man-o-babayi.blogfa.com
ماجراهای من و باباییماجراهای من و بابایی -
http://man-o-babayi.blogfa.com/
ماجراهای من و بابایی -
http://man-o-babayi.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.4 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
60
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.422 sec
SCORE
6.2
ماجراهای من و بابایی | man-o-babayi.blogfa.com Reviews
https://man-o-babayi.blogfa.com
ماجراهای من و بابایی -
man-o-babayi.blogfa.com
ماجراهای من و بابایی
http://www.man-o-babayi.blogfa.com/8510.aspx
ماجراهای من و بابایی. چند روزیه امتحانام شروع شده و من حسابی درگیرم.هر چند امسال فقط برای قبولی می خونم و نمره برام اهمیتی نداره(بر خلاف سال های گذشته! ولی همینم همه ی وقت و انرژیم رو می گیره! اتفاقای زیادی افتاده،فکرای زیادی توی ذهنمه و حرفای زیادی دارم ولی نمی دونم از کجا شروع کنم! اینم بگم که هیچ ارتباطی اعم از معقول و نا معقول بین شماره های زیر وجود نداره! امیدوارم هرچه زودتر خوب بشی عزیزم! نی نی مون " باران" به دنیا اومد.29 آذر سال 1385 ساعت 7:30 صبح! هدفم" رو می گم! 4یه کار جدید یاد گرفتم! پارسال ی...
ماجراهای من و بابایی
http://www.man-o-babayi.blogfa.com/8512.aspx
ماجراهای من و بابایی. بیست و هفتم اسفند! امروز:از پارسال یه روزهای. ی به روزهای پر رنگ تقویم زندگی م اضافه شده! یکی از اونا بیست وهفتم اسفنده! روزی که تا پارسال هیچ فرقی با روزهای دیگه ی سال نداشت، ولی حالا یه روز متفاوته.روز تولد یه رابطه ست توی دنیای حقیقی.رابطه ای که مدت ها قبل توی دنیای مجازی شکل گرفته بود. قبول داری که یه روزهایی فقط و فقط مال خودته؟ امروز هم برای من اینطورییه! بابایی راست می گه! تلخی ها و شیرینی هاش رو تحمل کردیم و خیلی چیزها یاد گرفتیم! هفته ی پیش:بالاخره خونه تکونی تموم شد! البته...
ماجراهای من و بابایی
http://www.man-o-babayi.blogfa.com/8606.aspx
ماجراهای من و بابایی. می نویسم.پس هستم! 1مي دونم شونصد سالي مي شه که ننوشتم! راستش رو بخواين چند باري هم اومدم و يه چند خطي نوشتم ولي انقدر آپ نکردم که تاريخ مصرفشون تموم شد! کلا حس نوشتنم رفته بود! 2تابستون هم به آخراش رسيده و چيزي نمونده که تموم بشه! کلي برنامه داشتم واسه تابستونم که شايد يک سومش رو انجام داده باشم! همه ش يا نگران انتخاب رشته بودم،يا نگران جوابا يا نگران ثبت نام! يک شنبه هم ثبت نام داشتم و خدا رو شکر همه چیز تموم شد! ۳خوان هفتم دو پست پایین تر رو یادتونه؟ هرچند این ریخت و قیافه اصلا به...
ماجراهای من و بابایی
http://www.man-o-babayi.blogfa.com/8608.aspx
ماجراهای من و بابایی. ۲ این روزها هیچ خبر خاصی نیست. و آرومی رو می گذردونم. معمولا خونه هستم و فقط برای کلاس زبان و گاهگداری پیاده روی از خونه بیرون می رم. فکر می کنم آرامش قبل از طوفانه! یعنی از دو سه ماه دیگه به مدت ۴ سال باید برم تهران و. زیادی خسته کننده ست. ۳ شدم کاسه ی داغ تر از آش! ۴ پنج شنبه فاینال. راستش حوصله ی خوندن هم ندارم! راستش رو که بخواین. حوصله ی هیچی رو ندارم! ۵ کسی من رو مجبور کرده که بنویسم و انقدر غر بزنم؟ البته قبلا هم گفتم که غر زدن چقدر خوبه و آدم رو خالی میکنه! ۸ خوندن این پست.
ماجراهای من و بابایی
http://www.man-o-babayi.blogfa.com/8505.aspx
ماجراهای من و بابایی. زندگی شاید همین باشد. یک فریب ساده و کوچک. آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را. جز برای او ، و جز با او نمی خواهی. من گمانم زندگی باید همین باشد. او چرا این را نمی داند، که در اینجا. من دلم تنگ است، یک ذره ست. من نمی دانم چرا او این را نمی داند. که من بیچاره هم در سینه دل دارم. که دل من هم دل است آخر. سنگ و آهن نیست. او چرا اینقدر از من غافل است آخر؟ آری، زندگی شاید همین باشد. یک فریب ساده و کوچک. آن هم از دست عزیزی که برایت. هیچ کس چون او گرامی نیست. بی گمان باید همین باشد. هر کس هم ی...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
در آغوشم خواهی ماند
http://little-samurai.blogspot.com/2004_07_01_archive.html
در آغوشم خواهی ماند. This page is in persian and if you are interested to read it you should have persian font installed in your system,and ofcourse,you should know persian! Tuesday, July 27, 2004. ديشب بي خواب شدم.يهو از خواب پريدم و طبق معمول افكار مختلف اومد سراغم وديگه تا صبح خوابم نبرد.يه صحنه مدام مي اومد جلو چشمم،نمي خواستم بهش فكر كنم،چون از دست من كاري ساخته نيست ولي چطور مي شه به يكي علاقه داشته باشي و ببيني داره ذره ذره آب مي شه و بي تفاوت باشي؟ خدا جون،چه اتفاقي داره مي افته؟ چرا تو بايد مثل ...
در آغوشم خواهی ماند
http://little-samurai.blogspot.com/2005_04_01_archive.html
در آغوشم خواهی ماند. This page is in persian and if you are interested to read it you should have persian font installed in your system,and ofcourse,you should know persian! Saturday, April 30, 2005. وقتي كبريت رو به فتيله منور نزديك مي كردم ساعت حدودا نه شب بود و ما در چند قدمي خونه آرزو اينا بوديم،طبق سفارش دخترداييم،مقواي دور فتيله رو تا جاي ممكن پاره كرده بودم تا يه وقت وسط راه خاموش نشه،در هر حال در مرتبه اول يه فيشي كرد و خاموش شد،ولي بار دوم با يه صداي خش خش دوست داشتني شروع كرد سوختن و يهو پوف!
در آغوشم خواهی ماند
http://little-samurai.blogspot.com/2005_06_01_archive.html
در آغوشم خواهی ماند. This page is in persian and if you are interested to read it you should have persian font installed in your system,and ofcourse,you should know persian! Tuesday, June 14, 2005. چون حس مي كنم فايده اي نداره.چهار تا اظهار همدردي و الهي برات بميرم و از اين گلواژه ها دردي رو ازت دوا نمي كنه.باور كن كه نمي كنه! اي كاش مي شد التماس كنم! حيف كه ديگه حتي الفباي اين كار رو هم فراموش كردم! من گوشم به روي هر چي التماسه بسته شده،حتي التماسهاي خودم. واقعا چي خيال كردن؟ كه ما يه مشت الاغيم؟ من اگه...
در آغوشم خواهی ماند
http://little-samurai.blogspot.com/2004_11_01_archive.html
در آغوشم خواهی ماند. This page is in persian and if you are interested to read it you should have persian font installed in your system,and ofcourse,you should know persian! Thursday, November 25, 2004. و من با تكوني بيدار شدم و ديدم نه،خبري از مامان نيست،اتاقم در تاريكي فرورفته و مثل هميشه جز خودم،هيشكي در اون نيست. من كه خودم رو مي زنم به كوچه علي چپ و فرض مي كنم اون حرفها رو فرهاد زده نه من! سرم رو كه نكردم زير برف؟ روز جمعه به همه خوش بگذره! Posted by فرهاد : 10:30 PM. Sunday, November 21, 2004.
در آغوشم خواهی ماند
http://little-samurai.blogspot.com/2005_10_01_archive.html
در آغوشم خواهی ماند. This page is in persian and if you are interested to read it you should have persian font installed in your system,and ofcourse,you should know persian! Wednesday, October 19, 2005. چقدر دوستت دارم،براي خودمم خيلي جالبه.بعد اين همه مدت،هنوزم برام از هر چيز ديگري دوست داشتني تري.چند وقت پيشها داشتم تو راه منزل با خودم فكر مي كردم كه چرا من اكثرا آرزو رو در سن كودكي به خواب مي بينم؟ ممكنه،آخه دو هفته ديگه عيد فطره و خيلي ها اون روز ميرن خونه بخت،آرزو هم مي تونه يكي از اونها باشه. هفته ...
در آغوشم خواهی ماند
http://little-samurai.blogspot.com/2005_08_01_archive.html
در آغوشم خواهی ماند. This page is in persian and if you are interested to read it you should have persian font installed in your system,and ofcourse,you should know persian! Sunday, August 28, 2005. من الان دبي هستم-مي خواستم بكم كه اينجا هم اوركات و كزاك رو بستن-خلاصه فكر نكنين اينجا اخر ازاديه. Posted by فرهاد : 3:23 AM. Thursday, August 18, 2005. اين فيلم اسپاگتي در هشت دقيقه رو كه ديدم چقدر ياد خودم افتادم! خب حالا آقا داماد كي هست؟ اون وقت طرف فكر مي كنه نديد بديدي و از پشت كوه اومدي! بدجور قاطي كرد...
در آغوشم خواهی ماند
http://little-samurai.blogspot.com/2005_11_01_archive.html
در آغوشم خواهی ماند. This page is in persian and if you are interested to read it you should have persian font installed in your system,and ofcourse,you should know persian! Friday, November 25, 2005. با تشكر از راهنمايي هاي خواهر جونم،متاسفانه هر كاري كردم نشد براي وبلاگم موزيك پس زمينه بذارم.گويا بلاگ اسپات با موزيك پس زمينه هيچ ميونه اي نداره! راستش دلم نيومد اين بلاگ رو پاك كنم.دلم مي خواد يادگاري بمونه.آرش نمي دونم كي هستي ولي آرزو مو بر آورده كردي.متشكرم! مي گه آي آرزو.آي آرزو! طفلك آرزو نمي دونست ...
در آغوشم خواهی ماند
http://little-samurai.blogspot.com/2004_06_01_archive.html
در آغوشم خواهی ماند. This page is in persian and if you are interested to read it you should have persian font installed in your system,and ofcourse,you should know persian! Tuesday, June 29, 2004. بعضی اوقات تحمل دوریت چقدر سخت می شه آرزو! مثلا امروز عصر.موقع برگشتن، همین طور که به مناظر بیرون چشم دوخته بودم یهو غصه به قلبم هجوم آورد.غم دوریت به قلبم فشار آورد، بدجوری هوس تو رو کردم آرزو.الان کجایی؟ اصلا به من فکر می کنی؟ گاهی اوقات سکوت کردن چه مشکل می شه، خویشتن داری چه زجر آوره! سکوت کردن چقدر سخته&#...
در آغوشم خواهی ماند
http://little-samurai.blogspot.com/2004_09_01_archive.html
در آغوشم خواهی ماند. This page is in persian and if you are interested to read it you should have persian font installed in your system,and ofcourse,you should know persian! Tuesday, September 28, 2004. هي مي گم اين پاييز نحسه شما بگيد نه.بفرما! هنوز يه هفته از شروعش نگذشته سه نفر تو محل ما پشت سر هم مردن! حالا خوبه من كلي به اين پاييز سفارش كردم و گفتم سايه مزخرف الطافشو رو سر ما نندازه،بره،ما نه دوستش داريم نه مي خوايم ريختشو ببينيم ولي خب ديگه.اينه! مامانم با لبخندي خاص بهم خبر داد كه پسر دائيم كه الا...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
60
آرشیو وبلاگهای ایرانی - خاطرات من و اون
محل نمایش تبلیغات شما. محل نمایش تبلیغات شما. محل نمایش تبلیغات شما. آخرین کلمات جستجو شده. دانلود نسخه کم حجم بازی Sniper Ghost Warrior. احضار بازجویی به دلیل نقد توافقنامه ژنو. قابل توجه دانشجویان ارشد دکترا. عرض تبریک سال جدید 1394. چاپ کارت با محرک پرسنلی. نکته 30 - طراحي نماي ساختمان. زیبا ماه مبارک رمضان. ای ماه رمضان ،ای ماه خدا آیا دگربار مهمان تو خواهم بود؟ این روز ها بچه های گرمی هم می خندند. معمای ده تومان قرض گرفتم گم کردم. الویه مخصوص خوشمزه بدون سس مایونز. اس ام اس متن تبریک روز پزشک. Ù ÙŠÙ...
خاطرات من و اون
خاطرات من و اون. دفترچه خاطرات زندگی مشترک ما که بیشتر تلخه :-(. من یک دختر 14 ساله می شناسم که ریش و سیبیل داره. آقا مردی که قهر کنه مرده؟ واقعا باید چیکارش کرد؟ اون مثل بچه ها قهر می کنه و سر چیزای بیخود. اونقدر بیخود که شک می کنم بهش شاید زیر سرش بلند شده. جریان از این قراره که بعد از یک ماه از تولدش فرصت کردم براش کادو بخرم (همیشه خوشحال میشه که کادو نخرم، چون صرفه جویی میشه! و گفتم اصلا دیگه برات کادو نمی خرم و اون هم رفت سر کار. بعد هم بهم اس داد که "ممنون گلم که به فکر من هستی" و پاچه خاری! همیشه ...
من و آقا
روزی تو خوآهی آمد از سوی مهربآنی. کد لوگو و بنر. اللهم عجل لولیک الفرج.(ثابت). 20آدم شوید خودش باز می گردد. 14بیا یه گناه رو به خاطر آقا بذاریم کنار. 13خدایا تا به کی هجران مهدی. 12ما منتظر منتقم فاطمه(سلام الله علیها)هستیم. زندگی برای او زندگی به یاد او. من و دکتر جلیلی. اللهم عجل لولیک الفرج.(ثابت). هیچ دآری از دل م هدی (عج) خبر. گریه هآی هر شبش رآ تآ سحر. او که اربآب تمآم عآلم است. من بمیرم سر به زآنوی غم است. شیعیآن م هدی (عج) غریب و بی کس است. جآن زهرآ (س) معصیت دیگر بس است. چه می خواهید از جانش.
suny life
صفحه در حال بارگذاری است! لطفا کمی صبر کنید. لطفا چند لحظه منتظر بمانید! با ما باشید با شما خواهیم ماند. به سایت جدید من خوش آمدید . آخرین ارسال های تالار گفتمان ]:. هیچ ارسال جدیدی برای تالار گفتمان وجود ندارد . یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد؟ تاریخ : 17 مرداد 1391 17:57. یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد. دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد. آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست. خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد. کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی. حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد.
من و بابام
چه تیتری چه کشکی. به زنده رودش سلامی ز چشم ما رسانی . استقبال هموطنان از شب یلدا! عجب حس غریبی دارم من. یه حس غریبی به من می گه ! دلیل سقوط هواپیماهای ایران کشف شد! نوروز جان تولدت مبارک. نیمه متمرکز یعنی چی؟ ما و مهمانمان در هایپر استار. صلح اول به از جنگ آخر. کعبه ام مثل نسیم می رود باغ به باغ ، می رود شهر به شهر. پرواز توپولف 7908 تا خدا. محمود نام تمام مردان این سرزمین است. موجیم که آسودگی ما عدم ماست. من ، خس و خاشاک ، پانزده سال دارم. روزی که از زور عدالت ترکیدیم. 8 دقیقه بعد از سال 88. اینجا تو خو...
ماجراهای من و بابایی
ماجراهای من و بابایی. ماه ها و سال های. پن با وجود اینکه دیگه اینجا نمی نویسیم ولی سعی می کنم بهتون سر بزنم! البته فقط سعی می کنم! نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم اسفند ۱۳۸۶ساعت 16:56 توسط عسل بابا.
به نام آنکه با قلم ابر می نویسد... باران
به نام آنکه با قلم ابر می نویسد. باران. تاريخ : سه شنبه 10 دی1392 9:33 بعد از ظهر نویسنده : شقایق. آهای شمایی که میای و میری و نظر نمیذاری. خب نظر نذار دوست من،. اختیار شمام که دست من نی! اگه نظر گذاشتی سپاسگزارت میشیم.همین! تاريخ : چهارشنبه 15 آبان1392 6:12 بعد از ظهر نویسنده : شقایق. تو را میخوانم آن زمان که کسی نمیشنود. با تو می مانم آن زمان که دیگری نمانده است. سلامتی بچه های شین آباد. تاريخ : دوشنبه 8 اردیبهشت1393 12:18 بعد از ظهر نویسنده : شقایق. این آخرین پستیه که تو این وبلاگ ثبت میشه! باید به هر...
من و باروون
اولین هدیه تولدمو از خدا گرفتم. قطره های ریز بارون که به صورتم میخورد. بهش گفتم دیگه بزرگ شدم. ولی پیش تو همون دختر کوچولو ام. همونی که وقتی دلش میشکنه. فقط یاد تو آرومم میکنه. تنهاییهامو تو پر میکنی. دلتنگی هامو تو خواب میکنی. دردهای دلمو تو خوب میکنی. خداجونم واسه همه چی ممنون. دیگه نه بغض میکنم. ازجای که شروع شد. تا جایی که تموم میشه. خوب بود به جای دختر باران مینوشتم دختر برف. هم امسال هم پارسال روز تولدم بارونی بود. همون دختر باران خوبه. اصلا هم بارون هم برف. عاشق هر دو تاشونم. پیام آور نور و رحمت.
من و نقره بارون شدم اخر در این مسافرت ها
من و نقره بارون شدم اخر در این مسافرت ها. کاملترین تورهای مسافری و اطلاعات گردشگری. اوت لیت آرمونی پارک استانبول. شنبه 24 مرداد 1394 ساعت 19:47. اوت لیت آرمونی پارک استانبول. برای ایرانیان عزیز بیش از سایر تورهای ترکیه ، جذاب است . خرید و تفریح جز جدانشدنی این تورهاست . فرصت خریدهای مناسب پای گردشگران زیادی را به مراکز خرید استانبول. اوت لیت آرمونی پارک استانبول. اوت لیت آرمونی پارک استانبول. ArmoniPark Outlet از ارزان ترین مراکز خرید استانبول. اوت لیت آرمونی پارک استانبول. اوت لیت آرمونی پارک استانبول.
من وبارون
چهارشنبه هجدهم دی 1392. متنفرم از انسان هایی که دیوار بلندت را می بینند. ولی به دنبال همان یک آجر لق میان دیوارت هستند که،. تو را فرو بریزند. تا تو را انکار کنند! تا از رویت رد شوند. چهارشنبه هجدهم دی 1392. می خواهی قضاوتم کنی؟ کفش هایم را بپوش. راهم را قدم بزن. سال هایم را بگذران. دوشنبه نهم دی 1392. میان این همه مفاهیم پیچیده ریاضی تنها حکایت اعداد فرد را خوب آموخته بود. فرد آن یک نفر است که وقتی زوج ها با هم میروند،. او باید یک تنه جور تنهایی اش را بکشد. دوشنبه نهم دی 1392. مثل یاد ،مثل غرور ،.
گــآهـی زیــر بـــ☂ ــآروووون...
گآهی زیر ب آروووون. ﻋﺸﻖ ﮐﺎﮐﺎﺋﻮ ﻭ ﭘﺎﺳﺘﯿﻞ ﺑﻮﺩﻧﺎﺵ! و من یک دخترم. میدونم بهم خیلی لطف دارین. اما راستش واسم سخته بیشتر از. 5-6 تا کامنت رو. لطفا ته تهش، 5-6 تا کامنت بذارین. اینجوری زودتر میتونم لطفتونو جواب بدم! سلامتی کسی که میدونه اخلاقت سگه. میدونه بیتابی بی دلیل. میدونم حالت خوب نیست. اما هنوزم مثل روز اول میخوامت! تقدیم به یه دوست! این پست مخصوص یه دوسته! که نه دیدمش، و نه حتی صداشو شنیدم. که تو این دنیای مجازی محبتش. که برام سنگ تموم گذاشته. جوری که هیچکدوم از دوستام. همچین رفتاری با من نداشتن. تويي ...
