1001shabe14.blogfa.com
وبلاگ اختصاصی غلامعلی نعمتیوبلاگ اختصاصی غلامعلی نعمتی - شعر
http://1001shabe14.blogfa.com/
وبلاگ اختصاصی غلامعلی نعمتی - شعر
http://1001shabe14.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
0.1 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
13
SSL
EXTERNAL LINKS
20
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.144 sec
SCORE
6.2
وبلاگ اختصاصی غلامعلی نعمتی | 1001shabe14.blogfa.com Reviews
https://1001shabe14.blogfa.com
وبلاگ اختصاصی غلامعلی نعمتی - شعر
وبلاگ اختصاصی غلامعلی نعمتی
http://www.1001shabe14.blogfa.com/posts
وبلاگ اختصاصی غلامعلی نعمتی. سه شنبه هفتم مهر ۱۳۹۴. یکشنبه بیست و چهارم مهر ۱۳۹۰. پنجشنبه هفتم بهمن ۱۳۸۹. من مینویسم تو می خوانی اما چیزی شنیده نمی شود! سه شنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۸۹. دوشنبه یکم شهریور ۱۳۸۹. چهارشنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۸۹. یکشنبه بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۸۹. سه شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۸۹. دوشنبه چهارم آبان ۱۳۸۸. پنجشنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۸۸. هزار و یک شب چهارده. شنبه سی ام خرداد ۱۳۸۸. Powered by BLOGFA.COM.
وبلاگ اختصاصی غلامعلی نعمتی
http://www.1001shabe14.blogfa.com/8902.aspx
وبلاگ اختصاصی غلامعلی نعمتی. آنچه شدم نیستم، آنچه می شوم هستم. نوشته شده در یکشنبه بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۸۹ساعت 1:13 توسط الف لام میم.
وبلاگ اختصاصی غلامعلی نعمتی
http://www.1001shabe14.blogfa.com/8803.aspx
وبلاگ اختصاصی غلامعلی نعمتی. هزار و یک شب چهارده. تنها از تهی گاه باکرگان بالا می آید. که در هیچ قبیله ای. ال ا قبیله ی روءیاهای من. که تاب می خورد. در جمجمه ی گنبدین آسمان. مغز فشرده می خرامد. تو خیره نگاهش می کنی. می خرامد و تو خیره نگاهش می کنی. می خرامد و. یکهو سوت می کشد. و قطار زمان از دست می رود. باید مواظب باشی که دیر نکنی. که هزار و یک شب چهارده جا مانده ام. و هر بار که به خانه برگشتم. سپیده بود و یک جمله:. هلال امشب قسمت تو بود". این را شهرزاد قصه گو می گفت. تنش هلالی می شد.
وبلاگ اختصاصی غلامعلی نعمتی
http://www.1001shabe14.blogfa.com/8911.aspx
وبلاگ اختصاصی غلامعلی نعمتی. این شعر در این دفتر اتفاق می افتد. در متن خلنگ زاری. که بلندی شاخک های حلزونش. یا لغزش قلمی(مثل همین حالا). آنها را چونان میخی در سرش فرو می کند. احساس دارد،فکر می کند. درد می کشد و با خود می گوید:. آرامش یکدست و سفید این جا را بر هم نزند. بشود این نویسنده بمیرد. و سربلند و کشیده شاخک. این خود آهکین را کنار بگذارم. در آرامش خود زندگی کند. نوشته شده در پنجشنبه هفتم بهمن ۱۳۸۹ساعت 19:23 توسط الف لام میم.
وبلاگ اختصاصی غلامعلی نعمتی - شعرهای مازندرانی من
http://www.1001shabe14.blogfa.com/cat-1.aspx
وبلاگ اختصاصی غلامعلی نعمتی. دل په ک تی دارنه تسه ته دلبر. شو ناختی دارنه تسه ته دلبر. بهار ابر ونه اون سیو چش. تن-هکتی دارنه تسه ته دلبر. نوشته شده در سه شنبه هفتم مهر ۱۳۹۴ساعت 19:35 توسط الف لام میم.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
13
ابرهای بی وطن
http://www.badowrekond.blogfa.com/8902.aspx
که وقتی خانه نیستم. یکی از پنجره ها. با تفنگ ساچمه ای. کتاب های روی میزم را. پرده را کنار می زنم. آمار حفره های جدید را. مثل جایزه ی صلح امسال. یا زمان پخش اعتراف ها را. از پنجره ای دنبال می کنم. که کبوتر باز است. تازگی ها کشف کرده ام. یکی از پنجره ها. که وقتی ماه کامل است. آب دهانش را کف دست. به سمت ماه می گیرد. ودر پنجره ی دیگر. موهای لای شانه را. به باد می دهد. تا به حال سی تار مو. لای کتابی جمع کرده ام. هر وقت پنجره های روبرو نیستند. سراغ کتاب می روم. که حفره های کتاب ها را شمرده ام. موهای لای کتاب را.
ابرهای بی وطن
http://www.badowrekond.blogfa.com/8806.aspx
فکرهای باکره ای دارند. که زیر پوست فاحشه ها وول می خورند. وفاحشه ها خوب می دانند. دور از چشم روشنی. روی هم می ریزند. وجای بوسه های فرضی را. روی دیوار و زمین. به خانه های زیادی. رد پاهای نامرئی را. در تبعید واژه اند. به شاخه های خودش گیر کرده. راه را اشتباه می پیچد. سگ ها و سایه هاشان را. به پارک می برند. و بعد از تاریکی. به خانه می رسند. نوشته شده در چهارشنبه هجدهم شهریور 1388ساعت 17:3 توسط ن.باقری. ندا از مرگ خودش آغاز می شود. روایت پارسی - سروش علیزاده.
ابرهای بی وطن - بمب ساعتی
http://www.badowrekond.blogfa.com/post-5.aspx
از من فاصله بگیرید. من یک بمب ساعتی ام. که زمان انفجارش را از یاد برده است. من به ضرب هیچ گلوله ای. و مدارهای حافظه ام. در تاریک ترین سلول ها. با حادثه ای تروریستی. یا در صف های نانوایی و اتوبوس. یا در آسمانخراش های اداری. من به هیچ جناحی. و مسوولیت مرگ احتمالی آیندگان را. به گردن می گیرم. از من فاصله بگیرید. تنها اوست که می تواند. سرش را روی سینه ام بگذارد و بگوید. نوشته شده در دوشنبه یازدهم مرداد ۱۳۸۹ساعت 22:6 توسط ن.باقری. ندا از مرگ خودش آغاز می شود. روایت پارسی - سروش علیزاده.
ابرهای بی وطن - کتاب شعر جهان
http://www.badowrekond.blogfa.com/post-4.aspx
که وقتی خانه نیستم. یکی از پنجره ها. با تفنگ ساچمه ای. کتاب های روی میزم را. پرده را کنار می زنم. آمار حفره های جدید را. مثل جایزه ی صلح امسال. یا زمان پخش اعتراف ها را. از پنجره ای دنبال می کنم. که کبوتر باز است. تازگی ها کشف کرده ام. یکی از پنجره ها. که وقتی ماه کامل است. آب دهانش را کف دست. به سمت ماه می گیرد. ودر پنجره ی دیگر. موهای لای شانه را. به باد می دهد. تا به حال سی تار مو. لای کتابی جمع کرده ام. هر وقت پنجره های روبرو نیستند. سراغ کتاب می روم. که حفره های کتاب ها را شمرده ام. موهای لای کتاب را.
ابرهای بی وطن - بحران
http://www.badowrekond.blogfa.com/post-6.aspx
سوزنی ته گرد باشد. ضمیمه در سنجاقکی مصلوب. یا مدادی از جنس روزنامه های باطله. که با هر تراش. انبوهی از اسم های مچاله را. به حرف می کشند. تردید بمب گذار انتحاری. از کولاژ لبخند کودکی است. که تفنگ آبپاشش را. هیچ اتفاقی نمی افتد. روی تابلو ها مشغول کارند. نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم مهر ۱۳۸۹ساعت 11:24 توسط ن.باقری. ندا از مرگ خودش آغاز می شود. روایت پارسی - سروش علیزاده.
ابرهای بی وطن
http://www.badowrekond.blogfa.com/9009.aspx
مادرم به چراغ های نیمه شب. و پلک هایش را وقت خواب. با در ها و پنجره ها. لباس هایم را که چنگ می زند. از خودش مدام می پرسد. چه خوابی برایم دیده بود. من حدس می زنم. بعد از آن بود که خوابش. که پیله اش را ترک کرده باشد. از خواب خودش خالی شد. فانوس دزدان دریایی است. که نعشی را از آب های جزیره ای متروک. وقتی پا به ماه بود. مرا به دنیا آورد. چشم های دگمه ایش را کند. تا به لباس های کودکی ام سنجاق کند. از خوابی دور می آید. به او نگاه می کردم. نوشته شده در چهارشنبه نهم آذر 1390ساعت 13:20 توسط ن.باقری.
ابرهای بی وطن
http://www.badowrekond.blogfa.com/8907.aspx
سوزنی ته گرد باشد. ضمیمه در سنجاقکی مصلوب. یا مدادی از جنس روزنامه های باطله. که با هر تراش. انبوهی از اسم های مچاله را. به حرف می کشند. تردید بمب گذار انتحاری. از کولاژ لبخند کودکی است. که تفنگ آبپاشش را. هیچ اتفاقی نمی افتد. روی تابلو ها مشغول کارند. نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم مهر 1389ساعت 11:24 توسط ن.باقری. ندا از مرگ خودش آغاز می شود. روایت پارسی - سروش علیزاده.
ابرهای بی وطن
http://www.badowrekond.blogfa.com/8803.aspx
خدا درک ساده ای از خود داشت. مثل درک گلدان از میز. وجای خالیش را هوا پر کرده بود. گلها گذشته ای ندارند. به احتمال دوستت دارم. نوشته شده در جمعه یکم خرداد 1388ساعت 0:11 توسط ن.باقری. ندا از مرگ خودش آغاز می شود. روایت پارسی - سروش علیزاده.
ابرهای بی وطن -
http://www.badowrekond.blogfa.com/post-1.aspx
خدا درک ساده ای از خود داشت. مثل درک گلدان از میز. وجای خالیش را هوا پر کرده بود. گلها گذشته ای ندارند. به احتمال دوستت دارم. نوشته شده در جمعه یکم خرداد ۱۳۸۸ساعت 0:11 توسط ن.باقری. ندا از مرگ خودش آغاز می شود. روایت پارسی - سروش علیزاده.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
20
هزار و یک شب
هزار و یک شب. به وبلاگ خودتون خوش اومدین نظر یادتون نره. درود بر دوستای گلم این پست ثابته. وقتی وارد وبلاگم شدین حتتتتتتتتتتتتتتتتتما حتما حتما حتما نظر بزارید. اگه دوست داشتین با هم تبادل لینک هم می کنیم. وقتی نظر میدین ادرس وبلاگتونم بنویسید که بهتون سر بزنم. خب دیگه همین دیگه. شما را به خیر و ما را به سلامت. راستی واسه این پست نظر نزارید. برای پست های پایین نظر بزارید. شنبه 29 تیرماه سال 1392 ] [ 03:56 ب.ظ ] [ شهرزاد. مسئول خیریه با کمی شر مندگی:نه نمی دانستم و. وکیل:خوب حالا وقتی من حتی یک ریال هم به...
ファッションとは
いつの時代も女性が大好きで流行の移り変わりも激しいアイテムのひとつがワンピースではないでしょうか オズモーシスとかのワンピは柄や形 素材 丈の長さなど実に様々で、帽子など様々なアイテムと組み合わせることで更に個性が出るアイテムでもあります。 通販で モデル 着用 と表記したときの売れ方はとてもすごいそうです。
شبهای شهرزاد
چهارشنبه دهم اردیبهشت 1393. پیوند خاستگاه های ادب غنایی با مذهب. ادب غنایی به اشعار یا داستانهایی گفته می شود که احساسات و عواطف شخصی را بیان می کند و در شعر اغلب کوتاه و غیر روایی است. محتوای شعر غنایی معمولا موضوعاتی چون مرثیه، مناجات، بث الشکوی، گلایه، تغزل و. است که در قالب هایی مانند غزل، مثنوی، قصیده، رباعی، دوبیتی میآید. البته ما ادبیات غنایی داستانی نیز داریم که در آن احساسات مربوط به وصال و فراق که در قالب داستان های طولانی بیان می شود مثل منظومۀ یوسف و زلیخا. چهارشنبه بیست و هفتم آذر 1392.
1001shabclub.com
تالار عروسی هزار و یک شب. انتخاب تالار عروسی - یکی از مهمترین و اصلی ترین بخش های برنامه ریزی جشن عروسی ، انتخاب تالار یا باغ محل برگزاری مراسم است. حداقل شش ماه قبل از تاریخ برگزاری عروسی خود باید نسبت به انتخاب تالار عروسی خود اقدام کنید. برای انتخاب تالار یا باغ عروسی ، باید نکات ریز و درشت را در نظر بگیرید و معیارهای زیادی را در ذهن داشته باشد. تالار هزار و یک شب.
وبلاگ اختصاصی غلامعلی نعمتی
وبلاگ اختصاصی غلامعلی نعمتی. که پرنده را به جشن نغمه و دانه دعوت می کند. من اما در گلویم. که هر بار از تو سخن می گفتم. به سوی سرم شلیک می کرد.). نان و نمک است این. مهمان سفره های شما شده. تا به کلمه وفادار بمانید. من اما در گلویم. که هر بار از تو سخن می گفتم. مثل بغضی خشک می ترکید.). جغرافیای رقصنده است این. دست انسان را می گیرد. و مرز ها را جا به جا می کند. من اما در گلویم. که هر بار از تو سخن می گفتم. راه نفسم را می برید.). ما همه سر یک سفره نشسته بودیم. آن ها کلمه را در چارچوب معنی اش می تکاندند.
کوچه ی سنجاقک ها
کوچه ی سنجاقک ها. سنجاقکها دوباره به کوچه برگشتند. نوشته شده در دوشنبه دوم اردیبهشت 1392ساعت 18:7 توسط شهرزاد. نامه ای از من به تو :. وقتی تو می ری. حکایت من حکایت آن درختیه. که بهت زده سکوت سرد و سنگین برف را می نگره و. تن تب دارش در میان خاکستری برف یخ میزنه. حکایت من حکایت آن گنجشکیه. که از آشیانه ی گرمش پایین افتاده و ناراحت ترسون و لرزون. به آشیانش مینگره و. غمگین به سرنوشت خویش می اندیشه. که چطور پناهگاهشو از دست داده. حکایت من حکایت آن دیووونه ایه که راه خونشو گم کرده و. به خاطر ترسه از مسخره شدن.
هزار و یک شب
هزار و یک شب. هنوز کسی اینجارو می خونه؟ نوشته شده توسط فری در یکشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۴. نوشته شده توسط فری در سه شنبه یکم مهر ۱۳۹۳. من می ترسم و فکر می کنم که هیچ وقت احساس امنیت نخواهم کرد. چون همیشه ترس از دست دادن دارم. ترس اتفاق هایی که هیچ وقت شاید نیوفته اما نمی شه بهشون فکر نکنم. می ترسم کل زندگیمون یه بازی احمقانه باشه و ما الکی جدیش گرفته باشیم. نوشته شده توسط فری در جمعه بیست و هشتم شهریور ۱۳۹۳. نوشته شده توسط فری در دوشنبه سی ام تیر ۱۳۹۳. یادت می آید دیگر؟ مرا یادت می آید؟ نوشته شده توسط فری در...
هزار و یک شب من
هزار و یک شب من. یکشنبه 14 دیماه سال 1393. شب هفتم (شب آخر). به هزار و یک شب نرسیدم و شب هفتم شد شب آخر. دوستان عزیزم بخاطر مشغله های ریز و درشت که تقریبا همه مون درگیرشون هستیم فرصتی برای وبلاگ نویسی ندارم، به همین خاطر فقط تو فیس بوک هستم. شنبه 12 مردادماه سال 1392. چهارشنبه 2 مردادماه سال 1392. سلام امروز از روی کنجکاوی رفتم به آدرس وبلاگ قبلیم که خیلی وقت پیش حذفش کرده بودم، تیغ و ابریشم. یه بنده خدای دیگه ای ثبتش کرده و توش مشغوله و اونم چه مشغولیتی! حتما میپرسی چرا حذفش کردم؟ از کاری که کردم واقعا ...
1001shabemaryam.persianblog.ir
در دلم هستی وبین من و تو فاصله هاست ....
در دلم هستی وبین من و تو فاصله هاست . سلام عزیز دل مامان! خیلی وقته که برات ننوشتم اما هر روز بهت فکر کردم. برات ننوشتم اما هر بار یه بچه کوچولو تو کوچه و خیابون دیدم یاد تو افتادم. برات ننوشتم اما هزار بار فکر کردم که دوس داری مثلا رنگ اتاقت چه جوری باشه. برات ننوشتم اما همش فکر کردم که چی میتونه خوشحالت کنه. برات ننوشتم اما هر بار هر جا یه رفتار بدیو دیدم به خودم گفتم یادم باشه که با تو اینطوری رفتار نکنم. برات ننوشتم اما هر بار یه رفتاری اذیتم کرد به خودم گفتم یادم باشه اینو به تو یاد ندم. سال نو شد و...