SIBEKALL.BLOGFA.COM
سیب کالسیب کال -
http://sibekall.blogfa.com/
سیب کال -
http://sibekall.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
3.2 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
19
SSL
EXTERNAL LINKS
19
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
3.235 sec
SCORE
6.2
سیب کال | sibekall.blogfa.com Reviews
https://sibekall.blogfa.com
سیب کال -
sibekall.blogfa.com
سیب کال - من همین جا هستم....
http://www.sibekall.blogfa.com/post-12.aspx
من همین جا هستم. تا بپیوندد به دریا کوه را تنها گذاشت. رود رفت اما مسیر رفتنش را جا گذاشت. هیچ وصلی بی جدایی نیست، این را گفت رود. دیده گلگون کرد و سر بر دامن صحرا گذاشت. هر که ویران کرد ویران شد در این آتش سرا. هیزم اول پایه ی سوزاندن خود را نهاد. اعتبار سر بلندی در فروتن بودن است. چشمه شد فواره وقتی بر سر خود پا گذاشت. موج راز سر به مهری را به دنیا گفت و رفت. با صدف هایی که بین ساحل و دریا گذاشت. پ ن 1: کنار همان امامزاده-یادت هست؟ این شعر را می خوانم.
سیب کال
http://www.sibekall.blogfa.com/9204.aspx
خاطرات یک زن تنها. راستیشرا بگو. امروز این تو بودی که وجودم گرمایش را احساس کرد؟ امروزمقابل آینه. لحظه ای چشم بستم . تو را فهمیدم.تو را که دستهایت موهایم را نوازش می کرد. و من بیتاب عطر تن تو. بی تو روزه می گشایم. زیر لب جمله ی همیشگی ات را می خوانم که. الهی به دلبری یار بر سجاده ی نیاز آمدیم.سحر است. بگشای آغوش اجابت را. نوشته شده در شنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۲ساعت 14:28 توسط ز.ق. من در دوردست ترین جای جهان . ایستاده ام. من منتظر معجزه ام. معجزه همان پیامکی است که با نام تو بر صفحه تلفنم نقش می بندد.
سیب کال - خانه تکانی
http://www.sibekall.blogfa.com/post-5.aspx
اما گرد خاطراتت روی تن احساسم آرام گرفته. هزار بهار هم که بیاید تو را پاک نخواهم کرد. دوشنبه بیست و نهم اسفند ۱۳۹۰ ] [ 14:12 ] [ ز.ق ] . خاطرات یک زن تنها. خاطرات یک زن تنها. وکیل و کارشناس دادگستری. اس ام اس عاشقانه جدید. سایت اجتماعی فارس عرب. اس ام اس جدید و خنده دار. Theme By Avazak.ir. مجله اینترنتی دانستنی ها. اس ام اس های عاشقانه.
سیب کال - بانوی تنها1
http://www.sibekall.blogfa.com/post-6.aspx
و این آغاز زندگی من بی توست. و من در نقش یک بانوی تنها . می روم. دیالوگ هایم را خوب از بر نکرده ام. قسمت ابری شدن را خوب آموخته ام. چهارشنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۱ ] [ 12:27 ] [ ز.ق ] . خاطرات یک زن تنها. خاطرات یک زن تنها. وکیل و کارشناس دادگستری. اس ام اس عاشقانه جدید. سایت اجتماعی فارس عرب. اس ام اس جدید و خنده دار. Theme By Avazak.ir. مجله اینترنتی دانستنی ها. اس ام اس های عاشقانه.
سیب کال
http://www.sibekall.blogfa.com/9302.aspx
به من گفت بنویس. از خاطرات یک زن تنها. به من گفت : سرنوشت تورا به کجا برد؟ و من سکوت کردم. تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل. خودت یک برش از زندگی من بودی. یک برش خیلی خیلی خیلی کوچک. راستی چرا وقتی برایم می نویسی. نشانی ات را نمی گویی؟ می ترسی از همان یک برش از زندگی؟ از همان یک برش خیلی خیلی خیلی کوچک؟ نوشته شده در سه شنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۳ساعت 12:41 توسط ز.ق. کسی که دیگر نیست.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
19
دفتری از جنس گِل
http://www.gelnote.blogfa.com/8904.aspx
دفتری از جنس گ ل. قلبم از خاک بود . تا خون او چکید و رنگ تعفن گرفتم . و این دفتر گ لی شد. حکایت چشم هایی که همیشه خیره بود . سرم را گذاشتم روی شانه هایش. از پشت پنجره ی اتاقش بیرون را تماشا می کرد. - پایین درخت کاج بلند و کهنسال، روی چمن های سبز حیاط، سه کلاغ نشسته بودند و به زمین نوک می زدند، به نظر گرسنه می آمدند . -. چند دقیقه ی آرام گذشت. سرم را از روی شانه هایش برداشتم. هنوز زل زده بود به پنجره ی اتاق. در اتاق را باز کردم. بدون این که رویم را برگردانم گفتم :. می بینی که . لب هایش را نمی دیدم اما چشم...
دفتری از جنس گِل - حکایت چشم هایی که همیشه خیره بود ...
http://www.gelnote.blogfa.com/post-26.aspx
دفتری از جنس گ ل. قلبم از خاک بود . تا خون او چکید و رنگ تعفن گرفتم . و این دفتر گ لی شد. حکایت چشم هایی که همیشه خیره بود . سرم را گذاشتم روی شانه هایش. از پشت پنجره ی اتاقش بیرون را تماشا می کرد. - پایین درخت کاج بلند و کهنسال، روی چمن های سبز حیاط، سه کلاغ نشسته بودند و به زمین نوک می زدند، به نظر گرسنه می آمدند . -. چند دقیقه ی آرام گذشت. سرم را از روی شانه هایش برداشتم. هنوز زل زده بود به پنجره ی اتاق. در اتاق را باز کردم. بدون این که رویم را برگردانم گفتم :. می بینی که . گفت نترس ، خودت را معرفی کن!
دفتری از جنس گِل
http://www.gelnote.blogfa.com/8905.aspx
دفتری از جنس گ ل. قلبم از خاک بود . تا خون او چکید و رنگ تعفن گرفتم . و این دفتر گ لی شد. یادش به خیر. آقا بزرگ هر وقت مرا می دید لبخند می زد و می گفت امروز چه کتابی خواندی؟ وقتی می شنید که روزم را بدون کتاب شب کردم گوشم را می گرفت و می چرخاند نه خیلی محکم که دردم بگیرد- و آهسته در گوشم می گفت: هنوز مرد نشدی! آقا بزرگ که رفت به رحمت خدا، تازه پشت لبم سبز شده بود اما خیلی گریه کردم. خیالم بود که دیگر آقا بزرگ ندارم تا گوشم را بگیرد، لبخند بزند و آهسته بگوید، امروز چه کتابی خواندی؟ وظیفه ى ملى، كه یك.
دفتری از جنس گِل
http://www.gelnote.blogfa.com/8809.aspx
دفتری از جنس گ ل. قلبم از خاک بود . تا خون او چکید و رنگ تعفن گرفتم . و این دفتر گ لی شد. صورتش را لمس کرد. جای چهار انگشت بدجوری روی تصویرش می سوخت.مثل آتش جهنم! دقیقا بین چشم و گوشش.همان فاصله چهار انگشتی حق و.یقه کت فرضی اش را تکاند و با انگشت به پسر توی آینه اشاره کرد:"اینو خوردی تا بدونی که."بی اینکه فعلی ازو سر بزند چشمهایش به چشمهای مشکی تصویر توی آینه مات ماند.هنوز در تصمیم گیری برای بازدم های حبس شده اش مردد بود که. پیراهنش را مرتب کرد و رفت. چشمای تیله ای دنیا مدام در حال رنگ عوض کردنه. حالا تم...
دفتری از جنس گِل - سوء تفاهم
http://www.gelnote.blogfa.com/post-24.aspx
دفتری از جنس گ ل. قلبم از خاک بود . تا خون او چکید و رنگ تعفن گرفتم . و این دفتر گ لی شد. جاده در دست کارگران است! این پست چون طبق نظر علما و اساتید محترم و محترمه گنگ بود با اجازه ی همه ی بزرگترا برای مدت کوتاهی انشاء الله! برداشته شد تا بازسازی و ترمیم بشه و بعد محضر بزرگوارتون ارائه بشه. مارو همچنان از نظرات خودتون مستفید بفرمایید. نوشته شده در یکشنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۸۹ساعت 11:51 توسط مرد گلی (ر.پ). گفت نترس ، خودت را معرفی کن! گفتم ابایی ندارم ولی . گفتم اگر ندارد ، به روی چشم! یک عکس و یک داستان.
دفتری از جنس گِل
http://www.gelnote.blogfa.com/8810.aspx
دفتری از جنس گ ل. قلبم از خاک بود . تا خون او چکید و رنگ تعفن گرفتم . و این دفتر گ لی شد. هوله را پهن می کنم روی صورتم.نگرانی. می دانم.هوله را بر می دارم و لبخند تصنعی را گوش تا گوش روی صورتم نقاشی می کنم. این بچه دود از کله اش بلند می شود! ادا در می آورم و می خندی.خیالت آسوده می شود که هنوز دیوانه ام! صدای ظرفها را که از آشپزخانه می شنوم کنج اتاق کز می کنم ،بچه بیچاره را صد بار در ذهنم نقاشی می کنم که مجبور است پای آن چراغ نفتی شکسته و نیم بند مشق هایش را بنویسد و صورت معصومش صبح ها آنقدر دود زده است که.
دفتری از جنس گِل
http://www.gelnote.blogfa.com/8811.aspx
دفتری از جنس گ ل. قلبم از خاک بود . تا خون او چکید و رنگ تعفن گرفتم . و این دفتر گ لی شد. بوی رز سرخ می پیچد توی دماغم که رو برمی گردانم و می بینم باز عین بچه ها پریده روی اپن آشپزخانه و می خندد.گردنش را که کج می کند و موهایش که می ریزد توی صورتش،دلم ضعف می رود برای بوسیدن پیشانی اش.ظرف ها را رها می کنم و می خواهم به سمتش بروم که یادم می آید. اگر من بیایم که باز تو برده ای! محکم سرجایم می ایستم.صدای خنده اش خانه را پر میکند "مغرور! می ترسی بیدار شوند و ببینند مادرشان سرپیری باز عاشق شده؟ خب به من چه!
دفتری از جنس گِل - رویا
http://www.gelnote.blogfa.com/post-23.aspx
دفتری از جنس گ ل. قلبم از خاک بود . تا خون او چکید و رنگ تعفن گرفتم . و این دفتر گ لی شد. بوی رز سرخ می پیچد توی دماغم که رو برمی گردانم و می بینم باز عین بچه ها پریده روی اپن آشپزخانه و می خندد.گردنش را که کج می کند و موهایش که می ریزد توی صورتش،دلم ضعف می رود برای بوسیدن پیشانی اش.ظرف ها را رها می کنم و می خواهم به سمتش بروم که یادم می آید. اگر من بیایم که باز تو برده ای! محکم سرجایم می ایستم.صدای خنده اش خانه را پر میکند "مغرور! می ترسی بیدار شوند و ببینند مادرشان سرپیری باز عاشق شده؟ رضا ، زاده ی شهر...
دفتری از جنس گِل - داستان کوتاه کوتاه
http://www.gelnote.blogfa.com/cat-2.aspx
دفتری از جنس گ ل. قلبم از خاک بود . تا خون او چکید و رنگ تعفن گرفتم . و این دفتر گ لی شد. حکایت چشم هایی که همیشه خیره بود . سرم را گذاشتم روی شانه هایش. از پشت پنجره ی اتاقش بیرون را تماشا می کرد. - پایین درخت کاج بلند و کهنسال، روی چمن های سبز حیاط، سه کلاغ نشسته بودند و به زمین نوک می زدند، به نظر گرسنه می آمدند . -. چند دقیقه ی آرام گذشت. سرم را از روی شانه هایش برداشتم. هنوز زل زده بود به پنجره ی اتاق. در اتاق را باز کردم. بدون این که رویم را برگردانم گفتم :. می بینی که . لب هایش را نمی دیدم اما چشم...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
19
سیب کبود 2
گزیده ای از شعر معاصر - رویدادهای ادبی -. باران بگیرد ، می رویم. مجموعه ی شعر واهه آرمن شاعر صمیمی و مترجم نام آشنا به نام " باران بگیرد ، می رویم " توسط نشر امرود به چاپ رسید . تهیه ی این کتاب را به تمامی عزیزانم پیشنهاد می کنم . شعری از این کتاب :. راه ما کمی از هم جدا بود. تو مثل یک شاعر. و من مثل یک عاشق. هر دو گم شدیم. من در پایان یک رویا. تو در یک شعر بی پایان. نوشته شده در سه شنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۱ساعت 2:10 توسط رضوان ابوترابی. را هنوز از نزدیک ندیده ام . اما انگار سالهاست می شناسمش . . بوی لیمو...
سيب كبود
من رویاهایم آبی ست ، نه روزگارم. گاهی تا اوج قله ها می رود. روی برگ ها می نشیند. کدامیک از این پرندگان. مادر من بوده است. قطاری راه می افتد. روی خطوط کاغذهایی سپید. که از موهایت چکیده اند. دنبال کمی آسمان هستم. که روی دستم مانده اند. همین که در این مدت به یادم بودید . همین که فراموشم نکردید . از همه تون متشکرم . زندگی بدون شماها چقدر خالیست . چقدر تنهاست و شماها چقدر نازنینید. به زودی بر میگردم تهران تا کنار مهربانی هاتون بنشینم. خیلی خیلی عزیزید . 23 آبان 1391 ساعت 18:00. نه دیگر این اتاق کوچک. به انداز...
سیب کال
به خوابی هزار ساله نیازمندم. تا فرسودگی گردن و ساقها را از یاد ببرم. و عادت حمل درای کهنه این دل را. از خاطر چشم ها و پاها پاک کنم . نوشته شده توسط امیرحسین قادری. در تاریخ سهشنبه 6 مردادماه سال 1394 ساعت 02:55 ق.ظ چاپ یادداشت. سال های سال است که به دنبال تو. می دوم پروانه زرد! نوشته شده توسط امیرحسین قادری. در تاریخ یکشنبه 4 مردادماه سال 1394 ساعت 01:06 ق.ظ چاپ یادداشت. همچون همینگوی با شیر و خط این اسلحه ناگهان بنگ! کجا می روی فرانکی در این محشر رسانه های بی رسالت؟ آیا تو می توانی نگاهدار او باشی؟
سیب کال
ارتباط با دوستان و همکاران. گله بانی خسته از کار غصه هایش را به نی داد. آنقدر غمگین که حتی گوسفندی گریه افتاد. گوسفند از گریه پر شد بره هایش را صدا زد. گرگ با او مهربان شد بره هایش را پس آورد. نوشته شده در دوشنبه شانزدهم تیر ۱۳۹۳ساعت 9:53 توسط ف- محمودی. نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۳ساعت 13:18 توسط ف- محمودی. در سایه ایزد تبارک عید همگی باشد مبارک. نوشته شده در شنبه بیست و چهارم اسفند ۱۳۹۲ساعت 9:19 توسط ف- محمودی. نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۲ساعت 12:35 توسط ف- محمودی. سلام خدمت ...
سیب کال
من همین جا هستم. تا بپیوندد به دریا کوه را تنها گذاشت. رود رفت اما مسیر رفتنش را جا گذاشت. هیچ وصلی بی جدایی نیست، این را گفت رود. دیده گلگون کرد و سر بر دامن صحرا گذاشت. هر که ویران کرد ویران شد در این آتش سرا. هیزم اول پایه ی سوزاندن خود را نهاد. اعتبار سر بلندی در فروتن بودن است. چشمه شد فواره وقتی بر سر خود پا گذاشت. موج راز سر به مهری را به دنیا گفت و رفت. با صدف هایی که بین ساحل و دریا گذاشت. پ ن 1: کنار همان امامزاده-یادت هست؟ این شعر را می خوانم. کسی که دیگر نیست. حواس آسمانت پرت روی شیشه های مه.
سيب کال
ساعت ۱۱:٢٢ ق.ظ روز ۱۳۸۸/۱۱/٢٤. التماس دعا و خداحافظ. ساعت ۱٠:٤٥ ق.ظ روز ۱۳۸۸/۱۱/٤. انگار تمام لذت ها و قشنگی های دنیا برام به اندازه ی همون لحظه بود. لحظه ای که دیدم پیازچه ی گلهای لاله ای که که پارسال توی جعبه ی چوبی کاشته بودم جوونه زده! و لحظه ای که تصمیم گرفتم اون جعبه رو رنگ بزنم انگار تنها آرزوی من تموم شدن رنگ آمیزی جعبه بود. وای خدایا این روزها همین آرزو های کوچیک چقدر برام لذت بخشه . کلمات کلیدی: حرف های خودم. تو رو از خاطرم برده تب تلخ فراموشی. دارم خو میکنم با این فراموشی و خاموشی. زندگی خال...
Conirs
Al aire en 3,2,1.: La ayuda es Vida. Hay enfermedades que no solo la padece una persona, sino que el dolor y el sufrimiento también lo compartimos quienes estamos cerca. Una de mis mejores amigas sufre de Lupus y lleva años en tratamiento. Gracias al aporte de varias personas, ha logrado mantener el Lupus inactivo por medio de…. By José Gallardo. BASUREADO EN NIKE STORE PARQUE ARAUCO. Señores Nike Chile. Sorprendido con la respuesta, ya que este modelo fue lanzado apenas en febrero de este año. Con el ap...
Sibek Construction builders
We offer a wide range of design and building services having been in the industry for in excess of twenty years. Sibek Construction is a small family run business operating in Milton Keynes and surrounding areas. Our company has been built on continuous recommendations, repeat customers, and quality workmanship. We have the flexibility and experience to undertake a wide range of projects from minor repairs to renovations and restorations. All surveys, quotations/estimates are absolutely free.
عاطفه و مسعود دو کبوتر عاشق
تبلیغات در پارسی بلاگ. عاطفه و مسعود دو کبوتر عاشق. اسم من عاطفه بهورز یکی از روستاهای شمال کشور عزیزمون هستم. در وبلاگم سعی کردم همه جور مطلبی واسه سلیقه های مختلف جور کنم. منو از نظرات ارزشمندتون بی نصیب نگذارید. با آرزوی موفقیت برای شما. نوشته شده در یادداشت ثابت - جمعه 92/6/30ساعت 1:23 عصر توسط همخونه نظرات . پرمویی در خانمها. علل و تشخیص و درمان آن.(سلامت نیوز). پرموئی در خانمها: علل، تشخیص و درمان. Bull; کلفت شدن صدا. Bull; افزایش جوشهای بدن. Bull; کاهش اندازه سینه ها. Bull; افزایش اندازه کلیتوریس.
بیا 2 فقط بخند !!!!!!!!
بیا 2 فقط بخند! بخند تا دنیا به روت بخنده. سری جدید پ ن پ. به مامانم میگم:نمیخای واسه ما آستین بالا بزنی؟ گفتم : پ ن پ گفتم آستیناتو بالا بزنی. با هم مچ بندازیم ببینیم کی قوی تره. ساعت 8شبه هنوز تو شرکتم. مامانم زنگ زده به تلفن شرکت میگه هنوز شرکتی؟ میگم پ نه پ خودم که اومدم شما داری با. وجدان کاریم صحبت می کنی. پیرمرده سوار اتوبوس شده، پا شدم از جام! پ نه پ پا شدم با هم قدم بزنیم! از این سوسک کوچیکا از جلو پام رد شد. از تو جیبم دستمال درآوردم دوستم میگه میخوای بکشیش؟ طرف اومده میگه: جا گرفتی؟ قوربون دست...