ZEHNEBERAHNE.BLOGFA.COM
سنگسارسنگسار -
http://zehneberahne.blogfa.com/
سنگسار -
http://zehneberahne.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.3 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
17
SSL
EXTERNAL LINKS
62
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.281 sec
SCORE
6.2
سنگسار | zehneberahne.blogfa.com Reviews
https://zehneberahne.blogfa.com
سنگسار -
zehneberahne.blogfa.com
سنگسار - سردوراهی یه قلعه بود... سه خشت از شغال، یه خشت از پرنده!
http://zehneberahne.blogfa.com/post/12
سردوراهی یه قلعه بود. سه خشت از شغال، یه خشت از پرنده! دوست نازنین و بی همانندی در یک پیغام خصوصی اینگونه برایم نوشته بود:. تجربه های سخت زندگی ما میتونه خیلی بیشتر از کاری که تو میکنی کمک کنه. عمیق تر و منسجم تر بنویسشون. اینقدر در مورد بیچارگی خودت قضاوت نکن و بزار خواننده هات قضاوت کنن! اما نگرانی این رفیق گرمابه و گلستان و درعین حال برخی پیام های خصوصی از یاران و همراهانی که در این دیار بامن و درکنار من اند مرا بر آن داشت که کمی بیشتر از خودم بگویم:. سرراهم همیشه از مقابل یک نانوایی عبور می کنم. ...
سنگسار - اکنون... حالم از خودم به هم می خورد!
http://zehneberahne.blogfa.com/post/5
اکنون حالم از خودم به هم می خورد! رسما روس - پی - گری می کنم این سالها! کنار هیچ خیابانی نمی ایستم. سوار اتوموبیل هیچ غریبه ای نمی شوم. به خانه ی ناشناسی نمی روم. اما. اما تن می فروشم و چه ارزان هم می فروشم! امشب خودم را فروختم برای باقیمانده ی ناهار امروز! که می خواهم دوباره فردا سر میز ناهار بگذارم! اما فردا شب هم باز تنم را خواهم فروخت. هرچند که دیگر حتی اگر دیر بخوابم هم صبح زود بیدار می شوم تا بروم خرید. چون این یکی را به قیمت شام پنجشنبه شب خواهم فروخت. باید برویم خانه ی خواهرم!
سنگسار
http://zehneberahne.blogfa.com/archive
فقط سرم از خاک بیرون نیست. تمام قد در برابرت ایستاده ام! سنگ اول را تو بزن. اگر بی گناه ترینی!
سنگسار - دخترمان به دنیا آمد!
http://zehneberahne.blogfa.com/post/7
دخترمان به دنیا آمد! نمی دانم از کی آغاز شد. پشت به هم خوابیدن هایمان را می گویم! یا آن زمانی که تلوزیون را جلوی میز کوچک غذاخوریمان کشیدیم. تا صدایش پرکند سکوت فی مابین را! نمی دانم اولین بار کجا بود. که برمن فاش شد که جای مشترکی نیست که هردوی ما از بودن در آن مکان خرسند باشیم! یا کجا بود که او دانست بهتراست یا بامن به جایی نرود یا من متعهد شوم که در تمام لحظات حضور مشترکمان من کلامی به زبان نیاورم! اکنون بیست سال می گذرد و من هنوز می اندیشم. دخترمان به دنیا آمد! فقط سرم از خاک بیرون نیست. تمام قد د...
سنگسار - نالیدن طریق بودن من نیست!
http://zehneberahne.blogfa.com/post/10
نالیدن طریق بودن من نیست! همیشه فکر کرده ام. به دختری که در یک خانواده ی روشن فکر سیاسی و یا حتی هنرمند به دنیا میاد تا دختری که در یک خانواده ی سنتی عامی و یا حتی مذهبی به دنیا چشم می گشاید. متولد شدن در هرکدام از این خانواده ها می تواند برای آن فرزند سرنوشتی متفاوت رقم زند. گذشته از ژن و دهه ای که از نظر تاریخی و فرهنگی در آن زاده میشویم و یا حتی کشور زادگاهمان! آخرین موضوعاتی است که از ذهنت گذر می کند! میشود در یک خانواده ی روشنفکر یا هنرمند به دنیا آمد. دایره ی زندگی بزرگتری داشت! میشود در خانواده ای...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
17
غریبگی
http://www.last-note.blogfa.com/9211.aspx
آدم برفی بودن دردناک است. با خنده و شادی تو را میسازند. برایت شال گردن و کلاه می آورند. و حتی کنارت می ایستند و عکس میگیرند. و تو فکر میکنی چقدر خوشبختی . بعد از چند روز. شال گردن و کلاه و دکمه های افتاده روی زمین را برمیدارند و میبرند. چگونه عاشق خورشید شدی. چه دردی کشیدی وقتی آب شدی. و چه حالی داشتی وقتی بخار شدی و به ابرها پیوستی تا شاید به معشوقت نزدیک تر شوی. نوشته شده در سه شنبه پانزدهم بهمن 1392ساعت 22:7 توسط غریبه. تنها کاریه که میتونی در مواجهه با بعضی احساسات انجام بدی. با خیلی چیزها غریبه ام.
اینجا چراغی روشنه - خوب خوشم نمیاد
http://www.unelanternealumee.blogfa.com/post-552.aspx
من ماه میبینم هنوز این کورسوی روشنو. از اول هم که شروع کردن به نشون دادن این سریال های کره ای، همه نگرانی من این بود که ابرو پاچه بزی مد بشه، که شد. همش به کنار، این قاب یم اینچی که دور ابرو می کشن دیگه چیه اخه. واسه خودتون می گم . دو سال دیگه عکساتون رو می بینید خودتون کلافه میشید. این ابرو های مد شده یه چیزیه در حد مانتو اپل دار و شلوار پیله دار! حالا دیگه خود دانید. Mon premier jour à Paris. ای ترس تنهایی من. یاد من باشد کاری نکنم که به قانون زمین بر بخورد. دل خانه توست تا تو برگردی. قالب های ای ک س.
اینجا چراغی روشنه - لعنت به بلاگفا
http://www.unelanternealumee.blogfa.com/post-637.aspx
من ماه میبینم هنوز این کورسوی روشنو. سال 88 ، حتی بعد از وصل شدناس ام اس ها، من دیگه اس ام اس نمی دادم تا اینکه یه مخاطب خاص از راه رسید و قانون رو شکست و دستم باز شد به اس ام اس دادن، البته فقط به مخاطب خاص! بلاگفا گند زد. یه گند اساسی. البته با اومدن فیسبوک و اینستاگرام و . بازار بلاگفا و بلاگ نویسی خیلی وقت کساد شده. اما بلاگفا برا من فرف داره. احتمال داره از بلاگفا اساس کشی کنم. شاید. اما فعلا نه! چون به هر حال دل و دماغ نوشتن ندارم. Mon premier jour à Paris. ای ترس تنهایی من. قالب های ای ک س.
اینجا چراغی روشنه - سی سالگی
http://www.unelanternealumee.blogfa.com/post-631.aspx
من ماه میبینم هنوز این کورسوی روشنو. شوخی شوخی وارد سی سالگی شدم! زندگی اما جدی جدی داره راه خودش رو می ره و منم همچنان می دوم! هنوز هیچ برنامه ای برا سی سالگی نریختم! Mon premier jour à Paris. ای ترس تنهایی من. یاد من باشد کاری نکنم که به قانون زمین بر بخورد. یه کوچه ای تو دنیا هست که نه از جایی شروع میشه و نه به جایی می رسه. فقط هست که باشه. دل خانه توست تا تو برگردی. این خانه خاص همچنان خالی است. La courbe de tes yeux fait le tour de mon coeur,. Un rond de danse et de douceur,. قالب های ای ک س.
اینجا چراغی روشنه - بس که با غیرتیم!
http://www.unelanternealumee.blogfa.com/post-555.aspx
من ماه میبینم هنوز این کورسوی روشنو. بس که با غیرتیم! تو یکی از همین کشور های عربی که ما و تمدن 2500 سالمون مرتب بهوشن می گیم "وحشی " و "سوسمارخور"، یک دستفروش در حرکتی اعتراضی دست به خودسوزی زد و نتیجه اش شد اغاز " بهار عربی". کاری به نتیجه این حرکت های اعتارضی و سیاست بازی های دنیا ندارم. وقتی تو همین پایتخت عریض و طویل خودمون، یک دستفروش ، از فرط نا امیدی خودش رو زیر مترو انداخت ، جسورانه ترین حرکت ما "لایک زدن به نشانه تنفر از مامور مترو " بود. خودت هم می برن ها! Mon premier jour à Paris. من و يك مرد.
اینجا چراغی روشنه - سال نو
http://www.unelanternealumee.blogfa.com/post-630.aspx
من ماه میبینم هنوز این کورسوی روشنو. نوروز عید باستانی ما ایرانی است. نوروز باستانی. نوروز اریایی. زور الکی می زنن واسه چسبوندن صفات موقت و بیگانه به نوروز باستانی اریایی. Mon premier jour à Paris. ای ترس تنهایی من. یاد من باشد کاری نکنم که به قانون زمین بر بخورد. یه کوچه ای تو دنیا هست که نه از جایی شروع میشه و نه به جایی می رسه. فقط هست که باشه. دل خانه توست تا تو برگردی. این خانه خاص همچنان خالی است. La courbe de tes yeux fait le tour de mon coeur,. Un rond de danse et de douceur,. قالب های ای ک س.
اینجا چراغی روشنه - ولنتاین
http://www.unelanternealumee.blogfa.com/post-627.aspx
من ماه میبینم هنوز این کورسوی روشنو. اساسا این ولنتاین که مال ما نیست و ربطی هم به فرهنگ ما ندارد چیز خوبیست! برای مردم خموده و ماتم زده ما گاهی بهانه ای می شود برای فکر کردن به دوست داشتن، با شکلات های خوشمزه و قلب های قرمز . فرصتی برای شاید کمی شاد بودن. بعد یهو، مملکتی تو چندین دهه ، هر چی مربوط به سده و چهارشنبه سوری و مهرگان و . بوده یا نابود کرده یا به انحراف کشیده، تصمیم می گیره سپندارمزگان رو جانشین ولنتاین کنه! عاشقم به کوری چشم همه نفرت زده ها! Mon premier jour à Paris. ای ترس تنهایی من. تا سبز...
اینجا چراغی روشنه - شرط ازدواج : عدم اعتیاد!
http://www.unelanternealumee.blogfa.com/post-635.aspx
من ماه میبینم هنوز این کورسوی روشنو. شرط ازدواج : عدم اعتیاد! مامان و بابا می گن، تو با هر گی دوس داری ازدواج کن! بی پول و کچل و قد کوتاه و بی سواد و بد تیپ و بد قیافه هم بود عیب نداره! ما نمی گیم نه! شما جای من بودین، پاتون رو از همچین خونه روشن فکری بیرون می ذاشتین؟ لا مصبا ، تو کار نون خشک و کاسه عشقن! Mon premier jour à Paris. ای ترس تنهایی من. یاد من باشد کاری نکنم که به قانون زمین بر بخورد. یه کوچه ای تو دنیا هست که نه از جایی شروع میشه و نه به جایی می رسه. فقط هست که باشه. دل خانه توست تا تو برگردی.
غریبگی
http://www.last-note.blogfa.com/9210.aspx
آنقدر پیچیده اند که حتی خودت هم نمیتوانی درکش کنی. چه برسد به دیگران. آنقدر عمیقند که حتی خودت هم نمیتوانی انتهایش را ببینی. چه برسد به دیگران. آنقدر تلخند که حتی خودت هم نمیتوانی شیرینش کنی. چه برسد به دیگران. آنقدر تکراری اند که حتی خودت هم نمیتوانی تغییرش دهی. چه برسد به دیگران. آنقدر پررنگ اند که حتی خودت هم نمیتوانی انکارش کنی. چه برسد به دیگران. بعضی وقتا تنهایی ها مرا رستم فرض میکنند.غافل از اینکه من مدتهاست از جنگیدن بازنشسته شده ام. کاش یه هفته جاهامون با هم عوض میشد. با خیلی چیزها غریبه ام.
غریبگی - 44
http://www.last-note.blogfa.com/post-46.aspx
با قایق سفر میکنم. هنوز به آن طرف ساحل خیال نرسیده ام. نوشته شده در سه شنبه بیست و سوم مهر ۱۳۹۲ساعت 9:38 توسط غریبه. با خیلی چیزها غریبه ام. مرا یاد و تو را خاطر فراموش. آرام نویسه های ذهن درگیر. آدم برفی نفرت انگیز. سکوت های بی پایان.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
62
موسسه تند خوانی و تقویت حافظه ذهن برتر قزوین
برنامه و هزینه کلاس ها. تندخوانی و تقویت حافظه. شروع ثبت نام ترم جدید تندخوانی وتقویت حافظه توسط استاد حافظه استاد خانجانپور. موسسه تند خوانی و تقویت حافظه. تعداد بازدید ها :. با یادگیری نکاتی آسان ، سرعت مطالعه خود را چند برابر کنید. قوی ترین نرم افزار تند خوانی در جهان. با شناسایی نیمکره های مغزی ، فرمول ها ،اعداد و کلمات را آسانتر و برای همیشه به خاطر بسپارید. برای آشنایی با متد بر روی فلش زیر کلیک نمایید. برای آشنایی با متد بر روی فلش زیر کلیک نمایید. برای آشنایی با متد بر روی فلش زیر کلیک نمایید.
ذهن برتر
طلوعی نو (ذهن برتر). از دست اين رياضي و كار هاي عجيبش. دوستان این ترفند ریاضی رو انجام بدین خیلی جالبه سن خودتون ضربدر 777 و بعد ضربدر 13 کنید بعد عدد به دست اومده رو دقت کنید عدد جالبیه برای دوستان هم دیگر هم امتحان کنید. نوشته شده در سه شنبه پنجم بهمن ۱۳۸۹ساعت 16:36 توسط ابوالفضل دهقانی ومحمد صادق صفری. فقط براي سر كار گذاشتن. چرا روی آدرس اینترنت به جای یک دبلیو سه تا دبلیو می گذارند؟ چون کار از محکم کاری عیب نمی کند. اگر اسکلت از بالای دیوار بپرد پایین چه می شود؟ چرا مار نمی تواند به مسافرت برود؟
نگاه من
اذان مغرب به افق چشمهایت. نوشته شده در چهارشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 17:9 توسط عرفان رستمی. دلم لک زده برای یک عاشقانه ی آرام. تا گ له کنم. از همه کابوس هایی که چ شم تو را دور دیده اند! نوشته شده در چهارشنبه نهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 18:42 توسط عرفان رستمی. دختر همسایه زنگ خونه رو زد گفت :. کلید ندارم میتونم بیام تو تا مادرم بیاد؟ فهمیدم که آزمون الاهیه. گفتیم ما خونه نیستیم . درو بستم :). نوشته شده در چهارشنبه نهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 18:42 توسط عرفان رستمی. تو را براي دوست داشتن دوست مي دارم. براي خاطر عطر نان گرم.
ذهن بازیگوش
نمیدونم چند نفر وبلاگ منو میخونن. میدونم خیلی هاتون میخونید ولی نظر نمیدین. دلم میخواد به تمام مقدسات عالم قسمتون بدم. شاید یه روزی با هم یه خاطره خوب داشتیم. به خاطر همون چند ثانیه خاطره. مطمئنا خیلی وقتا اشتباه کردم.ببخشید. اما خواهش میکنم.التماس میکنم.دیگه این یکی رو نمیتونم تحمل کنم. دارم از دست میدمش.با دعاهاتون برش گردونین. دیگه فقط بهش مورفین میزنن. دوباره ریشه کرده.تو مهره های کمر. ۱۶ سال تحمل کردن من. هیچ کس نمیتونه بفهمه رابطه ما رو.اون مقدس ترین. من خیلی احساس تنهایی می کنم. نگران من است.ب...
سنگسار
به دوروبرم نگاه می کنم. انگار هیچ کدامشان حواسشان به من نیست! از حضور این همه آدم با روحیات مختلف آن هم در یک مکان تعجب می کنم اما مدت هاست که به همهمه و حضور عجیب و غریبشان عادت کرده ام! یکی از زن ها مقابل تلوزیون نشسته است و سریال نگاه می کند! صدای تق تق برخورد میل های فلزی بافتنی در دست هایش توجهم را جلب می کند. حالا به یاد آوردم گفته بود که می خواهد با بافتن کیف های طرح سنتی و ترکیب نخ و مهره و سنگ شاید. شاید درآمدی برای خودش درست کند! روی تخت خواب زن دیگری به پشت دراز کشیده و دست هایش زیر سرش است...
ذهن نامه
با تقریب خیلی خوبی هرکاری که عموم مردم انجام میدهند اگر نخواهیم بگوییم که اشتباه است ، مطمئنا فاصله بسیار زیادی با کار درست دارد. این ارزشیابی درست و غلط هم نه از روی هوی و هوس و سلیقه است. بلکه با توجه به پیامدهای این رفتارها در قیاس با هدف انجام آن عمل است. نوشته شده در جمعه هجدهم مهر 1393ساعت 4:24 توسط امیر. شعر پشت پایت را بخوان و برو. هرکس به کار خویش مشغول است. هریک از ما گاه بی تفاوت به یکدیگر. اوست که کارش کار داشتن به کار ماست. و آن کرد که من دیگر. نه توان این را دارم که بر رفتنت بگریم. اگر ممکن...
آشفته گویی های یک ذهن بیمار
آشفته گویی های یک ذهن بیمار. لیست کل یادداشت های این وبلاگ. کل بازدید : 6721. بازدید امروز : 0. بازدید دیروز : 0. قرن بیست وفاصله یکم [44]. سید مهدی موسوی [55]. دری به باغ پریشانی(علی محمد محمدی) [86]. کودک درونی من [72]. Style="width:110" onfocus="this.select()" autocomplete=off contenteditable=true /. و همچنان برای عقوبت کشیدن به تنهایی نیاز دارم!
...از ذهنـــــ منـــ بـرای تو که خیلـــی
از ذهن من برای تو که خیلی. به اجبار هر رگبار را باید بهار دید. عطر گیسووانت حالم را دگرگون می کند. شیرین خنده هایت،ذوق نهانم را نمایان می کند. با روسری ات،تنم زیر باران گم می شود. گریه هایت چون سوهان،روحم را می خراشد،سمباده می کند. از ذهن من برای تو که خیلی. نوشته شده در شنبه 1393/07/19. ساعت 16:38 توسط مجید امیری. عمریست هر رویا رو نارس به قلاب شب آویختیم. آرزو له کردیم،زندگی باختیم. عمریست چون شبنم ،ترس افتادن رو لحظه لحظه تجربه کردیم. افتادیم،خود رو فرش راه دیگرون کردیم. وحشت از واژه ی.گفتن؟ از ذهن من...
...رژه های ذهن من
رژه های ذهن من. اینجاقلمرو ذهن و روح من است. زنجیره های احساسم.36. شاید یه بندت سقف صبرش زیاد باشه. ولی اینو ب دون. وقتی خواستشو دیر براورده میکنی. هیچ وق ذوق و هیجان اولیه رو نداره. دلم مثه یه بچه خیلی چیزا میخاس ولی مامانش هعی بهش میگف پول ندارم.اونم سکوت می کرد. برچسبها: اگر دروغ گفتن شغل بود ثروت مندی بودی واسه خودت. تاريخ ۹۲/۱۱/۳۰ساعت ۱۷:۱۳ بعد از ظهر نويسنده خورده ذهن. زنجیره های احساسم.35. شیطونه میگه این سرزمین بلاگفا برمااااااااااااااااااا.{چه حرفا}. نه میتونم مطلب بزارم. زنجيره هاى احساسم.34.
ذهن قلم
به یاد زنان آواره ات ،. که می افتم ،. پدرم چشمانش را میبندد. به یاد مردان اسیرت ،. که می افتم ،. مادرم چله ی نماز شب برمیدارد. دانه های زمردین تسبیح پخش زمین . بغض سکوتم را فرو میخورم. به یاد دختران جامه بلند همه تن زخم و جیغ تو ،. که می افتم ،. برادرم خشم غیرت خود را. روی میز میکوبد . خواهرم تمام نقاشی هایش میشود،. حصار و سنگ،مداد رنگی قرمز وخاکستری. وقتی به یاد عروسک های مرگ خفته در آغوش نوزادانت. ولرزش اشک ها بر روح. با رژه ی پسران همه تن سنگت در ذهنم. ویادم میرود که ما چه قدر خوشبختیم ،. با یاد تو :.