yadesh-bekheir.blogfa.com

sedaelang.blogfa.com

صدای معلول

http://www.sedaelang.blogfa.com/9211.aspx

دوشنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 19:57 نوشته شده به دست مجید. نه زورقی و نه سیلی، نه سایه ابری. تهی ست آینه مرداب انزوای مرا. خوش آنکه سر رسدم روز و سردمهر سپهر. شبی دو گرم به شیون کند سرای مرا. زندگی که یک مسابقه دو نیست! دوشنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 19:34 نوشته شده به دست مجید. این شعر توسط یک نوجوان متبلا به سرطان نوشته شده است. این شعر را این دختربسیار جوان در حالی که آخرین روزهای زندگی اش را سپری می کند در بیمارستان نیویورک نگاشته است:. آیا تا به حال به کودکان نگریسته اید. You better slow down.

msh_belfykhanoom.persianblog.ir

ای قوم به حج رفته ... - مسافر کویر

http://msh_belfykhanoom.persianblog.ir/post/67

ای قوم به حج رفته . ای قوم به حج رفته کجایید کجایید؟ معشوق همین جاست بیایید بیایید. معشوق تو همسایه دیوار به دیوار. در بادیه سرگشته شما در چه هوایید؟ گر صورت بی صورت معشوق ببینید. هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید. ده بار از آن راه بدان خانه برفتید. یک بار از این خانه بر این بام بر آیید. یک دسته گل کو ، اگر آن باغ بدیدید؟ یک گوهر جان کو ، اگر از بحر خدایید؟ با اینهمه آن رنج شما گنج شما باد. افسوس که بر گنج شما پرده شمایید. پروفایل مدیر : راوی. ماه تاب امشب چه زیباست! ای قوم به حج رفته .

sedaelang.blogfa.com

صدای معلول - سلام!

http://www.sedaelang.blogfa.com/post-117.aspx

چهارشنبه بیست و ششم آذر ۱۳۹۳ ساعت 22:26 نوشته شده به دست مجید. حال همهی ما خوب است. ملالی نيست جز گم شدن گاه به گاه خيالی دور،. که مردم به آن شادمانی بیسبب میگويند. با اين همه عمری اگر باقی بود. طوری از کنار زندگی میگذرم. که نه زانوی آهوی بیجفت بلرزد و. نه اين دل ناماندگار بیدرمان! یادداشت های روزانه دکتر محمد کمالی. آقای لواشک و خانم شکلات. زنده ام به عشق. زندگی ، شوق رسیدن به همان فردایی ست ، که نخواهد آمد. حال همهی ما خوب است. اشتباه از ما بود. خدا دارد فقط صبر مرا اندازه می گیرد. به انتظار شهری مناسب.

sedaelang.blogfa.com

صدای معلول

http://www.sedaelang.blogfa.com/9210.aspx

از آن صدا بیزار. جمعه بیست و هفتم دی ۱۳۹۲ ساعت 0:52 نوشته شده به دست مجید. ﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﮑﻮﺕ ﮔﺮﯾﺰﺍﻥ، ﻫﻢ ﺍﺯ ﺻﺪﺍ ﺑﯿﺰﺍﺭ. ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺯ ﺁﻣﺪﻥ ﺑﺮﻑ ﺗﺎﺯﻩ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺍﺳﺖ. ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺭﺩ ﭘﺎ ﺑﯿﺰﺍﺭ. ﺭﯾﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺷﺪ ﺍﺯ ﻫﻮﺍ ﻟﺒﺮﯾﺰ. ﺭﯾﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺷﺪ ﺍﺯ ﻫﻮﺍ ﺑﯿﺰﺍﺭ. ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﻣﯽﮔﺬﺭﯾﻢ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺁﺭﺍﻡ. ﺷﻤﺎ ﺯ ﻣﻦ ﻣﺘﻨﻔﺮ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﯿﺰﺍﺭ. ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ. ﺩﻝ ﺍﺯ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩﯼ ﺗﻠﺨﯽ ﺭﯾﺎ ﺑﯿﺰﺍﺭ. ﺻﺪﺍﯼ ﻗﺎﺭﯼ ﻭ ﮔﻠﺪﺳﺘﻪﻫﺎﯼ ﭘﮋﻣﺮﺩﻩ. ﺍﺫﺍﻥ ﻣﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﻝﻫﺎﯼ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺰﺍﺭ. ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺳﮑﻮﺕ ﭘﺮ ﺍﺳﺖ. ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮﺍ ﺑﯿﺰﺍﺭ. ﺗﻤﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻬﺮ ﺻﺪﺍﺳﺖ! به سمت خا...

daftar-khali.blogfa.com

دفتر دل

http://www.daftar-khali.blogfa.com/8703.aspx

آنها به استاد گفتند : ما به شهر ديگری رفته بوديم که در راه برگشت لاستيک خودرومان پنچر شد و از آنجايی که زاپاس نداشتيم تا مدت زمان طولانی نتوانستيم کسی را گير بياوريم و از او کمک بگيريم، به همين دليل دوشنبه دير وقت به خانه رسيديم. استاد فکری کرد و پذيرفت که آنها روز بعد بيايند و امتحان بدهند. کدام لاستيک پنچر شده بود؟ نوشته شده در ساعت توسط Iman. مرا عمري به دنبالت کشاندي. سرانجامم به خاکستر کشاندي. ربودي دفتر دل را تو افسوس. که يک برگ هم از اين دفتر نخواندي. گذشت از من ولي اخر نگفتي. بانک عشق برای شما.

selena16.blogfa.com

عشق

http://selena16.blogfa.com/9005.aspx

خطهاي ذهن من . هر روز شيطان لعنتي. خطهاي ذهن مرا اشغال ميكند. هي با شمار ه هاي غلط. زنگ ميزند ان وقت. من اشتباه ميكنم و او. با اشتباه هاي دلم حال مي كند. ديروز يك فرشته به من ميگفت. تو گوشي دل خودرا بد گذاشتي. ان وقتها كه خدا به تو ميزد زنك. اخر چرا جواب ندادي چرا بر نداشتي؟ يادش بخير ان روزها. دفترچه هاي كوچك ذهنم را. ان سيم ها كه دلم را. تا اسمان مخابره ميكرد. اما با من تماس بگير خدايا. تطفا پيام خودت را. روي پيام گير دلم بگذار. نوشته شده در یکشنبه سی ام مرداد 1390ساعت 20:20 توسط selena. خطهاي ذهن من .

hamzedordone.blogfa.com

✖★✖دل نیست کبوتر...که چو برخاست نشیند✖★✖

http://www.hamzedordone.blogfa.com/92084.aspx

دل نیست کبوتر.که چو برخاست نشیند. از گوشه ی بامی که پریدیم . پریدیم. روزی که ترکش میکنی. پاکت سیگارت را بردار. فندک ( که لازم نباشد از کسی آتش بخواهی). شال گردنش ( آغشته به بوی لعنتی اش). دفتر خاطراتت ( بردار ، فندک هم داری خو و و و و و ب گرمت میکند). هر چه قرص خواب در کشوی آشپز خانه داری. و یک شیشه ی پر ، از بهترین عرقی که در زیرزمین قایم کرده ای. پشت جلدش نوشته : مصرف داروهای خواب آور همراه با الکل. احتمال ایست قلبی - تنفسی را بالا میبرد. جای من اگر باشی میگویی. اعتماد هم احتمال خیانت را بالا میبرد.

hamzedordone.blogfa.com

✖★✖دل نیست کبوتر...که چو برخاست نشیند✖★✖ - به جهنم

http://www.hamzedordone.blogfa.com/post-393.aspx

دل نیست کبوتر.که چو برخاست نشیند. از گوشه ی بامی که پریدیم . پریدیم. روزی که ترکش میکنی. پاکت سیگارت را بردار. فندک ( که لازم نباشد از کسی آتش بخواهی). شال گردنش ( آغشته به بوی لعنتی اش). دفتر خاطراتت ( بردار ، فندک هم داری خو و و و و و ب گرمت میکند). هر چه قرص خواب در کشوی آشپز خانه داری. و یک شیشه ی پر ، از بهترین عرقی که در زیرزمین قایم کرده ای. پشت جلدش نوشته : مصرف داروهای خواب آور همراه با الکل. احتمال ایست قلبی - تنفسی را بالا میبرد. جای من اگر باشی میگویی. اعتماد هم احتمال خیانت را بالا میبرد.

hamzedordone.blogfa.com

✖★✖دل نیست کبوتر...که چو برخاست نشیند✖★✖

http://www.hamzedordone.blogfa.com/92104.aspx

دل نیست کبوتر.که چو برخاست نشیند. از گوشه ی بامی که پریدیم . پریدیم. تصور کن عزیز من. تصور کن که بارونه پرنده داره میخونه. منم موهاتو می بافم میبوسم دونه به دونه. تصور کن اگه حتی برات مثل یه کابوسه. ببین گلهای قالی هم به پاهات میزنه بوسه. تصور کن عزیز من منو تو توی این خونه. با احساسی ترین لبخند موهاتو میزنم شونه. ببند چشماتو یک لحظه بیا تو عمق اغوشم. منم از چشمه ی لبهات. میدی دستاتو به دستم میذاری سر روی شونم. میگی چند تا دوسم داری؟ تموم فکر من اینه که یه جمله ی احساسی. تصور کن عزیز من. تو بمان در شهرت.

sedaelang.blogfa.com

صدای معلول - در خیالات خودم.....

http://www.sedaelang.blogfa.com/post-125.aspx

سه شنبه نهم تیر ۱۳۹۴ ساعت 16:22 نوشته شده به دست مجید. در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست. می رسم با تو به خانه،از خیابانی که نیست. می نشینی روبه رویم خستگی در میکنی. چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست. باز میخندی و میپرسی که حالت بهتر است؟ باز میخندم که خیلی! گرچه میدانی که نیست. شعر میخوانم برایت واژه ها گل می کنند. یاس و مریم می گذارم توی گلدانی که نیست. چشم می دوزم به چشمت،می شود آیا کمی. دست هایم را بگیری بین دستانی که نیست؟ وقت رفتن می شود با بغض می گویم نرو. میروی و خانه لبریز از نبودت میشود.