YEKBAGHALDASTI.BLOGFA.COM
بغل دستیبغل دستی - "هیچ ضمانتی وجود نداشت که فردا روز،مثل بغل دستی شان کنارشان بنشیند و باهم گریه کنند"
http://yekbaghaldasti.blogfa.com/
بغل دستی - "هیچ ضمانتی وجود نداشت که فردا روز،مثل بغل دستی شان کنارشان بنشیند و باهم گریه کنند"
http://yekbaghaldasti.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Tuesday
LOAD TIME
2.8 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
73
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
2.797 sec
SCORE
6.2
بغل دستی | yekbaghaldasti.blogfa.com Reviews
https://yekbaghaldasti.blogfa.com
بغل دستی - "هیچ ضمانتی وجود نداشت که فردا روز،مثل بغل دستی شان کنارشان بنشیند و باهم گریه کنند"
yekbaghaldasti.blogfa.com
بغل دستی -
http://www.yekbaghaldasti.blogfa.com/post-113.aspx
هیچ ضمانتی وجود نداشت که فردا روز،مثل بغل دستی شان کنارشان بنشیند و باهم گریه کنند. دل تنگی هم سکوت می آورد.سکوت مثل عرق سرد روی پیشانی می نشیند و آدم را زمین گیرمیکند.دهانت تلخ میشود از دوری و نگاهت خیر به دری که باز نخواهد شد .قفل بی خبری لب هایت را بهم می دوزد و باز. ببخشید ،فقط چند لحظه دیگر" و نگاه میکنم به زمانی که میگذرد.چه بی مهابا.و نگاه میکنم و باز . آری باورم میشود که حتی دل تنگی هم سکوت می آورد.و حتی تر یاد دلتنگی هم . نوشته شده در یکشنبه چهاردهم مهر 1392ساعت 14:2 توسط ک. زر نبرم خبر برم.
بغل دستی - چیزی هست ... باید آن را خوب فهمید
http://www.yekbaghaldasti.blogfa.com/post-107.aspx
هیچ ضمانتی وجود نداشت که فردا روز،مثل بغل دستی شان کنارشان بنشیند و باهم گریه کنند. چیزی هست . باید آن را خوب فهمید. میدانستم که این چه خبر یعنی از "او" چه خبر.گفتم خبری ندارم.می دانست که منظورم از این خبری ندارم این است که از "او"سوال نکن. خیلی وقت نیومدی این جا. حال و حوصله خودمم نداشتم. میدونی.دوست داشتی بود! یعنی همیشه بود .اما میدونی که یه روز نیست.اگه گفتی این جا خوبیش چیه؟ به دم در رسیده بودیم. همین طور که در ازدحام جمعیت سعی میکرد بلند تر حرف بزند با من دست داد و گفت:. زر نبرم خبر برم.
بغل دستی -
http://www.yekbaghaldasti.blogfa.com/post-105.aspx
هیچ ضمانتی وجود نداشت که فردا روز،مثل بغل دستی شان کنارشان بنشیند و باهم گریه کنند. و خوب باید دید. قد کشید تا خورشید. نوشته شده در شنبه چهاردهم اردیبهشت 1392ساعت 16:40 توسط ک. زر نبرم خبر برم. تا نبض خیس صبح.
بغل دستی - بهانه
http://www.yekbaghaldasti.blogfa.com/post-96.aspx
هیچ ضمانتی وجود نداشت که فردا روز،مثل بغل دستی شان کنارشان بنشیند و باهم گریه کنند. دوباره قولم را شکستم. و اسم تو را. دوباره روی پنجره اتاقم. بهانه ات را گرفته. خدا را چه دیدی. شاید دیگر از فردا صبح کبوتران، پشت پنجره. نوشته شده در دوشنبه سی ام بهمن 1391ساعت 13:26 توسط ک. زر نبرم خبر برم. تا نبض خیس صبح.
بغل دستی - کفش های خیس
http://www.yekbaghaldasti.blogfa.com/post-98.aspx
هیچ ضمانتی وجود نداشت که فردا روز،مثل بغل دستی شان کنارشان بنشیند و باهم گریه کنند. هوا سرد است .تمام شب را نخوابیدم و حالا باید بلند شوم.دیگر دیر میشود.به پنجره نگاه میکنم .چیزی ندارم که بخواهم جمع کنم . تنها چند نوشته .از دیشب برف می بارید. با خودت فکر میکنی که وقتی از خواب بیدار شود پیش خودش میگوید ".به همین سادگی رفت؟ فرق دارد .یک فرق بزرگ. نوشته شده در یکشنبه بیستم اسفند 1391ساعت 0:27 توسط ک. زر نبرم خبر برم. تا نبض خیس صبح.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
ساقی نامه - دلتنگی
http://www.sagiesiminsag.blogfa.com/post-104.aspx
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد / من و ساقی به هم سازیم و بنیادش بر اندازیم. وقتی که نیست ،وقتی که می رود و جای خالیش برایمان می شود بغض ته گلویمان ،. آنوقتها فقط بوی عطرش آرامش می آورد ، آنوقتها که دور از چشم بچه ها عطرش را جای به جای خانه میزنم تا همه جا حضورش را لمس کنیم! انگار هر چه می گذرد بیشتر می فهمیم دوری سخت است و ما ناتوانیم در مقابلش! ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست. حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست. کوه اندوه فراقت به چه حالت بکشد. حافظ خسته که از ناله تنش چون نالیست.
ساقی نامه - دلخوری
http://www.sagiesiminsag.blogfa.com/post-83.aspx
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد / من و ساقی به هم سازیم و بنیادش بر اندازیم. سوالم را دوباره در ذهنم تکرار کردم. چرا باید از کسی که دوستش دارم ناراحت باشم؟ و باز هم جواب را در خود سوال پیدا کردم. نمی دونم چه حکمتیه این چند وقته همه حرفای منو بر عکس معنا می کنن و این باعث شده که خیلی ها از دستم ناراحت بشن چه با دلیل و چه بی دلیل! هفته ی پیش رفته بودم به الهام سر بزنم داشتیم از اتاق کارش خارج می شدیم که چشمم به فنجونای کثیف چایخوری افتاد ، قاعدتا باید آبدارچی اونا رو بر می داشت ولی این کارو نکرده بود!
ساقی نامه - رمضان مبارک
http://www.sagiesiminsag.blogfa.com/post-103.aspx
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد / من و ساقی به هم سازیم و بنیادش بر اندازیم. چه سخته بعد از این همه بخوای بر گردی سر خونه ی اولت. ولی این چیزیه که خودم خواستم و واقعا ازش راضیم. چه رمضان مبارک و پر برکتی بود امسال و من چه هدایای عظیمی در این ماه از خدا دریافت کردم. نذری که داشتم چندان بزرگ و قابل توجه نبود اما لطف خدا چنان بزرگ بود که کوچیکی من و کارم به چشم هم نمی یومد. و خدا رو به عدد تمام آفریده هاش شکر ، که می تونم ببینم و حس کنم این نعمتها رو و شکرشون رو به جا بیارم! الهی و ربی من لی غیرک؟
ساقی نامه - میرسد اینک بهار
http://www.sagiesiminsag.blogfa.com/post-84.aspx
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد / من و ساقی به هم سازیم و بنیادش بر اندازیم. سال وفال ومال وحال واصل ونسل وتخت وبخت. بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام. سال خرم فال نیکو مال وافر حال خوش. اصل ثابت نسل باقی تخت عالی بخت رام. بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک،. شاخههای شسته، بارانخورده پاک،. آسمان آبی و ابر سپید،. عطر نرگس، رفص باد،. نغمۀ شوق پرستوهای شاد. خلوت گرم کبوترهای مست. نرمنرمک میرسد اینک بهار. خوش بهحال چشمهها و دشتها. خوش بهحال دانهها و سبزهها. خوش بهحال غنچههای نیمهباز. هفترنگش میشود هفتاد رنگ.
ساقی نامه - معجزه
http://www.sagiesiminsag.blogfa.com/post-95.aspx
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد / من و ساقی به هم سازیم و بنیادش بر اندازیم. چند روز پیش آزاده نامداری یکی از بهترین مجری هایی که من تا به حال دیدم با دعای خیلی خیلی زیبایی برنامه ی خودش رو شروع کرد. خدایا از من بگیر آنچه تو را از من می گیرد ". تو نگاه اول این دعا خیلی قشنگ به نظر میاد ولی وقتی بهش دقیق میشی یه چیزی می بینی که ته دلت رو می لرزونه! چیزی که ته دل منو لرزوند یه سوال بود. می تونم با خدا با خودم صادق باشم؟ می تونم اون قدر شجاع باشم که بگم اره خودم خواستم؟ و این یعنی توی خونه موندن مثل س...
ساقی نامه - خاطرات خوب و بد
http://www.sagiesiminsag.blogfa.com/post-87.aspx
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد / من و ساقی به هم سازیم و بنیادش بر اندازیم. خاطرات خوب و بد. چند شب پیش داشتم صفحات اول این وبلاگ رو می خوندم ، برام دوست داشتنی و جالب بود کلی خاطره خوب و بد برام زنده شد و عجیب ترین حقیقتی که از خوندن متنهای قبلی این وبلاگ به ذهنم رسید این بود که یک سال از اون روزا گذشته! و همه ی اینا در حالیه که زمان همیشه با سرعت ثابتش از کنار ما عبور می کنه! به رغم تمام این خواسته ها و نخواسته ها ،خود زمان هم می تونه دوست داشتنی و یا ناراحت کننده باشه! کمی دلم برای خودم می سوزه!
نقاشی - همان حکایت همیشگی !
http://sargashte.parsiblog.com/Posts/88/نقاشي
ارسالکننده : عبدالله در : 91/12/16 7:19 عصر. دلخسته از گنجشکها و حوض نقاشی. رنگ سفیدت را به روی بوم میپاشی. پاککن را بر میدارم، و با خشم و شدت روی کاغذی میکشم که کمتر جای سفیدی روی آن باقی مانده است. هر از چند گاهی بخشی از کاغذ مچاله میشود. سر پاککن که به معدود قطرات شورمزهای که روی کاغذ افتاده میرسد، لکههای سیاه زشتی درست میکند. پاک میکنم پاک میکنم پاک میکنم. کلمات کلیدی : روزمرگی. وضعیت من در یاه. هزار و یک شب. داستان کوتاه: کابوس واقعیت. داستان کوتاه: بن بست. داستان کوتاه: سه شنبه ها.
ساقی نامه - سی سالگی
http://www.sagiesiminsag.blogfa.com/post-82.aspx
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد / من و ساقی به هم سازیم و بنیادش بر اندازیم. خیال نداشتم که تا قبل از عید و احتمالا مسافرت چیزی بنویسم ولی چیزی یا بهتر بگم اتفاقایی باعث شد زیاد روی تصمیمم پافشاری نکنم! حس یه جور خلسه ی عجیب رو دارم که نمی دونم چطور باید ترجمه اش کرد؟ یا چطور باید پذیرفتش؟ یا اینکه چطور باید باهاش کنار اومد؟ خیلی عجیبه که در عرض چند ساعت خیلی از موقعیت های موجود توی زندگی آدما تغییر پیدا کنه و چیزایی که تا دیروز خبری ازشون نبوده توی متن زندگی آدم خودشون روجا بدن! این حس برام گنگه!
ساقی نامه - بنویس
http://www.sagiesiminsag.blogfa.com/post-105.aspx
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد / من و ساقی به هم سازیم و بنیادش بر اندازیم. اما نگفت از چی ،. فقط گفت بنویس، لحنش امری نبود ، نه ، اصلا امری نبود ، ولی مهربونی خاصی توش بود که برای من. حکم یه چیز حتمی رو داشت! همون موقع قلمی رو برداشتم و کاغذی رو یافتم :. گفتی بنویس ، اما نگفتی از چه ،. گفتی از هر آنچه که می آید در ذهنت،. ذهنم پر از هیاهویی ست که سکوت کرده ، اما . اما خاطرت آنقدر برایم عزیز هست که وقتی می گویی بنویس ، بنویسم! حالا که اینجام نه به خاطر اینه که بنویسم اونچه رو که اتفاق افتاده ، نه ،...
ساقی نامه - پیوند
http://www.sagiesiminsag.blogfa.com/post-86.aspx
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد / من و ساقی به هم سازیم و بنیادش بر اندازیم. میان آسمان و زمین هستم. خلسه ای دوست داشتنی. ایاک نعبد و ایاک نستعین". نمازم با نماز کسی دیگری در آن سوی حصار یکی می شود. پیوند می خورد و راه آسمان در پیش می گیرد. روحم تازه می شود. آرامشی عمیق بر جانم می نشیند. و بر این باور می افزاید که. هنوز هم یک روحیم در دو بدن. و من خوشحال تر از همیشه. فصل بهار آفتاب همیشه توی پذیرایی پهن میشه! میشه روی کاناپه دراز کشید و یک ساعت تمام استراحت کرد! جملات قصار یک بی سواد. بنده ی پیر خدا.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
73
الکی خوشم ..(نوشته های یک بچه چلمنگ:) )
الکی خوشم .(نوشته های یک بچه چلمنگ:) ). هااول سلام.تو این وب همه چی هههههسسس.من جمله جملات قشنگو خاطره و.پس دوست عزیز بفرمویید توووووووووووووو. نظر فراموش نشه.(یکی نداد سوسک شد.:) ). برچسبها: ها مو تازه اومدوم. چهارشنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۲ - 18:45. یکی از نیمچه فانتزیام اینه که : این مجریه " مسابقه ی محله " رو. بندازم تو یه استخر پر از تمساح . . . . . بعد بگم: حالا بیا بیرون اگه راس میگی. یک و یک و یک ، دو و دو و دو، سه و سه و سه . مسابقه ی محله! چهارشنبه سی ام بهمن ۱۳۹۲ - 12:29. پسر: چشم آقا جون.
چاپار شما
ماده 15- امین اموال فرهنگی تاریخی و هنری. ادعای یکی از مدیران سازمان میراث فرهنگی درباره مفقود شدن 48 هزار اثر تاریخی و نسخه خطی در دولت پیشین، در نوع خود تازه و بیسابقه بوده و با وجود این، چقدر احتمال میرود این ادعا به واقعیت تنه زده باشد؟ به گزارش تابناک، عبدالناصر میرچی، مدیرکل میراث فرهنگی استان البرز گفت، در پی انتقال معاونت میراث فرهنگی کشور به شیراز در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، حدود ۴۸ هزار اثر تاریخی و نسخه خطی مفقود شده است. در واقع ادعای مدیرکل میراث فرهنگی البرز اما در سخنان معاون ام...
يك بغل انار
وبلاگ شخصی* شعر،داستان.نقد. غزل تازه ای از: رضا جمشیدی. زل می زنم به قفل در،شاید بیایی. لیلای ذهن خسته ام آخر کجایی؟ کی تو طلوع می کنی مانند خورشید. با چشمهای آبی و موی طلایی. این روزها برای تو دلشوره دارم. رنگ دلم چه می پرد با هر صدایی. دنیا بدون چشم تو یعنی سرابی. یعنی جهنمی پر از دیوانه هایی. با این امید زنده ام که لحظه ای تو. محض رضای گریه ام از در درایی. با این همه مرارت و چشم انتظاری. ترسم تو هم خدای ناکرده نیایی. نوشته شده در 93/01/17. ساعت توسط ا.داوودى. غزلی زیبا و تازه از: رضا جمشیدی. چون گشتی ...
♪ღ!عاشقونه های من برای همسرمღ♪
زهرا جان استفاده از مطالب رایگان و نیازی به عضویت نیست! من کارشناسی گرافیک دارم و تخصصم تو زمینه دیگست از متخصصای رشته های مربوطه کمک بگیر.شیما جان سوالت زیادی خصوصی بود! اما جواب میدم نیمه شعبان ۹۱ نامزد کردیم و نامزدیمون رو مفصل جشن گرفتیم،درمورد سالگرد نامزدی و عروسیمون هم باید بگم، هنوز که نیومده اما بله یه جشن کوچیک میگیریم.خاطره جان سعی کن بیشتر براش وقت بزاری و به میل اون باشه نزدیکیتون ، در مورد سوال دومی هم که پرسیدی نظرم اینه که بهتره بیشتر با هم خلوت کنید! سارا جان من روانشناس! خیالم را با خیا...
همه چیز درباره ی لاین
همه چیز درباره ی لاین. همه چیز درباره ی لاین. دانلود رایگان استیکرهای پولی لاین. دانلود رایگان استیکرهای پولی لاین. دانلود استیکر های پولی لاین. آموزش دانلود استیکر متحرک پولی لاین. برچسبها: دانلود رایگان استیکرهای پولی لاین. دانلود استیکرهای پولی لاین. نوشته شده در جمعه بیست و هشتم آذر 1393ساعت 10:33 توسط admin. دانلود رایگان استیکرهای پولی لاین. دانلود استیکرهای پولی لاین.
بغل دستی
هیچ ضمانتی وجود نداشت که فردا روز،مثل بغل دستی شان کنارشان بنشیند و باهم گریه کنند. دل تنگی هم سکوت می آورد.سکوت مثل عرق سرد روی پیشانی می نشیند و آدم را زمین گیرمیکند.دهانت تلخ میشود از دوری و نگاهت خیر به دری که باز نخواهد شد .قفل بی خبری لب هایت را بهم می دوزد و باز. ببخشید ،فقط چند لحظه دیگر" و نگاه میکنم به زمانی که میگذرد.چه بی مهابا.و نگاه میکنم و باز . آری باورم میشود که حتی دل تنگی هم سکوت می آورد.و حتی تر یاد دلتنگی هم . نوشته شده در یکشنبه چهاردهم مهر 1392ساعت 14:2 توسط ک. اللهم رب شهر رمضان .
يك بغل كاكتوس
به دلايلي نقل مكان مي كنم. نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم شهریور 1393ساعت 18:5 توسط كاكتوس.
باران می بارید، عاشقت که شدم ...
باران می بارید، عاشقت که شدم . عجب خیال قشنگی تو هم به فکر منی ! باران می بارید . عاشقت که شدم! محض آرامش دلم گاهی . وقتی که پاییز باروبندیل می بندد . پاییز لفظ دیگر من دوست دارمت! علی، شاه و امیر است . این بار شیرین می کند کوه از پی فرهاد. لیست آخرین پست ها. گ س ل (کاظم بهمنی). زبانه (محمد مهدی شفیعی). ارجن آباد (مهدی رحیمی). پرسه در خیال ( سید حمیدرضا برقعی). دست خالی ها . (ماشالله دهدشتی). یک جرعه زندگی . (مهسا ایمانی). نفس های سركش (نفیسه سادات موسوی). شعر با تو نوشتنش با من (مجید تال). بودنت احسن حا...
پرشین بلاگ
تور تایلند
DEFINE YEK
I refuse to lose, refuse to be defeated,. And refuse to have regrets. I may not be the most beautiful,. The sexiest, or the girl with the perfect body,. But I don't pretend to be someone who I'm not,. I'm good at being me. I might not. Be proud of some of the things I've done. In my past, but I'm proud of who I am today. Early Saturday morning with Xcyl x Pietro.