shaereshahr.blogfa.com
قدم........گاهقدم........گاه -
http://shaereshahr.blogfa.com/
قدم........گاه -
http://shaereshahr.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Tuesday
LOAD TIME
0.8 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
1
SSL
EXTERNAL LINKS
109
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.813 sec
SCORE
6.2
قدم........گاه | shaereshahr.blogfa.com Reviews
https://shaereshahr.blogfa.com
قدم........گاه -
Error 404 - Page not found
http://www.shaereshahr.blogfa.com/Profile
صفحه ای با این آدرس پیدا نشد!
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
1
افتاده از چشم - قصار (2،3،4)
http://www.oftade-az-chashm.blogfa.com/post-20.aspx
تا س حر چشم یار چه بازی کند که باز. عشق هیچ وقت نمی میرد، فقط از "عشق به دختری"، به "عشق به دختری دیگر" منتقل می شود و یا از نوعی به نوعی دیگر (نفرت) تغییر پیدا می کند. وقتی آدم یه عضو مثل آپاندیس داره که به هیچ دردیش نمی خوره، خب خیلی طبیعیه که یه دوست دختر هم داشته باشه که به هیچ دردیش نخوره. هر وقت هم که باعث عذابت شد می تونی از خودت ب ک نیش بندازیش دور. دریا با اون بزرگیش وقتی به ساحل می رسه کف می کنه، پس حتما کسی هست که وقتی بهش برسی کف کنی. نوشته شده در دوشنبه ۱۳۸۹/۱۲/۱۶ساعت 22:34 PM.
افتاده از چشم - بازی
http://www.oftade-az-chashm.blogfa.com/post-21.aspx
تا س حر چشم یار چه بازی کند که باز. این بازی را خوب بلدم. من چشم می گذارم. تو قایم می شوی. بیا و این بار تو چشم بگذار. قول می دهم تا ده که بشماری. شاید بعد از من. قانون بازی عوض شود. نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۹/۱۲/۲۵ساعت 22:25 PM. دو قلمیم که در یک صفحه خواهیم نوشت. دو قلم که یک صفحه را جوهری می کنیم. وهر کدام گاه سرخ می نویسیم گاه سپید. دو قلم که با دل می گوییم واز دل. دو قلم که صفحه ی مان پر است از خط خطی، پارگی و لکه های خیس. دل به این صفحه پاره نبسته ایم چرا که روزی به باد خواهیمش سپرد.
افتاده از چشم - دخیل
http://www.oftade-az-chashm.blogfa.com/post-16.aspx
تا س حر چشم یار چه بازی کند که باز. پنجره ی فولادی را گرفته ام. و به تو فکر می کنم. به خاطر تو این جا هستم. و برای رهایی تو. نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۹/۱۰/۲۹ساعت 0:43 AM. دو قلمیم که در یک صفحه خواهیم نوشت. دو قلم که یک صفحه را جوهری می کنیم. وهر کدام گاه سرخ می نویسیم گاه سپید. دو قلم که با دل می گوییم واز دل. دو قلم که صفحه ی مان پر است از خط خطی، پارگی و لکه های خیس. دل به این صفحه پاره نبسته ایم چرا که روزی به باد خواهیمش سپرد. این صفحه حاشیه ی سفید بسیار دارد. اگر قلم دارید بسم الله.
افتاده از چشم - داستانک: بابا! مامان کجاست؟
http://www.oftade-az-chashm.blogfa.com/post-26.aspx
تا س حر چشم یار چه بازی کند که باز. خاکهای باغچه توی حیاط انباشته شده است. مامان توی قلب ماست. قلب شکافته شده ی پدر در دست دختر است. نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۰/۰۷/۱۴ساعت 19:19 PM. دو قلمیم که در یک صفحه خواهیم نوشت. دو قلم که یک صفحه را جوهری می کنیم. وهر کدام گاه سرخ می نویسیم گاه سپید. دو قلم که با دل می گوییم واز دل. دو قلم که صفحه ی مان پر است از خط خطی، پارگی و لکه های خیس. دل به این صفحه پاره نبسته ایم چرا که روزی به باد خواهیمش سپرد. این صفحه حاشیه ی سفید بسیار دارد. اگر قلم دارید بسم الله.
افتاده از چشم - مباحث المجانین (4)
http://www.oftade-az-chashm.blogfa.com/post-13.aspx
تا س حر چشم یار چه بازی کند که باز. دیوانه ی دوم: بیایید به جای سوال کردن و. جواب دادن به سوال ها، عمل کنیم. به گمانم دیوانه ی اول چون دیگر نه سوال پرسید و نه به سوال ها جواب داد، توانست از "مباحث المجانین" برود. بیایید عمل کنیم. جهان را "عاملان" می سازند، نه "سخنوران" و "فیلسوفان". دیوانه ی سوم: "ا. دیوانه ی چهارم: می شود تا موقعی که نویسنده ی "مباحث المجانین" ما را دیوانه می پندارد و به بازیمان می گیرد، مثل دیوانه ی اول چیزی نگوییم تا رها شویم. ما چیزی نخواهیم گفت. دو قلمیم که در یک صفحه خواهیم نوشت.
افتاده از چشم
http://www.oftade-az-chashm.blogfa.com/9007.aspx
تا س حر چشم یار چه بازی کند که باز. از اونجا که هر آغازی پایانی داره.این پست هم پایان کار من در این وبلاگ خواهد بود.هر چند که دل به این صفحه ی پاره بسته بودم.ولی خب دیگه وقتشه که به باد بسپرمش. وبلاگ قشنگی بود.دوستش داشتم.برای ساختنش زحمت های زیادی کشیدیم.حیف شد. از همه ی همراهانی که منت نهادن و چرندیات من رو خوندن و نظر گذاشتن.صمیمانه قدردانی به جای میارم. زین پس در وبلاگ شخصی خودم " لبخندهای نوستالژی. به انتظار حضور دوستان خواهم نشست. Http:/ nostalgia-smiles.blogfa.com/. مامان توی قلب ماست.
افتاده از چشم - تکرار های شبانه
http://www.oftade-az-chashm.blogfa.com/post-18.aspx
تا س حر چشم یار چه بازی کند که باز. وقتی از تو خالی می شوم. مدام تو را تکرار می کنند. به واژه می ک ش مت. باز هم چشمانم تو را تکرار می کنند. روی لب هایم جاری که می شوی. پر از تو می شوم. نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۱۱/۱۷ساعت 16:15 PM. دو قلمیم که در یک صفحه خواهیم نوشت. دو قلم که یک صفحه را جوهری می کنیم. وهر کدام گاه سرخ می نویسیم گاه سپید. دو قلم که با دل می گوییم واز دل. دو قلم که صفحه ی مان پر است از خط خطی، پارگی و لکه های خیس. دل به این صفحه پاره نبسته ایم چرا که روزی به باد خواهیمش سپرد.
افتاده از چشم - نوبهاران سبز باد
http://www.oftade-az-chashm.blogfa.com/post-22.aspx
تا س حر چشم یار چه بازی کند که باز. با خوبی ها و بدی ها، هر آن چه که بود، برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد. برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد. سالی دیگر گذشت و بهارانی دیگر آغاز شد. 90خورشیدی را به همراهان گرامی تبریک عرض نموده و امیدواریم در این سال، خداوند، دل هایمان را چنان در جویبار زلال رحمتش پاک کند که هر کجا تردیدی هست، ایمان، هر کجا زخمی هست، مرحم، هر کجا نومیدی و رنج هست، امید و صبر و هر کجا نفرتی هست عشق و همدلی جای آن را فراگیرد. نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۱/۰۱ساعت 2:50 AM. باغ بی برگی (رضا).
افتاده از چشم
http://www.oftade-az-chashm.blogfa.com/8912.aspx
تا س حر چشم یار چه بازی کند که باز. این بازی را خوب بلدم. من چشم می گذارم. تو قایم می شوی. بیا و این بار تو چشم بگذار. قول می دهم تا ده که بشماری. شاید بعد از من. قانون بازی عوض شود. نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۹/۱۲/۲۵ساعت 22:25 PM. عشق هیچ وقت نمی میرد، فقط از "عشق به دختری"، به "عشق به دختری دیگر" منتقل می شود و یا از نوعی به نوعی دیگر (نفرت) تغییر پیدا می کند. دریا با اون بزرگیش وقتی به ساحل می رسه کف می کنه، پس حتما کسی هست که وقتی بهش برسی کف کنی. نوشته شده در دوشنبه ۱۳۸۹/۱۲/۱۶ساعت 22:34 PM.
افتاده از چشم
http://www.oftade-az-chashm.blogfa.com/9001.aspx
تا س حر چشم یار چه بازی کند که باز. با خوبی ها و بدی ها، هر آن چه که بود، برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد. برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد. سالی دیگر گذشت و بهارانی دیگر آغاز شد. 90خورشیدی را به همراهان گرامی تبریک عرض نموده و امیدواریم در این سال، خداوند، دل هایمان را چنان در جویبار زلال رحمتش پاک کند که هر کجا تردیدی هست، ایمان، هر کجا زخمی هست، مرحم، هر کجا نومیدی و رنج هست، امید و صبر و هر کجا نفرتی هست عشق و همدلی جای آن را فراگیرد. نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۱/۰۱ساعت 2:50 AM. باغ بی برگی (رضا).
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
109
شاعر شب
بیاو ستاره هارو خط بزن. با دل عاشق من کمی قدم بزن. بیاو خاطرهارو اب بده. زندگی رو بهشون نشون بده. بیا تا عروسک ها قهر نکن. غصه دردو شعر و اهنگ نکن. نوشته شده در جمعه یازدهم آبان 1386ساعت 1:36 توسط حمذه محمد نیا. منو از خودم نترسون. زندگیم شده یه زندون. می سازم با چنگ دندون. اخه این دلم شکسته. نوشته شده در چهارشنبه هجدهم مهر 1386ساعت 7:4 توسط حمذه محمد نیا. پیچ وتاب سایه ها. بیم شان چاقوی قصاب. بر تنه سرو آزادی است. به امید آن روز که تفکرها از قید بند رها گردند. درین گرداب روحانی چه کس میگوید از شعرم.
شاعرشب
فاروق تیموریان متولد تیرماه۱۳۶۰، استان خراسان رضوی، شهرستان تایباد،سرودن شعر را در سن ۱۵سالگی و با قالب مثنوی شروع کرد وپس از اقامتی ۴ساله در تهران وحضور در انجمن های شعر پایتخت به سرودن غزل به شکل امروزی روی آورد. او در قالب های رباعی،دوبیتی،سپید و نیمایی هم شعر دارد. برگرفته از کتاب "دفترشعرتایباد ۱". درود بر همه خوانندگان عزیز. اشعار زیر از سروده های چاپ شده ی منه،شعرایی که چاپ نشده نمیتونم بذارم توی وبلاگ،انشاا.اونا هم چاپ بشه،فکر میکنم دو سه تا کتاب میشه. زده تاول دل پ ر شعر پريشانے من. خليج تا ابد ...
می خانه دل
تمام راز انسان ). هر چه فهمیدید برایم نظر بدهید. یا دمی غرق کمی. کی شود ما چو تو ارباب شویم. نوشته شده در جمعه بیست و سوم فروردین 1387ساعت 14:27 توسط گل سرخ. دلبر زیبا رخ من ). آخرش می دهم او را سرو جان و دل و تن. ناز چشمان سیه برد مرا صبر و قرار. سر به زیر افکند. نوشته شده در سه شنبه چهاردهم اسفند 1386ساعت 16:46 توسط گل سرخ. سخنی گفتم و رنگ از رخ استاد پرید. گویی از سر درونم شده آگه كه پليد. شده آن روح گرانمایه ز آفات گنه. خود ندانستم و آن فره ایزد گردید. گویی از عرش ملائک به زمین افتادم.
(*زندگی نامه فردا شود امروز ببین*)
زندگی نامه فردا شود امروز ببین*). آیینه ای رو به آسمان. آنچه در سینه ما می زند آتش به وجود نتوان با قلم و نکته بیان کرد و نمود نکته آنست که دردم دگر از تاب گذشت گفتم از دل بسرایم که که دگر روح خمود. از روزگار و بخت. شاید منم مدتهاست غرق شدم و خبر ندارم. چیزی نمونده. داره تموم میشه. اشکال من در بین مردم. راز با هم بودن. تو همه سبزه و دریا تو همه رویایی. می سوزم از هجران و تنهایی. من بی مایه که باشم که خریدار تو باشم. نظم و نثر مشاهیر (2). سیاهمشق های خودم (9). وقتی دلم می گرید می نویسم*- *. آن روزها فکر م...
شاعر شفق
این مجموعه ، تقدیم می شود به عشاق. دلنوشته های عاشقانه ای که در قالب شعر و احساس و خارج از زمان و مکان و موقعیت برای معشوقه ای زیبا بیان کرده ام. شعر هایی که در غروب سروده ام . شعرهایی که غمها و حسرتهای زندگی را با قلم احساس ، بر صفحه دل عشاق به تصویر می کشد . تصویری که شاید خیلی ها آن را حس و با آن زندگی می کنند . شاید خیلی ها مثل من باشند . کسی چه می داند؟ پایگاه اطلاع رسانی و خبری آذرشهر ( نیسانیوز). لیست تمام پیوند ها. دلنوشته های عاشقانه در غروب سرخ ( آثاری از مجموعه اشعار). یکشنبه یازدهم مرداد ۱۳۹۴.
قدم........گاه
قدم به قدم در پرتگاه خیال پرسه می زنم! عبور می کنم از این هزار باغ لم یزرع. تا از دریچه های دیوار، چشم هایم را نشان دهم. به کوچه هایی که مرز تعریف شده اند! وطنم را در مشت هایم گرفته ام. و نظاره می کنم. گام هایی را که از آبادی ها شروع می شوند و در مرز تمام! که ورود ممنوع را. با گام هایشان روی زمین کشیده اند! اما تنها تا دیروز! دلم را به عابری سپردم که شمارش گام هایش از مرز شروع می شد. و وطنم را می خواست! حالا نشسته ام در کنار. تنها رد پایی که مرز هم فراتر رفته است! و اخرین کلامم را. امروز شاعر برزخ است!
shaeresherhayebarani.blogfa.com
شاعر شعـــــــــــــــــــــر های بارانی
شاعر شعر های بارانی. چهارگانی - مژده ژیان. باران باريد و شعري در من دميد. من بودم و باراش شعر و عشق و اميد. فصل تازه اي از. تاریخ شنبه ۲ آذر۱۳۹۲ ساعت 10:9 به قلم مژده ژیان. چه داغ، چه سوزان است ظهر هاي تموز. تابستان، عاشقانه هاي شب كوتاهند. صبر بايد اين فصل بي باران را. تاریخ سه شنبه ۶ مرداد۱۳۹۴ ساعت 15:25 به قلم مژده ژیان. وقتی قطره ها از ابرها میریزند. عاشقها از باران نمی گریزند. تاریخ یکشنبه ۱۴ تیر۱۳۹۴ ساعت 16:47 به قلم مژده ژیان. بيا قسمت كنيم با هم. اميد را، صبر را. نمي شويد از زمين باران و سيل حتي ،.
روزنه ی شعر
دست نوشته های هانی شاعر صبح. دوشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۹۳. تو از نی می زنی فریاد ای یار. من اما نی ندارم جز غمی یار. من و این حق حق و درد جدایی. شبم تا روز باشد بی صدایی. خوشا یک لحظه دیدار حضورت. به خوابم هم نمی آید وجودت. به جرم عاشقی خوابی ندارم. ز عالم جز پریشانی ندارم. شنیدم جمعه ای حق را بگویی. تو می آیی و هانی را بجویی؟ شدم در آرزویت لاغر و زار. کمک کن تا توانم با تو دیدار. بترسم بینمت بیهوش گردم. بترسم بی تو من خاموش گردم. تمنای وصالت خواهدم کشت. همه جانم وجود لایق توست. پنجشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۳.
سنگ صبور
حالا کلاج و دنده یک،هری.برو لطفا. له کن تموم خاطراتو زیر ماشینت. له کن برو.لعنت به من.لعنت به احساسم. لعنت به این مردونگی و دست سنگینت. توو دنیای من مردا فراوونن. این حلقه یعنی تا تهش مال خودت بودم. لعنت به این برگ سه جلد و تف به این امضا. مال خودت بودی و پامال خودت بودم. از اولش هرچی که شد گفتم خیالی نیست. راستی هنوزم یادته من دختر تیرم؟ مثل همون روزای اول ساکتم اما. هر جا غرورم بشکنه حالت رو میگیرم. هریبرو اما نگو میری که برگردی. حتی به بوی پیرهنت حس بدی دارم. هر بوسه ای از دید من بوی عرق میده.
...شاعر ِ تمام شده
و این منم. زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد. آمدن و رفتن آدم ها. مثل این موزیک ملایم می ماند. بی آنکه بخواهند زخمی بر قلبت بر جای می گذارند. و تو نمی فهمی. تا آن زمان که در این موزیک به خواب می روی. و چشمانت را گشوده ای. در اتاق تاریک و تنهایی خودت. مثل این موزیک .a simple mistake. نوشته شده در یکشنبه چهاردهم دی 1393ساعت 20:55 توسط ساحل. ما بی چرا زندگانیم. بازهم بگو سیگار خوب نیست. نکش. این شبها فقط هادی پاکزاد. آرام که نه. ولی قدری .نمیدانم. امید کوچکی که خیلی ها اینگونه اند. این یه شعر نیست. حالا گنجیشکک...
عاشقانه به انتظارت مینشینم
عاشقانه به انتظارت مینشینم. Saturday, May 14, 2005. دوستان عزیزم از درودیوار اینجا خسته شدم. و تصمیم گرفتم یه خونه تکونی اساسی کنم بنابراین تو پرشین بلاگ با کمک یکی از دوستان عزیزم یه وبلاگ جدید ساختم. که آدرسش ینه: www.akharinmashoogh.persianblog.com. امیدوارم که باز خم به من سر بزنید. Posted by taraneh @ 6:23 AM. Friday, May 13, 2005. دوست دارم قد صدای گیتار قد همین ترانه های بیدار. با توام ای ساکت هم آرزو از رو لبات مهر سکوت و بردار. ستاره شو تو این شب سوت وکور نعره بزن عشق و تو گام دیدار. قصه عشق من ...