DELTANGE-SHADAB.BLOGFA.COM
دوباره دلتنگم و میخندمدوباره دلتنگم و میخندم - شادی ها و دلتنگی ها
http://deltange-shadab.blogfa.com/
دوباره دلتنگم و میخندم - شادی ها و دلتنگی ها
http://deltange-shadab.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.6 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
20
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.613 sec
SCORE
6.2
دوباره دلتنگم و میخندم | deltange-shadab.blogfa.com Reviews
https://deltange-shadab.blogfa.com
دوباره دلتنگم و میخندم - شادی ها و دلتنگی ها
deltange-shadab.blogfa.com
دوباره دلتنگم و میخندم - عشق وزمان
http://www.deltange-shadab.blogfa.com/post-52.aspx
دوباره دلتنگم و میخندم. شادی ها و دلتنگی ها. روزی روزگاری همه احساسات در یک جزیره دور افتاده زندگی میکردند یک روز به انها خبر دادند که به. زودی جزیره غرق میشود و در ژرفای اقیانوس فرو میرود بنابراین تمام انها قایق های خود را اماده کردند و. برای گریز اماده شدند. عشق تنها کسی بود که انجا ماند و تا اخرین دم تلاش کرد جزیره را نجات دهد. تنها هنگامی که جزیره کاملا زیر اب فرو میرفت او نیز تصمیم گرفت انجا را ترک کند. دنبال کسی میگشت که بتواند به او کمک کند که ناگهان ثروت را دید که با کشتی بزرگش از کنار او. نوشته ...
دوباره دلتنگم و میخندم
http://www.deltange-shadab.blogfa.com/8905.aspx
دوباره دلتنگم و میخندم. شادی ها و دلتنگی ها. من ، تو ، او . من به مدرسه میرفتم تا درس بخوانم. تو به مدرسه میرفتی به تو گفته بودند باید دکتر شوی. او هم به مدرسه میرفت اما نمی دانست چرا. من پول تو جیبی ام را هفتگی از پدرم میگرفتم. تو پول تو جیبی نمی گرفتی همیشه پول در خانه ی شما دم دست بود. او هر روز بعد از مدزسه کنار خیابان آدامس میفروخت. معلم گفته بود انشا بنویسید. موضوع این بود علم بهتر است یا ثروت. من نوشته بودم علم بهتر است. مادرم می گفت با علم می توان به ثروت رسید. تو نوشته بودی علم بهتر است. من رفتم...
دوباره دلتنگم و میخندم
http://www.deltange-shadab.blogfa.com/8904.aspx
دوباره دلتنگم و میخندم. شادی ها و دلتنگی ها. خفتند همرهان وشب تار مانده است. تنها غم من است که بیدار مانده است. زین همرهان نیمه ره خواب برده ام. یک مشت خاطرات دل ازار مانده است. دیگر مرا به شهر تماشا نمی برد. چشمم که در تراکم دیوار مانده است. حتی برای دیدن خویشم اجازه نیست. ایینه زیر لعنت اوار مانده است. پاس بهار وباغ گل افشان نداشتیم. بر ما هنوز سرزنش خار مانده است. پای سفر کجاست کزین دشت بگذرم. افسوس پای رفتنم از کار مانده است. نوشته شده در شنبه پنجم تیر ۱۳۸۹ساعت 11:4 توسط مسعود. بانك جامع مقالات فارسي.
دوباره دلتنگم و میخندم - جمله های دوست داشتنی من
http://www.deltange-shadab.blogfa.com/post-51.aspx
دوباره دلتنگم و میخندم. شادی ها و دلتنگی ها. جمله های دوست داشتنی من. بيهوده متاز که مقصد خاک است. هرگز برای خوشبختی امروز و فردا نکن. نماز وقت خداست انرا به ديگران ندهيم. هرگاه در اوج قدرت بودی به حباب فکر کن. هر چه قفس تنگ تر باشد، آزادی شیرین تر خواهد بود. دروغ مثل برف است که هر چه آنرا بغلتانند بزرگتر می شود. هرگز از کسي که هميشه با من موافق بود چيزي ياد نگرفتم. خطا کردن یک کار انسانی است ام ا تکرار آن یک کار حیوانیست. دستي را بپذير که باز شدن را بهتر از مشت شدن آموخته است. بانك جامع مقالات فارسي.
دوباره دلتنگم و میخندم
http://www.deltange-shadab.blogfa.com/archive.aspx
دوباره دلتنگم و میخندم. شادی ها و دلتنگی ها. دلتنگم وبا هيچ كسم ميل سخن نيست / كس در همه افاق به دلتنگي من نيست.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
بگذاریم که تنهایی اواز بخواند...
http://tanhatarins.blogfa.com/8805.aspx
بگذاریم که تنهایی اواز بخواند. خدا هست او جانشین تمام نداشته هایمان است. خدایا خیلی با انصافی. اینکه دلم پاک نیست. اینکه گریه زاری من هیچ اثری نداشت. به خدا دارم دیوونه میشم. مگه من التماس نکردم. مگه من دلم پاک نیست. مگه من پیش تو گریه نکردم. مث همیشه اروم و اهسته. دیگه نمیخوام بیصدا گریه کنم. میخوام صدای گریمو همه بشنون. میخوام هق هق گریم به گوشت برسه. دیشب فقط 2 ساعت خوابیدم. همش تو فکر بودم. به تو فکر میکردم. امروز سر کلاس غرورمو شکستم و گریه کردم. جوری که هیچ کی نفهمه. جوری که هیچ کی برام دلسوزی نکنه.
بگذاریم که تنهایی اواز بخواند...
http://tanhatarins.blogfa.com/8803.aspx
بگذاریم که تنهایی اواز بخواند. خدا هست او جانشین تمام نداشته هایمان است. نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم خرداد 1388ساعت 9:45 PM. ولی فقط از خدا میخوام همه چی به. نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم خرداد 1388ساعت 5:36 PM. Design By : Night Skin. بگذاریم که احساس هوایی بخورد. بگذاریم بلوغ، زیر هر بوته که می خواهد بیتوته کند. بگذاریم غریزه پی بازی برود. کفش ها را بک ند، و به دنبال فصول از س ر گ ل ها بپرد. بگذاریم که تنهایی آواز بخواند. ساده باشیم چه در باجه ی یک بانک چه در زیر درخت. کار ما شاید این است.
بگذاریم که تنهایی اواز بخواند...
http://tanhatarins.blogfa.com/8907.aspx
بگذاریم که تنهایی اواز بخواند. خدا هست او جانشین تمام نداشته هایمان است. Akh k chghd dlm grfte. Chn rooze dg aban hm shoru mishe. Ch ghararaii gozashte budim. نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم مهر 1389ساعت 8:23 PM. B yade un rooza k budamo nabudi. Lanat b mn k inghad sadam. Lanat b mn ba in ehsasm. Mage mn chiam kiam. Mage ta key mi2nm naghsh bazi konm. Khaste shodam chan harfe k hichvaght tamum nmshe. Goftam tamum.gofty tamum. Goftam b in sadegi.gofty b in sadegi. من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهی . Dlm br...
بگذاریم که تنهایی اواز بخواند...
http://tanhatarins.blogfa.com/8903.aspx
بگذاریم که تنهایی اواز بخواند. خدا هست او جانشین تمام نداشته هایمان است. Migan emshab shabe arezuhast. Khodaya bahat harf daram. Hale ma khoob ast ama to bavar nakon. نوشته شده در جمعه بیست و هشتم خرداد 1389ساعت 11:23 PM. Migoft to kheili shabihe mani inke har2mun hichkio nadarim ke bahash harf bezanim inke har2mun harfamuno bara khodemun nageha midarim inke har 2mun tanhaiim. Hese badi peida mikoni. Az khodet badet miad az tamame adama az uni ke nazasht baraye hamishe beri. Mese hamishe khodeto control ...
بگذاریم که تنهایی اواز بخواند...
http://tanhatarins.blogfa.com/8808.aspx
بگذاریم که تنهایی اواز بخواند. خدا هست او جانشین تمام نداشته هایمان است. میگفت خیلی دوست دارم. میگفت خیلی برام عزیزی. چی شده اون همه دوست دارم. یه لحظه چشاتو میبندی و به یاد همه بدبختیات می افتی تازه میفهمی صورتت خیس شده. کجاست بگو اون که برات میمرده کو؟ اون که قسم میخورده که دوست داره. ارزو میکنی کاش الان پیشت بود تا سر بذاری رو شونش. اونم پا به پات اشک بریزه. الان پیشت بود تا اینکه حرفای نگفتتو بهش میگفتی. تا اینکه مجبور نباشی مث همیشه بغضتو فرو بدی و خودتو شاد نشون بدی. کجاست بگو اون که برات میمرده کو.
بگذاریم که تنهایی اواز بخواند...
http://tanhatarins.blogfa.com/8904.aspx
بگذاریم که تنهایی اواز بخواند. خدا هست او جانشین تمام نداشته هایمان است. تنهایی" واگیر ندارد . نوشته شده در شنبه بیست و ششم تیر 1389ساعت 0:20 AM. Say kardam sedamo nashnave ta nafahme 2bare be khateresh gerye kardam. نوشته شده در دوشنبه چهاردهم تیر 1389ساعت 5:20 PM. Ba vojude inke hanuz narafte hes mikonam delam barash tang shode. Hich khabari azash nadaram. Safhe gushio nega mikonam vali hanuz asari azash nemibinam. نوشته شده در دوشنبه چهاردهم تیر 1389ساعت 11:45 AM. Khoobam faghat nemidunam cheme. می شو...
بگذاریم که تنهایی اواز بخواند...
http://tanhatarins.blogfa.com/8810.aspx
بگذاریم که تنهایی اواز بخواند. خدا هست او جانشین تمام نداشته هایمان است. به چه میخندی تو؟ به چه ميخندي تو؟ به مفهوم غم انگيز جدايي؟ به شکست دل من يا به پيروزي خويش؟ به چه ميخندي تو؟ به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟ يا به افسونگري چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد؟ به چه ميخندي تو؟ به دل ساده من ميخندي که دگرتا به ابد نيز به فکر خود نيست؟ نوشته شده در شنبه دوازدهم دی 1388ساعت 9:35 PM. روزی که قلب کوروش شکست. چرا چنين چيزي را ميخواهي؟ به جز اين هرچه بخواهي برآورده ميکنم، اما اين را نخواه. در راه ميشنيد ...
بگذاریم که تنهایی اواز بخواند...
http://tanhatarins.blogfa.com/8711.aspx
بگذاریم که تنهایی اواز بخواند. خدا هست او جانشین تمام نداشته هایمان است. تا شقايق هست زندگي بايد كرد؟ با توام ای سهراب. ای به پاکی چون آب. یادته گفتی بهم تا شقایق زنده است زندگی باید کرد؟ دیگه حتی اون شقایق که اسیر قفس سائل یک نفس. نیست که تازگی بده به این دل تنهای من. پس کجاست اون قفس شقایقت؟ منو با خودت ببر به قایقت! راست گفتی کاش مردم دانه های دلشون پیدا بود آره کاشکی دلشون. من به دنبال یه چیز بهترم سهراب. تو خودت گفتی بهم بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق. سيب باغچه همسايه ( حميد مصدق).
بگذاریم که تنهایی اواز بخواند...
http://tanhatarins.blogfa.com/8908.aspx
بگذاریم که تنهایی اواز بخواند. خدا هست او جانشین تمام نداشته هایمان است. اه از این دل.اه از این جام امید. عاقبت بشکست و کس رازش نخواند. چنگ شد در دست هر بیگانه ای. ای دریغا کس به اوازش نخواند. Akh k faghat khoda mi2ne ch hali daram. Akh k chghad dlm grfte. Chghad mikham az hame gele konam. Akh chra hishki nmfahme. Raftany k rahe bargashty nadare. M2nm akhare hame dastana chie. Chghad dlm tange bra ghadima. Mi2nm dlaye ziadi shkastam. vali kash bfahmid taghsire man nabud. Kheili harfa va3 goftn darm.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
20
مرگ خاموش من
عین خیالتم نیست یکی داره میمیره (یورولدوم). مریم خانوم جوابمو بده. مریم خانوم اشتباه کردم. دیگه تو عمل جبران میکنم. مریم جان شما که اینقد مهربونی چرا جوابمو نمیدی؟ از دوریت دارم دق میکنم. نوشته شده در جمعه ۴ آذر۱۳۹۰ساعت توسط مسلم. یه جوری بهم بگو اجازه میدم برگردی وخودتو ثابت کنی. ثانیه ثانیه هایی که بسختی برایم سپری میشود. در انتظار نگاه گذرایت به هر صورت ممکن ، که نشاندهنده اجازه ی برگشتنم دادی رو چشم به راه میمانم. که اگه اجازه دادی. عرضه ولیاقت خودمو اگه تونستم ثابت کنم بمان. صبح قشنگ و پرانرژیت بخیر.
دلتنگ مولا
چیست این دلشورههای بیکران * پشت کاشیهای سبز جمکران * ک شتی امید در گ ل تا به ک ی *. چند ندبه تا جمعه آمدنت فاصله است؟ القاب زیبای حضرت زهرا. پایگاه اطلاع رسانی سپاه عاشورا. پایگاه اطلاع رسانی گلشن راز شبستر. همه چیز و هیچ چیز! هیئت خیمة الزینب شبستر@. هیئت عزداری مجمع ولیعصر شهر ستان شبستر. راز ونیاز با خدا. عشق به گرمی آفتاب. یه لنگه کفشک ته اقیانوس. جونم به لبم اومده. هیئت محبین حضرت علی اکبر خولنجان. قالب مذهبی وبلاگ. چند ندبه تا جمعه آمدنت فاصله است؟ با لحن کدام آفتاب. با صداي کدام پروانه. با ترانه م...
دلتنگ ناصریا
پنجشنبه 4 آبانماه سال 1391. پس از شش سال نسرین عبداللهی از مرگ ناصر می گوید. مرگ ناصر عبداللهی هنوز در هاله ای از ابهام است. میتوان انتشار آلبوم رخصت یا اجرای مراسمی توسط هنرمندان در ۲۹ شهریور برای ایتامی که تا همین سالها مهمان صدای ناصر بودند و مهم تر ازهمه ساخت مستند جعبه سیاه درباره زندگی شخصی ناصریا را دلیل و بهانهای برای مصاحبه با نسرین تک خواهر زنده یاد ناصر دانست. اما یکی از بهانههایمان برای این مصاحبه بازار شایعاتی است که هنوز هم پس از گذشت از ۶ سال هنوز هم داغ است. ازدواج با اولین عشق. سال ۷۶ بو...
میای درد دلمو بخونی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میای درد دلمو بخونی؟ همه میگن لطافت بارون اما تو می گی عشق بازی آسمون! امشب دوباره ماه بهم لبخند می زنه. حس همدردیش باز گل کرده. بازم من موندم و دنیای خودم. من و خیالای خودم.حرف زدنای خودم.با خودم و ماهی که از پشت پنجره. تنهاییامو دوباره تماشا می کنه! و خاطره هایی که مرور میشه و مرور میشه.و فراموش نمی شه. حسایی که میاد و می مونه . مسافری که سفر چندماهه اش ب روزهام تموم شد و منو دوباره ب. روزایی که می گذرونم.فقط می گذرونم.یه سوالم هست البته کنار این گذروندن. واقعا من ارزش جنگیدن ندارم؟ که واسم بهانه بیاره .
دوباره دلتنگم و میخندم
دوباره دلتنگم و میخندم. شادی ها و دلتنگی ها. امروز ظهر شیطان را دیدم! نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت . گفتم : ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند . شیطان گفت : خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد! گفتم : . به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟ گفت : من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. من ، تو ، او . هیچ کس نفهمید...
دلتنگ شهدا
هرچه دل تنگت میخواهدبگو. ازتو مي خواهم بنويسي. ازتوئي که سعادتت يارت شد وزائر وادي عشق شدي. از تو که فکه را ديدي، حکايت هايش را شنيدي. از تو که طلائيه را ديدي و غربت شهيدان را. با تمام وجودت حس کردي. تو که در خاک پاک شلمچه نفس کشيدي. و هم ناله شهيدانش شدي. تو که وسعت بي انتهاي اروند را ديدي. و صداي ناله لب هاي خشک شهيدانش را شنيدي. از تو که توفيق رفتن به دهلاويه را داشتي. و سکوت پر رمزش را به صداي پايت شکستي. ازتو مي خواهم که بنويسي. ازعشق ،از شهادت ،از غربت ، از گمنامي ،. از مظلومي ، از رشادت ، از شهامت.
(¯´v´¯) عشق دردناک (¯´v´¯)
V ) عشق دردناک ( v ). برای همیشه تعطیل شد. نوشته شده در سه شنبه سوم آذر 1388ساعت 5:33 بعد از ظهر توسط دلتنگ. دستانت را به دست های مطمئن خدا بسپار و هیچ نگو! از ظاهر مخالف امور مرنج و کینه ی کسی را به دل نگیر. ثابت قدم و استوار و با تکیه بر محبت و عشق الهی هراس ها را از دلت پاک کن. خدا راه انجام را میداند وفقط اوست که تورا بی توقع دوست دارد. درها را میگشاید و میتواند انچه را که به تو وعده داده متجلی کند. پس فقط به خدا متکی باش! نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم آبان 1388ساعت 10:53 قبل از ظهر توسط دلتنگ.
دلنتگ تو
عشق من پاک بود و عشق تو . اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم. هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم. نوشته شده در چهارشنبه بیست و دوم آذر ۱۳۹۱ ساعت 0:43 توسط علی بی غم. حالم بده بغضم داره خفم میکنه دلم میخواد دردامو فریاد بزنم واسه تمومه دنیا .دلم میخواد بفهمه چقدر عاشقشم بفهمه این روزا دارم نابود میشم .همه از زجر بردنم لذت میبرن و سعی میکنن داغونم کنن . خدایا ببخشم که تو این مدت صدامو بالا بردم حق ندارم سرت فریاد بزنم اما هر چی میگم نمیشنوی همه غم های دنیا منو احاطه کردن تو هم داری بیشترش میکنی؟
فریاد زیرآب
می نویسم به یاد چشمهای سیاه و بی وفای تو. از آن چشمهایی که روبود زمن دل و جانم را. می نویسم با چشمهای اشک آلود و مست. می نویسم تا بدانی شکستن دل کمتر از آدم کشی نیست. می نویسم تا بدانی موروره خاطراتت. هر لحظه خنجر بر دلم می زند. می نویسم به یاد آن شبها که تا سحر غرق اشک بودم. می نویسم تا بدانی یادت تا ابد با من خواهد بود. زمن نخوا که فراموشت کنم که این زمن ساخته نیست. رفتي و نديدي که چه محشر کردم با اشک تمام کوچه را تر کردم. وقتي که شکست بغض تنهايي من وابستگي ام را به تو باور کردم. عشق یعنی غرق رویا شدن.
دل تنگ تو
دل تنگ تو شدم چشم براهم بیا. یک نفر پا میگذارد در تنهایی هایم. شلوغ میکند میریزد و میپاشد. و در یک ساعت نحس. با همه ی کارهایی که با تنهاییم کرده است بی مقدمه میرود. چ کنم با این تنهایی شلوغم. چ کنم با این ذهن پاشیده ام تو بگو! سه شنبه سی ام دی 1393. به اطلاع بعضی آدما باید برسونم که: بعضیا من با هرکی حرف می زنم میان پشت صحنه دعوام می کنن. عاقا قبول شما خاصیت. اما باقی رفیقایه خاصا. بفرما این گلام برا شما که بدونید برام خاص هستید بابا. لبهایم سیگار می کشند . و به دندان می کشم دردهارا. چهارشنبه نهم مهر 1393.