zeendeegi.blogfa.com

baazichee.blogfa.com

بازيچه ي تقدير - آدما

http://www.baazichee.blogfa.com/post/51

ﯾﮑﯽ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ ﺳﯿﮕﺎﺭ. ﻭ ﺗﺮﮎ ﮐﻦ. ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ؟ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﺍﺕ ﺿﺮﺭ ﺩﺍﺭﻩ ﮔﻔﺘﻢ ﺿﺮﺭﺵ ﺍﺯ بعضی ﺁﺩﻣﺎ. نوشته شده در دوشنبه بیست و دوم مهر ۱۳۹۲ساعت 9:2 توسط بازنده. سهم من آسمانی است که آویختن پرده ای آن را از من می گیرد. سکوت شب و تنهایی. و دستانم که هر گاه دلم می گیرد به کمکش می روند و حرف هایش را می نویسند. سهم من خدایی است در همین نزدیکی. سهم من سکوت شبی است بالاتر از فریاد. گام هایت را هرگاه که به خلوتم می آیی حس می کنم همچون بارش باران. از این که به خلوت تنهایی ام می آیی ممنونم. هرچی که دلت میخواد.

baazichee.blogfa.com

بازيچه ي تقدير - جوانی

http://www.baazichee.blogfa.com/post/41

جوانی را بدرقه کردم. در شتاب بی صدای زندگی. و در نیمه راههای زیادی ماندم. با دلتنگی های نفس گیر. نبض دیرینه ی عشق تندتر می زند. به گلگشت خاطرات چهار فصل می روم. نوشته شده در پنجشنبه چهارم مهر ۱۳۹۲ساعت 9:11 توسط بازنده. سهم من آسمانی است که آویختن پرده ای آن را از من می گیرد. سکوت شب و تنهایی. و دستانم که هر گاه دلم می گیرد به کمکش می روند و حرف هایش را می نویسند. سهم من خدایی است در همین نزدیکی. سهم من سکوت شبی است بالاتر از فریاد. گام هایت را هرگاه که به خلوتم می آیی حس می کنم همچون بارش باران.

baazichee.blogfa.com

بازيچه ي تقدير - هجرتو..

http://www.baazichee.blogfa.com/post/55

اگر چه ديدهام از هجر تو پر از گهر گردد. ميا چو خنده دشمن به جانم نيشتر گردد. بمان در خيمه اما گريه کمتر کن به جان من. مبادا عمهام زينب ز مرگم باخبر گردد. نميخواهم تو باشي بر سرم هنگام جان دادن. که ترسم درد داغ من برايت بيشتر گردد. سرت بادا سلامت اي سحاب آرزو بابا. اگر مرغي چو من بشکسته سربيبال وپر گردد. گمانم عمهام ميآيد ز جا برخيز و ياري کن. که چشمم را ببندي تا نبينم خون جگر گردد. تو ابراهيمي و من هم ذبيح تو ولي ديگر. گمانم نيست برخيزد که سوي خيمهبرگردد. زجا برخيز و بنشين پيش پاره پاره جسم من.

baazichee.blogfa.com

بازيچه ي تقدير - میمون

http://www.baazichee.blogfa.com/post/45

ناراحت نشو اگه کسی یه نفر دیگه رو به تو ترجیح داد،. چون تو نمیتونی یه میمون. که عسل شیرین تر از موزه! نوشته شده در پنجشنبه چهارم مهر ۱۳۹۲ساعت 9:39 توسط بازنده. سهم من آسمانی است که آویختن پرده ای آن را از من می گیرد. سکوت شب و تنهایی. و دستانم که هر گاه دلم می گیرد به کمکش می روند و حرف هایش را می نویسند. سهم من خدایی است در همین نزدیکی. سهم من سکوت شبی است بالاتر از فریاد. گام هایت را هرگاه که به خلوتم می آیی حس می کنم همچون بارش باران. از این که به خلوت تنهایی ام می آیی ممنونم. هرچی که دلت میخواد.

baazichee.blogfa.com

بازيچه ي تقدير - فلج

http://www.baazichee.blogfa.com/post/43

تو هم تلخ بودی. تلخ درست مثل قطره های فلج اطفالی. که در کودکی به خوردم می دانند. غافل از اینکه این بار تلخی تو دلم را فلج. نوشته شده در پنجشنبه چهارم مهر ۱۳۹۲ساعت 9:29 توسط بازنده. سهم من آسمانی است که آویختن پرده ای آن را از من می گیرد. سکوت شب و تنهایی. و دستانم که هر گاه دلم می گیرد به کمکش می روند و حرف هایش را می نویسند. سهم من خدایی است در همین نزدیکی. سهم من سکوت شبی است بالاتر از فریاد. گام هایت را هرگاه که به خلوتم می آیی حس می کنم همچون بارش باران. از این که به خلوت تنهایی ام می آیی ممنونم.

baazichee.blogfa.com

بازيچه ي تقدير - 70سال!!!!!!!!!!

http://www.baazichee.blogfa.com/post/48

دوست دارم یڪ شبﮧ، هفتاد سال پیر شوم. در ڪنار خیابانی بایستم . . . تو مرا بی آنڪﮧ بشناسی ، از ازدحام تلخ. خیابان عبور دهے . . . هفتاد سال پیر شدن یک شبﮧ. به حس گرمی دست های تو. هنگامی که مرا عبور میدهی بی آنڪﮧ بشناسی،. مے ارزد . . ! نوشته شده در دوشنبه بیست و دوم مهر ۱۳۹۲ساعت 8:29 توسط بازنده. سهم من آسمانی است که آویختن پرده ای آن را از من می گیرد. سکوت شب و تنهایی. و دستانم که هر گاه دلم می گیرد به کمکش می روند و حرف هایش را می نویسند. سهم من خدایی است در همین نزدیکی. سهم من سکوت شبی است بالاتر از فریاد.

baazichee.blogfa.com

بازيچه ي تقدير -

http://www.baazichee.blogfa.com/post/46

عجیب است،باز هم پرواز کنان به سوی تو می آیم. پاک فراموش کرده ام بالهای شکسته ام را! نوشته شده در چهارشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۲ساعت 15:28 توسط بازنده. سهم من آسمانی است که آویختن پرده ای آن را از من می گیرد. سکوت شب و تنهایی. و دستانم که هر گاه دلم می گیرد به کمکش می روند و حرف هایش را می نویسند. سهم من خدایی است در همین نزدیکی. سهم من سکوت شبی است بالاتر از فریاد. گام هایت را هرگاه که به خلوتم می آیی حس می کنم همچون بارش باران. از این که به خلوت تنهایی ام می آیی ممنونم. هرچی که دلت میخواد.

baazichee.blogfa.com

بازيچه ي تقدير - ...

http://www.baazichee.blogfa.com/post/60

وقتي در تمام شهر. ديگر دري به روي تو ، خود را نمي گشود. دستان گرم رفيقي نيافتي. آغوش مهر كسي عاشقت نشد. با آن دل شكسته كسي مهربان نبود. وقتي كه كوبه هاي نكوبيده اي نماند. من عادتم خريد دلهاي خسته. من عاشقم به آن كه نمي خواهدش كسي. دل مي برم ز آن كه دلش. آغوش من ، بپذيرد تو را به مهر. برخيز ، خسته اين روزگار قهر. نبش طراوت زيباي عاشقي. در انتهاي آن گذر تنگ بي كسي. بزن تو زنگ خدا را ، غريب عشق. من چشم در رهم كه بيايي. نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۲ساعت 10:30 توسط بازنده. سکوت شب و تنهایی.

baazichee.blogfa.com

بازيچه ي تقدير -

http://www.baazichee.blogfa.com/post/50

بفهمید آدم ها . . . نوشته شده در دوشنبه بیست و دوم مهر ۱۳۹۲ساعت 8:38 توسط بازنده. سهم من آسمانی است که آویختن پرده ای آن را از من می گیرد. سکوت شب و تنهایی. و دستانم که هر گاه دلم می گیرد به کمکش می روند و حرف هایش را می نویسند. سهم من خدایی است در همین نزدیکی. سهم من سکوت شبی است بالاتر از فریاد. گام هایت را هرگاه که به خلوتم می آیی حس می کنم همچون بارش باران. از این که به خلوت تنهایی ام می آیی ممنونم. هرچی که دلت میخواد.