EVAZIRI.BLOGFA.COM

oursilence.blogfa.com

12:30 - من مهاجرم!

http://www.oursilence.blogfa.com/post-139.aspx

مجالي براي شكستن سكوت. هجرت از ندانستن به دانستن! هجرت از تنفر به عشق! هجرت از نادانی به آگاهی! هجرت از عدم به وجود! هجرت از دورویی به صداقت! هجرت از آلایش به پاکی! هجرت از غم به شادی! هجرت از تندخویی به صبر! هجرت از وراجی به سکوت! هجرت از جنون به منطق! هجرت از ثبات به نسبیت! هجرت از یکسونگری به فرانگری! هجرت از ایستایی به پویایی! هجرت از قضاوت به واقع گرایی! هجرت از یاس به امید! هجرت از غرور به تواضع! هجرت از عزلت به همگرایی! هجرت از پلشتی به زیبایی! هجرت از داشتن به بخشیدن! هجرت از انتقام به بخشودن!

oursilence.blogfa.com

12:30 - بدرود گابوی دوست داشتنی من!

http://www.oursilence.blogfa.com/post-131.aspx

مجالي براي شكستن سكوت. بدرود گابوی دوست داشتنی من! اولین بار نامش را پایین جملات زیبا و تاثیرگذاری دیدم که در نوجوانی در یک فایل ورد به دستم رسید. هر کدامش را که میخواندم برایم بسیار جالب و دوست داشتنی بود. اسمش را اوایل سعی می کردم به یاد بسپارم. همین باعث شد به دنبال کتابهایش باشم. گابریل گارسیا مارکز شد یکی از اسطوره های رمان خوانی من. کسی که رئالیسم جادوییش جادویم کرد. اگرچه چند سال بود که دیگر نمی نوشت اما شاید منی که عاشق قلمش بودم برایم زنده بودنش هم دلخوشی بزرگی بود. بدرود گابوی دوست داشتنی من!

oursilence.blogfa.com

12:30 - خانه...

http://www.oursilence.blogfa.com/post-135.aspx

مجالي براي شكستن سكوت. از ساده ترین مسایل مانند خوراک و پوشاک گرفته تا مسایل پیچیده مدنیت و اعتقادات و غیره! گاهی فکر می کنم این بزرگ شدن که در فرایند زندگی هر انسانی اجتناب ناپذیر است، عجب تاوانی دارد! خانه ای ساخته ام. دارد آن پنجره ای. که توان خفت بر آن. چمنی هست و گلی. کاغذی خانه ی من. حرف فردای من است. هر کجا جای من است. تا بود خانه ی من. شور و حال کودکی برنگردد دریغا! نوشته شده توسط گل و تگرگ در 22:42 PM. آنچه قلمم با جوهر اندیشه و تفکر می نگارد در این مجال می گنجانم. آنچه تا به حال نوشته ام.

oursilence.blogfa.com

12:30 - من، بنفشه ای آفریقایی

http://www.oursilence.blogfa.com/post-140.aspx

مجالي براي شكستن سكوت. من، بنفشه ای آفریقایی. از دوران مدرسه راهنمایی با هم دوست هستیم. پر از شور و نشاط است. از همان دوران مدرسه نوع نگاهش به زندگی، اطرافش و مسایل با دیگران متفاوت بود. یادم می آید گاهی بچه ها پشت سرش چیزهایی هم می بافتند اما من معتقدم که او ویژه میبیند. کاملا خلاق و باروحیه شاد، جستجو گر و به زعم من خاص است. بعد از مدرسه، زمانیکه هردو کارشناسی ارشد میخواندیم همدیگر را دیدیم. هنوز هم همان نگاه ویژه را داشت با این تفاوت که اینبار پخته تر هم شده بود. حالا من، بنفشه آفریقایی دوستم هستم.

oursilence.blogfa.com

12:30

http://www.oursilence.blogfa.com/9307.aspx

مجالي براي شكستن سكوت. در ورودی ترن مترو بسته شد و چون شلوغ بود نزدیک در ایستادم. هنوز ترن حرکت نکرده بود که به خاطر مقنعه گلدار و دست دوزی که خانمی در ایستگاه و آن طرف شیشه به سر داشت، نظرم به او جلب شد. کمی به چهره آرومش نگاه کردم. میشناختمش. معلم دینی سوم دبستانم بود. هنوز هم چهره اش آرام بود و به تعبیر بیشتر ایرانیها خانم منشانه. او گفت: انسان می داند که مرگ از رگ گردن هم به او نزدیکتر است و از حتا یک لحظه بعد نیز خبر ندارد که زنده است یا نه؟ نوشته شده توسط گل و تگرگ در 9:26 AM. دختر سایه ها و سیاهی.

oursilence.blogfa.com

12:30 - لطفا خودت باش!

http://www.oursilence.blogfa.com/post-134.aspx

مجالي براي شكستن سكوت. آدمی می تواند فکر کند که زندگی پروسه عجیبی است! شاید گذر زمان و تجربیات، زندگیش را از حالت چک لیست درآورد! مراحل می آیند و می روند اما او دیگر مجبور نیست که حتما تیک بزند! او می تواند مرحله ایجاد کند و با اعتماد تیک بزند. گاهی اشتباه می شود؟ اشکالی ندارد. او انتخاب کرده است! این را با جبر بندگی انسانی متفاوت بگیرید لطفا! همان که عشقش می کشد! فارغ از نگاههای عامیانه و تاییدهای عوام فریبانه. کافیست فکر کند. همین! نوشته شده توسط گل و تگرگ در 21:6 PM. آنچه تا به حال نوشته ام.

oursilence.blogfa.com

12:30 - توجه ...

http://www.oursilence.blogfa.com/post-138.aspx

مجالي براي شكستن سكوت. غروب نزدیک است، با تمام توان میدوم، باید به باقیمانده روشنایی روز چنگ بیندازم. امروز به روشنایی نیازی مبرم دارم. سوزان بلکمور. (1387). آگاهی. ترجمه رضا رضایی. تهران: فرهنگ معاصر. نوشته شده توسط گل و تگرگ در 11:34 AM. آنچه قلمم با جوهر اندیشه و تفکر می نگارد در این مجال می گنجانم. آنچه تا به حال نوشته ام. دختر سایه ها و سیاهی. ما برنده ایم، همیشه. مرا آفرید آن که دوستم داشت. مرا, با تو, سخنيست.

oursilence.blogfa.com

12:30 - من، تو، او، ...

http://www.oursilence.blogfa.com/post-133.aspx

مجالي براي شكستن سكوت. من، تو، او، . شبختی یا عقوبتی که خود رقم می زنیم! امیدوارم به جمله انتهایی این پاراگراف کمی فکر کنید:. فیزیک ذرات/ فرانک کلوز ترجمه فیروز آرش.- تهران: فرهنگ معاصر، 1387. ص.1. نوشته شده توسط گل و تگرگ در 21:25 PM. آنچه قلمم با جوهر اندیشه و تفکر می نگارد در این مجال می گنجانم. آنچه تا به حال نوشته ام. دختر سایه ها و سیاهی. ما برنده ایم، همیشه. مرا آفرید آن که دوستم داشت. مرا, با تو, سخنيست.

oursilence.blogfa.com

12:30 - جمله های ماندگار

http://www.oursilence.blogfa.com/post-137.aspx

مجالي براي شكستن سكوت. در ورودی ترن مترو بسته شد و چون شلوغ بود نزدیک در ایستادم. هنوز ترن حرکت نکرده بود که به خاطر مقنعه گلدار و دست دوزی که خانمی در ایستگاه و آن طرف شیشه به سر داشت، نظرم به او جلب شد. کمی به چهره آرومش نگاه کردم. میشناختمش. معلم دینی سوم دبستانم بود. هنوز هم چهره اش آرام بود و به تعبیر بیشتر ایرانیها خانم منشانه. او گفت: انسان می داند که مرگ از رگ گردن هم به او نزدیکتر است و از حتا یک لحظه بعد نیز خبر ندارد که زنده است یا نه؟ نوشته شده توسط گل و تگرگ در 9:26 AM. دختر سایه ها و سیاهی.

oursilence.blogfa.com

12:30 - شیرینی ِ سختی

http://www.oursilence.blogfa.com/post-141.aspx

مجالي براي شكستن سكوت. بارها فکر کرده ام چرا کسانی که میخواهند به خداشناسی برسند، چله نشینی می کنند؟ این روزها، روزهای سختی است اما عجیب شیرین است! زمان رسیدن چه زمانی است و چگونه باید رسید؟ خیلی حس خوبی است. سبکبار از این غوطه وری لذت می برم. حس فوق العاده ای است. بعضی ها میگویند اسمش توکل است. اسمش برایم مهم نیست. شیرینی ای که زیر دندان لحظه هایم حس می کنم برایم مهم است. اینکه چرا سختی به سراغمان می آید را باید از خودش پرسید. او بهتر از هر کسی میداند که چه وقت انسان به سختی احتیاج دارد؟ دلم میخواهد این...