dastannevisemaghror.blogsky.com
داستان نویسِ مغرور !
گاه عاشقانه اند و گاه بی رحم . . گاه حس لطیف زندگی دارند و گاه بوی ت ع ف ن مرگ میدهند . دلنوشته هایم را میگویم! یکشنبه 25 مرداد 1394 ساعت 02:21. حرف مردم : شاهرخ مسکوب. از در حال و هوای جوانی شاهرخ مسکوب. به نقل از وبلاگ شخصی محسن آزرم. یکشنبه 25 مرداد 1394 ساعت 02:11. عکس نگاه : عروس. پنجشنبه 15 مرداد 1394 ساعت 02:12. احوال حافظ : شب دهم. ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک. حق نگه دار که من می روم الله معک. تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس. ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک. در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن.
dastannew.mihanblog.com
داستان های جالب و شنیدنی
داستان های جالب و شنیدنی. داستان های واقعی,داستان های آموزنده,داستان های عاشقانه,داستان های خنده دار. تلاش عقاب ها برای 30 سال زندگی بیشتر. ماجرای زیبای گلف و قهوه. نگرشت را تغییر بده. همیشه پای یک زن در میان است. وای از دست خانم ها. یکى از زیباترین داستان هاى واقعى. داستان لیوان و دانش آموزان. درسی زیبا از ادیسون. تنفر از مادر شوهر. راز ثروتمند شدن یک زن. داستان ملا نصرالدین 1. تلاش عقاب ها برای 30 سال زندگی بیشتر. عقاب می تواند 70 سال. نوک بلند و تیزش خمیده و کند می شود. آنگاه عقاب می ماند و یک دو راهی:.
dastannews.4t.com
New Edition
Would you like to make this site your homepage? It's fast and easy. Yes, Please make this my home page! Don't show this to me again.
dastannews.blogfa.com
اخبار داستان
انجمن داستان شیراز، در راستای معرفی و تقدیر از برترین کتاب های رمان و مجموعه داستان منتشر شده در سال های 1394 و 95دورهی اول جشنواره دوسالانهی داستان شیراز. را برگزار می کند. شرایط عمومی شرکت در جشنواره:. شرکت در جشنواره برای تمامی هنرمندان دارای اثر و همچنین ناشران آزاد است. آثار در دو بخش مجزای "رمان" و "مجموعه داستان کوتاه" داوری خواهند شد. اثر منتشر شده باید دارای مشخصات عمومی کتاب و مجوز رسمی انتشار کتاب باشد. به آثار برگزیده ای که بیش از یک مؤلف دارند تنها یک جایزه تعلق خواهد گرفت. مقام نخست بخش مجم...
dastanno.blogspot.com
داستان نو
ه.ش. ۱۳۹۲ آبان ۲۷, دوشنبه. چند خطی دربارهٔ داستان کوتاه «پسرها و دخترها. اثر آلیس مونرو، تازهبرندهٔ نوبل ادبیات. در داستان او، همه را بیگناه میبینم. پدر خانواده با آن شغل خشناش، مادر که نقش یک زن سنتی را کاملاً پذیرفته و میخواهد دخترش را به کمک خود بگیرد و زن بارَش آورد، پسر کوچکی که دارد به همان روش پدر تربیت میشود تا مرد شود. مونرو در همان مصاحبه هم گفته بود آزادی برای همه بهترین راه کار نیست! همزمان هم جسارت و هم ترس در وجود دختر است. یک جا دختر بودن به نفع او تمام میشود. و...خانواده های...
dastano.blogfa.com
داستانو
بسم الله الرحمن الرحیم. بسم الله الرحمن الرحیم. امروز پنجم مرداد ماه سال ۱۳۹۴ ساعت ۱۲ ۴۴ اولین جمله های این وب را در حالی تایپ میکنم که فکر های بزرگی توی سرم بالا و پایین میپره فکر به روزایی که این وب بزرگترین مرجع داستان های جذاب برای ایرانی ها باشه. و میدونم که اگر حمایت شما باشه قطعأ یه روزی با هم به هدفمون میرسیم پس یه یا علی میگیم و با هم به نام خدا آغاز میکنیم. دوشنبه پنجم مرداد ۱۳۹۴ ] [ 12:44 ] [ پیوند ]. رابرت هم در کمال میل جایزه خود را به آن زن هدیه کرد . جهان را دوست بداریم تا آرامش بیابیم.
dastanog.blogfa.com
کوتاه ولی شنیدنی
وقتی خضر عليه السلام به غلامى فروخته شد . وقتی خضرت عليه السلام به غلامى فروخته شد. دیدار دانشجوی مشروب خور با آیت الله بهجت (ره) . صحبت حضرت سليمان و مورچه . آخرین سیگاری که امام کشید . پرچم را به مردی می دهم که حمله هایش را تکرار کند نه اینکه فرارکند . حضرت زهرا (س) نمونه يک بانوي فدارکار در زندگي خانوادگي . . . حاج آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه ! دعایی که شهید مطهری به همسرش پیشنهاد کرد . مسجد امیرالمؤمنین (ع) اردکان. بوسه ای بر روی ماه. سایت امام خامنه ای. به من كمك كند! خريدار: حال كه چني...
dastanohashie.blogspot.com
نقدهایی بر ادبیات داستانی
نقدهایی بر ادبیات داستانی. یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۸ ه.ش. نوشته استیون کینگ و ترجمه ی مژده دقیقی. جانت پايِ سينك ظرفشويي ميچرخد و، يكهو، چشمش ميافتد به شوهرش كه حدود سي سال است با هم زندگي ميكنند. با تيشرت سفيد و شلوارك بيگ داگ نشسته پشت ميز آشپزخانه، او را تماشا ميكند. ميچرخد طرف سينك ظرفشويي و آهسته عطسه ميكند، يك بار، دو بار، سه بار. آه ميكشد و دستش را دراز ميكند طرف قابلمة آبِ توي ظرفشويي. توي آن دست ميچرخاند. ميگويد: «بد نيست. 171;چكار كردي؟ 171;نه. همانطور نگاهش ميكند. ت...ميپرسد: &#...
dastanok.blogfa.com
داستان های من
چشم هایم را بستم که نبینم. گوش هایم را گرفتم که نشنوم. دخترک شش هفت سال بیش نداشت،. آقایون خانوم ها دستمال جیبی چهار بسته هزار،. وارد واگون ما شد،. هیچ کس از او دستمال نخرید،. ناگهان چشمش به پسرک کنار دستی من با ان اسباب بازیش افتاد،. نمی دانم چه در ذهنش گذشت،. ولی تا آخرین لحظه که خواستم پیاده شوم به پسرک و اسباب بازیش چشم دوخته بود و زیر لب آرام می گفت:. آقایون خانوم ها دستمال جیبی چهار بسته هزار. نوشته شده در شنبه ۱۳۹۰/۰۸/۲۸ ساعت 15:17 توسط فواد. مامان می گذاری سرمه بزنم؟ مامان می گذاری خط چشم بکشم؟
dastanona.com
dastanona.com - This domain may be for sale!
Find the best information and most relevant links on all topics related to dastanona.com. This domain may be for sale!
SOCIAL ENGAGEMENT