oooops.mihanblog.com
نجواهای عاشقانه یک پسر بچه 58 ساله - مطالب محمد علی بهمنی
http://oooops.mihanblog.com/post/category/15
نجواهای عاشقانه یک پسر بچه 58 ساله. تو که با گلهای زیبای باغ مهربان هستی ، بر سر کاکتوس های تنهای من هم بکش دستی! امشب ز پشت ابرها بیرون نیامده ماه ( محمد علی بهمنی ). از خانه بیرون می زنم اما كجا امشب. شاید تو می خواهی مرا در كوچه ها امشب. پشت ستون سایه ها روی درخت شب. می جویم اما نسیتی در هیچ جا امشب. می دانم آری نیستی اما نمی دانم. بیهوده می گردم بدنبالت چرا امشب؟ هر شب تو را بی جستجو می یافتم اما. نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشب. ها سایه ای دیدم شبیهت نیست اما حیف. ایكاش می دیدم به چشمانم خطا امشب.
oooops.mihanblog.com
نجواهای عاشقانه یک پسر بچه 58 ساله - ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد ( حزین لاهیجی )
http://oooops.mihanblog.com/post/39
نجواهای عاشقانه یک پسر بچه 58 ساله. تو که با گلهای زیبای باغ مهربان هستی ، بر سر کاکتوس های تنهای من هم بکش دستی! ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد ( حزین لاهیجی ). ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد. در دام مانده باشد صیاد رفته باشد. آه از دمی که تنها با داغ او چو لاله. درخون نشسته باشم چون باد رفته باشد. آواز تیشه امشب از بیستون نیامد. شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد. خونش به تیغ حسرت یارب حلال بادا. صیدی که از کمندت آزاد رفته باشد. از آه درد ناکی سازم خبر دلت را. وقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشد.
oooops.mihanblog.com
نجواهای عاشقانه یک پسر بچه 58 ساله - مطالب نجمه زارع
http://oooops.mihanblog.com/post/category/6
نجواهای عاشقانه یک پسر بچه 58 ساله. تو که با گلهای زیبای باغ مهربان هستی ، بر سر کاکتوس های تنهای من هم بکش دستی! غزلی دیگر از نجمه زارع. به یک پلک تو میبخشم تمام روز و شبها را. که تسکین میدهد چشمت غم جانسوز تبها را. با لهجهات حس ی عجیب و مشترک دارم. فضا را یکنفس پ ر کن به هم نگذار لبها را. به دست آور دل من را چه کارت با دل مردم! تو واجب را به جا آور رها کن مستحبها را. چه ب غرنج است دنیایم! چرا باید چنین باشد؟ بیا اینبار شعرم را به آداب تو میگویم. که دارم یاد میگیرم زبان با ادبها را. نوع مطلب : نجمه زارع.
oooops.mihanblog.com
نجواهای عاشقانه یک پسر بچه 58 ساله - امشب ز پشت ابرها بیرون نیامده ماه ( محمد علی بهمنی )
http://oooops.mihanblog.com/post/38
نجواهای عاشقانه یک پسر بچه 58 ساله. تو که با گلهای زیبای باغ مهربان هستی ، بر سر کاکتوس های تنهای من هم بکش دستی! امشب ز پشت ابرها بیرون نیامده ماه ( محمد علی بهمنی ). از خانه بیرون می زنم اما كجا امشب. شاید تو می خواهی مرا در كوچه ها امشب. پشت ستون سایه ها روی درخت شب. می جویم اما نسیتی در هیچ جا امشب. می دانم آری نیستی اما نمی دانم. بیهوده می گردم بدنبالت چرا امشب؟ هر شب تو را بی جستجو می یافتم اما. نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشب. ها سایه ای دیدم شبیهت نیست اما حیف. ایكاش می دیدم به چشمانم خطا امشب.
oooops.mihanblog.com
نجواهای عاشقانه یک پسر بچه 58 ساله - مطالب حزین لاهیجی
http://oooops.mihanblog.com/post/category/25
نجواهای عاشقانه یک پسر بچه 58 ساله. تو که با گلهای زیبای باغ مهربان هستی ، بر سر کاکتوس های تنهای من هم بکش دستی! ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد ( حزین لاهیجی ). ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد. در دام مانده باشد صیاد رفته باشد. آه از دمی که تنها با داغ او چو لاله. درخون نشسته باشم چون باد رفته باشد. آواز تیشه امشب از بیستون نیامد. شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد. خونش به تیغ حسرت یارب حلال بادا. صیدی که از کمندت آزاد رفته باشد. از آه درد ناکی سازم خبر دلت را. وقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشد.
oooops.mihanblog.com
نجواهای عاشقانه یک پسر بچه 58 ساله - مطالب حسین منزوی
http://oooops.mihanblog.com/post/category/14
نجواهای عاشقانه یک پسر بچه 58 ساله. تو که با گلهای زیبای باغ مهربان هستی ، بر سر کاکتوس های تنهای من هم بکش دستی! دیوار ( غزلی از زنده یاد حسین منزوی ). از زمزمه دلتنگیم ، از همهمه بیزاریم. نه طاقت خاموشی ، نه میل سخن داریم. آوار پریشانیست ، رو سوی چه بگریزیم؟ هنگامۀ حیرانیست ، خود را به که بسپاریم؟ تشویش هزار آیا ، وسواس هزار اما ،. کوریم و نمیبینیم ، ورنه همه بیماریم. دوران شکوه باغ از خاطرمان رفتهست. امروز که صف در صف خشکیده و بیباریم. دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را. امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم.
oooops.mihanblog.com
نجواهای عاشقانه یک پسر بچه 58 ساله - غزلی دیگر از نجمه زارع
http://oooops.mihanblog.com/post/45
نجواهای عاشقانه یک پسر بچه 58 ساله. تو که با گلهای زیبای باغ مهربان هستی ، بر سر کاکتوس های تنهای من هم بکش دستی! غزلی دیگر از نجمه زارع. به یک پلک تو میبخشم تمام روز و شبها را. که تسکین میدهد چشمت غم جانسوز تبها را. با لهجهات حس ی عجیب و مشترک دارم. فضا را یکنفس پ ر کن به هم نگذار لبها را. به دست آور دل من را چه کارت با دل مردم! تو واجب را به جا آور رها کن مستحبها را. چه ب غرنج است دنیایم! چرا باید چنین باشد؟ بیا اینبار شعرم را به آداب تو میگویم. که دارم یاد میگیرم زبان با ادبها را. نوع مطلب : نجمه زارع.
oooops.mihanblog.com
نجواهای عاشقانه یک پسر بچه 58 ساله - مطالب سیمین بهبهانی
http://oooops.mihanblog.com/post/category/27
نجواهای عاشقانه یک پسر بچه 58 ساله. تو که با گلهای زیبای باغ مهربان هستی ، بر سر کاکتوس های تنهای من هم بکش دستی! هوای گریه ( سیمین بهبهانی ) با صدای همایون شجریان ( دانلود - mp3 ). خواننده : همایون شجریان. شاعر : سیمین بهبهانی. آهنگساز : محمد جواد ضرابیان. دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من. گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من؟ که راهی به گلشنی ندارم. که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من. نه بسته ام به کس دل، نه بسته دل به من کس. چو تخته پاره بر موج، رها. رها. رها. من. ز من هرآن که او دور، چو دل به سینه نزدیک.
oooops.mihanblog.com
نجواهای عاشقانه یک پسر بچه 58 ساله - مطالب عین میم
http://oooops.mihanblog.com/post/author/181875
نجواهای عاشقانه یک پسر بچه 58 ساله. تو که با گلهای زیبای باغ مهربان هستی ، بر سر کاکتوس های تنهای من هم بکش دستی! دیوار ( غزلی از زنده یاد حسین منزوی ). از زمزمه دلتنگیم ، از همهمه بیزاریم. نه طاقت خاموشی ، نه میل سخن داریم. آوار پریشانیست ، رو سوی چه بگریزیم؟ هنگامۀ حیرانیست ، خود را به که بسپاریم؟ تشویش هزار آیا ، وسواس هزار اما ،. کوریم و نمیبینیم ، ورنه همه بیماریم. دوران شکوه باغ از خاطرمان رفتهست. امروز که صف در صف خشکیده و بیباریم. دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را. امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم.
oooops.mihanblog.com
نجواهای عاشقانه یک پسر بچه 58 ساله - زین گونه ام ( هوشنگ ابتهاج )
http://oooops.mihanblog.com/post/43
نجواهای عاشقانه یک پسر بچه 58 ساله. تو که با گلهای زیبای باغ مهربان هستی ، بر سر کاکتوس های تنهای من هم بکش دستی! زین گونه ام ( هوشنگ ابتهاج ). زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست. گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست. جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش. کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست. گم گشته دیار محبت کجا رود. نام حبیب هست و نشان حبیب نیست. عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد. ای خواجه درد هست و لیکن طبیب نیست. در کار عشق او که جهانیش مدعی ست. این شکر چون کنیم که ما را رقیب نیست. جانا نصاب حسن تو حد کمال یافت.