VANAHADE-BAD.BLOGFA.COM

hobut-71.blogfa.com

هبوط

http://www.hobut-71.blogfa.com/8803.aspx

جوانه می زنم از بین تمام سطر هایم.ا لویز م ی بی! نوشته شده در شنبه سی ام خرداد ۱۳۸۸ساعت 21:12 توسط پگاه. بعضی حس ها هستند که انی اتفاق می افتند و خاص همان لحظه.خیلی عاشق،خیلی متنفر،خیلی شاد،خیلی غمگین و خیلی از این مدل خیلی ها. دودل می مانم که نگهشان دارم این حس های افراطی را؟ دارم جنازه ی ارزویم را دفن می کنم؟ یا بگذارم فقط مختص همان لحظه بمانند،که تکراری نشوند،که عادت نکنم.که هنوز هیجان حس کردنشان را در پیش داشته باشم؟ نوشته شده در شنبه سی ام خرداد ۱۳۸۸ساعت 21:7 توسط پگاه. جمعه صبح ،پنجره ی اتاقم باز ب...

hobut-71.blogfa.com

هبوط

http://www.hobut-71.blogfa.com/8711.aspx

این هنوز زنده ست؟ اولین جمله ی به شدت احمقانه ای که بعد از دیدنش پس از سال ها به کنار دستی ام گفتم.وبعد هم خاطرات مبهمی از او که جزیی از کودکی من نبود اما جایی ان گوشه کنار ها حضور داشت.شاید هم ان وسط ها! چون کمکش می کردم و دلم به حالش می سوخت و شاید خاطره ای که ارزوی من برای کاراگاه شدن را به رخ می کشد! همبازی دوران بچگی من همیشه می گفت وقتی داشتند عقل تقسیم می کردند او خم شده بوده که اسبش-عصای با وفایش- را از روی زمین بردارد.ومن می گفتم.چه می گفتم؟ اسمش همین بود دیگر؟ از نگاهم خواند،از نگاهی که بین او ...

hobut-71.blogfa.com

هبوط - I'm CaLlInG yOu

http://www.hobut-71.blogfa.com/post-44.aspx

این روزها اگر ببینی ام،یک جور گل بهی نابی پخش است روی گونه هایم.که اصلا اسمش را ساخته اند برای صدا کردن،اسمی که این همه وقت،یک گوشه پس گوشه ای منتظر تو بوده که حرف به حرف عزیزش را صدا کنی.که شرم داغ و ملتهبت،ش ره کند روی گونه های مرمر زندگی بی رنگ و بوی جو گیر شده ات. من یک دانه از داشتن دو ماهه ی ابدی اش.خوشبختم. نوشته شده در جمعه ششم شهریور ۱۳۸۸ساعت 18:50 توسط پگاه. I'm a bitch cause I don't let you push me around. I'm dumb cause sometimes Iam wrong. I'm ugly cause I don't look like a model.

hobut-71.blogfa.com

هبوط - I'm not yours to save

http://www.hobut-71.blogfa.com/post-39.aspx

I'm not yours to save. ممکن است یک روز که از خواب بیدار می شوی،موقع صبحانه خوردنتان،وقتی یک نفر پشت تلفن می گوید:"هی! چرا تو روی منوی رو به روم نیستی؟ هر کاری می کنی نتوانی مثل همیشه دلیل لبخند کل روزت را پیدا کنی.ممکن است یک روز که توی مبل جلوی تلویزیون فرو رفته ای و خدا را شکر می کنی اینجا چیزی هست که این مبل به سمتش باشد فکر نفر دومی راحتت نگذارد تا ببینی یک چیز بزرگ علمی احمقانه کشف شده انهم توسط یک ادم خسته کننده ی زشت. بدون اینکه کسی مال دیگری شود؟ یا تکه ای از کسی مال دیگری؟ اینجا نویسنده ای هست ک...

hobut-71.blogfa.com

هبوط

http://www.hobut-71.blogfa.com/8806.aspx

ایرانی ها 2 دسته اند:انها که سبزند و انها که می خواهند سبز باشند. در اطراف خانه ی من. آن کس که به دیوار فکر می کند ، آزاد است! آن کس که به پنجره .غمگین! و آن کس که به جستجوی آزادی است ،. می ایستد .چند قدم راه می رود! نشسته . می ایستد. چند قدم راه می رود! نشستهمی ایستد .چند قدم راه می رود! می ایستد .چند قدم راه می رود! نشسته . می ایستد. چند قدم راه می رود! نشستهمی ایستد .چند قدم راه می رود! می ایستد .چند قدم راه می رود! نشسته .می ایستد. حتی تو هم خسته شدی از این شعر. حال چه برسد به او که .نشسته. بعضی تر ه...

hobut-71.blogfa.com

هبوط - تیغ زیر گلویم

http://www.hobut-71.blogfa.com/post-41.aspx

اینطور مواقع است که باید تیغ زیر گلوی اراده ات بگذاری تا به زور از جا بلند شوی،رعشه ی وحشت از روبه رو شدن با همه ی سختی ها را دوباره به جان بخری.می دانی؟ یک جورهایی این درد لعنتی را می شناسی و می دانی همین است که هست.بعدتر،یک دفعه می فهمی هدفت،بهشتی که قرار است به ان برسی اهمیتی ندارد دیگر،مهم امروز و الان و همین لحظه است که تو داری زجر می کشی و می ترسی از خودت بپرسی چرا؟ تعارف که نداریم.دفعه های دوم و سوم را بگیر تا ا ن مین بار.همگی تقلید ناشیانه ی دفعه ی اول اند و بس! I'm dumb cause sometimes Iam wrong.

hobut-71.blogfa.com

هبوط - وخامتِ وجدان - درد دو روز طول می کشد

http://www.hobut-71.blogfa.com/post-42.aspx

وخامت وجدان - درد دو روز طول می کشد. یک لحظه ی خیلی کوتاه،همه ی صداها نشنیدنی می شوند،همه ی ادم ها نادیده گرفته شدنی.می بازم خودم را.ادم های بازنده اینطور مواقع چه می کنند؟ خودشان را مقصر همه چیز می بینند؟ که بتوانند جای ان همه رد پای گلی را ببینند؟ که نگاهشان را ندوزند به دری که باز است و هیچ خبری از کننده ی کار نیست؟ شاید هم چون می دانند سال های خیلی خیلی دور بعدی،حتی اگر هیچ کدام از اتفاق های خاص زندگیشان را یادشان نیاید این یکی جزو فراموش نشدنی ها خواهد بود. I'm dumb cause sometimes Iam wrong.

ta-nakoja.blogfa.com

به کجا می روم آخر....

http://www.ta-nakoja.blogfa.com/8811.aspx

به کجا می روم آخر. گویند رمز عشق مگویید و مشنوید / مشکل حکایتی است که تقریر می کنند. و اندر آن دایره سرگشته پابرجا بود. سایه هایی از دور/ مثل تنهایی آب/ مثل آواز خدا پیداست/ یاد من باشد تنها هستم/ ماه بالای سر تنهایی است. پ ن: باز باران، با ترانه، پر بهانه. دست هام سرد. دلم سردتر. دلتنگی هام بی کرانه. نوشته شده در پنجشنبه یکم بهمن 1388ساعت 19:43 توسط مور. فاصله ی سلام و خداحافظی هایم همیشه کوتاه بوده. آنقدر هم وبلاگ داشته ام که به نوشته هایم نگنجیدند و از بین رفتند! برای روزهای مبادایی که گاهی نمی آیند.

ta-nakoja.blogfa.com

به کجا می روم آخر....

http://www.ta-nakoja.blogfa.com/8807.aspx

به کجا می روم آخر. گویند رمز عشق مگویید و مشنوید / مشکل حکایتی است که تقریر می کنند. من گنجشك نيستم، مصطفي مستور. ما شب ها بيداريم و روزها مي خوابيم. عينهو سگ ها. تنها فرقش اينه كه ما پارس نمي كنيم. لحظه اي سكوت مي كند اما انگار چيزي به خاطرش رسيده باشد يا بخواهد حرفي را كه زده تصحيح كند بلافاصله مي گويد: البته گاهي هم پارس مي كنيم. نوشته شده در یکشنبه بیست و ششم مهر 1388ساعت 9:35 توسط مور. از کجا به کجا رسیدیم. آخه ما از زندگی مون چی می خواهیم؟ نوشته شده در دوشنبه بیستم مهر 1388ساعت 5:32 توسط مور. برای ...

ta-nakoja.blogfa.com

به کجا می روم آخر....

http://www.ta-nakoja.blogfa.com/8805.aspx

به کجا می روم آخر. گویند رمز عشق مگویید و مشنوید / مشکل حکایتی است که تقریر می کنند. امروز صبح در ادامه ی خداحافظی هایم، رفتم پردیس شهر. بچه های گروه رباتیک یک اتاق در آنجا گرفته اند و همین یکی دو روز پیش دعوتم کردند بروم و اتاقشان را ببینم. رفتنم خاطره ی جالبی شد که از حوصله ی توضیح دادنش خارجم. خدا داشت باهام بازی می کرد! صدای عبدالباسط هنوز هم مثل بچگی هام می رود یک جایی از وجودم که قطعا بخشی از جسمم نیست. همان حس ژرفی که توش گم می شوم. شاید هم پیدا. داغم می کند. شمس عزیز توجه کند! ممنونم، به خاطر محب...