ghazaleh79.persianblog.ir
كوچه شهر دلم
http://ghazaleh79.persianblog.ir/post/80
باران بهانه بود . تا زير چتر من تا انتهاي كوچه بيايي. من در این تاریکی پی یک بره روشن هستم که بیاید علف خستگیم را بچرد. نگارش در ۱٠ بهمن ۱۳٩٠ساعت ٢:۱۱ ب.ظ توسط غزاله به قلم شما. من فکر می کنم پس من هستم. قالب هاي نايت اسکين. Design by : Night Skin.
ghazaleh79.persianblog.ir
كوچه شهر دلم
http://ghazaleh79.persianblog.ir/post/83
باران بهانه بود . تا زير چتر من تا انتهاي كوچه بيايي. گاه می اندیشم نامردان روز گار امن ترند از نامحرمان در خانه! نگارش در ٢۱ فروردین ۱۳٩۱ساعت ۱٠:۱٧ ق.ظ توسط غزاله به قلم شما. من فکر می کنم پس من هستم. قالب هاي نايت اسکين. Design by : Night Skin.
ghazaleh79.persianblog.ir
كوچه شهر دلم
http://ghazaleh79.persianblog.ir/archive
باران بهانه بود . تا زير چتر من تا انتهاي كوچه بيايي. عناوين مطالب وبلاگ كوچه شهر دلم. 1641; مهر ۱۳٩۱. 1636; مهر ۱۳٩۱. 1777;٢ اردیبهشت ۱۳٩۱. 1634;۸ فروردین ۱۳٩۱. 1634;۱ فروردین ۱۳٩۱. 1634;٤ بهمن ۱۳٩٠. 1777;۸ بهمن ۱۳٩٠. 1777;٠ بهمن ۱۳٩٠. 1777;٩ دی ۱۳٩٠. 1777;٢ دی ۱۳٩٠. 1777; آذر ۱۳٩٠. 1779;٠ آبان ۱۳٩٠. 1634;۸ آبان ۱۳٩٠. 1636; آبان ۱۳٩٠. 1634; آبان ۱۳٩٠. 1634;٧ مهر ۱۳٩٠. 1777;۱ مهر ۱۳٩٠. 1634;٧ شهریور ۱۳٩٠. 1777;٤ شهریور ۱۳٩٠. 1784; دی ۱۳۸۸. 1634;٢ آذر ۱۳۸۸. 1777; بهمن ۱۳...1634; دی ۱...1777;...
ghazaleh79.persianblog.ir
كوچه شهر دلم
http://ghazaleh79.persianblog.ir/post/78
باران بهانه بود . تا زير چتر من تا انتهاي كوچه بيايي. کاش تو مثل فصلها بودی . مثل پائیز! میشد در انتظارت موند به این امید که یه روز بالاخره میای . مثل اینکه تو روزای داغ و بلند تابستون منتظر پائیز باشی . پائیز میاد بالاخره. این تابستون بلند لعنتی تموم میشه یه روز . نه خیلی دیر! اما پشت روزهای بلند نبودن تو هیچ امیدی نیست . هیچوقت . مثل یک انتظار بیهوده . روزهای بیهوده . هیچ سرمایی رو نمی تونی تحمل کنی که مطمئن نباشی بعدش بهاری هم هست. کاش می شد از شادی بودنت لبریز می شدم! من فکر می کنم پس من هستم.
ghazaleh79.persianblog.ir
كوچه شهر دلم
http://ghazaleh79.persianblog.ir/post/86
باران بهانه بود . تا زير چتر من تا انتهاي كوچه بيايي. پولو از جیبم در میارم به راننده میدم و نگاهم به بیرون خیره میمونه . فقط نویز صدای راننده رو می شنوم . کاش یه کم ساکت بود . و باز حواسم به همون غروب پائیزیه که منو مست می کنه . وقت پیاده شدنه . راننده عصبانی : هزاری نداری یا حوصله؟ زیر لب زمزمه می کنم : 2 تاش! نگارش در ٤ مهر ۱۳٩۱ساعت ۱٢:٤٢ ب.ظ توسط غزاله به قلم شما. من فکر می کنم پس من هستم. قالب هاي نايت اسکين. Design by : Night Skin.
ghazaleh79.persianblog.ir
كوچه شهر دلم
http://ghazaleh79.persianblog.ir/post/81
باران بهانه بود . تا زير چتر من تا انتهاي كوچه بيايي. بچه که بودم همیشه فکر میکردم آخر دنیا کجاست؟ تصورم یه کوچه بن بست بود با دیوارای کاهگلی که پشت اون دیوارا شاید یه باغ باشه و شایدم هیچی. به توفکر میکنم . که سایه روشن ذهنمی . به روز اول که فقط دوست داشتم . اما دقیقا یادم نیست روز دوم بود یا سوم . که تو همه من بودی . بعدنا که معنی خیلی کلمه ها رو حس می کردم . فکر میکردم شاید بین آخر دنیا با تو، یه ارتباط منطقی وجود داشته باشه . هرجا تو بودی . اونجا ته دنیا بود . من فکر می کنم پس من هستم.
ghazaleh79.persianblog.ir
كوچه شهر دلم
http://ghazaleh79.persianblog.ir/post/85
باران بهانه بود . تا زير چتر من تا انتهاي كوچه بيايي. وقتی که محرمان خانه غریبه اند و نامحرم . وقتی که نزدیکانت نامردی می کنند. و قتی دلت یک شانه مهربان می خواهد . و هیچکس نیست . یکرنگ نیست . همدل نیست . گمان میکنی غریبه تر ها شاید! اما آنها هم دشمنی می کنند. مثل نزدیکانت . و می شکنی . از نزدیک ترها بیشتر و از دوست نماها عمیق تر. در این دنیای بی رحم که محرمان خانه و نامحرمان بیگانه همه غریبه اند . این زندگی قشنگ نیست . نیست . نیست! من فکر می کنم پس من هستم. قالب هاي نايت اسکين. Design by : Night Skin.
ghazaleh79.persianblog.ir
كوچه شهر دلم
http://ghazaleh79.persianblog.ir/post/82
باران بهانه بود . تا زير چتر من تا انتهاي كوچه بيايي. دورباش اما نزدیک . من از نزدیکهای دور میترسم! نگارش در ٢٤ بهمن ۱۳٩٠ساعت ۳:٠۱ ب.ظ توسط غزاله به قلم شما. من فکر می کنم پس من هستم. قالب هاي نايت اسکين. Design by : Night Skin.
ghazaleh79.persianblog.ir
كوچه شهر دلم
http://ghazaleh79.persianblog.ir/post/87
باران بهانه بود . تا زير چتر من تا انتهاي كوچه بيايي. این ذات بشره . همه آدمها در برابر تغییر. مقاومت می کنند . طبیعت می گه که این یه امر منطقیه . و منطقی تر اینه که نظام دنیا از یه دید کاملا مثبت گراست و تغییرات، ما رو به سمتی بهتر پیش میبرند. اما این وسط به جز منطق چیزهای دیگه ای هم توی زندگی ما آدمها دخیلند . برای بعضی ها کمتر و برای عده ای بیشتر . و اون حس آدمها از وقایعه . که گاهی منطق نمیتونه پاسخگوی اون باشد و ایجاد تزلزل می کنه . دوسال گذشته درکنار این تیم، بهترین سالهای زندگی کاری من رقم خورد .