aftooooobeh.blogspot.com

euthanasia1981.blogfa.com

اتانازی

http://www.euthanasia1981.blogfa.com/8911.aspx

بلندی جهان به کوتاهی عمر ماست و مرگ یک خواب بی رویاست. به دور از اجتماع خشمگین. این چند روزی که ننوشتم ، پر بودم از بی حوصلگی و شوق نوشت. دوستی می گفت : درد بی حوصلگی برای کسی که چیز می نویسد از درد دندان هم بدتر است. آنقدر از شب بیداری ام نوشتم که ، چشم های گریزان از خوابم ، چشم خوردند و این روزها و شب ها. پر شدم از خواب ، پر شدم از سیال شدن در مسیر رودخانه ی خواب دیدن های ممتد و دنباله دار. ساعت یک نیمه شب ،. ناخودآگاه اسیر آغوش گرم خواب می شوم. و ساعت پنج صبح ،. و گاهی هم با سر و بی ته ، از خواب می پرم.

euthanasia1981.blogfa.com

اتانازی

http://www.euthanasia1981.blogfa.com/9002.aspx

بلندی جهان به کوتاهی عمر ماست و مرگ یک خواب بی رویاست. و من چی می تونستم بگم . - درست مثل شما . و هر دو مثل بچه مدرسه ای ها خندیدیم . - مثه اینکه باید پیاده بریم . و پیاده رفتیم و هیچوقت تا اون موقع نمی دونستم پیاده رفتن اینقدر خوب باشه. نوشته شده در دوشنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۰ساعت 0:2 توسط متین مهرسا. من خودم را بالا می آورم در قالب کلمات ، کلماتی که قرارداد کرده ایم زیبا نباشند. اتانازی در پرشین بلاگ. به اینا میگن وبلاگ. یکی بود ، یکی نبود.

euthanasia1981.blogfa.com

اتانازی

http://www.euthanasia1981.blogfa.com/9207.aspx

بلندی جهان به کوتاهی عمر ماست و مرگ یک خواب بی رویاست. آدمها چقدر از دل هم بیخبرند. از کنار هم عبور میکنند. تنشان به تن هم میخورد. کنار هم مینشینند و گاهی همینطور اتفاقی، گپی هم میزنند. آره امروز هوا خیلی خوبه. و زندگی همینطور ادامه دارد. صبح تا شب و شب تا صبح همینطور زندگی ادامه دارد. ادامه دارد و تمام هم نمیشود. یکی میمیرد، یکی به دنیا میآید. خانم "میم"، آقای "میم" را دوست دارد. اما هیچوقت این جسارت را نداشته است که به او بگوید. چند بار جلوی آینه به خودش خیره شده است. صورتی ساده و معمولی دارد. عزیز، چش...

euthanasia1981.blogfa.com

اتانازی

http://www.euthanasia1981.blogfa.com/8909.aspx

بلندی جهان به کوتاهی عمر ماست و مرگ یک خواب بی رویاست. هوا خیلی سرد است. مثل آدمی می ماند که احساسی ندارد. مثل خانه ای که بچه ای در آن نیست. مثل اتاقی که ، در آن همدمی نباشد. مثل بستنی ، مثل یخ ، یخچال ، سردخانه ، مرگ و . یک عده از میمون ها هستند که در هوای سرد ، دور هم جمع می شوند و می چسبند به هم. پیر تر ها و سران قوم آن وسط ، جوان تر ها دور و بر. حداقل میمون ها اینقدر فهمیده هستند. آدم ها بالعکس ، هر چه از درون سردتر می شوند از بقیه بیشتر فاصله می گیرند. می گذارندش توی دل زمین. مال بد ، بیخ ریش صاحبش .

euthanasia1981.blogfa.com

اتانازی

http://www.euthanasia1981.blogfa.com/9108.aspx

بلندی جهان به کوتاهی عمر ماست و مرگ یک خواب بی رویاست. چشمهایم را که باز می کنم خورشید حسابی زده توی سر آسمان ،. اما من از آسمان گیج و ویج ترم ،. از پشت کرکره های عمودی کشیده بر پنجره،. نور ، بی شرم و حیا خودش را رها کرده توی اتاق ،. توی ذهن من نور جنس مونث است ،. خورشید بر خلاف گفته دیگران خانوم نیست ،. بیشتر به مردی میماند که کمی عصبانی است اما چهرۀ زیبایی دارد ،. اما نور یک دختر بی شرم و حیاست که لوندی خاصی دارد و نرم و نازک و سبک می پیچید و می تابد و کشف می کند . نیم خیز می شوم روی تخت ،. از صبحانه ت...

euthanasia1981.blogfa.com

اتانازی

http://www.euthanasia1981.blogfa.com/9206.aspx

بلندی جهان به کوتاهی عمر ماست و مرگ یک خواب بی رویاست. راز ، نیاز . آدم باید راز داشته باشد. رازها جواهرات کوچک نافروختنیاند. صندوقچهء کوچک دل آدم باید پر از این جواهرات باشد. یک دانه از این جواهرات را اگر به عزیزترینهایت هم بدهی، دیگر مال تو نخواهد بود. صندوقچهء کوچک دل آدم که خالی باشد، پرمیشود از رازهای دیگران. نگهداری رازهای دیگران، خیلی خیلی سختتر از نگهداری رازهای خود آدم است. فکر میکنم بهتر است آدم رازهای شخصی متعلق به خودش را داشته باشد. این صدای موسیقی را تو هم میشنوی؟ خب آدم چی جوابش را بدهد؟

euthanasia1981.blogfa.com

اتانازی

http://www.euthanasia1981.blogfa.com/9202.aspx

بلندی جهان به کوتاهی عمر ماست و مرگ یک خواب بی رویاست. توی این اتاق خالی. که دیوارش را عکس های آدم ها پوشانیده. و لیوان چای نیم خورده مانده روی میز. و بر پنجره اش پرده ای آبی کشیده. و تختی هست و پنکه ای همیشه روشن. و کتابهای در هم ریخته و برهم آویخته. و لباس های اتو خوردهء ناپوشیده. حرفهایم را برای چه کسی زمزمه کنم؟ که بفهمد چیزی را از بین هزاران چیزش؟ توی این خیابان دراز. که از اینسو تا آنسویش آدم ریخته. و چراغ های رنگارنگ بر سردر مغازه ها آویخته. و صدای بوق وفحش درهم آمیخته. خسته ام از تمامتان به خدا.

euthanasia1981.blogfa.com

اتانازی

http://www.euthanasia1981.blogfa.com/9003.aspx

بلندی جهان به کوتاهی عمر ماست و مرگ یک خواب بی رویاست. روز نود و هشتم،. چشمانم باز مثل بند رخت، آویخته به دستگیرۀ در،. جورابهای تردید و شک آویزان شده رویش، خشک خشک،. نه صدایی، نه پیچشی،. سکوت و سکون . دل آدم گاهی وقتها میگیرد. بهانه را بدجور پیله میکند،. از آن پیلههایی که معلوم نیست به پروانه شدن بینجامد یا به پوچ شدن. دلزده از دستهای من. فضای خانه سرشار از بازدمهای آهآلود،. تصویر خانه، من و در و یک فضای خیلی خالی. بدون یک ثانیه مکث برای تأمل که چه بود و چه میشود. آدم سرش گیج میرود از این گذشتنهای بیگذشت.

euthanasia1981.blogfa.com

اتانازی

http://www.euthanasia1981.blogfa.com/9007.aspx

بلندی جهان به کوتاهی عمر ماست و مرگ یک خواب بی رویاست. آدمایی که عجله می کنن خیلی چیزا رو بدون اینکه خودشون بفهمن از دست میدن. وقتی از خونه تا محل کارمو پیاده میرم و با طمانینه. خیلی چیزای قشنگی رو میبنم و حس می کنم که سوار ماشین , نمیشه فهمیدشون. مثلا یه بچه رو میبینم با قد نیم وجبی. سلام می کنم بهش و اونم با شرم میگه :. سلام ( با لحن خاص بچه ها. و بعد خودم بیشتر ازون از این سلام کردنم لذت می برم. چند قدم پایینتر بر می گردمو و براش دست تکون می دم. اونم با تعجب نیگام می کنه و لبخند می زنه. و چند قدم پایی...

euthanasia1981.blogfa.com

اتانازی

http://www.euthanasia1981.blogfa.com/9205.aspx

بلندی جهان به کوتاهی عمر ماست و مرگ یک خواب بی رویاست. راستش من حافظهام زیاد خوب نیست،. خیلی سعی کردهام که باید یادم بماند که خیلی چیزها یادم باشد، اما نمیشود. تلاش کردن هم فایدهای ندارد،. فکر نکن ( البته تو میدانی) که وقتی چیزی یادم نمیماند دلیل. ن نیست که آن چیز، یا آن اتفاق برای من مهم نباشد،. نه عزیزم، باور کن اینطور نیست. من ذاتا حواسم پرت است. من یکسال یادم رفت بروم مدرسه! یکسال، اگر بخواهم دقیق بگویم تابستانش را که کم کنی میشود ۹ ماه،. میرفتم زیر تخت و تا ظهر میخوابیدم. یعنی واقعا یادت میرفت؟