taravoshatezehn.wordpress.com
تراوشات ذهن | ارائه ی ایده های نوارائه ی ایده های نو
http://taravoshatezehn.wordpress.com/
ارائه ی ایده های نو
http://taravoshatezehn.wordpress.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Tuesday
LOAD TIME
10.7 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
4
SSL
EXTERNAL LINKS
23
SITE IP
192.0.78.13
LOAD TIME
10.688 sec
SCORE
6.2
تراوشات ذهن | ارائه ی ایده های نو | taravoshatezehn.wordpress.com Reviews
https://taravoshatezehn.wordpress.com
ارائه ی ایده های نو
ما، غولهای بازار مکارهایم، که با یک گاز سر مرغی را از بدنش جدا می کنیم | تراوشات ذهن
https://taravoshatezehn.wordpress.com/2012/04/01/we-are-geek
ارائه ی ایده های نو. Laquo; چرا و چگونه باید یک ایده را مطرح کرد؟ شایسته ترین چی بود؟ چرا و چهجور من شایسته ترین رو نوشتم؟ ما، غولهای بازار مکارهایم، که با یک گاز سر مرغی را از بدنش جدا می کنیم. ما گیک هستیم، بر اساس شور و اشتیاق حرکت میکنیم، کاری رو انجام میدیم که از انجامش لذت میبریم، مشوق ما پول یا شهرت یا خیلی از چیزهای دیگه نیست، برای ما ارزش چیز دیگهای هست، و چون تمرکز بر علایق خودمون داریم، معمولا در اجتماع منزوی هستیم. تعطیلات ما با تعطیلات خیلیها فرق داره، دیگران برنامه میچینید برای سفر، ما برنا...
شایسته ترین چی بود؟ چرا و چهجور من «شایسته ترین» رو نوشتم؟ | تراوشات ذهن
https://taravoshatezehn.wordpress.com/2012/07/15/how-i-build-a-site-like-facemash-but-with-facebook-open-graph
ارائه ی ایده های نو. Laquo; ما، غولهای بازار مکارهایم، که با یک گاز سر مرغی را از بدنش جدا می کنیم. شایسته ترین چی بود؟ چرا و چهجور من شایسته ترین رو نوشتم؟ یکسال پیش، همچین موقعهایی، شروع به نوشتن یه سایت کردم که بعدا اسمش رو گذاشتم. البته الان دیگه مدت زمان دامینش تموم شده و عملا این سایت دیگه وجود نداره ( از طریق هاست میتونید البته به یه صفحهش دسترسی داشته باشید. توی این مطلب میخوام راجع به شایستهترین صحبت کنم و بگم چی بود و چرا بود و بودنش چه فایدهای داشت. پس کم حرفی میکنم و میرم سر اصل مطلب. کدهای h...
چرا و چگونه باید یک ایده را مطرح کرد؟ | تراوشات ذهن
https://taravoshatezehn.wordpress.com/2012/03/25/why-how-should-spread-idea
ارائه ی ایده های نو. Laquo; چطور باید شروع به کار کرد. ما، غولهای بازار مکارهایم، که با یک گاز سر مرغی را از بدنش جدا می کنیم. چرا و چگونه باید یک ایده را مطرح کرد؟ وقتی یه ایده رو با یه نفر درمیون میزارید، ۲تا حالت میتونه داشته باشه. یا طرف ۱۰۰ میفهمه چی میگید! حالا نه خود طرف امتحانش کرده نه هیچی، فقط حس میکنه این عملی نیست! این وسط چیزی که خیلی مهمه این هست که ایدهتون رو چجوری به اشتراک میزارید با دیگران. من خودم چند راه به ذهنم میرسه و ازش استفاده میکنم که سه تا از مهمترینهاش رو میگم. یه موضوع دیگه ک...
چطور باید شروع به کار کرد | تراوشات ذهن
https://taravoshatezehn.wordpress.com/2012/03/19/how-should-start-work
ارائه ی ایده های نو. Laquo; غریبههایی آشنا. چرا و چگونه باید یک ایده را مطرح کرد؟ چطور باید شروع به کار کرد. وقتی سال نود شروع شد، یکی از دغدغه هایی که داشتم این بود: چرا چیزهایی رو که میخوام نمیتونم تولید کنم. این دغدغه از اینجا شروع میشد که سال قبلش (یعنی ۸۹) واسه خودم یه برنامه بلند مدت چیده بودم که تا آخر امسال فلان کار رو انجام میدم، فلان موضوع رو بیشتر روش کار میکنم، فلان مطلب رو یاد میگیرم و … اما خب، اون سنگ بزرگ شد و باعث شد نتونم پرتش کنم. رو ساختم و همینطور پاییزش، فکر و بکر. This entry was po...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
4
مجنون - ...HOPE
http://hope62.persianblog.ir/tag/مجنون
درباره : تا کی به انتظار قیامت میتوان نشست برخیز تا هزار قیامت به پا کنی. پروفایل مدیر : Mahboob. اضافه به علاقمندی ها. امید داشته باشیم.هنوز خدا رو داریم. پدر مادر ما متهمیم. یک شبی مجنون . خدا چراغی به او داد. بال هایت را کجا جا گذاشتی؟ دل نوشته های سمیرا. یک شبی مجنون . یک شبی مجنون نمازش را شکست. بی وضو در کوچه لیلا نشست. عشق آن شب مست مستش کرده بود. فارغ از جام الستش کرده بود. سجده ای زد بر لب درگاه. پ ر ز لیلا شد دل پر آه او. گفت یا رب از چه خوارم کرده ای. بر صلیب عشق دارم کرده ای.
یک شبی مجنون ... - ...HOPE
http://hope62.persianblog.ir/post/32
درباره : تا کی به انتظار قیامت میتوان نشست برخیز تا هزار قیامت به پا کنی. پروفایل مدیر : Mahboob. اضافه به علاقمندی ها. امید داشته باشیم.هنوز خدا رو داریم. پدر مادر ما متهمیم. یک شبی مجنون . خدا چراغی به او داد. بال هایت را کجا جا گذاشتی؟ دل نوشته های سمیرا. یک شبی مجنون . یک شبی مجنون نمازش را شکست. بی وضو در کوچه لیلا نشست. عشق آن شب مست مستش کرده بود. فارغ از جام الستش کرده بود. سجده ای زد بر لب درگاه. پ ر ز لیلا شد دل پر آه او. گفت یا رب از چه خوارم کرده ای. بر صلیب عشق دارم کرده ای.
دکتر شریعتی - ...HOPE
http://hope62.persianblog.ir/post/23
درباره : تا کی به انتظار قیامت میتوان نشست برخیز تا هزار قیامت به پا کنی. پروفایل مدیر : Mahboob. اضافه به علاقمندی ها. امید داشته باشیم.هنوز خدا رو داریم. پدر مادر ما متهمیم. یک شبی مجنون . خدا چراغی به او داد. بال هایت را کجا جا گذاشتی؟ دل نوشته های سمیرا. اگر خنده است چرا گریه میکنیم؟ اگر گریه است چرا خنده میکنیم؟ اگر مر گ است چرا زندگی می کنیم؟ اگر زندگی است چرا می میریم؟ اگه عشق است چرا به آن نمی رسیم؟ اگه عشق نیست چرا عاشقیم. و چه تلخ است لذت را "تنها" بردن. و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن.
...HOPE
http://hope62.persianblog.ir/1388/5
درباره : تا کی به انتظار قیامت میتوان نشست برخیز تا هزار قیامت به پا کنی. پروفایل مدیر : Mahboob. اضافه به علاقمندی ها. امید داشته باشیم.هنوز خدا رو داریم. پدر مادر ما متهمیم. یک شبی مجنون . خدا چراغی به او داد. بال هایت را کجا جا گذاشتی؟ دل نوشته های سمیرا. فرمان دادم تا بدنم را بدون این که مومیایی کنند و یا در تابوت بگذارند در گور قرار دهند تا ذرات تنم خاک ایران شود. چشمت به راه نباشد. چشمت به راه نباشد،. اینجا سرزمین عجایب هم عادی شده است،. قصه های شب برای کودکت. شیرین ترین قصه ی آخرش که مرد،. استیون ...
...HOPE
http://hope62.persianblog.ir/1389/2
درباره : تا کی به انتظار قیامت میتوان نشست برخیز تا هزار قیامت به پا کنی. پروفایل مدیر : Mahboob. اضافه به علاقمندی ها. امید داشته باشیم.هنوز خدا رو داریم. پدر مادر ما متهمیم. یک شبی مجنون . خدا چراغی به او داد. بال هایت را کجا جا گذاشتی؟ دل نوشته های سمیرا. نوشته ی Mahboob در ساعت ۱۱:٥٥ ق.ظ در ٢۱ اردیبهشت ۱۳۸٩.
ای آزادی... - ...HOPE
http://hope62.persianblog.ir/post/26
درباره : تا کی به انتظار قیامت میتوان نشست برخیز تا هزار قیامت به پا کنی. پروفایل مدیر : Mahboob. اضافه به علاقمندی ها. امید داشته باشیم.هنوز خدا رو داریم. پدر مادر ما متهمیم. یک شبی مجنون . خدا چراغی به او داد. بال هایت را کجا جا گذاشتی؟ دل نوشته های سمیرا. نوشته ی Mahboob در ساعت ۱۱:٥٥ ق.ظ در ٢۱ اردیبهشت ۱۳۸٩.
شریعتی - ...HOPE
http://hope62.persianblog.ir/tag/شریعتی
درباره : تا کی به انتظار قیامت میتوان نشست برخیز تا هزار قیامت به پا کنی. پروفایل مدیر : Mahboob. اضافه به علاقمندی ها. امید داشته باشیم.هنوز خدا رو داریم. پدر مادر ما متهمیم. یک شبی مجنون . خدا چراغی به او داد. بال هایت را کجا جا گذاشتی؟ دل نوشته های سمیرا. امید داشته باشیم.هنوز خدا رو داریم. اگر تنهاترین تنها شوم باز خدا هست. او جانشین همه نداشتنهاست. نفرین ها و آفرین ها بی ثمر است. و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد. تو مهربان جاودان آسیب نا پذیر من هستی. تو می توانی جانشین همه بی پناهی ها شوی. از شما ...
...HOPE
http://hope62.persianblog.ir/1388/12
درباره : تا کی به انتظار قیامت میتوان نشست برخیز تا هزار قیامت به پا کنی. پروفایل مدیر : Mahboob. اضافه به علاقمندی ها. امید داشته باشیم.هنوز خدا رو داریم. پدر مادر ما متهمیم. یک شبی مجنون . خدا چراغی به او داد. بال هایت را کجا جا گذاشتی؟ دل نوشته های سمیرا. اگر خنده است چرا گریه میکنیم؟ اگر گریه است چرا خنده میکنیم؟ اگر مر گ است چرا زندگی می کنیم؟ اگر زندگی است چرا می میریم؟ اگه عشق است چرا به آن نمی رسیم؟ اگه عشق نیست چرا عاشقیم. و چه تلخ است لذت را "تنها" بردن. و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن.
...HOPE
http://hope62.persianblog.ir/1389/3
درباره : تا کی به انتظار قیامت میتوان نشست برخیز تا هزار قیامت به پا کنی. پروفایل مدیر : Mahboob. اضافه به علاقمندی ها. امید داشته باشیم.هنوز خدا رو داریم. پدر مادر ما متهمیم. یک شبی مجنون . خدا چراغی به او داد. بال هایت را کجا جا گذاشتی؟ دل نوشته های سمیرا. بال هایت را کجا جا گذاشتی؟ من عاشق نوشته های عرفان نظر آهاری ام ، مخصوصا این کتاب ( بالهایت را کجا جا گذاشتی؟ پرنده بر شانه ی انسان نشست .انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت:. Laquo; اما من درخت نیستم. و به نظرش این خنده دار ترین اشتباه ممکن بود .
خدا چراغی به او داد... - ...HOPE
http://hope62.persianblog.ir/post/31
درباره : تا کی به انتظار قیامت میتوان نشست برخیز تا هزار قیامت به پا کنی. پروفایل مدیر : Mahboob. اضافه به علاقمندی ها. امید داشته باشیم.هنوز خدا رو داریم. پدر مادر ما متهمیم. یک شبی مجنون . خدا چراغی به او داد. بال هایت را کجا جا گذاشتی؟ دل نوشته های سمیرا. خدا چراغی به او داد. روز قسمت بود.خدا هستی را قسمت می کرد. خدا گفت :« از من چیزی بخواهید هر چه که باشد شما را خواهم داد سهم تان را از هستی طلب کنید زیرا خدا بسیار بخشنده است.». و خدا کمی نور به او داد . تگ ها: عرفان نظر آهاری. و خدا چراغی به او داد.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
23
صورتک زندگی
گفتم به وصل رویت خواهم رسید یا نه گفتا تو نیک بنگرشاید رسیده باشی. اینجا، درست همینجا یک قصه تمام میشود. قصهی یکی که دلش خواست خوب باشد، بد نکند به کسی. دلش تازه خواسته بود که به آدمها نه که یاد بدهد، که دست کم شریکشان کند در تماشای لحظههایش. هه! خیال میکرد میشود، هی پر لباسش را کشید، که نگیرد به لبهی تیزی، آلودهی دلشکستنی، گناهکار غصهای، دردی نشود. خیال میکرد بلد است قصههابش، غصههایش را. نگه دارد توی دلش، توی نگاهش. بالهاش افتاد، افتاد به قفس، به زندان. ز دلبرم که رساند نوازش قلمی.
تراوشات ذهن من
امام سيدعلي (روحي له الفدا). 1581;دیث موضوعی. اللهم احفظ قائدنا خامنه ايي. تو به ما جرا ت طوفان دادي. كسي كه كوله اش را بر دوش گرفته. ابزار و قالب وبلاگ. قراره هر چیزی که به ذهنم می رسه و امکان از دست رفتنش رو می دم اینجا نگه داری کنم. سوالی که پیش میاداینه که پس چرا در ملا عام گذاشتیش. حرف حسابیه که استثنا جواب داره. چون امیدوارم کسی بیاد و ببینه و در اصلاح و کامل کردن اونها به من کمک کنه. من هیچ مسئولیتی در قبال هیچ چیز نمی پذیرم. ما به او محتاج بوديم او به ما مشتاق بوديم. ساخت فلش مديا پلير. از لحظه ه...
تراوشات ذهن بیمار ادمین
تراوشات ذهن بیمار ادمین. گالري عکس هاي زیبا. ﺑﺎ ﯾﮏ ﺯﻧﺒﯿﻞ پرازﻣﻌﺠﺰﻩ! ﺍﻟﻨﮕﻮﯾﺶ ﺭﺍﺑﻪ ﺑﺨﺎﺭﯼ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮﺩ! سه شنبه نوزدهم آذر 1392 ] [ 20:7 ] [ علیض ] . زن جوانی پیش مادر خود میرود و از مشکلات زندگی خود برای او میگوید و اینکه او از تلاش و جنگ مداوم برای حل مشکلاتش خسته شده است. او پاسخ داد : هویج، تخم مرغ، قهوه. مادر از او خواست که هویجها را لمس کند و بگوید که چگونهاند؟ دختر از مادرش پرسید مفهوم اینها چیست؟ مادر از دخترش پرسید: تو کدامیک از این مواد هستی؟ وقتی شرایط بد و سختی پیش میآید تو چگونه عمل میکنی؟ ﺳﮓ ﺑﯽ ﺧ...
تراوشات یک ذهن
لهجه ولایت خودتو نداری بعضیا می گن خوبه بعضیا می گن مایع آبرو ریزیه در جواب کسایی که علت رو می پرسن من می گم از تربیت غلطه! حالا که نگاه می کنم ما خیلی جاها تربیتمون غلطه ، از بچگی یادمون دادن یه ذره بین بگیریم دستمون همه چیزو فقط از توی اون ببنیم توجه کنید همه کارگاه های کارتون های بچگیمون که از قضا آدم های با هوش ، بی نقص و مورد ستایشی به حساب میومدن اینجوری بودن .بزرگترامونم خودشون همین مرض رو داشتن : فلانی فلان کار رو کرد منظورش این بود که . و . نوشته شده در سه شنبه هفدهم بهمن 1391ساعت توسط مجید.
دل نوشته های من
دل نوشته های من. خدا جبران تمام نداشته هاي من است. مهسا جان و ني ني كوچولوش. الهه عزيز - تنبل خونه شاه عباسي. الهه عزيز - كويريات. يكي از تغييراتي كه با باردار شدنم در زندگي ام به وجود اومد ترك كارم است كه احتمالا تا يك الي يك ماه و نيم ديگه بايد انجامش بدهم. و از اونجايي كه به شدت مخالفم با اينكه بچه كوچك رو به كسي بسپرم و يا مهد كودك بگذارم. پس چند سالي از محيط كار دور خواهم بود . اصلا از اين مقوله ناراحت نيستم و اتفاقا خيلي هم خوشحالم. هنگامه سه سال قبل عادت نداشت کسی بهش بگه بالای چشمت ابرویه! دلش می...
تراوشات ذهن | ارائه ی ایده های نو
ارائه ی ایده های نو. شایسته ترین چی بود؟ چرا و چهجور من شایسته ترین رو نوشتم؟ یکسال پیش، همچین موقعهایی، شروع به نوشتن یه سایت کردم که بعدا اسمش رو گذاشتم. البته الان دیگه مدت زمان دامینش تموم شده و عملا این سایت دیگه وجود نداره ( از طریق هاست میتونید البته به یه صفحهش دسترسی داشته باشید. توی این مطلب میخوام راجع به شایستهترین صحبت کنم و بگم چی بود و چرا بود و بودنش چه فایدهای داشت. پس کم حرفی میکنم و میرم سر اصل مطلب. رو میدیدم، رسید به صحنه ای که زاکربرگ شروع به نوشتن یه سایت کرد به نام فیسمش. قسمت دوم...
تراوشات ذهنی
این وبلاگ مثل نویسنده اش هیچ هدفی ندارد. بی عنوان بی بهانه فقط یک نوشته. با گذشته ام و آنچه که در گذشته بودم فرسنگها فاصله گرفتم . با همه اون فضاها اون آدمها اون فکرها و اون چیزهایی که بسته بود من رو به یک سرزمین. اینجا حس می کنی آزادی احساس می کنی به هیچ جایی تعلق نداری و این بی تعلقی این معلقی حس مستی عجیبی بهت می ده . Posted by بی نام. هیچ نظری موجود نیست:. Don't judge me for things I did a few seconds ago. I've changed since then. Posted by بی نام. صدای باران گوشهایم را نوازش می کند. Posted by بی نام.
taravoshatezehnieman.blogsky.com
تراوشات ذهنی من
اونایی که از پست هام خوششون نمیاد نظراشون و بنویسن روی کاغذبعدشم بندازنش توسطل آشغال! کلاهی که سرم گذاشتی. تا گردنم را پوشانده است. نوشته شده در جمعه 6 دی 1392ساعت 23:27 توسط تصویری از ذهن خسته ی من. بدترین شکنجه آن است که دیگر نتوانی دوست بداری! نوشته شده در چهارشنبه 4 دی 1392ساعت 00:28 توسط تصویری از ذهن خسته ی من. دیگه ته موندههای سیگارم را دور نمیریزم. شاید فردا که من نباشم. از روی همینا بفهمی چقد دوست داشتم. نوشته شده در چهارشنبه 4 دی 1392ساعت 00:23 توسط تصویری از ذهن خسته ی من. اونی که از من گذشت!
تراوشات ذهن من...
تا وقتی که روی زمین راه می رویم،. اما وقتی میان زمین و آسمان معلق شویم،. پرواز یک ضرورت است. تفکر و تدبر، مقدمه معلق شدن است، همانطور که عاشق شدن. و هو ال ذی ینز ل الغیث م ن بعد ما قنطوا و ینشر ر حم ته. و اوست که بعد ناامیدی باران میباراند و رحمتش را میپراکند. (شوری/28). ایکاش آدم ایمان آوردن پیش از باران باشیم. تاريخ : دوشنبه چهارم شهریور 1392 13:6 نویسنده :. از شیخ بهایی پرسیدند:. سخت میگذرد، چه باید کرد؟ گفت: خودت که میگویی سخت میگذرد . سخت که نمی ماند! تاريخ : شنبه بیست و نهم تیر 1392 18:59 نویسنده :.
شرکت بین المللی جلوه صبا - تراوش
شرکت بین المللی جلوه صبا - تراوش. Fields marked with an asterisk (*) are required. Http:/ www.taravoshco.com/modules/mod image show gk4/cache/taravosh.slidshow.30-3gk-is-90.jpg. Http:/ www.taravoshco.com/modules/mod image show gk4/cache/taravosh.slidshow.30gk-is-90.jpg. Http:/ www.taravoshco.com/modules/mod image show gk4/cache/taravosh.slidshow.30-1gk-is-90.jpg. Http:/ www.taravoshco.com/modules/mod image show gk4/cache/taravosh.slidshow.30-5gk-is-90.jpg. شرکت بین المللی جلوه صبا - تراوش. شرکت تجارت بین...
معراج اندیشه یک معلم...
معراج اندیشه یک معلم. معلمی یک عشق است . اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامر منکم. اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امورایشان. پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد. حضرت امام خمینی (رض). کليه حقوق اين سايت محفوظ است. آمار و امکانات سايت. 1575;سلایدر. 1581;دیث. کليه حقوق اين سايت محفوظ است. پیوندها، پیوندهای روزانه، موضوعات، نویسندگان و . امین فیاض تازه معلم. انجمن علم وفرهنگ قزوین. آخرين نوشته ها، آرشيو و برچسب ها. کليه حقوق اين سايت محفوظ است. معراج اندیشه یک معلم. گالری سخنان شهید مطهری.
SOCIAL ENGAGEMENT