dastneveshteh3.blogfa.com
واژهای سراپا معطلواژهای سراپا معطل - وقتی صبح شد، پاییز بود،..،دودی غلیظ از کتف نیم سوخته من بلند بود،من مرده بودم
http://dastneveshteh3.blogfa.com/
واژهای سراپا معطل - وقتی صبح شد، پاییز بود،..،دودی غلیظ از کتف نیم سوخته من بلند بود،من مرده بودم
http://dastneveshteh3.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
12
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.172 sec
SCORE
6.2
واژهای سراپا معطل | dastneveshteh3.blogfa.com Reviews
https://dastneveshteh3.blogfa.com
واژهای سراپا معطل - وقتی صبح شد، پاییز بود،..،دودی غلیظ از کتف نیم سوخته من بلند بود،من مرده بودم
واژهای سراپا معطل - تکرار
http://www.dastneveshteh3.blogfa.com/post-48.aspx
وقتی صبح شد، پاییز بود،.،دودی غلیظ از کتف نیم سوخته من بلند بود،من مرده بودم. خانه ات آباد است. خانه ات آبادي ست. چون تو در دل دارد. تو در پهنايش مينشيني آرام! چپقي ميگيري قهوه تلخي سازي. و تو شاعر جوشي كه هزاران واژه با تو در بطن عشق قليان مييابند. و تو اقيانوسي بيكراني از موج انقلابي از مرز. حجم افکارم را همه پولك كردي. كه برقصانيشان روي بيشرمي آب! خانه ات آباد است. خانه ات آبادي ست. هركجا هستي و هرجا كه دلت روشن شد. به شكوه همه فانوس نگاهت سوگند. خانه ام تاريك است. ا ین نوشته واسه یه سالو نیم پیشه.
واژهای سراپا معطل
http://www.dastneveshteh3.blogfa.com/9007.aspx
وقتی صبح شد، پاییز بود،.،دودی غلیظ از کتف نیم سوخته من بلند بود،من مرده بودم. اونقدر خودمو به خواب زدم که دنیا دیگه روش نمیشه بیدارم کنه. بعضی وقتا یه حسایی یه دفه به آدم فشار میاره اونقدر که دیگه نفست بالا نمیآد! نمیدون تاحالا تجربه ش کردی یا نه! نوشته شده در یکشنبه دهم مهر 1390ساعتتوسط آرام. چه بوی پاییزیه خوش مشامی. وقی به این فکر میکنم که هوا میخواد سرد بشه الکی خندم میگیره. پاییز ای نشاط دل انگیز. ایشالا به زودی یه آپ خوب میذارم. نوشته شده در چهارشنبه ششم مهر 1390ساعتتوسط آرام. قلم خودمو میخونی پس:.
واژهای سراپا معطل - ...
http://www.dastneveshteh3.blogfa.com/post-52.aspx
وقتی صبح شد، پاییز بود،.،دودی غلیظ از کتف نیم سوخته من بلند بود،من مرده بودم. دیروز امروز شد و هیچ. میترسم فردا امروز شود و . نوشته شده در دوشنبه سیزدهم آذر ۱۳۹۱ساعتتوسط آرام. و من چقدر ساده ام که سالهای سال. کنار این قطار رفته ایستاده ام. به نرده های ایستگاه رفته. قلم خودمو میخونی پس:. سر سری رد نشو از کلماتم! دست نوشتمو دست پاچه نخون! انرژیشو تا قطره ی آخر بکش بالا! اگه یه روز عمق دردمو بفهمی اونروز من تا آخرش پات عاشقی میکنم. پلاك س ي(رويااا جووون). فراتر از امنيت(ميلاد 07). بسم رب علي(ترانه جون).
واژهای سراپا معطل
http://www.dastneveshteh3.blogfa.com/9010.aspx
وقتی صبح شد، پاییز بود،.،دودی غلیظ از کتف نیم سوخته من بلند بود،من مرده بودم. در میان این سرمای سرگشاده،در همهمه ای که فقط نگاه نگاه را. یا باید به دنبال مهری گشت که فتیله هایش همیشه نفت مالی اند. مشغله ای که سرماهی مکفی داشته باشد. این قرارداد بین منو توست. یا امضا میکنی یا امضا. این سرمای خالی که به درد نمیخوره. این دفه سرسلامتی هرکی که به پیشرفت خانوما تو جامعه فکر میکنه. نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم دی 1390ساعتتوسط آرام. و من چقدر ساده ام که سالهای سال. کنار این قطار رفته ایستاده ام.
واژهای سراپا معطل
http://www.dastneveshteh3.blogfa.com/9009.aspx
وقتی صبح شد، پاییز بود،.،دودی غلیظ از کتف نیم سوخته من بلند بود،من مرده بودم. دلم تنگ شده واسه اون روزایی که دغدغه م یه شعر نیمه کاره بودو آرزوم یه غزل ۵بیتی. دلم تنگ شده واسه اون روزایی که از خوندن کتاب سرم درد میگرفت اون قدر که دیگه قسم میخوردم سمتشون نرم. دلم تنگ شده واسه لحظه هایی که بعد ۲ساعت خستگی تازه میفهمیدم این تپش قلبم بود که انرژمو گرفته. دلم تنگ شده واسه آرامی که شورش خوندن بودو شعفش نوشتن. دلم تنگ شده بی انصاف. چه نفرین بدی بود به خواب دیدنت. دیر شده ولی پیر. نه. به نرده های ایستگاه رفته.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
گل یخ
http://www.bameshab.blogfa.com/9210.aspx
در تاریکی بی آغاز و پایان, دری در روشنایی انتظارم رویید. بی همگان به سر شود . بی تو به سر نمی شود. حس آن ته سیگار مچاله. حس آن شاخه شکسته روی زمین. حس بیمار در کما رفته. حس آن بره که گرگ نشسته برایش به کمین. حس تنهایی و رخوت. حس جان دادن تو خلوت. حس مرگ دارم امشب! خدایا در انجماد نگاه های سرد این مردم دلم برای جهنمت تنگ شده. خدایا فقط یه بار بیا و همه چیو گردن بگیر و بگو همه چی تقصیر منه شاید منم آروم بگیرم. بعضی دردهای به ظاهر کوچیکی وجود دارندکه بزرگترین موفقیت ها هم نمیتونه اونها رو تسکین بده.
گل یخ
http://www.bameshab.blogfa.com/9201.aspx
در تاریکی بی آغاز و پایان, دری در روشنایی انتظارم رویید. امشب یک من دارد پوست می کند. نه جان می کند،دارد دار می زند در خودش. تمام لحظه های عاشقی را. دارد،یک من، امشب تمام می شود. و فردا بعد تولد خورشید تنش را آتش خواهد کشید. دست های هرزه زمانه امشب یک من. دارد خودش را آرام آرام. امشب یک من دارد برای اولین باربرای خودش. عاشقانه می نویسد غمگین می بارد. و این بار سیاهه هایش آنقدر تلخ. که بارش بغض ها هم نجاتش نمی دهد. امشب یک من دارد. دل می کند از خودش . نوشته شده در یکشنبه ۲۵ فروردین۱۳۹۲ساعت توسط کویر سیراب.
خاتون
http://www.khatoon66.blogfa.com/9302.aspx
وارد برهه ای از زندگی ام شدم که شاید هنوز در آن کمی سردر گمم. اما در هر صورت انگار حاضر نیستم این صفحات را که برایم یادآور بسیاری از روزها و خاطرات تلخ و شیرین جوانی ام است فراموش کنم. همواره امیدم به کسی بوده و هست که همیشه بهترین ها را برایم خواسته. سال خوبی برای همه ی عزیزان و دوستانم آرزو دارم. نوشته شده در یکشنبه 1393/02/28. بر شور محرم الحرام تو سلام. بهار یه اتفاق قدیمی. بوی محرم می آید. خدام حس کردنی شده. ما زنده به آنیم که آرام نگیریم. موجیم که آسودگی ماعدم ماست. انجمن طب سنتی ایران.
خاتون
http://www.khatoon66.blogfa.com/9205.aspx
دختر ها فریاذ نمی زنند! انصافا ارزش دیدن داشت فیلمی که هم خوش ساخت هم تاثیر گذار و هم دلچسب بود با ضربه ی خوب پایانی! و حضور تعداد زیادی از بازیگران نام آشنا حتی در سکانس های کوتاه، و اگرچه انتخاب طناز طباطبایی و نقش مقابلش رو برای این نقش اصلا نپسندیدم! به نظرم گزینه هایی با بازی بهتری میتونستن ایفای نقش کنند. جالب بود که برخلاف چهره های تاثیر گرفته و بهت زده ای که از سالن سینما وتوس خارج میشدند، میشد رضایت رو از نگاه ها خوند. نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۵/۲۴ساعت 20:38 توسط. بر شور محرم الحرام تو سلام.
خاتون - سلام
http://www.khatoon66.blogfa.com/post-70.aspx
وارد برهه ای از زندگی ام شدم که شاید هنوز در آن کمی سردر گمم. اما در هر صورت انگار حاضر نیستم این صفحات را که برایم یادآور بسیاری از روزها و خاطرات تلخ و شیرین جوانی ام است فراموش کنم. همواره امیدم به کسی بوده و هست که همیشه بهترین ها را برایم خواسته. سال خوبی برای همه ی عزیزان و دوستانم آرزو دارم. نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۳/۰۲/۲۸ساعت 14:19 توسط. بر شور محرم الحرام تو سلام. بهار یه اتفاق قدیمی. بوی محرم می آید. خدام حس کردنی شده. ما زنده به آنیم که آرام نگیریم. موجیم که آسودگی ماعدم ماست. لحظه ای بیش نیستم.
خاتون
http://www.khatoon66.blogfa.com/9208.aspx
بر شور محرم الحرام تو سلام. کوتاه کن کلام . بماند بقیه اش. مرده است احترام . بماند بقیه اش. از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود. آن هم نشد حرام . بماند بقیه اش. هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت. آمد به انتقام . بماند بقیه اش. شمشیرها تمام شد و نیزه ها تمام. شد سنگ ها تمام. بماند بقیه اش. گویا هنوز باور زینب نمی شود. بر سینه ی امام؟ پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته. در بین ازدحام. بماند بقیه اش. راحت شد از حسین همین که خیالشان. شد نوبت خیام.بماند بقیه اش. رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول. سلام بماند بقیه اش.
خاتون
http://www.khatoon66.blogfa.com/9210.aspx
زندگی را با لبخندهایم نگاه میکنم. نه با اشک هایم. سالهای عمرم را با دوستانم میشمارم. نه با تعداد شمع های روی کیک تولدم. نوشته شده در چهارشنبه 1392/10/18. بر شور محرم الحرام تو سلام. بهار یه اتفاق قدیمی. بوی محرم می آید. خدام حس کردنی شده. ما زنده به آنیم که آرام نگیریم. موجیم که آسودگی ماعدم ماست. انجمن طب سنتی ایران. قالب های پارس اسكین. فروشگاه اینترنتی خرید نرم افزارهای آموزشی کاربردی. لحظه ای بیش نیستم. شاید آره، شایدم نه! حله(دانشجویان انجمن ادبیات پارسی دانشگاه قم). یادداشت های دور شهر.
خاتون
http://www.khatoon66.blogfa.com/9202.aspx
تا شقایق هست زندگی باید کرد! اما چقدر زود به پایان می رسد. نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۲/۲۵ساعت 21:23 توسط. بر شور محرم الحرام تو سلام. بهار یه اتفاق قدیمی. بوی محرم می آید. خدام حس کردنی شده. ما زنده به آنیم که آرام نگیریم. موجیم که آسودگی ماعدم ماست. انجمن طب سنتی ایران. قالب های پارس اسكین. فروشگاه اینترنتی خرید نرم افزارهای آموزشی کاربردی. لحظه ای بیش نیستم. شاید آره، شایدم نه! حله(دانشجویان انجمن ادبیات پارسی دانشگاه قم). یادداشت های دور شهر. چشم هایت را ببند،گاهی.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
12
دست نوشته های دل من روی وبلاگ کاغذی ام!
دست نوشته های دل من روی وبلاگ کاغذی ام! این وبلاگ متعلق به آقا محمد نیست.ایشون حذف کردن. نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۳۹۴ساعت 15:1 توسط سعید. ولادت مولا علی بن ابی طالب مبارک. نوشته شده در جمعه یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۴ساعت 9:49 توسط سعید. پشیمون شدم اینجارو برداشتم. خدا پشت پناهت باشه آقامحمد هرجا هستی سلامت و پیروز باشید. نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۳۹۴ساعت 15:8 توسط سعید. بعضی وقتا ادم هیچ غمی جز غم نداره. نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۴ساعت 0:52 توسط سعید.
dastneveshteh-hassan.blogfa.com
دست نوشته ها
Suddenly you feel something strange about yourself, you couldn't understand what it is. You are thinking about someone all the time; you would do everything for her. But you don't figure it out. But but after a while something takes you two apart. Now, it's the time that gradually you understand what was that strange feeling. You had fallen in love . But now you have missed her. Years gone; now you think that you have forgotten her and gone over. You can't forget her! What do you call it? بعد ،سال دوم، ت...
dastneveshteh-rira.mihanblog.com
دست نوشته
حضور به حضور می زایم زمان را از نور. پنجشنبه 10 مهر 1393. نگاهت را می ستایم. خنده ات را هنوز. میان شر شر آبشاری که نه از نیاگارا می بارد. و نه در ذهن دختری کولی جاریست. این صدای تنهایی من است. که چشمان گرگان تیز دندانی برآن بسته شده. و من هنوز غوطه ورم. میان این زمهریر بی پایان که خورشید را به اسارت برده است. هنوز شبها از کلاف نگاهت شالی گرم می بافم. و صبح ها به گردنم می اندازم. به امید آنکه فردا خورشید بر دل سردم بتابد. 113 روز در سرما. کد اشتراک گذاری مطالب. یکشنبه 9 شهریور 1393. خوشا به حالت ای روستایی.
دست نویس
دست نوشته های علی حسین زاده قالهری. دست نوشته های علی حسین زاده قالهری. یک روز از یک سال. قصه گوی شب یلدا. عنوان اولین مطلب آزمایشی من. ساخت وبلاگ جدید در blog.ir. نرم افزار مهاجرت به blog.ir. وبلاگ رسمی شرکت بیان. پاسخ به سوالات وبلاگ نویسان. آخرین وبلاگ های به روز شده. زندگی به سبک بیان! رسانه متخصصان و اهل قلم. یک روز از یک سال. از فراز بام عمر ، نگاهی به راهی که طی کرده ایم. در آن دور های فاصله گرفته ، دلمان در گرو سنجد قرمز مانده است . قصه گوی شب یلدا. قالهر، قلعه نر، قالهر قدیم، از کجایش بگویم که ا...
دست نوشته های یک دانشجوی تئاتر
دست نوشته های یک دانشجوی تئاتر. من با کدامین راه به مقصد خواهم رسید. در اوج باور سکوت. وقت ورق خوردن عمر. در اين سياهه ي هبوط. ثانيه هاي پا به ماه. از نفس تو ميشه خوند. رسيده مرگ بر سر ما. اين اعتياد يا س ما. اين آخرين پاييز ما. دوباره آغاز مي شود. هر حلقه از زنجير ما. اين بوسه هاي ناتموم. در هوس اين راه شوم. دوباره تکرار مي شود. اين روزگار بي دووم. ما مبتلا به اين قفس. سرخورده از هر چه نفس. در اين هواي تازگي. ماييم و تو همين و بس. نوشته شده در سه شنبه یازدهم مرداد ۱۳۹۰ساعت 22:35 توسط امین عارف. مختارنام...
واژهای سراپا معطل
وقتی صبح شد، پاییز بود،.،دودی غلیظ از کتف نیم سوخته من بلند بود،من مرده بودم. دیروز امروز شد و هیچ. میترسم فردا امروز شود و . نوشته شده در دوشنبه سیزدهم آذر 1391ساعتتوسط آرام. خواب آمد سراغ چشمانش. بسته شد درب های زندانش. و به آرامشی رسید خانه کمی. بعد از آن نعره های طوفانش. و زنی تا سحر به فکر فرار. مرد غرق فرار آسانش. و دلش گرم شد به نفرین ها. که خدایا بگیر از او جانش. چند ساعت گذشت و آخر کار. خواب آمد سراغ چشمانش! نوشته شده در دوشنبه بیستم شهریور 1391ساعتتوسط آرام. دستی به ببر به لحجه ی جغرافیای من.
مسافر مهاجر
دلتنگی های یک مسافر. مسافر مهاجری که در جستجوی خوشبختی همراه با همسفرش به آن سوی کره زمین سفر کرد آیا می تواند؟ و می خواهد تنهاییهایش را با شما قسمت کند. از مشهد تا بريزبين. اصل این نامه در موزه لندن نگهداری می گردد. اصل این نامه در موزه لندن نگهداری می گردد. از : عمربن الخطاب خلیفه المسلمین. به : یزدگرد سوم شاهنشاه پارس. من آینده خوبی برای تو و ملتت نمی بینم مگر اینکه پیشنهاد مرا قبول کرده و بیعت نمایی. زمانی سرزمین تو بر نیمی از جهان شناخته شده حکومت میکرد لیکن اکنون چگونه افول کرده است؟ را برافراشتیم،...
dastneveshteha-saman.blogfa.com
DaSt-NeVeShTeHaM
Morvarid o khoda bayad hefz kone tu del e sadaf vagarna k tu tah e oghyanus. Hezaran khatar tahdidesh mikone . arezu mikonam khoda morvarid haye. Mano tu delam, khoda morvarid haye shoma ro tu delatun, khoda morvarid haye. Hame ye adama ro tu delashun hefz kone . amin. Mah e yazdahom o dust daram . novamber v bahman . novamber. Khatere angiz tare baram. Post 321: Vos`at e Eshgh. Post 320: Asr haye Paeez o Barg rizan. Post 319: Del tangi ha Ba Arzesh. Del, del e dige! Post 318: Zaman e Naghashi. Esmesho c...
شب های سپید
دستنوشته های فاطمه همتی. این تمبر ژاپنی را. از کلکسیونری ورشکسته خریدم. تصویر زن زیبایی ست که نام کوچکش جیوواناست. و لباسی سرخ به تن دارد. همه ی ما زیباییم. و جامه های سرخ به تن داریم. هیچ نامه ای را به مقصد نخواهیم رساند. در دره ی آزادی. به کلکسیون مردگان بی تاریخ الصاق می شویم. نوشته شده در دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۳ ساعت 2:57 PM. با اولین ب ر ف. تو بر این نیمکت. تمثیل نگاتیو موهای توست. با انگشتان چوبی آدم برفی. ها ا ا ا شووو ررر می زنی. پازتیو زمستان می شوم. شالت را دور گردنم گره می زنی. و این غصه مرا.
هر عشقی میمیرد خاموشی میگیرد عشق تو می ماند در دلم
هر عشقی میمیرد خاموشی میگیرد عشق تو می ماند در دلم. اضافه به علاقمندی ها. به پرشین بلاگ خوش آمدید. با سلام و احترام. پيوستن شما را به خانواده بزرگ وبلاگنويسان فارسي خوش آمد ميگوييم. شما ميتوانيد براي آشنايي بيشتر با خدمات سايت به آدرس هاي زير مراجعه كنيد:. Http:/ help.persianblog.ir. براي راهنمايي و آموزش. Http:/ news.persianblog.ir. اخبار سايت براي اطلاع از. Http:/ fans.persianblog.ir. براي همكاري داوطلبانه در وبلاگستان. Http:/ persianblog.ir/ourteam.aspx. اسامي و لينك وبلاگ هاي تيم مديران سايت.
دل نوشته های من
دل نوشته های من. تولد شما هم مبارک. هیچ گاه نمیتوان با انداختن سنگ های پی در پی تصویر ماه را از خاطر آب پاک کرد. پس هیچ وقت نپندار که از خاطرم فراموش شده ای. نوشته شده توسط باران عشق در جمعه دوازدهم مهر 1392 ساعت 12:6 موضوع لینک ثابت. دختری سه ساله بود که پدرش آسمانی شد . . دانشگاه که قبول شد، همه گفتند: با سهمیه قبول شده! کلاس اول وقتی خواستند به او یاد بدهند که بنویسد بابا! یک هفته در تب سوخت . . . نوشته شده توسط باران عشق در جمعه بیستم اردیبهشت 1392 ساعت 16:28 موضوع لینک ثابت. هر چی محکم تر بغل کنی.