zholan.blogfa.com

diid.blogfa.com

دیـــــــــــــــــــد - يك شعر

http://www.diid.blogfa.com/post-24.aspx

گاهی کمی شعر - محمد حامد نیکبخت. همه آنچه که هست. دردی که از زیر پوش رکابی من. و دردی که از . جایی گره می خورد. گویی که گربه ایی را دار زده اند. تو می فهمی (؟ زمزمه ایی به تلخی نفت. در سوراخ های گوش جفتمان. و حرف که می زنیم. همه چیز میان ما دو پهلو است؟ لای در تاکسی گیر کرده باشد! نگاه مازیار عارفانی :. همه آنچه که هست. دردی که از زیر پوش رکابی من. و دردی که از . جایی گره می خورد. گویی که گربه ایی را دار زده اند. همه چیز میان ما دو پهلو است؟ نگاه مهدی حسین زاده :. و حرف که می زنیم/همه چیز میان ما./.

diid.blogfa.com

دیـــــــــــــــــــد - شعر کوتاه - زائو

http://www.diid.blogfa.com/post-39.aspx

گاهی کمی شعر - محمد حامد نیکبخت. شعر کوتاه - زائو. درامده بچه ایی پلاسیده. از میان دو ران. به آهستگی از درد. و چهل جفت گوش مچاله. ننه ایی که خیلی پیر است. و چروک های روی صورتش. تا کمر گاهش ادامه دارد . نوشته شده در 2009/10/8. ساعت 3:14 توسط حامد نیک بخت. هر بار که میگویی. به لب رسیده آخر. عکس های قدیمی اصفهان. یاد داشت های منیرو روانی پور. خیالم تخت میخوابم . (شعر). حامد نیکبخت.دید دوم. مازیار عارفانی.آوارستان . مازیار عارفانی.مازیارستان . مهدی کمالی.بدون عنوان. مصطفا . برهود . محمد تقی جنت امانی.

diid.blogfa.com

دیـــــــــــــــــــد - شعر

http://www.diid.blogfa.com/post-26.aspx

گاهی کمی شعر - محمد حامد نیکبخت. ناخن ها که گرفته می شود. با چانه ایی روی زانو. غر بزند، امروز سه شنبه است. و یا داد بزند، خانه را به گه کشیدی. و یا جیغ بکشد. چرا روزنامه زیر پایت نیست. می ماند، ناخن گیری دو نبش. و در کنسرو ماهی. كه باید باز شود . همه چیز مثل این است. که عجله داشته باشی و. نوشته شده در 2007/6/26. ساعت 11:51 توسط حامد نیک بخت. هر بار که میگویی. به لب رسیده آخر. عکس های قدیمی اصفهان. یاد داشت های منیرو روانی پور. خیالم تخت میخوابم . (شعر). حامد نیکبخت.دید دوم. مازیار عارفانی.آوارستان .

diid.blogfa.com

دیـــــــــــــــــــد - ادا

http://www.diid.blogfa.com/post-41.aspx

گاهی کمی شعر - محمد حامد نیکبخت. رخت انگار که در دل می شورند. از پر لنبر خورده ی پیرهنت. فشرده ام من . ل ختی ، در خواب قالی ، به آسودگی ر فتن. زبان میگیرم من . به کام میگیرم من. ر فتن - روفتن - روبیدن. نوشته شده در 2010/10/11. ساعت 23:3 توسط حامد نیک بخت. هر بار که میگویی. به لب رسیده آخر. عکس های قدیمی اصفهان. یاد داشت های منیرو روانی پور. خیالم تخت میخوابم . (شعر). حامد نیکبخت.دید دوم. مازیار عارفانی.آوارستان . مازیار عارفانی.مازیارستان . مهدی کمالی.بدون عنوان. مصطفا . برهود . محمد تقی جنت امانی.

diid.blogfa.com

دیـــــــــــــــــــد - یک شعر + ...

http://www.diid.blogfa.com/post-22.aspx

گاهی کمی شعر - محمد حامد نیکبخت. کف گرگی خورده ایی؟ عشق تو مثل آن بود. کوبیده بر پیشانی ام! سرایدار مسجد پ لانی *. بچه های محل میگویند. در جوانی یک جیپ را بلند می کرده روی دست. پسرش را در پشت بام مسجد گرفتند با یک پسر بچه. دختری هم داشت قشنگ. بچه های محل می گویند بالاي باسنش یک قلب خالکوبی. خانواده ی آبروداری هستند در کل! نقد از مهدی حسین زاده :. اگر برای این متن فرمی در نظر بگیریم باید به سراغ حوزه هایش برویم:. اما در "اجرا" : خروس خوان صبح .تا .صلاه ظهر : حوزه های زمانی این فرمند. یکی از شریان های مهمی...

diid.blogfa.com

دیـــــــــــــــــــد - حرف ها و واژه ها که مرا می نویسند ، خیالم تخت ، می خوابم ...

http://www.diid.blogfa.com/post-36.aspx

گاهی کمی شعر - محمد حامد نیکبخت. حرف ها و واژه ها که مرا می نویسند ، خیالم تخت ، می خوابم . دست کسی که آن را می چلاند. مشت می زند و. همه چیز را کف گرفته است. میان آن همه زیر پوش و جوراب و شورت. و آبی که سیاه. و این که نمی شود از دست برود. می شورد و شور. به اندازه ی هراس سوختن پیرهن. با سیگار چرت نیمه شب. و بهتر که لخت باشم. و بهتر که گند! و بهتر كه به ازای هر پسوندی، کودن. که ذاتا دیر باشد و. خیال اش از نجاست پاک شود. این که نمی شود. بازی در آورد و. هیچ کاری بر نیاید. عقلم به چفت در هم قد ندهد.

vispared.persianblog.ir

voroud mamnue

http://vispared.persianblog.ir/post/7

گورستان جای قشنگی بود. برای من که نه. به مرگ خودم نباشد. به مرگ خودت هم راضیم. با لباس سفید میروی با لباس سقید. با اجازه ی پدر مرده ام را. با هزار و سیصد و چندضربه. کجای زندگیم را گرفته بود. یا من صفحه ی دوم شناسنامه اش را. خواب دیدم که دود شدم. و سرم میان دو دستم. که شگون ندارد اشکهایم. کجای زندگیم را گرفته بود. که حالا جنازه ام. مادرم را به خدا. و خدا را به شما. قسم به هفتاد کفنی که پوسانده ام. قسم به تین و الزیتون. و طور روی سرم. و اسفل السافلین بدنم. که قباله ام پشت ندارد. که هذا الطلاق سنتی.

vispared.persianblog.ir

voroud mamnue

http://vispared.persianblog.ir/1384/6

تير های نبودنتان به سنگ خورد. به ياد روز گرد های شما. عزا بگيرم زنانگی ام را. تمام لباسهای دخترانه و. موهای بلند تا زانو رسيده ام. را بدهيد می خواهم. کمی مرد زندگی کنم. و مرده ام را زنی به دوش. به سرم بزند فروغ را نبش قبر کنم. با صدای دو رگه جار بزنم. شبها دير به خانه. برم هوو بياورم سرتان. کنار جنازه تان دراز. بکشم دهان سگی ام را. روی لبهای نقره ای. خودم را گاز بگيرم. و لباسهايم را که. بوی سلول انفرادی می دهد. کمی از خون کثيفتان. پيام هاي ديگران .

vispared.persianblog.ir

voroud mamnue

http://vispared.persianblog.ir/post/8

به پاهایم نمی رسد. و نمی رساند به سیب های درخت. کم جا می گیرم. کمتر از یک بلیط. که روی پای خودم ایستاده باشم. از چتری که باران ندارد. آب از موهای سرم که گذشت. به سفیدی می زند. دارد بزرگ می شود. مغزم از توی دندان عقلم. به نیمه ی خودم. به اجداد م که زیر آب. جمجمه ام را تخمین می زنند. با انگشتان کسی شبیه است. دهانم بوی مورچه می دهد. دارد بزرگ می شود. پيام هاي ديگران .

vispared.persianblog.ir

voroud mamnue

http://vispared.persianblog.ir/1384/5

ازتمام تهران های بی شما حالم. به هم ميزند ديوارهای شهر را. از کودکيهای دست نخورده ام. از تمام آبهای بی بابا. از داراهای به سارا نرسيده. مرد در باران نيامده. در خودم به خاک می سپارم من. جنازه ی شمارا به گورکن های ظهيرالدوله هم . چه برسد به کاخ های سعدآباد. دوباره پارک های لاله مرا گم می کند. و بی سپيدارهای درخت. چقدر خودم را بزنم. و تنم را که بوی دختران فراری می دهد. به بيدهای مجنون نشان بدهم. چقدر از خودم را تو بزنم. تا به نميدانم کجای کی بر نخورد. بوی تعفن خوابگاه را سر بکشم. ته سيگارهای له شده.