aftooobeh.blogspot.com

saahaar.blogfa.com

نون و پنیر -

http://saahaar.blogfa.com/post-23.aspx

رسول خدا (ص): منافق سه نشانه دارد: 1- سخن به دروغ بگوید. 2- از وعده تخلف كند. 3- در امانت خیانت نمای. این روزهایی همه دنبال کلید و سنجاق و دلستر و فویل میگردن بودن و. نبودن خوردن و نخوردن و رفتن و موندن و خوابیدن و نخوابیدن دیگه چه فرقی می کنه. پن:گیر کردم وسط جاکشیهای این و اون.دوست پسر نیمه وقت نمی خوایم نمیخوایم. پن:هر چی تا الان پنهون کردم به طرز ناهنجاری داره رو میشه.من کارم و خوب انجام دادن. نوشته شده در شنبه بیست و دوم تیر ۱۳۸۷ساعت 19:45 توسط سحر. دیوانه ای که می خندید فردا را. و خدا گاو را افرید.

saahaar.blogfa.com

نون و پنیر

http://saahaar.blogfa.com/8804.aspx

رسول خدا (ص): منافق سه نشانه دارد: 1- سخن به دروغ بگوید. 2- از وعده تخلف كند. 3- در امانت خیانت نمای. انتشار يا ترجمه و تكثير اين مطالب، كمكي است به جنبش اعتراضي مردم ستمديده ايران. بنابراين از هر امكان و روزنه اي براي نشر يا ترجمه آن استفاده كنيد و. خود را در اين. خون ندا و دهها تن ديگر. نامه سرگشاده و غيرمحرمانه به خدا! نوشته شده در چهارشنبه دهم تیر ۱۳۸۸ساعت 12:23 توسط سحر. وقتی که زور لباس تقوا بپوشد.بزرگترین فاجعه تاریخ رقم می خورد. دیوانه ای که می خندید فردا را. و خدا گاو را افرید.

usualsuspect.persianblog.ir

مظنون همیشگی

http://usualsuspect.persianblog.ir/1386/12

دختر : فکر کنم آسانسور گیر کرد. مرد که تازه متوجه حضور دختر شده نگاهی به او می اندازد و شروع به ور رفتن با دکمه های آسانسور می کند در همین حین دختر از فرصت استفاده می کنه چشم دوم رو هم میکشه . دختر : حالا چی کنیم من باید برم خونه خیلی دیرم شده. مرد : پس تو ساختمون تجاری چی می کنی؟ دختر : می خواستم برم دفتر پدرم. مرد : حالا که موندیم. مرد موبایلش رو در میاره زنگ میزنه به یکی تو ساختمون و اطلاع میده که آسانسور گیر کرده. دختر : شما تو همین ساختمون هستید؟ مرد: من طبقه 17 دفتر دارم. دختر : چه کاری ببخشید؟

usualsuspect.persianblog.ir

مظنون همیشگی

http://usualsuspect.persianblog.ir/1386/10

هرکی هرجور دوست داره. پدر : ببین میگه خیلی خوش گذشته تا صبح رقصیدن کاش می رفتیم ، نه؟ مادر : تا خود صبح رقصیدیم هیچ ام نه کسی گفت این کجاست اون چرا نیومده همه با هم می رقصیدن ، می دونی ما ها از دور با هم بدیم به هم که می رسیم همه بهمون حسودیشون میشه میگن ای خدا اینا چقدر با هم خوبن . پسر : من یه چیزی بگم؟ پسر : مامان راستش رو بخوای من می تونستم بیام. پدر : بابا می خواد بگه که من از اونا خوشم نمیاد دیگه. پسر : حالا عروس خوشگل بود. مادر : بد نبود چشم و ابرو مشکی صورت استخونی. پسر : آخر رفت لاغر گرفت. ساعت ...

usualsuspect.persianblog.ir

نهادینه سازی - مظنون همیشگی

http://usualsuspect.persianblog.ir/post/3

دختر : فکر کنم آسانسور گیر کرد. مرد که تازه متوجه حضور دختر شده نگاهی به او می اندازد و شروع به ور رفتن با دکمه های آسانسور می کند در همین حین دختر از فرصت استفاده می کنه چشم دوم رو هم میکشه . دختر : حالا چی کنیم من باید برم خونه خیلی دیرم شده. مرد : پس تو ساختمون تجاری چی می کنی؟ دختر : می خواستم برم دفتر پدرم. مرد : حالا که موندیم. مرد موبایلش رو در میاره زنگ میزنه به یکی تو ساختمون و اطلاع میده که آسانسور گیر کرده. دختر : شما تو همین ساختمون هستید؟ مرد: من طبقه 17 دفتر دارم. دختر : چه کاری ببخشید؟

usualsuspect.persianblog.ir

خواب در بیداری , نه , نمی دونم - مظنون همیشگی

http://usualsuspect.persianblog.ir/post/4

خواب در بیداری , نه , نمی دونم. این یک فیلم است ، نه ، فیلم نامه نیست منحرف نباشید. خود خود فیلمه . همه چیز از اون روز شروع شد . نه نمی دونم اولش کی بود ، دیگه دارم از دستش روانی می شم ، انگشتهام دیگه حس ندارن ( چرا حس دارن ولی خیلی کم فقط تا همین حد که بتونم باهاشون تایپ کنم ( حالا فکر می کنید پرانتز قبلی که جزء فیلم نبود چرا فیلم رو خراب کردم؟ او : الو سلام آقا . (این . اسممه). او : می خواستم یه چیزی بهت بگم ( م رد تا این رو گفت ). من : بگو می شنوم ( اینم به سبک همون وبلاگه گفتم ). پیام های ديگران .

usualsuspect.persianblog.ir

مظنون همیشگی

http://usualsuspect.persianblog.ir/archive

عناوین مطالب وبلاگ "مظنون همیشگی". خواب در بیداری , نه , نمی دونم. 1777;۳۸٧/۱/٦. 1777;۳۸٦/۱٢/۱۳. هرکی هرجور دوست داره. 1777;۳۸٦/۱٠/٢٥. درباره : خوب من با همه فرق ندارم اولش فکر می کردم دارم بعد فهمیدم هیچکی با هیچکی فرق نداره. پروفایل مدیر : مظنون همیشگی. خواب در بیداری , نه , نمی دونم. هرکی هرجور دوست داره. سفر به انتهای شب.

usualsuspect.persianblog.ir

هرکی هرجور دوست داره - مظنون همیشگی

http://usualsuspect.persianblog.ir/post/1

هرکی هرجور دوست داره. پدر : ببین میگه خیلی خوش گذشته تا صبح رقصیدن کاش می رفتیم ، نه؟ مادر : تا خود صبح رقصیدیم هیچ ام نه کسی گفت این کجاست اون چرا نیومده همه با هم می رقصیدن ، می دونی ما ها از دور با هم بدیم به هم که می رسیم همه بهمون حسودیشون میشه میگن ای خدا اینا چقدر با هم خوبن . پسر : من یه چیزی بگم؟ پسر : مامان راستش رو بخوای من می تونستم بیام. پدر : بابا می خواد بگه که من از اونا خوشم نمیاد دیگه. پسر : حالا عروس خوشگل بود. مادر : بد نبود چشم و ابرو مشکی صورت استخونی. پسر : آخر رفت لاغر گرفت. ساعت ...

saahaar.blogfa.com

نون و پنیر

http://saahaar.blogfa.com/8610.aspx

رسول خدا (ص): منافق سه نشانه دارد: 1- سخن به دروغ بگوید. 2- از وعده تخلف كند. 3- در امانت خیانت نمای. اهحسین پارتیا دوباره شروع شد. تو این مملکت واسه عزاداری کردنتم واست تصمیم می گیرن. تاچند وقت دیگه واسه شاشیدن و گوزیدنتم قانون وضع می کنه این دولت دیوث. پن)با این نوحه جدیدا تکنو هم می شه رقصید.واقعا نمی فهمم فلسفه ی این. نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم دی ۱۳۸۶ساعت 11:27 توسط سحر. این دفعه رو بدجوری به ما حال دادی. اگه از دستت در نرفته باشه). هیچی مثل پیچش امتحان هندسه نمی تونست زرت قمصور شده ی حال ما.