tirman.ir
نشــــانیها
http://www.tirman.ir/page/links.aspx
ساز نو، آواز نو.
livre.persianblog.ir
لویی فردینان سلین - لذت خواندن
http://livre.persianblog.ir/tag/لویی_فردینان_سلین
مصاحبت با دوستانی کاغذی. احیای فکر دینی در اسلام. خوانده شده ها (٦). منیرو روانی پور (۱). هریت بیچر استو (۱). لویی فردینان سلین (۱). علامه محمد اقبال (۱). مذهبی - فلسفی (۱). الهی به امید تو. طلوعی دوباره در انتظار توست. وقتی واژه ها حرف می زنند. نویسنده: م.رجبی - ۱۳٩٢/٤/۱. دوم خردادماه نود و دو. زیر و رو و بالا و پایین می شوی با این کتاب، و در نهایت با حیرتی عجیب تمامش می کنی، همان طور که با حیرت شروع کرده ای. صحنه های طویله، واقعا عالی هستند.
habbeangur.blogfa.com
حبه انگور
http://habbeangur.blogfa.com/9111.aspx
زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست. عمه دولت* سر مزار ننه زینب شیون می کند. من کناری ایستاده ام، کردی نمی دانم، در حد چند کلمه و جمله ساده، آن قدری می دانم که می فهمم می گوید تو همه کس من بودی، پدرم، مادرم، خواهرم، برادرم، . من یک بار ننه زینب را دیده بودم، دلم آشوب می شود. یادم می افتد که چقدر تلاش کرد با من چند کلمه ساده فارسی صحبت کند و بگوید که چقدر به خانواده شان خوش آمدم و دوستم دارد، اشک هایم سرازیر می شود. نوای مور همه آرامستان را پر کرده، بهشت رضا، ایلام. بالاخره توانسته ای بدون دلخوری با خودت بیاوری!
habbeangur.blogfa.com
حبه انگور
http://habbeangur.blogfa.com/9112.aspx
زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست. چند روز است که به بیماری غریبی دچار شده ام. اوایل خودم فکر می کردم بر اثر حساسیت به آموکسی سیلین ایجاد شده ولی دکتر دیشب می گفت که آنفولانزاست و بدنم تا حالا مقاومت کرده وگرنه باید در بیمارستان بستری می شدم! داستان چهارشنبه قبل، از یک گلو درد ساده یک طرفه شروع شد با یک ضعف عمومی به دنبال خوردن یک هفته آموکسی سیلین. خب طبیعی بود که به همان حساسیت دارویی سابق فکر کنم و محل نگذارم تا عصر پنج شنبه که بیماری ضد غذا شروع شد! به صورت "تب و لرز و گنگی سر" نسبت می دهم! خوش آب و رنگ:).
habbeangur.blogfa.com
حبه انگور
http://habbeangur.blogfa.com/9205.aspx
زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست. روی شانه هایم به اندازه دو تا سم اسب کبود شده، جای باد کش هاست. گاهی از شدت درد نمی دانم اعتراض بکنم یا نه. دکتر رفیعیان درباره سنتور و خوشنویسی و زمین و آسمان به هم ریسمون می بافد که حواس من از درد پرت بشود. دکتر می گوید: نه! واقعا تحمل دردش زیاد است، بهش نمی اومد :). صابر تلخ می خندد: گریه هایش برای من است، آقای دکتر. به مرداد ماه که می رسیم من فقط یاد خانوم تولد می افتم و برنامه هایش. امسال 25مین روز مرداد، روز تولد من، روز خاصی برای همه سال های بعد حامد و سمانه سادات است.
habbeangur.blogfa.com
حبه انگور
http://habbeangur.blogfa.com/9209.aspx
زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست. یک آدم هایی هستند در زندگی تو که سرنوشت سازند، مثل یک تصمیم هایی، مثل یک لحظه هایی. حالا اگه این آدم های سرنوشت ساز را از زندگی ات گذاشته باشی کنار، یا رفته باشند کنار، یا خیلی دور باشند، یا به قول اونها تو خیلی دور باشی، فرقی نمی کنه، حتما یک جورهای غریبی یادشان می افتی. مثلا نشستی و داری نهار می خوری، یک لحظه فکر می کنی که فلانی الان داره چی کار می کنه؟ هی هی هی، هی روزگار. یک هو انگار یادش هوار میشه رو روزمرگی هایت و دلت تنگ میشه اندازه یک نقطه :(. نوشته شده توسط پریسا...
iranyearzero.wordpress.com
ایرانِ سالِ صفر | چیزی شبیه آزادی | صفحهٔ 2
https://iranyearzero.wordpress.com/page/2
2010/04/14 در 00:23 ( سینمایی. فیلم Father and Son ساخته Aleksandr Sokurov کارگردان روس محصول سال 2003. این فیلم در آغاز با قاب های بسته ای شروع می شود که الکسی در آغوش پدر خود است. هر دو نفر عریان هستند و جوان دائم در حال تقلا کردن است. بعد او رویای خود را تعریف می کند. پدر می پرسد من هم آنجا هستم؟ 8211; نه من همیشه تنهام. پدر و پسر روابطی بسیار نزدیک دارند. با هم زندگی می کنند، با هم کشتی می گیرند، غذا می خورند و حرف می زنند. پایان فیلم درست قرینه ابتدای آن است. پدر و پسر در تخت های خود خوابیده اند.
tanha-mande.persianblog.ir
احسان شریعتی - تنها مانده ایم؟
http://tanha-mande.persianblog.ir/tag/احسان_شریعتی
1587;هشنبه ٢٥ فروردین ۱۳٩٤. دیدگاهی درست در خصوص عربستان. کلمات کلیدی : عربستان. متن زیر، همرسانی مطلبی کوتاه است که احسان شریعتی در خصوص مسأله عربستان و ماجرای یمن نوشته است. در مورد رویکرد و رفتار رژیم سعودی:. بجای دامن زدن به جو توهین و تنف ر نژادی و مذهبی (از نوع سلطنتی یا صفوی آن)، باید این پرسش اساسی را خطاب به افکار عمومی جه ان، بویژه کشورهای غربی پشتیبان ارتجاع عربی، مطرح کرد که چگونه رژیمی:. هیچ گونه پای بندی به حقوق بشر-و-شهروند، زنان، اقلیت ها، و.، ندارد. هنر دیپلماسی بخردانه (و جدی با پیگیر...
tanha-mande.persianblog.ir
شر های من - تنها مانده ایم؟
http://tanha-mande.persianblog.ir/tag/شر_های_من
1580;معه ٢۸ اسفند ۱۳٩٤. کلمات کلیدی : قاب تصویر. Laquo;هوا صاف است و پاکیزه. Laquo;دلم خون است.». کبوتر با دو بال خسته اش. پاسخ داد باد را. 1588;نبه ٢٥ مهر ۱۳٩٤. کلمات کلیدی : شعر. ابرها در آسمان تاریکی که من مینگرم. کوه، دست بلند کرده تا بردرد دامنشان. ماه، تیغی است که بر حال من نیشخند میزند. و من راه میروم و راه میروم و راه میروم. راه سرازیر است و انتها نزدیک. و آنچه در نهایت نصیب ماست. چیست به جز خاکی سرد یا آبی سرد. و یا آتشی که خاکسترمان میکند. من میخواهم زندگی کنم و تجربه. و باور کنی دیو.
tamamema.persianblog.ir
حیف از اون خاطره ناب بارون خورده که به گند کشیدیمِش.... - تمام آسمان من پر از شهاب می شود......
http://tamamema.persianblog.ir/post/40
نوشتن مرهمی است بر زخم های نگفتن. دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳٩۱. پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳٩۱. دوشنبه ۱٧ امرداد ۱۳٩٠. برای گریه هایم شانه هایت را کم می آورم. یه روز مفید کاری! حیف از اون خاطره ناب بارون خورده که به گند کشیدیم ش. در دل چگونه یاد تو میمیرد؟ بازهم باران این ماه. به ناامیدی خود معتادم. دوشنبه ۸ شهریور ۱۳۸٩. بخوان مرا به نام تو. بس دلم تنگ است. تنها مدارا میکنیم ،دنیا عجب جایی شده. اشکی دوباره , اینبار اما به یاد تو. بوی اسفند; بوی عاشقی. رویاهای از دست رفته! دست نوشته های یک انسان نه چندان معمولی.