yefenjoonghahve.blogfa.com

sinashaffi.blogfa.com

هنوز چشمانم بارانی می شود - به ناگهان

http://www.sinashaffi.blogfa.com/post-296.aspx

هنوز چشمانم بارانی می شود. خیال می کنم امشب دوباره می آید. دوبال بخت من از یک ستاره می آید. نفوس خوب بزن ای هوای بارانی . بگو سپیده ی صبح از کناره می آید. بگو که فصل بهار و بنفشه و لبخند. وروزهای خوش این هزاره می آید. که دست و پای خودم را دوباره گم بکنم. به این امید که آن ماه پاره می آید. گره زدم نفسم را به ابر بارانزا . که عشق گم شده ی من سواره می آید. نخواب دختر قصه که شاهزاده ی تو . به ناگهان و بدون اشاره می آید. دوباره عطر تن یوسف سرورانگیز. به جای پیرهن پاره پاره می آید. می خواهید بدانید کیستم؟

sinashaffi.blogfa.com

هنوز چشمانم بارانی می شود - راه خانه

http://www.sinashaffi.blogfa.com/post-299.aspx

هنوز چشمانم بارانی می شود. دور تر کرده برایم باد .راه خانه را. وقتی از بالا زمین انداخته پیمانه را. باز امشب آسمان ناسازگاری می کند. در نظر دارد بگیرد حال این دیوانه را. چهره را در هم کشیده. جغد هم بد تر از آن . ول نخواهد کرد گویا خنده ی مستانه را. هر چه که زخم است برپشتم همه کار خودی است. هیچ کس کاری ندارد غیر از این بیگانه را . سینه ام مهتاب می خواهد نه شبهای سیاه . آه بگذارید بر آتش دل پروانه را. از بهار سال بد پیداست که پاییز هم . حس نخواهم کرد آخر گرمی یک شانه را. چهره های با مرام و غیرت مردانه را.

sinashaffi.blogfa.com

هنوز چشمانم بارانی می شود - عاشقی ذره ذره می بارید..

http://www.sinashaffi.blogfa.com/post-310.aspx

هنوز چشمانم بارانی می شود. عاشقی ذره ذره می بارید. عاشقی ذره ذره می بارید. نفس کوچه ها معطر بود. روی گلدسته ها اذان می ریخت ،. زائری در افق شناور بود. چند متری جلوتر آمد و بعد. روبه روی سپیده زانو زد. در مقام رضا(ع) گرفت آرام،. ناظر ایستگاه آخر بود. چشمهایش به سمت در چرخید ،. با نگاه غریب گفت آقا. اشک او اتفاق شد . تابید ،. صاف و ساده شبیه مرمر بود. دست و پایش عجیب می لرزید ،. حس او را کسی نمی فهمید . گنبد زردو صحن گوهرشاد.،. محو دارالشفای خاور بود. گفت آقا غریبه ام تنها ،. جان فرزندو .مادرت زهرا. خیلی د...

sinashaffi.blogfa.com

هنوز چشمانم بارانی می شود - من سیب سرخ یاد تو را گاز می زنم

http://www.sinashaffi.blogfa.com/post-301.aspx

هنوز چشمانم بارانی می شود. من سیب سرخ یاد تو را گاز می زنم. بگذار تا که تازه شوم در هوای تو. ای ذره ذره ی نفسم مبتلای تو. می خواهمت به قدر تمام شکوفه ها . پهن است فرش سرخ غزل زیر پای تو. نذری بکن همیشه بمانی کنار من . تا در دل زمانه نیفتد بلای تو. دست و دلم همیشه به دنبال چشم توست. ای خاستگاه معجزه در چشم های تو. من سیب سرخ یاد تو را گاز می زنم. شیرین شود لبان من از ماجرای تو. گاهی به خواب نیمه شبت می کشم سرک. شاید دوبال حادثه باشم برای تو. شاید دوباره پر بزنی در هوای من . می خواهید بدانید کیستم؟ هفته او...

sinashaffi.blogfa.com

هنوز چشمانم بارانی می شود - بارها خودم را جای خودم میگذارم

http://www.sinashaffi.blogfa.com/post-311.aspx

هنوز چشمانم بارانی می شود. بارها خودم را جای خودم میگذارم. بارها خودم را جای خودم میگذارم. از شرم بر زمین می افتم. من راه را بر تو بسته ام. ومن از خواب می پرم. نوشته شده در سه شنبه یازدهم بهمن 1390ساعت 17:10 توسط سينا. می خواهید بدانید کیستم؟ یک نفر مانند شما. آیینم چیست؟ ایمان دارم به وجود خدا در گلبرگ های گل سرخ،در خودم،در چشمان شما. اهل کجایم؟ اهل سبز ترین مرز زمین ، خورشیدی ترین خاک ، آباد ترین میخانه ی این ویرانه جهان.نماز می خوانم؟ خیلی دوست دارم نظر شما عزیزان را در مورد وبلاگم بدانم. هفته دوم مرد...

sinashaffi.blogfa.com

هنوز چشمانم بارانی می شود - من

http://www.sinashaffi.blogfa.com/post-304.aspx

هنوز چشمانم بارانی می شود. من از چین و چروک مانده بر مرداد می آیم. من از آه و سکوتی خسته از فریاد می آیم. شبیه آنچه نارس از درخت افتاد می آیم. نه از دریا نه از باران نه از لبخند های گس. من از چین و چروک مانده بر مرداد می آیم. در آن فصلی که جز اندیشه های کال چیزی نیست. من از پاییز های ناکجاآباد می آیم. نشسته ماه من در قله های قاف بی روزن . پلنگی خسته از آبادی فرهاد می آیم. شبیه مرد اما بازوانم سست و فرسوده . سوار بادهای هرز و بی بنیاد می آیم. تو می دانی مگر نه .از نگاه خسته ام خواندی . هفته دوم بهمن ۱۳۹۰.

sinashaffi.blogfa.com

هنوز چشمانم بارانی می شود - ماه در پنجه ی شب مست ِ غزل خوانی نیست

http://www.sinashaffi.blogfa.com/post-312.aspx

هنوز چشمانم بارانی می شود. ماه در پنجه ی شب مست غزل خوانی نیست. ماه در پنجه ی شب مست غزل خوانی نیست. بی تو شبهای من از دور چراغانی نیست. پشت دیوار بلندی که هوا دم دارد. زندگی نامه ی من جز شب طولانی نیست. چشم در چشم سیاهی به تو می اندیشم. طعم تصنیف تو در این شب بارانی نیست. می کشد پنجه به دیوار پلنگی مغرور . که در اندیشه ی تکرار هوسرانی نیست. خوب فهمیده ام از شب پره های مجنون. وادی عشق بجز پهنه ی حیرانی نیست. می روم خواب ببینم که تو خواهی آمد. ماه من در دل خواب است که زندانی نیست. می خواهید بدانید کیستم؟

sinashaffi.blogfa.com

هنوز چشمانم بارانی می شود - معجزه

http://www.sinashaffi.blogfa.com/post-303.aspx

هنوز چشمانم بارانی می شود. معجزه از نفس ساحره دیدن دارد. شعر نغز از لب سرخ تو شنیدن دارد. زندگی در دل چشمان تو کندو زده است. طعم شیرین عسل با تو چشیدن دارد. آینه هر طرفی حس تو را می تابد. آنطرف دل، هیجانات دویدن دارد. صبح از عطر دلاویز تو سرمست شده. خواب از چشم زمین میل پریدن دارد. گفتم و باز شکستی دل من را اما. ناز چشمان تو صدبار خریدن دارد. مستی از خمره ی احساس تو بر می خیزد. سیب کال هوسم ، شوق رسیدن دارد. آخر این غزلم را نفسی وسوسه کن . کفر از سینه ی حوای تو چیدن دارد. می خواهید بدانید کیستم؟ هفته چها...

sinashaffi.blogfa.com

هنوز چشمانم بارانی می شود - جانا چه شد احساسها

http://www.sinashaffi.blogfa.com/post-315.aspx

هنوز چشمانم بارانی می شود. جانا چه شد احساسها. جانا چه شد دیوانگی. از هجر بی پایان تو. از عشق بی سامان تو. با جان و دل من سوختم. یا را چه شد احساسها. بوی شقایق ، یاسها. دلها که جنسش سنگ شد. عاشق دلش چون تنگ شد. این دشتها ویرانه شد. این آیینه غمخانه شد. یارا ترحم کن به ما. قدری ترنم کن به ما. نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم اسفند 1390ساعت 8:26 توسط سينا. می خواهید بدانید کیستم؟ یک نفر مانند شما. آیینم چیست؟ ایمان دارم به وجود خدا در گلبرگ های گل سرخ،در خودم،در چشمان شما. اهل کجایم؟ هفته چهارم اسفند 1390.

sinashaffi.blogfa.com

هنوز چشمانم بارانی می شود - درشهر ما طناب به مقدار کافی است

http://www.sinashaffi.blogfa.com/post-307.aspx

هنوز چشمانم بارانی می شود. درشهر ما طناب به مقدار کافی است. دوران عشق و عاشقی از ما گذشته است. تاریخ مصرف د ل رسوا گذشته است. در شهر ما طناب به مقدار کافی است. یعنی که آب از سر دنیا گذشته است. فردا جهنمی است که از شامگاه قبل . تصویرش از مخیله ، یکجا گذشته است. دیوارهای سست د ل کج مدارها. از مرزهای امن ثریا گذشته است. آدم نشسته گوشه ی دنج ملال خود . نگار از تصاحب حوا گذشته است. بر روی شوره زار غزل ، رد تازه نیست. مجنون دوباره یکه و تنها گذشته است. شاعر شکسته است قلم را و مدتیست . می خواهید بدانید کیستم؟