mandolin-88.blogfa.com
کولی خیابان برفی -
http://www.mandolin-88.blogfa.com/post-25.aspx
شاید دوازده سال پیش بود. من آینه ی بخار گرفته ی خونه ی مادر بزرگ. چاقوی دسته سبز آشپزخونه که هنوز آثار میوه های. تابستونی روی تیغه اش بود . صبح یا ظهرش رو یادم نیست. من صندلی پلاستیکی با پایه های نیمه شل .صدای دسته . یادمه موهام تا روی مچم میرسید . خیلی بلند بود. مامانم به موهام افتخار میکرد. هیج کس هم خونه نبود همه ی فامیل رفته بودن دسته رو ببینن. گفتن تو رو تو دسته راه نمیدن بیخودی هم نیا تو شلوغی گم میشی. اما منم کم نیاوردم. آخرین چیزی که یادمه چشم های گرد شده ی مامانم بود. 5 دقیقه تا عصر.
alireza-baran.mihanblog.com
آخ اگه بارون بزنه...اگه بارون بزنه - ...
http://alireza-baran.mihanblog.com/post/56
آخ اگه بارون بزنه.اگه بارون بزنه. دوشنبه 16 اسفند 1389 05:46 ب.ظ. امروز متوجه شدم آدرسی مشابه آدرس همین وبلاگ در بلاگفا ثبت شده است كه مطالب و ترانه های آن و همینطور عشق پراكنی های سخیفانه اش هیچ ارتباطی به اینجانب ندارد.سوته دلی های این مرد اگر جایی برای بروز هم داشته باشد همین جاست . همیشه ترانه برایم چیزی غیر از سر خم كردن و چاپلوسی و شعر برای من نه برای جلب توجه كه برای متوجه كردن بوده و خواهد بود. دوشنبه 16 اسفند 1389 06:21 ب.ظ. عمود بر خط استوای كاغذ. كفش های دخترك بند باز. كنسرت بزرگ رضا یزدانی.
alireza-baran.mihanblog.com
آخ اگه بارون بزنه...اگه بارون بزنه - Barefoot Till Morning
http://alireza-baran.mihanblog.com/post/55
آخ اگه بارون بزنه.اگه بارون بزنه. سه شنبه 10 اسفند 1389 07:34 ب.ظ. پنجره(شعری از گراناز موسوی). پشت پنجره عكس درختانی. كه اندوهشان بیشتر از طاقت گنجشك ها شده. پشت پنجره تصویری از هواست. سایه ی آدم هاست. و چقدر نیامد آنكه قرار بود. باور كنیم یا نه. زبان تلخ مرگ را. كه در دهان قدیس می چرخید؟ پناه بیاوریم به خانه های بی. یا بازوان لخت زمین؟ آن ها همیشه راست گفته اند. آن كه باور نمی كند منم. گاهی تمام راهها به آیینه ای می رسد. كه توی كیفت بود. گاهی چه فرق می كند. علف تلخ را بكنی یا نه؟ پشت به بهار ایستاده اند.
alireza-baran.mihanblog.com
آخ اگه بارون بزنه...اگه بارون بزنه - ...
http://alireza-baran.mihanblog.com/post/59
آخ اگه بارون بزنه.اگه بارون بزنه. یکشنبه 29 اسفند 1389 02:43 ب.ظ. رویا-گفت قرارمون بین ساعت 10تا 11 می دونی چرا؟ رویا-می گفت دو تا آدم كنار هم مثه 11 می مونن. استاد جوان-یه آدمم مثه 11 می مونه به شرطی كه فقط به پاهاش نگاه كنی. شب های روشن/سعیدعقیقی/برداشتی آزاد از داستایوسكی. بی خیال حرف مردم. یکشنبه 29 اسفند 1389 11:57 ب.ظ. عمود بر خط استوای كاغذ. كفش های دخترك بند باز. خدا صبرم بده حتی پس از مرگ(داوود عالیان). وصیت نامه ای برای سال 1389. كنسرت بزرگ رضا یزدانی. بازدید این ماه :. بازدید ماه قبل :.
mandolin-88.blogfa.com
کولی خیابان برفی -
http://www.mandolin-88.blogfa.com/post-35.aspx
شیطان هرچه اتاق از آتش برای دل شکن ها ساختی. او مهمان تو خواهد بود. شرط میبندم اینبار سر سیبی دیگر . . . این روزها: بشمار دلهایی رو که میشکنی. نوشته شده در سوم مهر ۱۳۹۰ ساعت توسط مارکاژ. 5 دقیقه تا عصر. ما جماعت چاپلین ندیده. من خیال تنهایم را خفه کردم. من فقط می خواستم بیدارت کنم. و آنچه که معنا نشد. قدم های بی رنگ من. سنگ های بی نام. خط خطی های من. چند سطر روی پاره خط. ما جماعت چاپلین ندیده. دانه های ریز برف.
mandolin-88.blogfa.com
کولی خیابان برفی -
http://www.mandolin-88.blogfa.com/post-42.aspx
تا حالا کسی بهت گفته بود:. تو تمام خصوصیات یک سگ رو داری. بدجوری مخاطب خاص داره. نوشته شده در چهاردهم بهمن ۱۳۹۰ ساعت توسط مارکاژ. 5 دقیقه تا عصر. ما جماعت چاپلین ندیده. من خیال تنهایم را خفه کردم. من فقط می خواستم بیدارت کنم. و آنچه که معنا نشد. قدم های بی رنگ من. سنگ های بی نام. خط خطی های من. چند سطر روی پاره خط. ما جماعت چاپلین ندیده. دانه های ریز برف.
nafaseamigh.blogfa.com
نفس عمیق
http://www.nafaseamigh.blogfa.com/8911.aspx
فریادی شو تا باران. فریاد می زنم که نشنوی ام. و نگاه می کنی مرا. خیره نگاه می کنی ام. کنار دریا ایستاده ای. و نگاه ت دریای دل ت را. چه خوب نشان ام می دهد. آن دورها ایستاده ای و مرا نگاه می کنی. همه دل تنگی هایت. همه موج می زنند. مثل همان دریای پشت سرت. کتاب را باز می کنم. ته مانده ی بوی ات را سر می ک شم. نوشته شده در شنبه سی ام بهمن ۱۳۸۹ساعت 20:17 توسط باران. تهران ساعت 4 صبح. دلتنگی های آدمی را. باد ترانه ای می خواند. و هر دانه ی برفی. به اشکی نریخته می ماند. پی نوشت: کاش دیوانه گی هایم را کسی می فهمید!
nafaseamigh.blogfa.com
نفس عمیق
http://www.nafaseamigh.blogfa.com/8908.aspx
فریادی شو تا باران. به جادوی نرگس چشمانش. نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم آبان ۱۳۸۹ساعت 10:44 توسط باران. قربان غم عمیق ات بشوم آقا! نوشته شده در شنبه بیست و دوم آبان ۱۳۸۹ساعت 1:48 توسط باران. در سکوت ساعت 4:28 دقیقه صبح . . . حس می کردم کسی بی موقع در صور اسرافیل دمیده و حالا همه چیز مانده اند که تمام شوند یا ادامه یابند . . . در سکوت ساعت 4:28 دقیقه صبح چه از جان ام می خواهی که اینگونه هجوم آورده ای؟ اصلا وجود داری یا تنها با توهم توست که پر و بال بر دیوار قفس می کوبم؟ Design By : Night Skin.
nafaseamigh.blogfa.com
نفس عمیق
http://www.nafaseamigh.blogfa.com/8909.aspx
فریادی شو تا باران. جنون می کنم لحظه ها را. نوشته شده در دوشنبه یکم آذر ۱۳۸۹ساعت 14:49 توسط باران. Design By : Night Skin. آن کس که دیگر خانه ای ندارد در نوشتن خانه می کند. دل م مي نويسد . کمی قهوه کمی دود. خانه تنهایی های امیر. رنگ هاي رفته ي دنيا. ساز نو ، آواز نو.
mahyanevesht.mihanblog.com
اندكی صبر... - چهارشنبه سوری
http://mahyanevesht.mihanblog.com/post/29
گاه گاهی قفسی می سازم با رنگ. می فروشم به شما. تا به آواز شقایق كه در آن زندانیست. دل تنهایی تان تازه شود. در آن ظهر سوزان تابستانی ،مؤذن الله اكبر را كه گفت ، به دنیا آمد دختری، ،دختری همچون دختران دیگر ، ار جنس خاك و آب و باد. و به امید رحمتش چشم دوخته ام بر روی زمینی خوش بافت به آسمانی سراسر آبی در زیر درختانی سترگ و جویبارانی با آهنگ خزه، سبز سبز سبز و بادی كه صدای مرا به او میرساند به او . پرده را برداریم.بگذاریم كه احساس هوایی بخورد. من از پریدن نمی ترسم. و زردتر از قبل فرود آیم. من سبزم.سبز سبز.