hezareyeghoghnoos.blogfa.com

somaieakbari.blogfa.com

منهای من

http://www.somaieakbari.blogfa.com/post/5

یک زن به ضریب درد، منهای خودش. تقدیم به آنکه درد زمانه دارد: دوست عزیزم زهرا. پشت صخره میلرزد، قلب ترد گنجشکان. سوزد، در اتاق جنگلبان! خواب هر شب گندم در خیال تعبیر است. یک کلاغ پاورچین، صد مترسک لرزان. تکه های پازل را ماهرانه میچینم:. شاخه های در خاک و ریشه های آویزان! کاسه های چشمت را زیر دست پنهان کن. داغ سرخ میریزد روی گونه ی عریان. عصر ماه بی قرص و عصر قرص های خواب. نبض ریز دستانت زیر تیغکی ارزان. آخر غزل دارد یک غزال میرقصد. میخ کرده بر کنجی، هیبت سرش، انسان! جمعه بیست و ششم مهر 1392 توسط سمیه اکبری.

adler.blogfa.com

دلا خو کن به تنهايي که از تن ها بلا خيزد

http://adler.blogfa.com/9210.aspx

دلا خو کن به تنهايي که از تن ها بلا خيزد. در یک روز می توان به دنیا آمد. در یک روز می توان متولد کرد. می توان عاشقی کرد. و در یک روز می توان مرد. همه چیز از همان لحظه اولیه یک روز شروع می شود. می توان بدی ها را پشت در گذاشت. می توان خندان به دیدار روز نو رفت. می توان زندگی را زندگی کرد. نوشته شده در دوشنبه سی ام دی ۱۳۹۲ساعت 13:10 توسط من. صداهای گذشته تو این خونه هنوز جریان داره. نمی دونم چرا این روزا ذهنم یهو فلاش بک می زنه به گذشته! انگار یهو دلم می ریزه که نکنه اتفاقی افتاده باشه. قلبم می گیره یهو.

mvesal.blogfa.com

وصال

http://www.mvesal.blogfa.com/89102.aspx

هر چند شور غزل را . از شانه ی زخم بالم بگذار سر برندارم. حالا که جز این خیالی- ای خوب- در سر ندارم. در فصل لبخند یاران در ازدحام گل و تیغ. آری گناهم همین است در دست خنجر ندارم. چشمان پاییزیم را خواندی و دیدی که امروز. جز عشق و بغضی گلوگیر مفهوم دیگر ندارم. دستم به دامانت ای اشک پلکی مرا میهمان کن. امشب که دریاییم باز امشب که آخر ندارم. باشد دوباره برایت خواهم سرود از جنونم. هر چند شور غزل را در خویش باور ندارم. نوشته شده در تاريخ یکشنبه دوازدهم دی ۱۳۸۹ توسط محسن مهربانی. Weblog Themes By Blog Skin.

bahartavallaei.blogfa.com

« شــــوچـــــره»

http://www.bahartavallaei.blogfa.com/post/59/کبوتر-سپید-اسیر

اولین دفتر شعر 1382. روز های قشنگ بی بازگشت. خريد شارژ همراه اول. خريد شارژ همراه اول. لب های سال خورده ی مردی سیاه و زشت. روی حریر دخترکی ناز می نوشت . آدم شبیه روسری تو مچاله کرد. انداخت آن طرف شده تبعید از بهشت . دختر به روی ضجه ي خود پرده می کشید . چنگال مرگ بود و تب سرد سرنوشت . دختر پرنده بود . کبوتر . سپید . اسیر . در پنجه ای زمخت ، بدآهنگ ، بدسرشت. برداشت مانده های خودش را به کوچه زد . شب را دوید یک سگ ول گرد تا کنشت . آخر مگر حواس خدا جای دیگر است. این خون عفت است که خشکیده خشت خشت .

peymane.blogsky.com

خط - باده شبگیر

http://peymane.blogsky.com/1392/10/15/post-39

یکشنبه 15 دیماه سال 1392 ساعت 11:29 ب.ظ. پیش ظالم چه تفاوت که. نقل این نیست که من از چه دلم خون شده است. زخم فولاد و زبان و رخ محجوب یکی است. فتنه از خط میان من وتو پیدا شد. ورنه سبز چمن و رنگ ته جوب یکی است . اختلاف نظر از طرز نگاه من و توست. قصه ی فاطمه (ع). دست بردار که بر دسته ی این خنجرها. و ته مانده مشروب. وقتی از چشم یهودا به وقایع نظر ی است. زنده یا مرده ، مسیحایی و مسلوب یکی است . دیگر از حس کسی حادثه پیدا نشود . ترک قلب من و چینی مرغوب یکی است . قاصدک از سرسبزت بهراس و ننویس. از خواب غفلت برخیز.

ghamnaktarinshab.blogfa.com

×××غمناک ترین شب××× - پدرم روزت مبارک

http://www.ghamnaktarinshab.blogfa.com/post-190.aspx

و دوست عزیزم محمود. اولین سالیه که روز پدر. رو در کنار پدرشون نیستن. یواش تر خوشحالی کنید! شاید کسی پدر نداشته. با ارزش را به رخ نکشید! قدرشو بدونید.از کنارش بودن لذت ببرید. دستهاشو بو کنید ساعتها نگاش. پدر هدیه نمیخواهد پدر خودش هدیه اس. خیلی ها حسرت دوباره شنیدن صدای پدرشونو. شاید کسی دلش برای پدرش. یکشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۴ 0:22. مجتبی دولت آبادي -. ای عکس نشان روی ماهی بودی. برتازه جوانی ام گواهی بودی. گر پیر شوم ،ولی جوانی تو هنوز. حقا که رفیق نیمه راهی بودی. کلیه ی متن ها کپی هستن و دست. شبی می ک...

ghamnaktarinshab.blogfa.com

×××غمناک ترین شب××× - شعری از شاعر محبوبم موسوی....

http://www.ghamnaktarinshab.blogfa.com/post-189.aspx

شعری از شاعر محبوبم موسوی. نگاه می کنم از غم به غم که بیشتر. به خیسی چمدانی که عازم سفر است. من از نگاه کلاغی. که سرنوشت درختان باغمان تبر است. به هر رگی که زدی و زدم به حس جنون. به بچ ه ای که توام! در میان جاری خون. به آخرین فریادی که توی حنجره است. صدای پای تگرگی که پشت پنجره است. به خواب رفتن تو روی تخت یک نفره. به خوردن دمپایی بر آخرین حشره. به هرگزت که سؤالی شد و نوشت: کدام؟ به دست های تو در آخرین تشن ج. به گریه کردن یک مرد آنور گوشی. به شعر خواندن تا صبح بی هماغوشی. به بوسه های تو در خواب احتمالی من.

ghamnaktarinshab.blogfa.com

×××غمناک ترین شب××× -

http://www.ghamnaktarinshab.blogfa.com/post-182.aspx

در خیالات خودم در زیر بارانی. می رسم با تو به خانه از خیابانی که نیست. می نشینی رو به رویم. چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست. باز میخندی و می پرسی که حالت بهتر است؟ باز میخندم که خیلی ، گرچه می دانی. شعر میخوانم برایت واژه. ها گل میکنند ،. یاس و مریم می گذرام توی گلدانی که نیست. چشم میدوزم به چشمت. می شود آیا کمی. دستهایم را بگیری بین دستانی که نیست؟ وقت رفتن می شود با بغض. پشت پایت اشک می ریزم در ایوانی که نیست. می روی و خانه لبریز از نبودت میشود. باز تنها میشوم با یاد مهمانی که نیست. من هنوز می ترسم.

mahmodsasoye.blogfa.com

ساسویه - دختر مراکشی

http://www.mahmodsasoye.blogfa.com/post-56.aspx

این خانواده دختر را نزد خود بردند و به او پارچهبافی یاد دادند. هیچ پاسخی نشنید. از روی ماسهها بلند شد و رو به شهر گرفت. افسانهای در چین حکایت میکرد که روزی یک زن خارجی پیدا خواهد شد که خیمهای برای امپراتور خواهد ساخت. نتیجه گیری با شما. نوشته شده در چهارشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۳ساعت 15:3 توسط محمود آهنج. و ما ایرانیان سه تن بودیم:. ماد در هکمتانه سکنی گزید. پارس به پرسپولیس رفت. و من در ساسویه(سبزوار). دلمان می خواهد با نسیم سحری. شاخه ای از گل یاس. بوته ای از گل مریم. بغلی از گل از گل سرخ. جز دلت که قطره...

ghasemifard.blogfa.com

صحرا زاد

http://ghasemifard.blogfa.com/post/56/نماز-آیات

حسین قاسمی فرد.مرثیه گوی دل دیوانه خویش. دل می رباید برگ ریزی. دستم از آسمان کوتاه. سه گانی ، نماز آیات، پاییز. نوشته شده در تاريخ شنبه سی ام آذر ۱۳۹۲ توسط حسین قاسمی فرد. Weblog Themes By Blog Skin. به نام حضرت دوست. دیدم آن لیلای شورانگیز صحرا زاد را. تازه می فهمم چرا مجنون بیابانگرد بود. دانشجوی دکترای زبان وادبیات فارسی.بزرگ شده ی شهرستان اسفراین .دیر سالی است که کتاب و قلم همدم تنهایی های من است.تنفس در دنیای بی ریای اندیشه غصه ی اسارت جسمانی را از بین می برد. طبیعت از نگاه دوربین من(حسین قاسمی فرد).