maryam-photos.blogspot.com
photo: March 2009
http://maryam-photos.blogspot.com/2009_03_01_archive.html
Wednesday, March 11, 2009. Links to this post. Tuesday, March 3, 2009. Links to this post. Subscribe to: Posts (Atom). View my complete profile. Http:/ mazpix.blogspot.com.
maryam-photos.blogspot.com
photo: December 2009
http://maryam-photos.blogspot.com/2009_12_01_archive.html
Thursday, December 17, 2009. Links to this post. Subscribe to: Posts (Atom). View my complete profile. Http:/ mazpix.blogspot.com.
maryam-photos.blogspot.com
photo: July 2009
http://maryam-photos.blogspot.com/2009_07_01_archive.html
Tuesday, July 28, 2009. دلتنگی های ادمی را باد ترانه ای می خواند. رویا هایش را اسمان پر ستاره نا دیده می گیرد. و هر دانه برفی به اشکی نریخته می ماند. Links to this post. Saturday, July 4, 2009. Links to this post. Subscribe to: Posts (Atom). View my complete profile. Http:/ mazpix.blogspot.com.
tahbetah3.blogspot.com
ته به ته: عرض حال
http://tahbetah3.blogspot.com/2004/11/blog-post.html
1578;ه به ته. Thursday, November 04, 2004. اهل سرزمین گل و بلبلم! خاطره هام مصادره کردن! یه خیاط باشی ناشی. با نخ و سوزن لبام دوخته! اما هنوز زنده ام! تنها معنی زنده بودن باشه! همین جون دادن دم به دم باشه،. Posted by tahbetah @ 5:07 AM. This comment has been removed by the author. This comment has been removed by the author. 1593;اشقانه. 1608;اژه های زندگی.
tahbetah3.blogspot.com
ته به ته: January 2005
http://tahbetah3.blogspot.com/2005_01_01_archive.html
1578;ه به ته. Tuesday, January 18, 2005. غزل در پرده ی دیر سال. چرا تا تو را داغ بودم، نگفتم. چرا بی هوا سرد شد باد. گلها همه آفتابگردانند ). Posted by tahbetah @ 2:11 AM. 1593;اشقانه. 1608;اژه های زندگی.
tahbetah3.blogspot.com
ته به ته: February 2005
http://tahbetah3.blogspot.com/2005_02_01_archive.html
1578;ه به ته. Wednesday, February 23, 2005. اشك آن شب لبخند عشقم بود . قصه نيستم كه بگويي. نغمه نيستم كه بخواني. صدا نيستم كه بشنوي. يا چيزي چنان كه ببيني. يا چيزي چنان كه بداني . درخت با جنگل سخن مي گويد. و من با تو سخن مي گويم. نامت را به من بگو. دستت را به من بده. حرفت را به من بگو. قلبت را به من بده. من ريشه هاي تو را دريافته ام. با لبانت براي همه لبها سخن گفته ام. و دستهايت با دستان من آشناست. در خلوت روشن با تو گريسته ام. براي خاطر زنده گان ,. و در گورستان تاريك با تو خوانده ام. دستت را به من بده.
tahbetah3.blogspot.com
ته به ته: غزل در پرده ی دیر سال
http://tahbetah3.blogspot.com/2005/01/blog-post.html
1578;ه به ته. Tuesday, January 18, 2005. غزل در پرده ی دیر سال. چرا تا تو را داغ بودم، نگفتم. چرا بی هوا سرد شد باد. گلها همه آفتابگردانند ). Posted by tahbetah @ 2:11 AM. 1593;اشقانه. 1608;اژه های زندگی.
tahbetah1.blogspot.com
ته به ته: December 2006
http://tahbetah1.blogspot.com/2006_12_01_archive.html
1578;ه به ته. عاشقانه های پیمان مهدوی. Sunday, December 24, 2006. به تو نگاه کنم. به دور از تمام نگاههایی که زیر چشمی می پایندمان. با آن نگاههای خیره ات. نگاههای خیره ی خواستنی ات. فریاد تمام نگاههای ما. نگاههای من و تو. می خواهمت می خواهمت بی وقفه است. میان نگاهها و گفتارت مشوش مانده ام. نمی توانم نمی توانم هایت را می گویم. میدانم که می خواهی. اما نمی توانم، جواب نیاز من نیست. جواب بی تابی های نیز. حرف حساب قلب و مغز تو چیست. ای دقدقه ی بی وقفه ی لحظه لحظه ی زندگی. تو را و فقط تو را. تو را می خواهم.
tahbetah1.blogspot.com
ته به ته: February 2007
http://tahbetah1.blogspot.com/2007_02_01_archive.html
1578;ه به ته. عاشقانه های پیمان مهدوی. Saturday, February 24, 2007. در این دنیای بزرگ و بی انتها. درگیر چیزهای کوچک تر از خودم. هرچند هم مرد یا نامرد. بر تنی از جنس حریر. حالا که من تو را ندارم. خواب حریر را هم نمی بیند. تمام این غصه ها. تمام این دلتنگی ها. تمام این لحظه ها. زیر گرد و غبار زمان مدفون می شود. و اما هرگز از یاد نخواهد رفت. رد دستان من روی حریر تن تو. حالا زخمی کهنه است. گیرم که همین دستان حریر چشیده. توان زدودن بغض همیشگی را نداشته باشد. و از بغض خفه می شوم. Posted by tahbetah @ 8:49 PM.
tahbetah1.blogspot.com
ته به ته: January 2006
http://tahbetah1.blogspot.com/2006_01_01_archive.html
1578;ه به ته. عاشقانه های پیمان مهدوی. Friday, January 20, 2006. نمی توانم از تو بگویم. تو از کجا پیدایت شد. تو از کدام خراب شده آمدی که من. با تمام دلتنگی های گذشته. حال باید، دلتنگ تو باشم. باید نگاه نگرانم را به راهها بدوزم. چرا تو را دوست می دارم". چرا این همه بی تابم برای تو. می فهمی دیوانه ی من. کی میتونه اینو بفهمه. ای کاش خمار هر چیزی بودم. اما خمار تو نه. باید تو را طلب کنم یا نه. تمام استخوان هایم مور مور می شود. معلوم نیست تو هستی یا نه. کسی پیدا می شه این حس گوربه گور شده ی لعنتی رو بفهمه.