ghatreh-eshgh.blogfa.com/9001.aspx

به نظر من آدمها دو دسته هستن :. یا از من پولدارترن که بهشون میگم مال مردم خور و . یا بی پول ترن که بهشون میگم گشنه گدا و . یا بهتر از من کار میکنن که بهشون میگم خرحمال و . یا کمتر کار میکنن که بهشون میگم تنبل و . یا از من سرسخت ترن که بهشون میگم کله خر و . یا بی خیال ترن که بهشون میگم ببو و . یا از من هوشیارترن که بهشون میگم پرافاده و . یا ساده ترن که بهشون میگم هالو و . یا از من شجاع ترن که بهشون میگم بی کله و . یا از من محتاط ترن که بهشون میگم بی عرضه و . یا از من دست و دل باز ترن که بهشون میگم ولخرج و .

3-ghatreh-eshgh.blogfa.com

...سه قطره عشق...

http://www.3-ghatreh-eshgh.blogfa.com/9007.aspx

بستنی ساده چند است؟ روزی پسربچه ای وارد بستنی فروشی شد و پشت میزی نشست. خدمتکار برای سفارش گرفتن سراغش رفت. پسر پرسید بستنی با شکلات چند است؟ خدمتکار گفت 50 سنت. پسر دستش را در جیبش کرد وتمام پول خردهایش را در آورد و شمرد. بعد پرسید بستنی ساده چند است؟ خدمتکار با توجه به اینکه تمام میزها پرشده بود و عده ای هم بیرون منتظر خالی شدن میز بودند با بی حوصلگی و با لحنی تند گفت 35 سنت. پسر: لطفا یک بستنی ساده بیاورید. نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم مهر ۱۳۹۰ساعت 12:20 توسط یه دوست. وبلاگ عشق و جنگ.