gheseyemanoto.blogfa.com
ای شمعها بسوزیدای شمعها بسوزید - فرشته ی زمینی
http://gheseyemanoto.blogfa.com/
ای شمعها بسوزید - فرشته ی زمینی
http://gheseyemanoto.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
0.8 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
1
SSL
EXTERNAL LINKS
42
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.766 sec
SCORE
6.2
ای شمعها بسوزید | gheseyemanoto.blogfa.com Reviews
https://gheseyemanoto.blogfa.com
ای شمعها بسوزید - فرشته ی زمینی
Error 404 - Page not found
http://www.gheseyemanoto.blogfa.com/Profile
صفحه ای با این آدرس پیدا نشد!
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
1
دوستت دارم تا همیشه - چرا این بار کلی سوال دارم برای پرسیدن
http://www.mahdisraha.blogfa.com/post-52.aspx
دوستت دارم تا همیشه. قصه من و تو. چرا این بار کلی سوال دارم برای پرسیدن. به گوشت می رسه روزی که بعد از تو چی شد حالم. چه جوری گریه می کردم که از تو دست تو بردارم. نشد گریه کنم پیشت نخواستم بد شه رفتارم. نمی خواستم بفهمی تو که من طاقت نمی یارم. دلم واسه خودم می سوخت برای قلب درگیرم. یه روز تو خنده هات گفتی تو می مونی و من میرم. سرم رو گرم می کردم که از یادم بره این غم. ولی بازم شبا تا صبح تو رو تو خواب می دیدم. نمی دونستی اینا رو. چرا باید می فهمیدی؟ منو دیدی ولی یکبار ازم چیزی نپرسیدی .
دوستت دارم تا همیشه - گریه همدم تنهایی من
http://www.mahdisraha.blogfa.com/post-54.aspx
دوستت دارم تا همیشه. قصه من و تو. گریه همدم تنهایی من. نمی دونم ارزش عشق چقدر؟ ارزش دوست داشتن چقدر؟ و نمی خوامم بدونم میدونید چرا؟ اونی که یه روزی هم نفسم بود خواسته یرم گمشم. فقط نمی دونم باید چی بگم؟ من چیز زیادی ازش خواسته بودم؟ اما خیلی جالب واستون میگم چی گفته یعنی این حرفای اون. برو گمشووووووووووووووووو از زندگیم بیرون. تو یه شیطونی تو مزاحممی ازت متنفررررررررررررررررررررم. تو حتی داری به خودت هم خیانت می کنی. دست از سرم بردار من زندگیم و عشقمو دوست دارم نمی خوام مثل تو باشم. اما خیلی دیر فهمیدم.
دوستت دارم تا همیشه - درد دل مهدیس با تو
http://www.mahdisraha.blogfa.com/post-36.aspx
دوستت دارم تا همیشه. قصه من و تو. درد دل مهدیس با تو. من می خواستم تو به من عادت نکنی. من به تو عادت کردم. می خواستم تو عاشقم نباشی. می خواستم من برات مثل بقیه باشم. تو برام از همه مهم تر شدی. می خواستم تو هیچ وقت سکوت نکنی. می خواستم هیچ وقت آزارم ندی. خودم تا حد توانم آزارت دادم. می خواستم با تو مثل گذشته ام عهد نبندم. اما خودم سر عهد نبسته موندم. می خواستم تا همیشه بهم خوبی کنی. من به تو بدی کردم. می خواستم بری دنبال زندگیت. اما تو همه ی زندگیم شدی ! برگ از درخت خسته میشه پاییز همش بهانست!
دوستت دارم تا همیشه -
http://www.mahdisraha.blogfa.com/post-42.aspx
دوستت دارم تا همیشه. قصه من و تو. یه اشتباه کهنه بود دلهره ی قرار ما یه قصه ی همیشگی نترس دنبالم بیا. تو مثل سنگ کهربا تو دست یار نابلد غریبه چشمای تو بود که حرف عاشقونه زد. اما تو کیش و مات من بازی برندگی نداشت دلم به فردا خوش نبود. عشق سرم کلاه گذاشت. دوباره عاشقیت و خاطره های در به در دوباره شونه های من چتری. برای دو نفر دوباره اوج بی کسی. به اون که موندنی نبود یکی مثل تو. نوشته شده در جمعه بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۸۵ساعت 9:52 توسط مهدیس. برگ از درخت خسته میشه پاییز همش بهانست! قصه تلخ زندگی مهدیس.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
42
!!!قصه ی جدایی!!!
بی توبودن کارمن نیست.تادلت نرفته برگرد. خیلیاوقتی اومدن تووبم ازم پرسیدن که چرااسمش قصه ی جداییه. میخوام داستان عاشقیموبراتون تعریف کنم. هرکی میخوادبدونه بهم بگه تارمزبدم بهش! نوشته شده در یازدهم شهریور ۱۳۹۲ساعت 1:24 توسط فاطمه. عاشقانه هام بوی تورومیده. هرجامیرم .باهرکس حرف میزنم تو توی ذهنمی. همیشه باخودم فک میکنم چرابایداینجوری بشه؟ این روزاخیلی به وجودت نیازدارم.خیلی دوس دارم صداتوبشنوم. باهات حرف بزنم ودردودل کنم! دلم واسه روزایی که همدیگرومیدیدیم تنگ شده .هنوزنمیدونم چرارفتی؟ یکی ازبهترین دوستام با...
قصه جدایی
12 بهمن:. به تاریخ پستم نگاه کن. نوشته شده در پنجشنبه بیست و پنجم دی 1393ساعت 14:29 توسط تنها. دلم تنگ می شه. اصلا نمی خوام بهش فکر کنم اما نمی دونم چرا وقتی رو تختت دارز می کشی و به بالا نگاه می کنی یاد آینده می افتی. به این فک می کنی که این دلخوشی آیا فردام هست یا نه؟ نوشته شده در جمعه نوزدهم دی 1393ساعت 22:32 توسط تنها. نوشته شده در چهارشنبه هفدهم دی 1393ساعت 21:22 توسط تنها. نوشته شده در چهارشنبه هفدهم دی 1393ساعت 20:19 توسط تنها. نوشته شده در پنجشنبه چهارم دی 1393ساعت 4:3 توسط تنها. ته دلت چی میگه؟
داستان کوتاه.
داستان هاي كوتاه و مسائل اجتماعی. رژیم غذایی اصولی-کاهش وزن- کارهایی که باید بکنیم- قسمت دوم. سه شنبه یکم اردیبهشت ۱۳۹۴ ] [ 11:9 ] [ چند تا دوست ]. خوب، بعد از مقاله اول که با استقبال بی نظیر شما عزیزان مواجه شد، میریم سر اصل مطلب و اینکه چطور. وزن خود را بدون دردسر کم کنید. اول از همه پیش از شروع یک برنامه ی مدون برای کاهش وزن از. سلامتی قلب و کبد و کلیه هاتون مطمئن بشید. اگر به نظرتون میاد که جوری که باید وزن کم نمی کنید. برچسبها: رژیم غذایی اصولی. سه شنبه یکم اردیبهشت ۱۳۹۴ ] [ 11:2 ] [ چند تا دوست ].
قصه ما
قصه ای پر غصه است! دل ام عکس یا فیلمی از اون شب می خواد! ريزش راي احمدي نژاد. یک سال و دو ماه بعد! همه چيز در اين يك هفته تعليق شد جز انرژي هسته اي! دعاي يك پيام نوري براي معلم ها ي مملكت :. برخورد خشن نيروي انتظامي. وقتی پیام نور منشور اخلاقی ساطع می کند :. متهم به قتل در دادگاه دخترم اصلاح نشد، او را كشتم. دل ام عکس یا فیلمی از اون شب می خواد! آخ آخ پست های قدیمی رو می خوندم! چه انرژی داشتم به خدا! ولی امسال یه هفته جوون بودم، جوون بودم و حسابی به مدل خودم جوونی می کردم! تعجب می کنم هنوز هست! ۳ ماهه ای...
قصه ی من
ولی واقعا دمت گرم. بهتر از این نمیتونستی برام پیش بیاری . شاید همین یه جمله کفایت کنه:. پدر شدنت مبارک . چهارشنبه شانزدهم بهمن 1392 ] [ 1:10 ] [ من ] . فقط در همین حد بگم که کماکان حال و روزم مثل قبله . یعنی دریغ از یخورده کم شدن این احساس بی سرانجام. تهش خدا قراره با این حس من چیکار کنه؟ قراره منو به نتایج خاصی برسونه؟ قراره دیگه هیچ حس قشنگی رو مثل این تجربه نکنم؟ یا قراره های متعدد دیگه؟ پنجشنبه نوزدهم دی 1392 ] [ 1:43 ] [ من ] . یعنی آسایش به من نیومده! امشب اومدن عید دیدنی . این پستم یجور غره. ولی خ...
ای شمعها بسوزید
دلگیرم از پنج حرف الفبا. بگو تو هم یادته. تو بودی و من و شروع یه رابطه. گفتی توی قلبت جام ثابته. گفتی عشقم مرحم دل بی تابته. بگو تو هم یادته. گفتم همونیم که تا ابد یارته. توی این رابطه. همیشه کنارته. بگو تو هم یادته. بگو توی قلبت کسی جامو نگرفته. دلم شده پر از حرف های نگفته. به تو فکر میکنم هفت روز هفته. نمی دونی خیلی وقته. می خوام بهت بگم بی تو بودن خیلی سخته. خیلی وقته میخوام ببینمت خیلی وقته. از رفتن تو گذشته خیلی وقته. دیگه چیزی نمی خوام ازت. دیگه حرفی ندارم فقط یادت بمونه. دیگه چیزی نمی خوام ازت.
gheseyemavakhoda.mihanblog.com
قصه ما و خدا
قصه ما و خدا. سلام،ما آمده ایم که . شنبه 14 مرداد 1391 : نویسنده : ریحانه. یادمون باشه که خدایی داریم که خیلی مهربونه، هوامونو داره، خاطرمونو خیلی میخواد، آنقدر که. بهترین بنده هاش به سختی افتادن برای اینکه ما راه رو پیدا کنیم و گمراه نشیم، همۀ عالم رو. بسیج کرده برای ما، ودر مقابل ازمون بندگی خواسته فقط بندگی خودش، اونم برای خودمونه،. یادمون باشه ما با خدا یه قصه داشتیم، یه قصه داریم، یه روزی، یه جایی، یه قولی دادیم، گفتیم. انگار فراموش کردیم، انگار فراموش می کنیم، مدام برای خودمون قصه می سازیم. پبروزی ...
بانوی بارانی
درد من این است که عاشق رد عبور یک عابر شده ام. تاريخ شنبه سیزدهم دی ۱۳۹۳ساعت 23:58 نويسنده پریا. تو انتخاب من نبودی. در این وانفسای شلوغ. در این زندگی بی اعتبار. باید به یکی گقت پریشانی خود را. واژه ها درد را نمي فهمند . . . حرف هایی که از دل، سر میروند. دختری با چشم های کودکی من.
چه روزایی که گذشت...
چه روزایی که گذشت. کاش می دانستی چقدر دلم بهانه ی تو رو میگیره هر روز. کاش می دانستی چقدر دلم هوای با تو بودن کرده. کاش می دانستی چقدر دلم از این روزهای سرد بی تو بودن گرفته. کاش می دانستی چقدر دلم برای ضرب آهنگ قدمهایت. گرمی نفسهایت ، مهربانی صدایت تنگ شده. کاش می دانستی چقدر دلواپس تو ام. کاش می دانستی چقدر تنهام ، چقدر خسته ام. و چقدر به حضور سبزت محتاجم. و همیشه از خودم می پرسم این همه که من به تو فکر می کنم. تو هم به من فکر می کنی؟ پنجشنبه بیست و دوم مرداد ۱۳۹۴ ] [ 11:48 ] [ هستی. ] . شدن همیشه تو آب.
gheseyesetare20.persianblog.ir
قصه های ستاره
کمتراز ۲۰ دقیقه خواب بودم که یه دفعه از شدت درد سینه به خودم پیچیدم.نمی دونستم چی شده؟ اونقدر شدت درد زیاد بود که قدرت تجزیه تحلیلم رو از دست داده بوده بودم.خواستم از جام بلند شم ولی نتونستم ، نفسم در نمی اومد. با صدای ناله ای که خودمم به زور می شنیدم مامانم رو صدا کردم.کوچکترین حرکتی فشار رو چند برار می کرد طوری که می خواستم قلبم رو از سینه در بیارم. مامان با وحشت اومد بالا سرم و وقتی منو دید کم مونده بود غش کنه. گفت: آخه وقتی نمی زنم خوشم میاد! آنگاه زنی که کودکی در آغوش داشت گفت : ای پيامبر جويای کمال...
همه قصه تنهایی من
همه قصه تنهایی من. دل نوشته های لحظه های تنهایی. کوتاه بود، کوتاه تر از هر آنچه بتوان تصور کرد به کوتاهی نیم روز آفتابی در زمستان طولانی،برفی و یخ زده آب تمام حوض های شهر غبار گرفته خاکستری. آمد، اما آمدنش رنگ و بویی از جنس تمام خستگی ها بود. برف که نمی آمد غوغایی به پا می شد از دود دودکش ها در آسمان که تنوره می کشیدند به رخ آسمان خاکستری. اینجا سکوت بود، سکوتی از جنس هیایو. و بالاخره آمد از پیچ کوچه که پیچید، می شد دید که به اندازه هزار سال زندگی کرده است. هزار سال به اندازه یک روز برفی زمستانی. بدون هی...