FARNOUSHSH.PERSIANBLOG.IR

nadjieh.persianblog.ir

شهری از آب

http://nadjieh.persianblog.ir/post/381

حس عجیبی دارم . امروز آنالیز من در آزمایش CMS اصطلاحا Approve شد. نتیجه یکسال کار واقعا شبانه روزی. ساعت ٦:۳٠ ‎ب.ظ روز ۱۳٩۱/۱٢/۸. درباره : برای من نوشتن، مثل کاوش خودمه. راهیه برای بهتر فهمیدن. پروفایل مدیر : باران. پیش به سوی موریوند! ارباب حاجتیم و . فلسطین ۴ (گفتگوهای من و همکارم). فلسطین ۳ (گفتگوهای من و همکارم). فلسطین ۲ (گفتگوهای من و همکارم). پراکنده از فرزاد حسنی. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ. راه اندازی شده است.

nadjieh.persianblog.ir

باید حرف زد - شهری از آب

http://nadjieh.persianblog.ir/post/396

باید حرف زد. اگر هم شنونده‌ای نداری باید حرف زد. باید . اگر نه باید نوشت . گفتن و هی فکر کردن به آنچه میگویی و حس می‌کنی، درمان است بر آنچه می‌خراشدت . می‌شود به کناری‌اش افکند و هی گفت «مهم نیست». اما مهم است. آدم با این کنار افکندن‌ها خراب می‌شود عشق من. آدم ته‌اش لجن‌اندود می‌شود . آدم مریض می‌شود . من با کمال جرأت می‌گویم که زندگی کردن در جاییکه نمی‌توانی به‌اش تعلق داشته باشی، مثل هتل یا هر چی، جایی‌که نمی‌توانی بساطت را پهن کنی،‌ هر چه می‌خواهی یخچالت را پر کنی،&z...من به جرأت می‌گویم که دلم ع...

sizief.wordpress.com

موسیقی آب گرم

https://sizief.wordpress.com/2009/08/07/297

Laquo; نوشته پیشین. دور هم آهنگ گوش کنیم خوشحال شیم عصر جمعه ای. Http:/ sizief.googlepages.com/11-LaRadeversionstudio1.mp3. Download – Yann tiersen – La Rade. This entry was posted on اوت 7, 2009 at 6:14 ب.ظ. and is filed under Uncategorized. You can follow any responses to this entry through the RSS 2.0. Feed You can skip to the end and leave a response. Pinging is currently not allowed. 11 پاسخ to “”. اوت 11, 2009 در 8:10 ق.ظ. این » گودر» ی که می گین معنیش چیه؟ ببخشید که ما روستایی که نه چادر نشینیم!

nadjieh.persianblog.ir

فلسطین ۴ (گفتگوهای من و همکارم) - شهری از آب

http://nadjieh.persianblog.ir/post/402

فلسطین ۴ (گفتگوهای من و همکارم). اینها را می‌نویسم اینجا تا ضبط شود جایی و از یادم نرود. اینها جملات جسته و گریخته یک گفتگوی یک ساعته است. همین! دوستم از همکارم درمورد روزنامه‌ها و قطبیدگی‌شون پرسید. همکارم گفت که فقط می‌تونه درباره انگلیسی‌زبان‌هاشون نظر بده چون نه عبری بلده نه عربی. اینهم از ارباب جراید! همکارم می‌گفت که روزنامه‌های هردو طرف بشدت قطبیده هستند. می‌گفت من برای خودم چند واقعه‌ را که خودم دیده‌ام مبنای قضاوت قرار می دهم (standard candle). می‌گفت من در روزهای بعد (شنبه و دوشنبه) دنبال ...

nadjieh.persianblog.ir

ارباب حاجتیم و ... - شهری از آب

http://nadjieh.persianblog.ir/post/406

ارباب حاجتیم و . به تو گلایه نمی‌شود کرد. بس که نازنینی . بس که مهربانی . بس که همیشه بوده‌ای. بس که آدم خجالت می‌کشد . بس که آدم از نارضایتی‌اش،‌ از غصه‌اش، از بغضش خجالت می‌کشد در برابر تو . همه چیز توی سرم می‌چرخد: اگر اینطور نشود،‌ اگر آنطور بشود . اگر این . اگر آن . زیر پوستم چیزی می‌دود پوستم مورمور می‌شود، می‌سوزد. سوزش به بینی‌ام می‌رسد و چشم‌هایم. ساعت ٦:٠٤ ‎ب.ظ روز ۱۳٩٤/٢/۱۳. درباره : برای من نوشتن، مثل کاوش خودمه. راهیه برای بهتر فهمیدن. پروفایل مدیر : باران. پیش به سوی موریوند! ارباب حاجتیم و .

nadjieh.persianblog.ir

صدای تو - شهری از آب

http://nadjieh.persianblog.ir/post/393

صدایت را از پس اینهمه راه میشنوم:. سه غم آمد بجانم هر سه یکبار. غریبی و اسیری و غم یار. غریبی و اسیری چاره دیره . صدایت قطع می‌شود. غم عشق تو مادرزاد دیرم. نه از آموزی استاد دیرم. خمیازه می‌کشی . صدایی می‌گوید: نجی خانوم! میخوام از اینجا قطع بشم برم لپ تاپ . میگویم باشه و منتظرت می‌مانم تا از راهی دیگر صدایت را بشنوم . صدایت آغوشت نیست،‌ صدایت نگاهت نیست . آرام من است اما . بیا حرف بزنیم . ساعت ٢:٥۳ ‎ق.ظ روز ۱۳٩۳/۱/٢٦. درباره : برای من نوشتن، مثل کاوش خودمه. راهیه برای بهتر فهمیدن. پروفایل مدیر : باران.

nadjieh.persianblog.ir

فلسطین ۳ (گفتگوهای من و همکارم) - شهری از آب

http://nadjieh.persianblog.ir/post/401

فلسطین ۳ (گفتگوهای من و همکارم). اینها را می‌نویسم اینجا تا ضبط شود جایی و از یادم نرود. اینها جملات جسته و گریخته یک گفتگوی یک ساعته است. همین! گویا همکارم در رام‌الله،‌ برای کودکش پرستاری عرب گرفته بوده‌است. از محمد می‌گفت (به قول خودش the poor Arab kid) . محمد همبازی پسر این پرستار بوده. شواهد نشان می‌داده که کودک معصوم را زنده سوزانده‌اند. پرسیدم کسی هنوز مسوولیت قتل سه نوجوان اسراییلی را عهده‌دار نشده، نه؟ درباره : برای من نوشتن، مثل کاوش خودمه. راهیه برای بهتر فهمیدن. پروفایل مدیر : باران.

nadjieh.persianblog.ir

شهری از آب >> خود در گیر

http://nadjieh.persianblog.ir/post/404

درباره : برای من نوشتن، مثل کاوش خودمه. راهیه برای بهتر فهمیدن. پروفایل مدیر : باران. پیش به سوی موریوند! ارباب حاجتیم و . فلسطین ۴ (گفتگوهای من و همکارم). فلسطین ۳ (گفتگوهای من و همکارم). فلسطین ۲ (گفتگوهای من و همکارم). پراکنده از فرزاد حسنی. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ. راه اندازی شده است.

nadjieh.persianblog.ir

فلسطین ... - شهری از آب

http://nadjieh.persianblog.ir/post/398

نمی‌فهمیدم چقدر دارم بلند حرف می‌زنم. فقط یادم هست که فاصله زیر فک تا گوش‌هایم می‌سوخت و تیر می‌کشید. او یک کلام از من پرسیده بود: «خوب، چه خبر؟ و من خبر ستار بهشتی را می‌دادم . فقط خبر را! بی هیچ جانبداری . یا لااقل همه تلاشم این بود. ناگهان دستهایم را گرفت و محکم نگه داشت. تازه فهمیدم که چقدر در هوا تکانشان می‌داده‌ام. ضربان قلبم را می‌شنیدم. گفت:«حق نداری خبر بخوانی! لااقل تا مدتی .». گوشه چشمهایم شروع به سوختن کرد. تکرار کرد: «می‌شنوی؟ حق نداری خبر بخوانی» . پروفایل مدیر : باران. پیش به سوی موریوند!