1001shab-jk.blogfa.com

omrani66.blogfa.com

!!درویش

http://omrani66.blogfa.com/9107.aspx

اجتماعی. ادبی.گهگاهی هم فلسفی. پاره ای از ذهنیات آشفته یک آدم! از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود. به کجا میروم آخر ننمایی وطنم! نمیدونم ازین که توو جامعه ای دارم راه میرم که بدبخت زیاد داره باید خوشحال باشم یا ناراحت! اومدم کافینت همین الان که توو کافینت نشستم آدمهای متفاوتی با تیپ های متفاوت با دنیایی متفاوت اومدن و رفتن یکی با چهره شاد یکی گرفته! یکی خونسرد یکی با عجله! به تعداد همه آدم ها دنیا وجود داره هیچکدوم ازین دنیاها هم مثل هم نیست.چیکار میکنن این مردم به چی فکر میکنن؟ واقعا که خدا بودنم سخته ها!

omrani66.blogfa.com

!!درویش - درون پردازی سیال!(پاره ای از ذهنیات آشفته یک آدم..!)

http://omrani66.blogfa.com/post-119.aspx

اجتماعی. ادبی.گهگاهی هم فلسفی. پاره ای از ذهنیات آشفته یک آدم! از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود. به کجا میروم آخر ننمایی وطنم! نمیدونم ازین که توو جامعه ای دارم راه میرم که بدبخت زیاد داره باید خوشحال باشم یا ناراحت! اومدم کافینت همین الان که توو کافینت نشستم آدمهای متفاوتی با تیپ های متفاوت با دنیایی متفاوت اومدن و رفتن یکی با چهره شاد یکی گرفته! یکی خونسرد یکی با عجله! به تعداد همه آدم ها دنیا وجود داره هیچکدوم ازین دنیاها هم مثل هم نیست.چیکار میکنن این مردم به چی فکر میکنن؟ واقعا که خدا بودنم سخته ها!

omrani66.blogfa.com

!!درویش

http://omrani66.blogfa.com/9104.aspx

اجتماعی. ادبی.گهگاهی هم فلسفی. نه تو می مانی و نه اندوه! گلها پلاسیده می شوند. و زمین به پایان خودش نزدیک است. خاطرات ویرانگر شهوت بار. هرگز ما را رها نخواهند کرد. حتی بعد از انهدام این خورشید! نه تو می مانی و نه اندوه. و نه هیچیک از مردم این آبادی. به حباب نگران لب یک رود قسم،. و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،. غصه هم می گذرد. آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند. به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز! نوشته شده توسط m.omid در لینک ثابت. اکسیر زندگی است شعر. با شعر می توان. از غم گسست و رست.

omrani66.blogfa.com

!!درویش

http://omrani66.blogfa.com/9002.aspx

اجتماعی. ادبی.گهگاهی هم فلسفی. صادق حمایت یا هدایت؟ چند صباحیست رو آوردم به کتابهای صادق هدایت! همان بشر با عینک ته استکانی و سبیل های هیتلری و کل ه مثلثی شکل! و البته با افکاری منبسط و اندیشه ای شگفت انگیز و عجیب و غریب که این مهمتره! این آقا در شصت هفتاد سال پیش چیزهایی گفته که مصداقش رو در زمان حال به عینه میبینیم! مثلا همین متن پایین که برگرفته از کتاب"حاجی آقا" از همین آقاست واقعیات رو به نوعی نشون میده:. سواد زيادي لازم نيست، آدم را ديوانه ميكنه و از زندگي عقب مياندازه! از فحش و تحقير و رده نترس!

omrani66.blogfa.com

!!درویش - وكلمه بود...

http://omrani66.blogfa.com/post-118.aspx

اجتماعی. ادبی.گهگاهی هم فلسفی. و كلمه بود و جهان در مسير تكوين بود. و دوست داشتن آن كلمه نخستين بود. خدا، امانت خود را به آدمي بخشيد. که بار عشق براي فرشته سنگين بود. و زندگاني و مرگ، آمدند و گفته نشد. كزين دوحادثه، نخستينشان كدامين بود؟ اگر نبود به جز پيش پا نمي ديديم. هميشه عشق، همان ديدهي جهان بين بود. به عشق از غم و شادي كسي نمي گرید. كه هرچه كرد، پسنديده و به آئين بود. اگر كه عشق نمي بود، داستان حيات. چگونه قابل توجيه و شرح و تبيين بود؟ و آمديم كه عاشق شويم و درگذريم. كه راز زندگي و مرگ آدمي اين بود!

omrani66.blogfa.com

!!درویش

http://omrani66.blogfa.com/9006.aspx

اجتماعی. ادبی.گهگاهی هم فلسفی. این نامه را بنده ای از بندگان تو به تو می نویسد که بدبختی بمفهوم وسیع کلمه در زندگی بی پناهش بیداد می کند! بعظمت تردید ناپذیرت سوگند ، همین حالا که این نامه را بتو مینویسم آنقدر احساس بدبختی میکنم که تصورش حتی برای تو که تنها پناهگاه تیره بختانی امکان پذیر نیست! میدانی خدا ، سرنوشت دردناکی که نصیب زندگی تنهای من شده صرفا زاییده یک امر تصادفی است . مگر زندگی جز ترادف تصادفات ، چیز دیگری هم هست؟ نه خدا . به خدا نیست . دوران بلوغم بود . همه سلولهای بدن درمانده ام از من و ا...

omrani66.blogfa.com

!!درویش

http://omrani66.blogfa.com/9004.aspx

اجتماعی. ادبی.گهگاهی هم فلسفی. شاید که در روح هر کسی سایبانی برای روح من است. تن آدمی شریف است، به جان آدمیت. تن آدمی شریف است، به جان آدمیت. نه همین لباس زیباست، نشان آدمیت. اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی. چه میان نقش دیوار و میان آدمیت؟ خور و خواب و خشم و شهوت، شغب است و جهل و ظلمت. حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت. به حقیقت آدمی باش، وگرنه مرغ باشد. که همی سخن بگوید، به زبان آدمیت. مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی؟ که فرشته ره ندارد، به مقام آدمیت. اگر این درندهخویی ز طبیعتت بمیرد. برو ای انسان س...

omrani66.blogfa.com

!!درویش

http://omrani66.blogfa.com/9010.aspx

اجتماعی. ادبی.گهگاهی هم فلسفی. اي مهين مالك آسمانها. كجا گيرم آخر سراغت كجايي؟ غلام وفاي تو بودم نبودم؟ چرا با من با وفا بي وفايي؟ چه سازم من آخر بدين زندگاني. كه ريبي است در بيكران بي ريايي. چسان خلقت مهمل است اينكه روزم. فنا كرد كام قدر بر قضايي! بيا پس بگير اين حياتي كه دادي. كه مردم از اين سرنوشت كذايي! اگر زندگانيست اين مرگ ناقص. بمرگ تو ، من مخلص خاك گورم! دو صد بار ميكشتم اين زندگي را. اگر ميرسيدي به زور تو ، زورم! كما اينكه اين زور را داشتم من. ولي تف بر اين قلب صاف و صبورم! بپاس همين خصلت احمقانه.

omrani66.blogfa.com

!!درویش

http://omrani66.blogfa.com/9005.aspx

اجتماعی. ادبی.گهگاهی هم فلسفی. طب ال بزن بزن که نابود شدم. بر تار غروب زندگی پود شدم. عمرم همه رفت خفته در کوره مرگ. آتش زده استخوان بی دود شدم. تا بدانند سرنوشتش را. بر چه پایه باید نهاد. تصمیم گرفت خاطرات گذشته اش را بنگارد. و به خدمت سرنوشت سازانش بگمارد . دید که در کلبه نگون بختش. یک مداد هم ندارد! از انبار یک تاجر لوازم التحریر. شبانه ، یک میلیون مداد به سرقت برد! وتمامی یک میلیون مداد را تراشید ،. چرا که می خواست خاطرات گذشته را. چرا که نمیخواست خاطرات گذشته را. ناتمام ، بگذارد . وآن جمله این بود :.

omrani66.blogfa.com

!!درویش

http://omrani66.blogfa.com/9105.aspx

اجتماعی. ادبی.گهگاهی هم فلسفی. و كلمه بود و جهان در مسير تكوين بود. و دوست داشتن آن كلمه نخستين بود. خدا، امانت خود را به آدمي بخشيد. که بار عشق براي فرشته سنگين بود. و زندگاني و مرگ، آمدند و گفته نشد. كزين دوحادثه، نخستينشان كدامين بود؟ اگر نبود به جز پيش پا نمي ديديم. هميشه عشق، همان ديدهي جهان بين بود. به عشق از غم و شادي كسي نمي گرید. كه هرچه كرد، پسنديده و به آئين بود. اگر كه عشق نمي بود، داستان حيات. چگونه قابل توجيه و شرح و تبيين بود؟ و آمديم كه عاشق شويم و درگذريم. كه راز زندگي و مرگ آدمي اين بود!