zajrnameh.blogfa.com

first-word.blogfa.com

خدایا کمکم کن... - مسافرت (روز اول)

http://www.first-word.blogfa.com/post-63.aspx

من برگشتم البته شنبه صبح رسیدم اما الان فرصت کردم بیام بنویسم. از اولش مینویسم امیدوارم کسی باشه که حوصله خوندنشو داشته باشه. آخه برا هیشکی همه چیو تعریف نکردم. شب وقتی حرکت کردیم به بابا زنگ زدم گفتم فردا نزدیکای ظهر میرسیم که گفت باها صبح تماس میگیره. صبح با هوای نم نم بارون تهران مواجه شدیم خدارو شکر.بابا گفت یه جا کار داره نمیتونه بیاد دنبالمون تا یه مسیری خودمون رفتیم و از اونجا عمه م اومد دنبالمون تا وقتی ما برسیم بابا هم رسیده بود خونه. یه حرفایی هم از رفتن به شمال بود که میگفتن اگه ۴شنبه عید باشه...

first-word.blogfa.com

خدایا کمکم کن... -

http://www.first-word.blogfa.com/post-76.aspx

می خواستم این پست رو رمز دار و خصوصی بزارم اما بعد دیدم این جوری به دلم نمی شینه . بابامو به خاطر همون قضیه ی قبلی گرفتن ۲ هفته پیش. عمه م که بهم خبر داد فرداش می خواستم برم تهران اما دیدم دارن میارنش مشهد. صبح روزی که رسید و رفتم دادگاه تا شب واقعا روز بدی بود. خیلی بابام اذیت شد. ماشالا هزار ماشالا تو مملکت ما چیزی که کمترین اهمیت رو داره شخصیت آدماست. وبا خودم می گفتم مطمئنم خیلی زود تر از چیزی که فکرشو می کنیم این مسئله حل میشه چون به بی گناهی بابام ایمان داریم. نوشته شده توسط دل گو در ساعت 10:49 لینک.

first-word.blogfa.com

خدایا کمکم کن... - 1

http://www.first-word.blogfa.com/post-61.aspx

میگن زنها تحت فشار روحی بدون فکر حرف میزنن و مردها تحت این شرایط بدون فکر عمل میکنن , به همین دلیل است که 90% مراجعین به روانپزشک خانمها هستند و 90% زندانیان مردها هستن. واقعا هم همینطوره ها . . . نوشته شده توسط دل گو در ساعت 21:2 لینک. خودمو اینجا به اسم (دل گو) معرفی میکنم. متولد 68/11/2 هستم. دوس داشتم یه جایی پیدا شه که توش بتونم بدون ترس و دلهره ازین که کسی فکرش راجبم عوض شه بدون رودرواسی حرف بزنم. یه جا میخواستم که بتونم از احساسایی که تو سنگلاخای زندگیم بهم دست داد بگم. شروعی دوباره . ترنگ.

first-word.blogfa.com

خدایا کمکم کن... - مسافرت

http://www.first-word.blogfa.com/post-62.aspx

بالاخره بعد از ۱ سال دارم میرم بابامو ببینم. واسه یکشنبه شب بلیط دارم ایشالا جمعه شبم برمیگردم. (البته اگه بلیط گیرمون بیاد. فردا میخوام با کفش و زره فولادین برم پیش مدیرمون بگم ۳ روز مرخصی میخوام میدی یا برم ۱۰ دقیقه دیگه دوباره بیام بهت بگم؟ دوستان هرکی هر چی سوغاتی میخواد بگه بیارم.البته از تهران فکر نکنم چیزی غیر از دود بشه آورد. برگردم میام شرح ما وقع رو میدم. نوشته شده توسط دل گو در ساعت 5:28 لینک. خودمو اینجا به اسم (دل گو) معرفی میکنم. متولد 68/11/2 هستم. من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی.

first-word.blogfa.com

خدایا کمکم کن... - خداحافظ

http://www.first-word.blogfa.com/post-79.aspx

یه تصمیمی گرفتم میخوام اینجارو تعطیل کنم.روزی که این وبلاگو درست کردم انقدر پر بودم که باید یه جایی یه جوری خالی می شدم. شاید بشه گفت الانم شرایط حاص خودم رو دارم اما دیگه مثه اون موقع ها پر نمیشم . یاد گرفتم فکر خودمو کنترل کنم. البته این وبلاگو حذف نمی کنم. دوستای گلم و خاطره ی اینجارو دوس دارم. به شما هم سر میزنم حتما. ممنونم که تو این مدت همیشه باهام بودین. موفق و شاد و آروم باشین. نوشته شده توسط دل گو در ساعت 9:42 لینک. خودمو اینجا به اسم (دل گو) معرفی میکنم. متولد 68/11/2 هستم. عشق نگین و علی.

first-word.blogfa.com

خدایا کمکم کن... - تولد بابام

http://www.first-word.blogfa.com/post-72.aspx

میدونم خیلی وقته نیومدم چیزی بنویسم . نوشتنم نمیومد . امشب شب تولد بابامه. واسش کادوشو پست کردم. عمه م بهم گفت خیلی خوشش اومده. النم می خوام بهش زنگ بزنم تبریک بگم. می خوام ببینم کی این روش محبت کردن جواب میده. به اینا که فکر میکردم خدارو شکر کردم که یک سری مسائل رو برام رقم زد تا حالا بتونم از پس یه سری مسائل یه کمی بهتر بر بیام.هرچند الانم خیلی جاها یهو خودم میفهمم اشتباه برخورد کردم اما بازم جای شکرش باقیه و امیدوارم روز به روز اشتباهاتم کمتر بشه. فکرمون نزدیک همه و پختگیشو دوست دارم. من آن گلبرگ مغرو...

first-word.blogfa.com

خدایا کمکم کن... - بدو بدو

http://www.first-word.blogfa.com/post-67.aspx

انقدر این چند روز گرفتار بودم که. میخوام بتعریفم که چه کارا داشتم:. باید میرفتم لاهیجان باهاشون صحبت کنم که انتقالی بگیرم بیام مشهد. احساس میکنم بردزل از روم رد شده له و لورده شدم! دل نوشت: چقدر بده که آدم بخواد قضاوت کنه از من می شنوین هیچوقت خودتونو تو هیچ مسئله ای قاطی نکنین. نوشته شده توسط دل گو در ساعت 23:5 لینک. خودمو اینجا به اسم (دل گو) معرفی میکنم. متولد 68/11/2 هستم. دوس داشتم یه جایی پیدا شه که توش بتونم بدون ترس و دلهره ازین که کسی فکرش راجبم عوض شه بدون رودرواسی حرف بزنم. عشق نگین و علی.

first-word.blogfa.com

خدایا کمکم کن... - خدای بزرگ.........

http://www.first-word.blogfa.com/post-78.aspx

خیلی دلم گرفته خدای بزرگ. اما خودشو خر کرده.میگیره. تصمیم گرفته بودم فضای وبلاگمو از اینحالتدر بیارم.همش دارم توش منفی می نویسم. می خواستم مثبتش کنم. اینکارم میکنم اما نه الان. الان یه کمی خستم. راستش یه کمی ازین که همیشه لبخند بزنم و آروم باشم خستم. ازین که به همه امید بدم و یه عده قصد آتیش زدنمو بکنن یه کمی خستم. دلم یه هفته خواب میخواد واسه رفع این خستگی. میدونم همیشه همه جور آدم دور و برمون وجود دارن.میدونم باید آدم بتونه با همه کنار بیاد و منعطف باشه.اما. میدونین شدم مثله کیا؟ شروعی دوباره . ترنگ.

first-word.blogfa.com

خدایا کمکم کن... - مسافرت (روز دوم)

http://www.first-word.blogfa.com/post-66.aspx

شرمنده ی دوستای گلمم که نوشته هامو دنبال می کنن. یه چند روزی سرم خیلی شلوغ بود ,اما خدارو شکر الان کارم سبک تر شده. خبر اینکه کنکور کارشناسی قبول شدم اما کجااااااا. لاهیجان. معلوم نیست برم یا نه! خیلی کشش نمی خوام بدم (مثلا). میرم سراغ شب دوم .تو حیاط بودیم که عمه و شوهر عمه م رفتن با هم برقصن . بعد کم کم بابا و ح. هم اومدن تو حیاط عمه م بابا رو با خودش بردوسط فقط من و داداشم نشسته بودیم. وقتی اومدن دهنم وا موند خیلی باهم راحت بودن! سیگارم که از دست هیچ کدوم از دخترا نمیوفتاد! حجابش زیر سوال میره. حا...

first-word.blogfa.com

خدایا کمکم کن... -

http://www.first-word.blogfa.com/post-73.aspx

تقریبا ۲ هفته س که به بابام زنگ میزنم اما همش خاموشه گوشیش. هر چند کم و بیش از طریق عمه م از اوضاعش با خبرم. اما خیلی نگرانشم. گشتم توتقویم نزدیک ترین تعطیلی اربعینه. تصمیم گرفتم برم ۳-۴ روزی تهران. شاید بتونمیه کمی فکر خودمو آروم کنم. حس نگران کننده ای دارم که داره بابا خودشو به نابودی می کشونه و شاید منم باید یه حرکتی بکنم. ولی خدارو شکر میکنم که خودم آرومم و بهتر می تونم فکر کنم. بازم محتاجم به دعا دوستای گلم. نوشته شده توسط دل گو در ساعت 9:2 لینک. من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی. عشق نگین و علی.