![dastankhaneh.persianblog.ir](http://fav.cln.bz/uuutr0b36yhz3l3q91b4nwjj/64/dastankhaneh.persianblog.ir.png)
dastankhaneh.persianblog.ir
404 - Blog not foundوبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
http://dastankhaneh.persianblog.ir/
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
http://dastankhaneh.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Tuesday
LOAD TIME
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
0
SSL
EXTERNAL LINKS
0
SITE IP
46.224.2.224
LOAD TIME
0 sec
SCORE
6.2
404 - Blog not found | dastankhaneh.persianblog.ir Reviews
https://dastankhaneh.persianblog.ir
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
به نام آنکه سرب سنگین روحم را با کیمیای نامش طلایی کرد
به نام آنکه سرب سنگین روحم را با کیمیای نامش طلایی کرد. احوالات دوستان گرامی چطوره؟ خوش میگذره بدون من؟ خیر سرم منتظر بودم تابستون بشه و بیام پیشتون! از شر کنکور که خلاص شدم رفتم idsl ام رو با ذوق تمام با پول طفل معصوم خودم راه انداختم. با زور سیم تلفن رو از مامان گرفتم و وصل مودم کردم اما چه فایده چند هفته بیشتر پیشتون نبودم! ظاهرا خط تلفنمون نویز داخلی داره تا پدرم اقدام کنه واسه تعمیرش بچم باید بشینه پیشت نت! بعدشم رفقا حالا من تو اپ قبلیم یه چیزی گفتم شما چرا جدی گرفتین ول کن نیستین! واسه رسیدن به تک...
داستان نویسان شهرستان خلخال
داستان نویسان شهرستان خلخال. مطلبی جهت نمایش یافت نشد از آرشیو مطالب استفاده کنید. بازدید این ماه :. بازدید ماه قبل :. تعداد کل پست ها :. آخرین بروز رسانی :. Theme is created by: www.DesignDisease.com.
داستان خوان
داستان آموزنده و مطالب جالب (بخوانیم و بیاندیشیم).جک،سرگرمی،اس ام اس،طنز. کسب درامد اینترنتی- با کار در منزل سرمایه جمع کنید. با کار در منزل سرمایه جمع کنید. نوشته شده در جمعه سی و یکم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 13:11 توسط مدیریت وبلاگ. گردشی در کوچه باغ. نوشته شده در چهارشنبه دوازدهم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 9:31 توسط مدیریت وبلاگ. قال امیرالمومنین علی علیه السلام. سپس آستینها را بالا بزن. آنگاه دستان خداوند را می بینی که زودتر از تو دست به کار شده است. نوشته شده در یکشنبه دهم مهر ۱۳۹۰ ساعت 19:12 توسط مدیریت وبلاگ. این داست...
:: BLOGFA ::
از ارائه خدمات در این آدرس به یکی از دلایل زیر معذوریم. تخطی از قوانین و توافقنامه استفاده از خدمات سایت. دستور مراجع قانونی جهت مسدود سازی وبلاگ. انتشار محتوای غیر اخلاقی یا محتوایی که براساس قوانین کشور تخلف است.
داستانخانه
حامی رفته بود بالای سقف آلاچیق یک قلیان با خودش برده بود بالا داشت قلیان میکشید . دو تا دختر خیلی داف از یک اف جی کروز سفید پیاده شدند و آمدند طرف من . من برگشتم و باز چشمهایم را بستم و سرم را گرفتم بال آ با لا بال . که قطره های باران درست بخورند وسط ملاج کچلم که توی سرم صدای تنبک بپیچد خوشم بیاید ، کیف کنم . من جاده دانشگاه آزاد را میبینم که دارد توی باران شسته می شود . جاده را می بی نم که دارد . . . چقدر این تهران خیابان دارد! من دلم شیر می خواد . خدایا من خیلی . من واقعا دلم . . . مصطفی رفته زیر آلاچی...
dastankhayasheghone.blogfa.com
ღ:•* *•:داســتــانـــکـــــ:•* *•:ღ
ღ: * * :داستانک: * * :ღ. داستان های جذاب و خواندنی. برین ادامه مطلب بخونید دیگه پیرم کردین. نوشته شده در شنبه 7 مرداد1391ساعت 11:18 توسط sanazi. عشق تاریخ مصرف دارد؟ امروز روز دادگاه بود ومنصور ميتونست از همسرش جدا بشه.منصور با خودش زمزمه كرد چه دنياي عجيبي دنیای ما. يك روز به خاطر ازدواج با ژاله سر از پا نمي شناختم وامروز به خاطر طلاقش خوشحالم. 7سال از اون روز گذشت منصور وارد دانشگاه حقوق شد. برو ادامه مطلب بخونش قول بده اشکت در نیاد. نوشته شده در شنبه 7 مرداد1391ساعت 10:24 توسط sanazi. برخی دادن گل و ه...
زندگی که من آرزوشو داشتم!!!
زندگی که من آرزوشو داشتم! همیشه همه چیز بر وفق مراد نیست! Delam barat tang shode bood. Delam mikhast emshab beram haram emam reza vali nashod. Delam mesle havaye bahar baronie. Delesh mikhad bebare bebare ta mazraeye delamoo por az gole yaso narges kone. Khaste shodam az in dele kaviri ke ta ye rize nasim mivaze gardo khakesh hameye delamo por mikone va dige nemitonam khodara peyda konam. Ama dige nemizaram ivaziat intori bemone. Daram zamine delamo vase e keshto kare asasi amade mikonam. اومدم به خدا بگ...
داستان های زیبا
سعید و حاج آقا حسینی. چه کسی از تو دورم کرد؟ چند خاطره نماز از شهدا و زرمندان. جمعه, ۸ اسفند ۱۳۹۳، ۰۵:۳۰ ب.ظ. سعید و حاج آقا حسینی. السلام علینا و علی عباد الله الصالحین. السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. الله اکبر الله اکبر الله اکبر". هنوز مکبر آیه صلوات و سلام رو تموم نکرده بود که سعید خودشو به حاج آقا حسینی(امام حماعت مسجد) رسوند. سرشو برد نزدیک گوش حاج آقا حسینی حاج آقا قبول باشه یه سؤال برام پیش اومده، راستش گیر کردم. خب بگو پسرم توی چی گیر کردی؟ یعنی چه درود و رحمت و برکت خدا بر شما؟ دیگه اینکه م...
dastankhodemoonie.mihanblog.com
داستان های خودمونی
وینکس آیشا و تکنا عشقه. بهترین قالب های وبلاگ. کدوم از داستان ها را دوست دارید تا بزارم؟ بازدید این ماه :. بازدید ماه قبل :. تعداد کل پست ها :. آخرین بروز رسانی :. کد هدایت به بالا. پنجشنبه 11 دی 1393 : نویسنده : tecna joon. سلام در ضمن اینجا هم مانند هر وبی قوانینی داره:. 2-تو نظرسنجی ها هم شرکت کنید! 3-اگه با تبادل لینک موافقین بگید! 5-نظرای بد ندین پاک میشن! 6-اگه خواستید عضو بشید بهم بگید! لینک های مرتبط :.
دفتر داستان های من
دفتر داستان های من. سلام دوستان عشقولم این وبلاگم داستان سراست ممنون میشم نظر بذارید. پنجشنبه 7 اسفند 1393 ساعت 18:54. چوپان نگاهی به جوان تازه به دورانرسیده و نگاهی به رمهاش که به آرامی در حال چریدن بود، انداخت و با وقار خاصی جواب مثبت داد. بالاخره 150 صفحه ی اطلاعات خروجی سیستم را توسط یک چاپگر مینیاتوری همراهش چاپ کرد و آنگاه در حالی که آنها را به چوپان میداد، گفت : شما در اینجا دقیقا 1586 گوسفند داری. مرد جوان پاسخ داد: آری، چرا که نه! چوپان گفت: تو یک مشاور هستی. چوپان پاسخ داد: کار ساده ای است....