zamharir-r.blogfa.com
برشهای دردآور یک غزلبرشهای دردآور یک غزل - شعر و ترانه
http://zamharir-r.blogfa.com/
برشهای دردآور یک غزل - شعر و ترانه
http://zamharir-r.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.7 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
10
SSL
EXTERNAL LINKS
175
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.73 sec
SCORE
6.2
برشهای دردآور یک غزل | zamharir-r.blogfa.com Reviews
https://zamharir-r.blogfa.com
برشهای دردآور یک غزل - شعر و ترانه
zamharir-r.blogfa.com
برشهای دردآور یک غزل
http://www.zamharir-r.blogfa.com/1391/08
برشهای دردآور یک غزل. هی منو بریز رو پاهات . مترسک درد بی درمان گرفته بود که ما. سقف خانه بوی تعفن می داد. بوی کهنه ی یک مرد دهاتی. که دندان هایش را توی سکس هایش خالی کرده بود. شب عصب غیرتش را کشیده بود تا. و ماه برای خدا دعا می کرد. که تو را پاییز می دیدم . هی منو بریز رو پاهات. روبه راه کن نگاه سردت رو. باز بپیج و بپیچ رو تن من. کم کن از شب تموم درد ت رو. هی صدامو بالا می اوردم. مادرم از ویار می ترسید. سایه ای قد کشید رو دیوار. اژدهایی لبامو می بلعید. توی فکرم یه مار پوست انداخت. اولین آرزوی من می مرد.
برشهای دردآور یک غزل - در من کسی ست شبیه مادرم ...
http://www.zamharir-r.blogfa.com/post/1
برشهای دردآور یک غزل. در من کسی ست شبیه مادرم . که سمورها پیرنمی شوند! مرگ را از دهان زمین بیرون بکشد. می دانم عقاب های وحشی. تخم سیمرغ را شکسته اند. ققنوسی در باد می خواندو. شب خاموش می شود. درمن کسی ست که اتاق ها را. یک به یک سرک می کشد. بی آنکه پاییز شک کند. در من کسی ست. نوشته شده در یکشنبه ۲۳ مهر۱۳۹۱ساعت22:30توسط سوگندرضايي. در خیالم فقط تو هستی. با آن چشمان نافذت. که دروغ بزرگ دنیاست. وقتی تو را تکرار میکنم. چشمهایت انعکاس هزار آینه. تارخت بلند بی رنگیم را. به تن کنم برای. سور بی ساقی شعرهایت.
برشهای دردآور یک غزل
http://www.zamharir-r.blogfa.com/1393/02
برشهای دردآور یک غزل. بالاخره پس از ماه ها با چند سپید . ازدواج اتفاق بزرگی نیست. و گرگ ها شبانه به کوه بردند. های های مادرم را. آفتاب که بالا بیاید. گلبرگ ها فصل آخر قصه می شوند. و من با گرگ ها. به قصه ی مادر گوش می دهم. دوست داشتنت را از من بگیرد. به دم کلاغی می بافم. به کوچه ای باریک. زیر گردن کشیده ی غروب. در چارچوب در می بینم. دست تکان می دهد برای اتاق. از مرگ چلچله بی خبر است. می خواهم از حروف. که شهر را بمباران کند. برای خودم گریه می کنم. برای تو که در منی. مثل بغض باید پنهانت کنم. به تن کنم برای.
برشهای دردآور یک غزل - سپید
http://www.zamharir-r.blogfa.com/post/5
برشهای دردآور یک غزل. بالاخره پس از ماه ها با چند سپید . ازدواج اتفاق بزرگی نیست. و گرگ ها شبانه به کوه بردند. های های مادرم را. آفتاب که بالا بیاید. گلبرگ ها فصل آخر قصه می شوند. و من با گرگ ها. به قصه ی مادر گوش می دهم. دوست داشتنت را از من بگیرد. به دم کلاغی می بافم. به کوچه ای باریک. زیر گردن کشیده ی غروب. در چارچوب در می بینم. دست تکان می دهد برای اتاق. از مرگ چلچله بی خبر است. می خواهم از حروف. که شهر را بمباران کند. برای خودم گریه می کنم. برای تو که در منی. مثل بغض باید پنهانت کنم. به تن کنم برای.
برشهای دردآور یک غزل
http://www.zamharir-r.blogfa.com/1391/07
برشهای دردآور یک غزل. در من کسی ست شبیه مادرم . که سمورها پیرنمی شوند! مرگ را از دهان زمین بیرون بکشد. می دانم عقاب های وحشی. تخم سیمرغ را شکسته اند. ققنوسی در باد می خواندو. شب خاموش می شود. درمن کسی ست که اتاق ها را. یک به یک سرک می کشد. بی آنکه پاییز شک کند. در من کسی ست. نوشته شده در یکشنبه 23 مهر1391ساعت22:30توسط سوگندرضايي. در خیالم فقط تو هستی. با آن چشمان نافذت. که دروغ بزرگ دنیاست. وقتی تو را تکرار میکنم. چشمهایت انعکاس هزار آینه. تارخت بلند بی رنگیم را. به تن کنم برای. سور بی ساقی شعرهایت.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
10
کودتای کلمات - ............................................
http://www.kodtayklamat.blogfa.com/post/9
ببخشید بوی زندگی را توی وان جاگذاشتم. چشم های بسته ام را تو مثل درهای باز می خواندی. فصل تنهاییم ورق می خورد تا الهه ناز می خواندی. با این همه پلک های نزده. تا مشت هایمان را گره بزنیم. که همین اطراف واقعه را رصد کرد. پشت دری که تو بستی اتفاق افتاد. لااقل برای سهم خودم پرسیده باشم. حتی چراغ قرمز هم نمی داند. با کدام الفبا نوشته می شوند. اما یک چیز روشن است. آنها که مشت هایشان را گره کرده اند. نوشته شده در جمعه ۱۳۹۱/۱۰/۱۵ساعت 2:23 توسط عباس عالی پور. این وبلاگ فقط برای شعر نفس می کشد. بی تا عرب زاده.
دنیای ترانه
http://www.melodygirl71.blogfa.com/1392/04
لطفا چند لحظه منتظر بمانيد! تو حوایی ترین بانوی شهری. تاریخ:جمعه بیست و یکم تیر ۱۳۹۲. تو حوایی ترین بانوی شهری. یه سیب انداختی و صد دور چرخید. به اون سمتی ک حوا بود روو کرد. تو از این خاک خسته بودی اما. نگاهت این زمینو زیرو روو کرد. قسم خوردی به آرامش زمانی. که چشمات مشرقو درگیر کرده. تموم عرف و قانونا شکستن. روزی که دید تو تغییر کرده. تو هر قدم که برداری هنوزم. یه انفجار توی دستای شهره. تو از اینجا گذشتی و یه عمره. که جاده با تو و کفشات قهره. بزار به لمس دستات مبتلا شم. از این پرهیز ها خیری ندیدم.
شعر پنجشنبه عصر -
http://www.panjshanbe-asr.blogfa.com/post/20
دیگر تمام شد گل سرخم تمام شد. روی زبانم می رقصید. و تو باغچه دامنت را. آب و جارو می زدی. اعتبار واژه ها زیر پای رفتنت له شد. حالا جمجمه ای پر از حرف های نپخته. که روی زبان سرو می شود. در کوچه ای که. کودکی هایم سایه می خورد. پا به هیچ طرفی نرفته. به اتاقی که تا عمق ملال آورترین. شب هایش خواب دیده ام. تا باد زمستان را. با دست تگرگ به کول پنجره بکوبد. توی زیر سیگار له می کردم. و با نفس های از اعماق الکل. روی قدم هایی راه می رفتم. که دست هیچ مقصدی را نمی گرفت. اگر چه هنوز بوی تنت. مرگ معنای تازه ای پیدا نکرد.
کودتای کلمات
http://www.kodtayklamat.blogfa.com/1392/01
ببخشید بوی زندگی را توی وان جاگذاشتم. این مطلب عنوان ندارد. جز اندیشه ای که از اول عاشق نبود. و خط های بریده ای به مرز دریدگی رسیده. اینجا رگ از بی خوابی حرف می زد. و سلام همان سینی نوشته می شد که. هر کس تعریف تازه انجماد شد. خودکار بی چاره جوانیش پای انگشت. روی درخت های مرده تمام شد. وقتی خواستن را در کوزه آب خوردیم. هنر موسیقی پرنده شد برای مترسک. پوچ ها به پوکی استخوان زکی گفتند. گل را برای تو کنار گذاشتم. با ماه باد کرده روی دست حوض. تردید را در تردد پیاده رو قدم زدن. با تعارف های تکه پاره.
ربکا13
http://www.rebeka13.blogfa.com/8512.aspx
من درد مشترکم مرا فریاد کن. و تني هزار تكه، از برج خاموشان. من از هزار توي ترديد به مرگ خنديدم. كه باكره ي هزاره ي سوم نازا بود. و فراسوي زندگي چيزي نبود جز ظلمت ابدي. من همان تعبير روشن تاريكي هستم. وحالا من تنها . نه . آخرين نجات دهنده ي انسان هستم. نوشته شده در جمعه هجدهم اسفند ۱۳۸۵ساعت توسط نصیر رضائی نژاد. سکوت آب میتواندخشکی باشد. سکوت گندم می تواندگرسنگی. باشد وغریو پیروزمند قحط. آنچنان که سکوت آفتاب ظلمات است. اما سکوت آدمی فقدان جهان. غریو را تصویر کن. در منحنی تازیانه به نیشخط رنج.
ربکا13
http://www.rebeka13.blogfa.com/8609.aspx
من درد مشترکم مرا فریاد کن. با سلام خدمت همه دوستان عزیز به پیشنهاد کیوان ( نه به دلخواه من ) توی این بلاگ از این به بعد کار های من زده میشه البته من اسم کیوان رو از این زیر حذف نمی کنم چون اول و آخر اون روی کار های من نظر می ده تا به اینجا می رسه . با یه غزل که مدت زیادی وقت من رو گرفت به روز می کنم . در يک هواي سرد برفي زمستاني. با شانه هاي زخمي و گوني سيماني. مردي که عادت داشت شبها دير برگردد. از انتهاي کوچه هاي سرد طولاني. دختر که پشت در نشسته منتظر ، بابا. پيش عروسکهاي من تا صبح مي ماني؟ که به درهم ...
با خدا غمی نیست - سالگرد عشق
http://www.saaarv.blogfa.com/post/10
با خدا غمی نیست. وقتی ز یادت غافلم ما یوس و حیران میشوم / هرروز و شب درحسرتت لبریز باران میشوم. شنبه دهم فروردین ۱۳۹۲. برای سالگرد عشق پاکم. تمام خانه امشب غرق نورست. سماور جوش و مهمان ها رسیدند. دلم از جنس لیوان بلور است. نشسته شمع ها در سینه ی کیک. درون قلب من صد چلچراغست. و یک سینی چای گل اناری. که از عشق وجودت داغ داغست. حضور جمع و شمع وبوی باران. فضا را غرق عطر یاس کرده. صدای دل نواز نغمه ی ساز. وجودم را پر از احساس کرده. حواسم نیست در بین هیاهو. گره خورده نگاهم با نگاهت. من آن شاهم که در بازی تقدیر.
کودتای کلمات - راه و رسم جدید یک پرواز
http://www.kodtayklamat.blogfa.com/post/5
ببخشید بوی زندگی را توی وان جاگذاشتم. راه و رسم جدید یک پرواز. قصد نداشتم به این زودیا بروز کنم به دلایل زیادی اما به اسرار دوستان اقدام به گذاشتن این پست کردم لازم دیدم از تمام دوستانی که در مورد کارهای قبلیم نظر دادند تشکر کنم و. لای مرگی خفن تقلا کن. در قدم پرسه زن تقلا کن. تاکسی هم کرایه می خواهد. روی قیمت به ون تقلا کن. تا تو باشی و سهم یک بوسه. توی حرکت به زن تقلا کن. حرف حمام می زنی امشب. لاشه را کف بزن تقلا کن. شرجی و بوسه و شراب و شما. عین من سینه زن تقلا کن. صحبت نان شکم و باروت است.
کودتای کلمات - این مطلب عنوان ندارد
http://www.kodtayklamat.blogfa.com/post/11
ببخشید بوی زندگی را توی وان جاگذاشتم. این مطلب عنوان ندارد. جز اندیشه ای که از اول عاشق نبود. و خط های بریده ای به مرز دریدگی رسیده. اینجا رگ از بی خوابی حرف می زد. و سلام همان سینی نوشته می شد که. هر کس تعریف تازه انجماد شد. خودکار بی چاره جوانیش پای انگشت. روی درخت های مرده تمام شد. وقتی خواستن را در کوزه آب خوردیم. هنر موسیقی پرنده شد برای مترسک. پوچ ها به پوکی استخوان زکی گفتند. گل را برای تو کنار گذاشتم. با ماه باد کرده روی دست حوض. تردید را در تردد پیاده رو قدم زدن. با تعارف های تکه پاره.
ربکا13
http://www.rebeka13.blogfa.com/8607.aspx
من درد مشترکم مرا فریاد کن. سلام به دوستان عزیز . دوتا کار از خودم و کیوان .نظر یادتون نره . ترسم كه دست نيازم به دامنت. مادام كه چادر مشكيت برسر است. رحمي بكن دل ما هم زسنگ نيست. يك بي محبتي كه ببيند زسوي تو. تكرارمي شود دوباره فعل شكستنش. صد تكه مي شود به صداي مهيب باز. تكه هاي كوچك از هم گسسته اش. آزادكن مرا كه روم جاي ديگري. يا چادر سياه خودت را دگر نپوش. آن چادر سياه نبسته ره مرا؟ تاآن كه دست نيازم به دامنت؟ توراقسم به خداوند آسمان. آن چادر سياه خودت را دگر نپوش . چرا اي شاخه از رقصيدن با باد خوشحالي.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
175
زمهریر
سروده های سید علی محمد نقیب. غزلی تقدیم به حضرت زهرا(س). غزلی تقدیم به مادرم حضرت زهرا(س). غزلی تقدیم به علمدار کربلا. سید محمد بابا میری. محمد جواد الهی پور. محمد جعفر تمیمی زاده. روابط عمومی هیئت زوارالزهرا(س)(8). بازدید این ماه :. بازدید ماه قبل :. تعداد کل پست ها :. آخرین بروز رسانی :. غزلی تقدیم به حضرت زهرا(س). صبر کن صبر که هنگام سفر نزدیک است. منتظر باش که دیدار پدر نزدیک است. کینه و هیزم و آتش خبر از این دارد. کوچه لبریز هیاهوست خطر نزدیک است. آه آتش نکند شعله بگیری زیرا. در این خانه و آتش!
Zam Web Development – On the Web we all become small-town visitors lost in the big city.
On the Web we all become small-town visitors lost in the big city. How to Become a Web Developer. The beautifully structured web pages and applications that you use on the Internet are all made available by the design effort of some very creative web developers. Designing web pages and providing functionality through them is an art and if you are planning to join this art troupe, there are a lot of skills that you need to master before you start expressing yourself on the canvas of the world wide web.
حریر
جام ملت هاي آفريقا در آفريقاي جنوبي. تهران / واحد مرکزی خبر / ورزشی 1391/11/01. بیست و نهمین دوره رقابت های فوتبال جام ملت های آفریقا 2013 امشب در آفریقای جنوبی پیگیری می شود. نوشته شده در یکشنبه یکم بهمن ۱۳۹۱ساعت 18:9 توسط. چگونه بدون باشگاه رفتن ورزش کنیم. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، پایگاه اینترنتی Topend sports، به شرح چند نمونه از این تمرینها پرداخته است. چمباتمه زدن، باعث ساختن عضلات ران پا، شکل دادن به باسن و افزایش مقاومت میشود. نوشته شده در شنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۱ساعت 17:41 توسط.
پرشین بلاگ
شمیم عشق
این دل ها نیز مانند بدن هاملول و افسرده میشوند پس برای شادی آن ها حکمت هی نغز فراهم کنید.امام علی (ع). از پیله ی اندوه به در آی تلاش کن تا پروانه شوی عطش درونت را به خنکای دانش فرو بنشان وحکمت را جرعه جرعه به کام جان و روحت هدیه کن شاد باش و این شادی را به دیگران نیز ببخش. خمودگی وجودت. اندوه قلبت.گیجی و دودلی ات مثل تمام بیماری های جسمی تو دارو ی خاص خودش را می طلبد همانگونه که وقتی دچار سر درد بسیار ساده میشوی به دنبال یک مسکن میگردی! نوشته شده در یکشنبه هفتم اسفند ۱۳۹۰ساعت 8:40 توسط ساجده. چون ماهیت ج...
برشهای دردآور یک غزل
برشهای دردآور یک غزل. بالاخره پس از ماه ها با چند سپید . ازدواج اتفاق بزرگی نیست. و گرگ ها شبانه به کوه بردند. های های مادرم را. آفتاب که بالا بیاید. گلبرگ ها فصل آخر قصه می شوند. و من با گرگ ها. به قصه ی مادر گوش می دهم. دوست داشتنت را از من بگیرد. به دم کلاغی می بافم. به کوچه ای باریک. زیر گردن کشیده ی غروب. در چارچوب در می بینم. دست تکان می دهد برای اتاق. از مرگ چلچله بی خبر است. می خواهم از حروف. که شهر را بمباران کند. برای خودم گریه می کنم. برای تو که در منی. مثل بغض باید پنهانت کنم. گریه هامو احاطه...
Blog de zamharir - paheli - Skyrock.com
Mot de passe :. J'ai oublié mon mot de passe. Salut a tous et souyait les bien venu sur mon blog. Mise à jour :. Abonne-toi à mon blog! Vive le maroc et les marocaines. N'oublie pas que les propos injurieux, racistes, etc. sont interdits par les conditions générales d'utilisation de Skyrock et que tu peux être identifié par ton adresse internet (67.219.144.114) si quelqu'un porte plainte. Ou poster avec :. Posté le mercredi 14 septembre 2005 07:49. Modifié le dimanche 03 juin 2007 17:06. La si imi ntanot.
حسرت
نیا قانون عجیبی دارد، هفت میلیارد آدم ،. و فقط با یکی از آنها احساس تنهایی نمی کنی. و خدا نکند که آن یک نفر تنهایت بگذارد. آن وقت حتی با خودت هم غریبه می شوی! نوشته شده در سه شنبه شانزدهم دی 1393ساعت 7:39 توسط زمهریر. آدما نباس دوست پیدا کنن. وقتی دیگه نمیشه بهشون زنگ بزنی. وقتی نمیتونی درد و دل کنی. یا حتی باهاشون شوخی کنی و بخندی. و همه دوستی خلاصه میشه تو عکسهات و خاطراتت. هی بغض تو گلوت گیر میکنه. آدما باس همیشه تنها بمونن! نوشته شده در یکشنبه دوم شهریور 1393ساعت 9:40 توسط زمهریر. و مرگ مردن نیست.
........آخر دل است این
آخر دل است این. ما آمده ایم تاازدلخستگی هامان بگوییم ودل شکستگی هامان. تاريخ : چهارشنبه سوم دی 1393 21:6 نویسنده : نسترن. حکمت این اتفاقات چیه که حول محور ما میچرهی.گاهی سرم گیج میره از این همه اتفاقات ناجور از این حکمت های گنگ.از این . . میدونم قدم به حکمت کارهایی که میکنی نمیرسه خدای مهربون.اما مرررررررررررررسی که دستم هنوز توی دستاته.مرسی که هنوز توی گوشم صداتو میشنوم. مرسی که هنوز . تاريخ : پنجشنبه بیست و چهارم مهر 1393 0:34 نویسنده : نسترن. تاريخ : دوشنبه سی و یکم شهریور 1393 8:11 نویسنده : نسترن.
زمهریر
چرا نگیرد کسی سراغی؟ چرا نخواند ما را به نام؟ چرا به یاد نیاورد؟ دستها چرا داغ داغ؟ بوسهها چرا پر گناه؟ تاريخ یکشنبه بیست و ششم بهمن 1393ساعت 16:25 نويسنده Mah. به هر آینده ای . یه جوری بعد تو تنها شدم که. به هر آینده ای بی اعتمادم. بدون تو فقط دیروزم نه. تمام عمرم از دست دادم. کنارم هر کسی غیر از تو باشه. فقط هم صحبت دیونگیمه. تو تا وقتی تو قلب من نمیری. چه فرقی داره کی تو زندگیمه. تمام فکر من شده منی که از تو خالی ام. اگه یه لحظه با کسی ببینمت چه حالی ام. اگه بدون عشق من کنار هر کسی خوشی. هر چه از طعم ...
زمهرير
به عشق اونی که هنوزم همونه. تاريخ : چهارشنبه سی ام بهمن ۱۳۹۲ 23:16 نویسنده : زمهریر. بیایید به زیارت رویا هایم سری بزنیم. همانجا که اکنون مخروبه ای بیش نیست. همانجا که روزی یک بستنی که هرگز تمام نشود جا داشت. همانجا که روزی یک دوچرخه ی نو را با رو بانی قرمز بسته بودیم که روزی وارد واقعیتش کنیم. همانجایی که کفشهای مشکی براق پر زرق و برق را کنار گنجه گذاشته بودم. آنجا که یک روز بی خبر کسی بی در زدن و اجازه گرفتن وارد شد.همان نازک دل. حالا که من بی بستنی ابدی ماندم. دوچرخه ام را هم که دزد برد. به امتحانش می...
