samira539.wordpress.com
گا ه نگار | گاهی روزها را می نگارم | صفحهٔ 2
https://samira539.wordpress.com/page/2
گاهی روزها را می نگارم. Posted in نوشته های من. On ژوئیه 2, 2009 by samira. این روزها در کنار عملیات جانفرسای کلاس زبان رفتن هر روزه اونم از نوع 4 ساعت در روز، و. رفتن سه روز در هفته. هم گوش می دم…. اضطراب و دلهره ای که تو تمام عملیات فوق اذیتم میکنه رو فقط همین موزیک خوبه که از بین می بره…. بچه های کلاس زبانمون بچه های غریبین…دوست داشتنی وپررو…. هم بودی و میدیدی که سمیرا خانم چقدر سخت مشغوله. هر روز حضور تو پر رنگ تر و پر رنگ تر میشه تو خیالم و وجودت خالی از بودن و نیستی که ببینی و ببینی و ببینی.همین.
takhtesiyah.wordpress.com
شعری بلند، برای جهانی که حالش خوب نیست… | تخته سیاه
https://takhtesiyah.wordpress.com/2011/08/23/شعری-بلند،-برای-جهانی-که-حالش-خوب-نیست
شعرهای امین شاهنده – رازها و روزها. شعری بلند، برای جهانی که حالش خوب نیست…. اوت 23, 2011 – 20:25. نوشته شده در شعر من. خارج شده است…. بامیان س ر خورده تا آغوش من. آنقدر نزدیک آمده که من. در حمامی قدیمی را باز کنم. به خون غرقه نشود…. حال جهان خوب نیست. آنقدر که این سرزمین را. دیگر حتی از شعر هایش. نمی شود شناخت…. و نه حتی از آسمانش. که چارفصل گلوله ها. از آن کوچ می کنند. سینه به سینه…. حال جهان خوب نیست،. در این مدار کج شده اش. شهر ها س ر می خورند. و گیج می روند. هر روز از خانه دورتر می شوند. ممنون شعر ز...
takhtesiyah.wordpress.com
اوردينارى پيپل | تخته سیاه
https://takhtesiyah.wordpress.com/2013/09/18/اوردينارى-پيپل
شعرهای امین شاهنده – رازها و روزها. سپتامبر 18, 2013 – 21:05. نوشته شده در شعر من. سایه ای که روی آغوشم دوید. از آن دست ماجراهای ناب بود. که چون داغ خیال. همیشه روی سینه میمانند…. نشانی و ردی گذرا،. که چراغها را همیشه زود خاموش میکنند…. بيست و هفتم شهريور نود و دو. کلیک کنید تا روی گوگل به اشتراک گذاشته شود (در پنجرۀ تازه باز میشود). به اشتراک گذاشتن در فیسبوک (در پنجرۀ تازه باز میشود). برای به اشتراک گذاشتن در توییتر کلیک کنید (در پنجرۀ تازه باز میشود). Click to email (در پنجرۀ تازه باز میشود). مرا از د...
takhtesiyah.wordpress.com
تخته سیاه | شعرهای امین شاهنده – رازها و روزها | صفحهٔ 2
https://takhtesiyah.wordpress.com/page/2
شعرهای امین شاهنده – رازها و روزها. نقد شعر – 1. ژوئیه 16, 2011 – 20:59. نوشته شده در نقد شعر. پیش از نقد شعر. پیش از نقد شعر نسبت به نکات زیر دقت کافی بعمل آورید:. پیش از شروع نقد اطمینان حاصل کنید که توانایی احترام به احساس شاعر را دارید. همیشه به یاد داشته باشید که باید مراقب احساس شاعر باشید. احساس شاعر قابل نقد نیست. نقد شما باید برای شاعر آموزنده و الهام بخش باشد. وقتی که نقدی را بر روی شعری انجام می دهید همواره سعی کنید نگاهی مثبت و سازنده داشته باشید. این یک واقعیت است! هنگامی که یک شعر را بررسی ...
takhtesiyah.wordpress.com
حفره فقرات | تخته سیاه
https://takhtesiyah.wordpress.com/2015/01/23/بین-کتفهایم
شعرهای امین شاهنده – رازها و روزها. ژانویه 23, 2015 – 01:29. نوشته شده در شعر من. از آن به تماشا نشسته است جهانم را و. هرآنچه شب و روز. امین شاهنده – سوم بهمن نود و سه. کلیک کنید تا روی گوگل به اشتراک گذاشته شود (در پنجرۀ تازه باز میشود). به اشتراک گذاشتن در فیسبوک (در پنجرۀ تازه باز میشود). برای به اشتراک گذاشتن در توییتر کلیک کنید (در پنجرۀ تازه باز میشود). Click to email (در پنجرۀ تازه باز میشود). برای چاپ کردن کلیک کنید (در پنجرۀ تازه باز میشود). Posted ژانویه 23, 2015 at 02:36. خیلی هم عالی🙂 خیلی.
takhtesiyah.wordpress.com
جفت غمانگيز | تخته سیاه
https://takhtesiyah.wordpress.com/2014/02/12/جفت-غمانگيز
شعرهای امین شاهنده – رازها و روزها. فوریه 12, 2014 – 07:17. نوشته شده در شعر. روزى دلت برايم تنگ مىشود. روزى كه هر دو رفتهايم بر باد. روزى كه ديگر براى زندگى دير است. و تنها فرصتى كوتاه باقى مانده از عمر. اندازه يك شب خواب ديدن…. و در آن لحظههاى آخر،. خواب مىبينم درناى سفيدى شدهام. كه جفتى غمانگيزتر از تو يافته است. او مىميرد در تالاب ك لاله. و من بال بال زنان. حوالى اسفند كه شد. رهايش مىكنم در زمستانهاى ايران. تا بروم آن سوى آبها. از براى نور و بهار. مىماند در آن زمستان برفزده. تا شايد بيدارم شود. شما د...
samira539.wordpress.com
مردان ضعیف النفس و سینه های تحریک کننده | گا ه نگار
https://samira539.wordpress.com/2009/10/04/مردان-ضعیف-النفس-و-سینه-های-تحریک-کننده
گاهی روزها را می نگارم. Laquo; این روزها و تابستان. مردان ضعیف النفس و سینه های تحریک کننده. دوازده مهر ماه هشتاد و هشت. فکر می کنم این عکس و تاپیک اون به اندازه کافی گویا باشه و احتیاج به توضیح دیگه ای نباشه …. ولی آخه آدم دردشو به کی بگه؟ حتما شما هم اطلاعیه جدید سپاه رو خوندین … اطلاعیه ای در مورد زن های بی روح فریبنده ای که من تا حالا نمی دونستم که در این حد دلربایی می کردند که اطلاعیه ای در موردشون صادر بشه …. پن اول : آقایون محترم تو رو خدا رو خودتون کار کنید … ( وینک). Feed You can leave a response.
takhtesiyah.wordpress.com
روزهای سیاه سرزمینم که نمی گذرند… | تخته سیاه
https://takhtesiyah.wordpress.com/2011/07/18/روزهای-سیاه-سرزمینم-که-نمی-گذرند
شعرهای امین شاهنده – رازها و روزها. روزهای سیاه سرزمینم که نمی گذرند…. ژوئیه 18, 2011 – 23:04. نوشته شده در شعر من. آخرین بار کی بود. در سرزمینی دراز کشیده ایم. که دو کرکس خیره. در آسمان دارد…. امین شاهنده – بیست و هفتم تیرماه نود. کلیک کنید تا روی گوگل به اشتراک گذاشته شود (در پنجرۀ تازه باز میشود). به اشتراک گذاشتن در فیسبوک (در پنجرۀ تازه باز میشود). برای به اشتراک گذاشتن در توییتر کلیک کنید (در پنجرۀ تازه باز میشود). Click to email (در پنجرۀ تازه باز میشود). Laquo; نقد شعر – 1. آی امین …. شما در حال ...
takhtesiyah.wordpress.com
مثل | تخته سیاه
https://takhtesiyah.wordpress.com/2015/01/21/مثل
شعرهای امین شاهنده – رازها و روزها. ژانویه 21, 2015 – 03:30. نوشته شده در شعر من. آتش است به جان. زخم است به تن. خون است به دل. و شاعر است بر آستان جانش…. اول بهمن نود و سه. کلیک کنید تا روی گوگل به اشتراک گذاشته شود (در پنجرۀ تازه باز میشود). به اشتراک گذاشتن در فیسبوک (در پنجرۀ تازه باز میشود). برای به اشتراک گذاشتن در توییتر کلیک کنید (در پنجرۀ تازه باز میشود). Click to email (در پنجرۀ تازه باز میشود). برای چاپ کردن کلیک کنید (در پنجرۀ تازه باز میشود). Laquo; جفت غمانگيز. پاسخی بگذارید لغو پاسخ. نوشته...
takhtesiyah.wordpress.com
یک حماسه خانوادگی | تخته سیاه
https://takhtesiyah.wordpress.com/2011/09/03/یک-حماسه-خانوادگی
شعرهای امین شاهنده – رازها و روزها. سپتامبر 3, 2011 – 22:26. نوشته شده در شعر من. قرن ها پیش که بهار بود. پدرم شهرش را فروخت. و آب از آب هم تکان نخورد…. هنوز سه سال نگذشته بود. که مادرم فکر کرد رستمی می زاید. که من از آب در آمدم…. و به هفت سال نکشید. به گمان تهمینه ای بار برداشت. و خواهرم به زمین نشست…. حالا من یک طرف و خواهرم یک سو. کمی شعر و کتاب. کمی نان و نمک. با زال و همسرش…. امین شاهنده – دوازدهم شهریورماه نود. کلیک کنید تا روی گوگل به اشتراک گذاشته شود (در پنجرۀ تازه باز میشود). رو به تعالی….