anewlife.blogfa.com

adrift.blogfa.com

برش هایی از ماجرا

http://www.adrift.blogfa.com/1392/04

برش هایی از ماجرا. ماجرای کلیشه ای زندگی ما من. چرا سیاه می پوشم؟ به عزای زنده بودنم. مکانیزم اش به این گونه است که صبح ها یکی اشان پنج دقیقه زودتر از دومی نیمه هوشیارم می کند و ضمن این که هر 5 دقیقه یک بار به این رفتار ادامه می دهد و محتویات مغزم را بی صدا (به صورت silent. پیروی کند بیایید حساب کنیم که در دهه ی ششم زندگی. حالا بماند که روزهای تعطیل اغلب مثل گنجشک ها با طلوع آفتاب در رختخواب لش می کنم. نوشته شده در سه شنبه ۴ تیر ۱۳۹۲ساعت 8:13 توسط ف. لغت نامه ی دهخدا. پیمان نامه ی جهانی حقوق کودک.

fardayevatan.blogspot.com

مسافر: June 2008

http://fardayevatan.blogspot.com/2008_06_01_archive.html

Wednesday, June 18, 2008. خواستم از دو انسان بزرگ بنویسم ، قلم یاری ام نکرد. پس قلم را به دست دو معلمم دادم ، آنها نوشته اند :. خدایا ، رحمتی کن تا ایمان نام و نان برایم نیاورد ، قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم. زنده یاد : دکتر علی شریعتی. عشق هدف حيات و محرك زندگي من است. و زيباتر از عشق چيزي نديده‌ام و بالاتر از عشق چيزي نخواسته‌ام. شهید دکتر مصطفی چمران. 1548; شبیه حرفهای دلم بود که قلم یاری نکرد در نوشتن! 2) کاش جمهوری اسلامی و اعوان و انصارش ، هیچ وقت از کسی. کلمه های بی قرار.

adrift.blogfa.com

برش هایی از ماجرا -

http://www.adrift.blogfa.com/post/108

برش هایی از ماجرا. ماجرای کلیشه ای زندگی ما من. چرا سیاه می پوشم؟ به عزای زنده بودنم. بخش هایی از نامه هایی به دوستی:. این روزها اصلا حال و روزی ندارم روزهای خوبی ندارم و شب ها، شب های خوبی. حالم خوش نیست. خصوصا آدم ها، آدم ها حالم را به هم می زنند. لعنتی! پس این منجلاب کی تمام می شود؟ حوصله ام سر رفته. خیلی مایلم این منجلاب کمی زودتر از آن چه در سناریو نوشته شده تمام شود و منجلاب بعدی شروع شود! این ماه لعنتی تمام شود و ماه بعدی لعنتی شروع شود. همان 3 هفته بر تو گذشته. لغت نامه ی دهخدا.

adrift.blogfa.com

برش هایی از ماجرا

http://www.adrift.blogfa.com/1392/05

برش هایی از ماجرا. ماجرای کلیشه ای زندگی ما من. چرا سیاه می پوشم؟ به عزای زنده بودنم. بخش هایی از نامه هایی به دوستی:. این روزها اصلا حال و روزی ندارم روزهای خوبی ندارم و شب ها، شب های خوبی. حالم خوش نیست. خصوصا آدم ها، آدم ها حالم را به هم می زنند. لعنتی! پس این منجلاب کی تمام می شود؟ حوصله ام سر رفته. خیلی مایلم این منجلاب کمی زودتر از آن چه در سناریو نوشته شده تمام شود و منجلاب بعدی شروع شود! این ماه لعنتی تمام شود و ماه بعدی لعنتی شروع شود. همان 3 هفته بر تو گذشته. لغت نامه ی دهخدا.

adrift.blogfa.com

برش هایی از ماجرا -

http://www.adrift.blogfa.com/post/110

برش هایی از ماجرا. ماجرای کلیشه ای زندگی ما من. چرا سیاه می پوشم؟ به عزای زنده بودنم. چند ساعت مانده به پاییز، پاییز مبارک. 1 بوس واقعا . (فارغ التحصیل از دانشگاه ملی. زبان و ادبیات انگلیسی.). تصویر کسی که داره سرک می کشه، زیرش: سرک کشیدم ببینم جوجه هات چطورن! مربی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.). If u say so dear! کسی که می شود خیلی دوستش داشت.). استاد دانشگاه. کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی. ویراستار.). کارشناس ارشد. مدرس و مترجم زبان ترکی استانبولی.). شبیه 11 با کمی تغییرات که. لغت نامه ی دهخدا.

adrift.blogfa.com

برش هایی از ماجرا

http://www.adrift.blogfa.com/1392/03

برش هایی از ماجرا. ماجرای کلیشه ای زندگی ما من. چرا سیاه می پوشم؟ به عزای زنده بودنم. امروز سناریو کامل شد. پیرمرد هر از چندی حضورش با عبور هر روزه ی من از میدان در بازه ی 5 دقیقه ای. انتظار برای پیدا شدن ماشین و سوار شدن و طی مسیر همیشگی همزمان می شود. اما همپوشانی این حضور و عبور گاه فقط چند ثانیه است. از این رو کامل شدن سناریو مدت ها طول کشیده است. شاید مثلا به اندازه ی همین 4، 5 سالی که از بازگشت به زادگاهم می گذرد. میدان پارک می کند. کیسه ی ارزن اش را بر می دارد و بر جای پارک های خالی. نره خر بچه بو...

adrift.blogfa.com

برش هایی از ماجرا -

http://www.adrift.blogfa.com/post/104

برش هایی از ماجرا. ماجرای کلیشه ای زندگی ما من. چرا سیاه می پوشم؟ به عزای زنده بودنم. امروز سناریو کامل شد. پیرمرد هر از چندی حضورش با عبور هر روزه ی من از میدان در بازه ی 5 دقیقه ای. انتظار برای پیدا شدن ماشین و سوار شدن و طی مسیر همیشگی همزمان می شود. اما همپوشانی این حضور و عبور گاه فقط چند ثانیه است. از این رو کامل شدن سناریو مدت ها طول کشیده است. شاید مثلا به اندازه ی همین 4، 5 سالی که از بازگشت به زادگاهم می گذرد. میدان پارک می کند. کیسه ی ارزن اش را بر می دارد و بر جای پارک های خالی.

adrift.blogfa.com

برش هایی از ماجرا

http://www.adrift.blogfa.com/1392/02

برش هایی از ماجرا. ماجرای کلیشه ای زندگی ما من. چرا سیاه می پوشم؟ به عزای زنده بودنم. اگه واسه پرکردن جای خالی می خواستم ات باید همیشه می خواستم ات. نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ اردیبهشت۱۳۹۲ساعت 15:20 توسط ف. شکم خالی و غم آنچنانی و نیمکت تنهایی پارکی نه چندان قدیمی و سیگار پال مال فیلتر قرمز و این شب سرد رشت. و پوچی، بیهودگی. و عمر می رسد. به سی. چه خوب است که آدم بعد از مدت ها احساس به غایت تهی بودن بکند تهی از بودن. وقتی یک مدت مدیدی این طوری نمی شود آدم احساس می کند که یک جای کار می لنگد. لغت نامه ی دهخدا.

adrift.blogfa.com

برش هایی از ماجرا

http://www.adrift.blogfa.com/1392/07

برش هایی از ماجرا. ماجرای کلیشه ای زندگی ما من. چرا سیاه می پوشم؟ به عزای زنده بودنم. خیلی مایلم بدونم وختی توی شهر خون و قیام، شهر باران های نقره ای -که توی هیچ کدوم از ورودی هاش اون جمله ی مزخرف به شهر فلان و بهمان رو ننوشته- که متوسط میزان بارندگی بسیار بالایی داره، یه بارون میاد توی 4 تا خیابون 5 تا تصادف می شه اگه زامبی ها حمله کنن چی می شه، اگه طاعون بیاد چی می شه، اگه کوری بیاد چی می شه. ها؟ اگه آخر الزمان بشه چی می شه؟ نوشته شده در یکشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۲ساعت 23:24 توسط ف. If u say so dear! اصلی اشتبا...

adrift.blogfa.com

برش هایی از ماجرا

http://www.adrift.blogfa.com/1391/12

برش هایی از ماجرا. ماجرای کلیشه ای زندگی ما من. چرا سیاه می پوشم؟ به عزای زنده بودنم. به این فکر کنید که چندین و چند سال دیگر، ممکن است یک نامه ی الکترونیکی به دستتان برسد که نشان دهد یکی از کتاب هایی که شما رها کرده اید توسط کسی در آن سوی دنیا به ثبت رسیده است. تصور کنید که چقدر ممکن است هیجان زده شوید از این که در طول این چند سال، به. رشد فکری انسان ها. رها شده ای مثل پیامی که در بطری گذاشته می شود یا هر یادداشتی که در بادکنکی هلیومی گذاشته می شود. ممکن است توسط فرد دیگری دریافت نشود. کتابی که در دست د...